هم تکلیف‌گرایی، هم نتیجه‌گرایی

هم تکلیف‌گرایی، هم نتیجه‌گرایی

اکنون در سال ۱۴۰۳ قرار داریم و شرایط به مراتب نسبت به ۱۱ سال قبل حساس‌تر است. امروز، پیروزی یا شکست یک حزب یا جریان در انتخابات موضوعیت ندارد، بلکه حفظ گفتمان و ریل‌گذاری آیت‌الله رئیسی در عرصه سیاست داخلی و خارجی حائز اهمیت است.

به گزارش گروه رسانه‌های  خبرگزاری تسنیم، محمد ناصری در یادداشتی نوشت: آخرین مناظره تلویزیونی 6 نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری روز گذشته برگزار شد و در فرصت 48 ساعت باقیمانده تا روز جمعه (روز برگزاری انتخابات)، هر ساعت یا دقیقه می‌تواند آبستن اتفاق، حادثه، موج سلبی، موج ایجابی، موج هیجانی یا موج کاذب به سود یا زیان نامزدها باشد. تئوریسین‌های جریان اصلاحات که دستکاری افکار عمومی با فاکتورهای هیجانی و کاذب را دستور‌العمل و تاکتیک دقیقه نودی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری قلمداد می‌کنند، از اکنون دست به کار شده‌اند تا با «رقیب‌هراسی» و «مظلوم‌نمایی»، آرای سفید و خاکستری را به سود نامزد مطلوب و متبوع خود یعنی مسعود پزشکیان به گردش درآورند. در مقابل، جبهه طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی و نامزدهای آن، پس از حضور پررنگ و موثری که تاکنون در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم داشته‌اند، در نقطه‌ای حساس و تعیین‌کننده قرار گرفته‌اند. شرط لازم برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری، تبیین ماهیت و عملکرد جریان غرب‌گرا در کشور بود که باید به نامزدهای اصولگرا بابت موفقیت در آن دست‌مریزاد گفت اما آیا کار در همین نقطه تمام است؟! آیا در اینجا می‌توان از شرط کافی یعنی وحدت اصولگرایان و اجماع آنها حول یک نامزد واحد غافل شد؟ 

صورت مساله مشخص است: در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392، چهار نامزد اصولگرا در صحنه حضور داشتند که هر یک مدعی بودند بهترین گزینه برای رقابت با آقای روحانی در دور دوم انتخابات هستند. پیش‌فرض هر 4 نامزد اصولگرا  یعنی آقایان جلیلی، رضایی، قالیباف و ولایتی این بود که انتخابات قطعا به دور دوم خواهد رفت پس اجماع آنها حول یک نامزد واحد ضرورتی ندارد. نظرسنجی‌های انجام شده تا فاصله 24 ساعت مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری نیز نشان می‌داد آقای روحانی به‌رغم پیشرفت در نظرسنجی‌ها، هنوز قادر به کسب نیمی از آرای مأخوذه نخواهد بود. این پیش‌فرض غالب، به اندازه‌ای در ذهن اصولگرایان و ستادهای آنها تقویت شد که حتی برخی نزدیکان نامزدها، رو به تدوین استراتژی‌ها و تاکتیک‌های خود در دور دوم انتخابات آوردند. متاسفانه همین ساده‌انگاری و عدم آینده‌نگری دقیق سبب شد در همان دور نخست انتخابات، آقای روحانی چک «اختلاف اصولگرایان» و «تکثر نامزدهای انتخاباتی آنها» را به سود جریان متبوع خود نقد کند و راهی پاستور شود. حتی در شرایطی که نامزدهای اصولگرا بر سر ارقام و آمار نظرسنجی‌های سراسری و استانی مشغول چانه‌زنی بودند، محمدرضا عارف با دستور رئیس دولت اصلاحات از صحنه رقابت‌ها کنار رفت تا سناریوی طراحی شده در اتاق فکر مشترک جبهه اصلاحات و حزب اعتدال و توسعه تکمیل شود. 

اکنون در سال 1403 قرار داریم و شرایط به مراتب نسبت به 11 سال قبل حساس‌تر است. امروز، پیروزی یا شکست یک حزب یا جریان در انتخابات موضوعیت ندارد، بلکه حفظ گفتمان، مسلک و ریل‌گذاری آیت‌الله رئیسی، رئیس‌جمهور شهید کشورمان در عرصه سیاست داخلی و خارجی حائز اهمیت است. به عبارت بهتر، هزینه شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم به‌مراتب نسبت به سال 1392 نیز بیشتر خواهد بود. درست در پیچ تاریخی مهمی که در آن به صورت همزمان  جنگ غزه، جنگ اوکراین و استمرار راهبرد فشار حداکثری غرب علیه ملت و نظام جمهوری اسلامی را مشاهده می‌کنیم، خودخواهی، محاسبه نادرست و ساده‌انگاری، پاشنه آشیل جریان انقلاب محسوب می‌شود. بدون‌شک در صورتی که تکثر اصولگرایان و اصرار آنها بر پیش‌فرض‌ها و نظرسنجی‌های نادرست، جهت‌دار یا حتی نظرسنجی‌های صحیحی که می‌تواند طی روزهای آتی تغییر کند منجر به شکست جبهه انقلاب شود، دغدغه‌مندان دلسوز گفتمان مقاومت و عدالت آنها را نخواهند بخشید.

در اینجا باید تکلیف‌گرایی و نتیجه‌گرایی را به صورت توأمان در نظر گرفت. فراموش نکنیم ما در «خلأ» دست به انتخاب افراد نمی‌زنیم، بلکه در اینجا «فرامتن‌ها» نیز دارای اهمیت است. 

در اینجا باید بدون هیچ‌گونه تعصبی به 2 سوال مهم پاسخ داد: «نخست اینکه واقعا کدام یک از نامزدهای اصولگرا در نظرسنجی‌های گوناگون (بر اساس معدل و میانگین نظرسنجی‌های معتبر) پیشتاز است و دوم اینکه انصراف هر یک از نامزدهای اصولگرا، چه میزان از رای آنها را به سبد رای نامزد نهایی هدایت خواهد کرد؟ تجمیع این 2 مولفه مهم باید مبنای تصمیم‌گیری نهایی جریان انقلاب و عملیاتی‌سازی آن در برهه حساس کنونی باشد. ما در اینجا نه از یک مطلوبیت، بلکه از یک ضرورت مهم به نام اجماع اصولگرایان بر روی یک نامزد نهایی و واحد سخن می‌گوییم که عدم تحقق آن، جاده‌صاف‌کن پیروزی جریان مخالف عزت و اقتدار ایران در عرصه سیاست و اقتصاد خواهد بود. امروز چشمان نگران مردمی که طاقت و تحمل بازگشت به گذشته‌ای نه‌چندان دور، یعنی تجربه سال‌های 1392 تا 1400 را ندارند، به این تصمیم انقلابی و وحدت سرنوشت‌ساز دوخته شده است. امید است در این آزمون بزرگ، شاهد موفقیت جبهه انقلاب و سربلندی آن در برابر ملت ایران و شهدای گرانقدر خدمت و در رأس آنها، رئیس‌جمهور شهید باشیم. بی‌صبرانه منتظریم!

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
مدیران