نگاهی به چالش این روزهای کمیسیون فرهنگی مجلس
انتظار میرود مجلس شورای اسلامی همسو با «انقلاب فرهنگی» تحولات مثبتی را رقم بزند. باید دانست هر اندازه در امر فرهنگ چالش داشته باشیم، به همان میزان در سایر عرصههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با چالش مواجه خواهیم بود.
خبرگزاری تسنیم- سعید شیری: وقتی از «فرهنگ» سخن میگوییم، یعنی «داشتهها» و یا «آوردهها»یی که در قالب ارزش و ضد ارزش در کف یک جامعه رسوب و رسوخ کرده و مجموعهای از آداب و رسوم و عُرفها را شکل داده است. بر این اساس، فرهنگ یک جامعه مبتنی بر همان «داشته»ها، هویت و شخصیت آن را شکل میدهد و نقش مهمی در تعیین رفتارها و نگرشهای افراد آن جامعه دارد. اما فرهنگ در اصطلاح رایج، به مجموعهای از باورها، ارزشها، عادات، رسوم، زبان، هنر و ادبیات گفته میشود که توسط یک جامعه یا گروهی از مردم به اشتراک گذاشته و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
اما در کشور ما مسئله «فرهنگ» از آنجا اهمیت دارد که «انقلاب اسلامی» با غلبه بر رژیم پهلوی، خود را با مفهوم «انقلاب فرهنگی» به جهانیان شناساند و هدفش بازسازی و اسلامیسازی نهادهای آموزشی، فرهنگی، و اجتماعی کشور به منظور انطباق با ارزشها و اصول اسلامی بود و لذا از اولین اقدامات اساسی که کشورمان ایران در دوران پساپهلوی داشت، «انقلاب فرهنگی» بود. از اولین نهادهایی که در راستای انقلاب فرهنگی و ارتقای فرهنگ ایجاد شد، شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که ابتدا کار خود را در سال 1359 با فرمان امام خمینی (ره) با عنوان «ستاد انقلاب فرهنگی» آغاز کرد. اهمیت این ستاد به قدری حائز اهمیت بود که حضرت امام (ره) از آن با عنوان «پایگاه اسلامی ملی» که سرنوشت کشور به آن بستگی دارد، یاد کردند.
به موازات آن، کمیسیون فرهنگی مجلس با تشکیل مجلس شورای اسلامی در سال 1359 شکل گرفت و از آن زمان تاکنون به صورت مستمر فعالیت کرده است. در هر دوره از مجلس، اعضای کمیسیون فرهنگی از میان نمایندگان منتخب مردم تعیین میشوند و مسئولیت بررسی و تدوین قوانین مرتبط با حوزههای فرهنگی و اجتماعی کشور را بر عهده دارند. اهم محورهای این کمیسیون عبارتند از:
1. بررسی و تصویب قوانین مرتبط با فرهنگ و هنر 2. نظارت بر رسانهها 3. حوزه تربیت بدنی و ورزش 4. گردشگری و میراث فرهنگی 5. مسائل اجتماعی شامل بررسی و تصویب قوانین مرتبط با مسائل اجتماعی مانند حقوق زنان، کودکان، و خانواده و نظارت بر عملکرد نهادهای اجتماعی و رفاهی کشور 6. آموزش و پژوهش شامل تدوین و بررسی قوانین مرتبط با آموزش و پژوهشهای فرهنگی و حمایت از برنامههای پژوهشی و آموزشی مرتبط با فرهنگ و هنر.
با این توصیفات، کمیسیون فرهنگی مجلس تأثیرات گستردهای بر سیاستها و برنامههای فرهنگی کشور دارد. از طریق بررسی و تصویب قوانین مرتبط با فرهنگ و هنر، این کمیسیون میتواند نقش مهمی در ارتقای سطح فرهنگی جامعه و حفظ و ترویج ارزشهای فرهنگی ایفا کند. همچنین نظارت بر عملکرد نهادهای فرهنگی و هنری کشور به تضمین اجرای صحیح و مؤثر سیاستهای فرهنگی کمک میکند. از دیگر سو این کمیسیون میتواند نقش مهمی در اتحاد بین توده مردم با حاکمیت و حتی انسجام ملی از طریق همافزایی در امر فرهنگ ایجاد کند که این امر با تصویب مقرراتی در خور شأن ملت ایران در دو حیطه آموزش و فرهنگ و با پشتوانه کارهای فکری و پژوهشی میسر است. افزون بر این، این کمیسیون میتواند از طریق تصویب مقرراتی دقیق و کارآمد، در رفع چالشهای عمیق در امر فرهنگ و هنر و ادبیات و نشر ایفا کند.
متأسفانه طی این سالها برونداد فرهنگ جامعه اسلامی ما متناسب با ارزشهای ایرانی و اسلامی ما نبوده و بلکه در موارد متعددی در تضاد با آنها حرکت کرده تا جایی که کارنامه فرهنگی جامعه ما در نگاه حکیمانه رهبر معظم انقلاب، در حد «ولنگاری فرهنگی» است. عدم اهتمام به برندسازی در حوزه اسباب بازی و عروسکها، عدم برنامهریزی در حوزه بازیهای رایانهای متناسب با ارزشهای دینی جامعه ما، کمکاری در عرصه تولید فیلمهای پر محتوا، ولنگاری در حوزه نمایش خانگی، چالش در موضوع عفاف و حجاب و محصولات آن، اُفت کارکردهای مسجد، چالش فرهنگی در حوزه آموزش و پرورش و دانشگاهها، مسائل پیچیده موسیقی ایران از جمله موسیقیهای زیرزمینی، چالشهای اقتصادی و فناورانه و نیز مالکیت معنوی آثار و بسیاری از موضوعات دیگر که جامعه را بارها در آستانه خطر قرار داده، از جمله چالشهای عرصه فرهنگ و هنر است.
حال این روزها اخباری مبنی بر عدم استقبال از «کمیسیون فرهنگی» مجلس در تیتر اخبار رسانهها قرار گرفت و هر کارشناسی از نگاه خود تحلیلهایی ارائه داد و اکثراً معتقدند چون «دودی از این کُنده» بلند نمیشود، منافعی را برای نمایندگان در بر ندارد. با این حال ممکن است احتمالات دیگر را مدنظر قرار داد که در ادامه به برخی از این احتمالات اشاره میشود:
اول اینکه برخی نمایندگان به دلیل تخصص و تجربه در زمینههای خاصی مانند اقتصاد، بهداشت، آموزش و ... ترجیح داده میشوند تا در کمیسیونهای مربوط به این حوزهها فعالیت کنند. خب این مسئله، درصدی از تحلیل را به خود اختصاص میدهد و فلش اتهام را از گروهی از نمایندگان بر میدارد؛ با این حال باید اذعان داشت که تمام کمیسیونها هم واجد افراد متخصص نیستند.
دوم اینکه تنوع دیدگاه در امر فرهنگ چالشی دیگر است که سبب میشود نمایندگان از این کمیسیون استقبال نکنند. این تنوع در هر دوره به ویژه دو دوره اخیر سبب شده این کمیسیون تبدیل به کمیسیونی پر حاشیه شود و لذا نمایندگان حاضر نیستند پیهی حواشی آن را به تن خود بمالند تا از چشم حوزههای انتخابی خود بیفتند؛ به عنوان نمونه مسئله عفاف و حجاب حدود 5 سال است که شکل ویژهای به خود یافته و اکنون این کمیسیون با لایحه عفاف و حجاب دست و پنجه نرم میکند. از دیگر سو تنوع دیدگاه در امر فرهنگ به تنوعهای حزبی هم وابسته است، لذا نمایندگان در یک امر فرهنگی به ویژه حوزه اجرای یک قانون، به سختی به تفاهم میرسند. نمایندهای ممکن است در یک مسئله طرفدار برخورد سلبی باشد و نمایندهای طرفدار برخورد ایجابی. یک نماینده ممکن است ماهیت نمایش خانگی را مثبت تلقی کند و نمایندهای دیگر طرفدار اصلاح وضع موجود و زدودن بیبند و باری در این عرصه باشد.
در هر حال هر کدام از این تحلیلها را در نظر بگیریم، انتقادات از سوی اهالی فرهنگ و توده مردم بر مجلس شورای اسلامی وارد است و انتظار میرود مجلس همسو با انقلاب فرهنگی، فکری به حال بد فرهنگ جامعه بکند و از سایر حواشیها دور باشد؛ چرا که هر اندازه در امر فرهنگ چالش داشته باشیم، به همان میزان در سایر عرصههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با چالش مواجه خواهیم بود.
انتهایپیام/