ای کاش به زبان آدمیزاد حرف بزنیم!
داوود امیریان، نویسنده کتاب «عطر گل محمدی» در گفتوگویی با تسنیم از محدودیتها برای نوشتن داستانهای مذهبی گفت و بر زبان امروزی در این آثار تأکید کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران»؛ این بیت از مولوی شاید بهترین معرف کتاب جدید داوود امیریان باشد. «عطر گل محمدی» آخرین اثر امیریان است که با نگاهی به زندگانی و سیره نبی مکرم اسلام، حضرت محمد(ص)، نوشته و برای گروه سنی نوجوان از سوی نشر جمال منتشر شده است. امیریان که برای دوستداران کتاب بیشتر به عنوان نویسنده فعال در حوزه دفاع مقدس و طنز شناخته شده است، در اولین تجربه خود در حوزه ادبیات دینی توانسته موفق عمل کند.
کتاب «عطر گل محمدی» هرچند روایتی داستانی است از زندگانی و حیات مبارک پیامبر اکرم(ص)، اما از زاویهای دیگر روایتی است از زندگی انسانهای متعددی که توانستند نور و روشنایی را از دنیای تاریک اطراف خود تشخیص داده و به سمت آن حرکت کنند. امیریان برای روایت زندگانی پیامبر(ص)، به سراغ اصحاب و یاران ایشان رفته و زندگانی ایشان را از زاویه دید آنها روایت کرده است.
کتاب جدید امیریان از چند جهت خواندنی است؛ نخست آنکه فرصتی است مغتنم در بازار بلبشو و بیسامان ترجمهها و در روزگاری که ادبیات تألیف بیش از هر زمان دیگری نحیف شده است. از سوی دیگر، نویسنده تلاش کرده در کنار بهره بردن از منابع تاریخی و روایی متعدد، با استفاده از زبان و نثری ساده و در عین حال شیرین و جذاب، مخاطب نوجوان را با خود همراه سازد؛ ویژگی که در دیگر آثار امیریان نیز به خوبی میتوان احساس کرد. خبرگزاری تسنیم به مناسبت انتشار این اثر با این نویسنده نامآشنا به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید:
*تسنیم: آقای امیریان، شما در میان اهالی کتاب عموماً با ژانر طنز و یا ادبیات دفاع مقدس معرفی میشوید. آثار قبلی شما در این دو فضا نوشته شده است و از این منظر، کتاب «عطر گل محمدی» که با محوریت زندگی رسول خدا(ص) نوشته شده، کاری متفاوت تلقی میشود. از این تجربه متفاوت بفرمایید.
دلیلی ندارد شخصی که تا الآن عاشقانه نوشته، نتواند الآن تراژدی و طنز بنویسد. اینکه ما هنرمند و نویسنده را در یک قالب بگذاریم و بگوییم این فقط نویسنده طنز است، این فقط نویسنده حوزه دفاع مقدس یا کودک و نوجوان است و ... اشتباه است. نویسنده مانند بازیگر است، بازیگر اگر توانمند باشد، در همه ژانرها میتواند بدرخشد. پرویز پرستویی هم بازیگر جدی بوده، هم بازیگر جنگ بوده و هم بازیگر طنز و ملودرام. این حضور، اعتبار پرستویی را به عنوان یک بازیگر توانمند نشان میدهد. در ادبیات دنیا هم مرسوم است که نویسنده در حوزههای مختلف فعالیت کند و بنویسد. برخی از نویسندگان ذاتاً طناز هستند، برخی دیگر خیلی تلخ و غمگین مینویسند، مانند صادق هدایت که همه داستانهایش تلخ است و پوچگرایی و یأس در تمام کارهای او مشهود است. اما عده دیگری از نویسندگان هستند که دوست دارند خود را در ژانرهای مختلف بیازمایند، من هم از این دست از نویسندگان هستم.
*تسنیم: در توانمندی شما در ورود به حوزههای جدید بحثی نیست. اما این سؤال را از این منظر مطرح کردم که نوشتن داستان آن هم درباره زندگی پیامبر(ص) خط قرمزها و محدودیتهای خاص خود را دارد. به قول زندهیاد تشکری، نوشتن داستان دینی، مانند راه رفتن روی لبه تیغ است.
یکی از دلایلی که داستانهای مذهبی ما رونق نمیگیرد یا مردم با آن ارتباط برقرار نمیکنند، این است که نویسنده به کاری که انجام میدهد، اعتقادی ندارد. به عنوان نمونه، صدا و سیما در ماه مبارک رمضان سریالهای متعددی پخش کرده است که بخش زیادی از آنها نگرفت و ماندگار نشد؛ چرا؟ چون در پشت صحنه همه عوامل داشتند روزهخواری میکردند. من این را دیدهام. سریال ساختند راجع به معضل اعتیاد، خود کارگردان و دیگر عوامل سریال، در پشت صحنه مشغول به مصرف بودهاند. این تناقض، روی کار تأثیر میگذارد.
بزرگترین تکنیک نویسندگی، صداقت است. من اگر به چیزی اعتقاد داشته باشم، واقعاً میروم جلو و مینویسم. روح مرحوم تشکری شاد، حرف درستی زد. اگر میبینیم که کارهای تشکری درباره امام رضا(ع) میگیرد و گُل میکند، به این دلیل است که او عاشق امام رضا(ع) بود. بچه محله امام رضا(ع) بود و سعی کرد ارادت خود را از این طریق نشان دهد.
بزرگترین معضلی که ما در ادبیات با آن مواجه هستیم، داستانهای مذهبی آبکی است. نویسنده بدون اینکه تحقیق تاریخی کند و کاراکتر و زمانه تاریخی را بشناسد، شروع به نوشتن میکند. این آفتی است که ما در حوزه ادبیات داستانی مذهبی با آن مواجه هستیم.
*تسنیم: یکی از ویژگیهای کتاب «عطر گل محمدی» این است که زندگی پیامبر اکرم(ص) از زبان همراهان و یاران ایشان روایت میشود. اینطور به نظر میرسد که شما یک مرزی را در نظر گرفته و اصلاً به خود شخصیت پیامبر(ص) نزدیک نشدهاید. چرا این روش را انتخاب کردید؟
در این کتاب اصلاً من سعی کردهام که به خود رسول خدا(ص) نزدیک نشوم. یکی از بزرگترین مصائب و بلایایی که دچارش هستیم، ممیزیهای بیخود است. آدمهایی که به اسم کارشناس مذهبی دارند آنجا فعالیت میکنند اما ایرادات غیرکارشناسی میگیرند. نه اینکه بگوییم مو را از ماست میکشند بیرون، ایرادات در این حد است که اگر نویسنده بنویسد کسی به پیامبر(ص) سلام کرد و ایشان فرمودند: سلام، حال شما چطور است؟ میگویند این در کدام روایت آمده است؟! این در حالی است که پیامبر(ص) مانند همه ما آدم بودند، عادات زندگی مانند غذا خوردن، خوابیدن و ... داشتند. خودشان میفرمایند که من هم انسانی مانند شما هستم. اما این کارشناسان میگویند، نه، باید برای این جمله یک سند بیاوری!
در نتیجه این فضاست که نویسنده و هنرمند میترسد به پیامبر و ائمه(ع) نزدیک شود. این معضلی است برای ادبیات ما. من با این مشکل برای نوشتن کتاب «عطر گل محمدی» دست و پنجه نرم کردم. اگر ما از منظر انسانی شخصیتپردازی کنیم، بچهها بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنند.
بهترین کتابهایی که راجع به پیامبر اکرم(ص) نوشته شده، مربوط به 200 سال پس از حیات مبارک ایشان است. خب، مشخص است که در این فاصله برخی از اسرائیلیات نیز درباره زندگی ایشان اضافه شده است؛ مانند برخی از روایتهای تاریخی که درباره کشتن تعداد قابل توجهی از انسانها از جمله یهودیها به ایشان مطرح شده است که مشخص شده بسیاری از آنها سندیت ندارند.
*تسنیم: این دست از روایتهای تاریخی، با اخلاق رحمانی پیامبر(ص) هم در تضاد است.
بله؛ دقیقاً همینطور است. در قبایل عرب جوانمردیهایی وجود داشته است که با این دست از روایتها در تضاد است. چرا واقعه کربلا و حوادثی که در روز عاشورا بر امام حسین(ع) و یاران ایشان رفته، عجیب است؟ چون تا آن زمان قساوتی مانند واقعه کربلا رخ نداده که یک نفر را به شهادت برسانند، یارانش را شهید کنند و بعد خانواده او را به اسارت و در حالی که زخمی و خسته هستند، تا شام پیاده ببرند. به همین خاطر است که در اذهان عمومی پس از گذشت قرنها باقی مانده است.
*تسنیم: نوجوانان امروز علاقه به خواندن کتابهای فانتزی دارند تا تاریخی و مذهبی. چه تکنیکهایی در «عطر گل محمدی» به کار گرفته شده تا مخاطب ترغیب به مطالعه آن شود؟
اولاً سعی کردم از تکنیکهای داستاننویسی استفاده و از سوی دیگر، زبان ساده انتخاب کنم. اصلاً تلاش نکردم کلمات قلمبه سلمبه به کار ببرم؛ مثل برخی از عناوین که ارزشمندند، اما نثر و لحنی که نویسنده انتخاب کرده آنقدر سخت است که مخاطب مدام باید به لغتنامه مراجعه کند. این یکی از آفتهایی است که در سریالهای تاریخی ما هم دیده میشود. مثلاً در سریال یوسف پیامبر(ع) میبینیم که برادر یوسف(ع) میگوید هرآینه چرا پدر یوسف را بیشتر از ما دوست میدارد؟! خب، میتوان گفت چرا پدر، یوسف را بیشتر از ما دوست دارد؟ در کارهای تاریخی باید مخاطب و مقتضیات زمان او را هم در نظر بگیریم و به زبان آدمیزاد حرف بزنیم!
من نثر و لحن آرام و نزدیک به محاوره انتخاب کردم تا بچهها با خواندنش اذیت نشوند. سعی کردم هیجان کار را بالا ببرم؛ به همین دلیل از پرداختن به برخی از ماجراها که ریتم کار را کُند میکرد، منصرف شدم تا ریتم کار تند باقی بماند.
نزدیک به 45 شخصیت در کتاب «عطر گل محمدی» حضور دارند. تلاش کردم با نخ تسبیحی که همان زندگی پیامبر اکرم(ص) است، این شخصیتها را به یکدیگر متصل کنم. رسول الله(س) به عنوان شاهمهره در این روایتها حضور دارند.
اتفاقاً ما در داستانهای مذهبی هم میتوانیم فضای فانتزی داشته باشیم و از این فضا استفاده کنیم. امروزه متأسفانه ناشران و نویسندگان دنبال کارهایی هستند که به اصطلاحی هلو هلو برو تو گلو هستند، نمیآیند به خودشان زحمت دهند و موضوع جدیدی کشف کنند. در این میان ممیزی هم مزید بر علت شده است؛ مثلاً فکر کنیم اگر بخواهیم از منظر یک جن، زندگی پیامبر اکرم(ص) را روایت کنیم، ممیزی را آنقدر سخت میکنند که نویسنده منصرف میشود.
*تسنیم: «عطر گل محمدی» برای خودتان چه نوع تجربهای بوده است؟
من از روی شانس در خانوادهای مسلمان متولد شدم. این کتاب از روی عقیده من نوشته شده و میخواستم در کنار اینکه ادای دینی به پیامبر اکرم(ص) داشته باشم، خودم را نیز در ژانر تاریخی و مذهبی بیازمایم.
*تسنیم: در سالهای اخیر فضای بازار کتاب کودک و نوجوان بیشتر به سمت ترجمه سوق داشته است تا تألیف. با توجه به ارتباطی که با آثار و نویسندگان مختلف دارید، فکر میکنید این روند چه تأثیری بر کار نویسندگان ایرانی گذاشته است؟
برخی از ناشران ما خیلی تنبل شدهاند، تقصیری هم ندارند، کتاب تألیفی چاپ کردن، هزینه دارد؛ به همین خاطر کتاب را به دست مترجم تازهکاری میدهند که از خدایش هم هست که نامش در کتاب قید شود، بنابراین رایگان کار ترجمه را انجام میدهد. ناشر هم کاری ندارد که این ترجمه با چه لحن و زبانی انجام شده است. من کتاب ترجمه دیدهام که آنقدر جملات نامفهوم بوده که فکر میکنم مترجم با اپلیکیشنهای زبان آن را ترجمه کرده است.
ناشر برای این کار حقالتألیف نمیدهد، اما برای کار من باید هزینه پرداخت کند. ارشاد هم در این میان از نویسنده بومی حمایت نمیکند. به همین دلیل کارها بیشتر به سمت ترجمه پیش رفته است؛ آن هم ترجمههای سخیف. کم ناشری داریم که کتاب خوب منتشر کند. از دیگر کتابهایی که امروزه بازار کتاب کودک و نوجوان را در اختیار خود قرار داده است، کتابهای ژانر ترسناک است؛ این دسته از آثار بدون در نظر گرفتن تأثیرات سوء آنها بر مخاطب کودک و نوجوان منتشر میشود.
انتهای پیام/