تاثیر جنگ غزه بر روابط روسیه و ترکیه
مواضع روسیه و ترکیه در قبال مسئله فلسطین به طرز شگفت انگیزی مشابه است، اما هر کدام با پیگیری انگیزهها و منافع متفاوت خود به این نقطه مشترک رسیدهاند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، تجربه آخرین دوره سردی روابط میان ترکیه و روسیه پشت سر ماست. در تابستان گذشته، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به طور جدی خطوط قرمز مسکو را آزمایش کرد و ژستهای دوستانه نمایشی را در قبال کی یف از خود نشان داد. با این حال، با وقوع عملیات الاقصی مقامات ترکیه و روسیه جنگ در خاورمیانه را به شکلی واحد درک کردند و آن را موقعیتی مناسب برای انتقاد از رژیم اسرائیل و «حامیان غربی» آن دانستند.
مسکو و آنکارا با درک موقعیت خود در یک سوی درگیریها، شروع به تقویت تماسهای دوجانبه و نزدیکتر کردن مواضع خود در مورد مسائل منطقهای مورد اختلاف خواهند کرد. اما بعید است که تفاهم بر برخی موضوعات مشترک، تضمینی باشد در برابر اقداماتی که طرف مقابل آن را «خنجر از پشت» خطاب نکند.
روابط سینوسی
در تابستان امسال اردوغان چندین تصمیم را به طور همزمان اتخاذ کرد که غالباً کرملین این نوع از تصمیمات را غیر دوستانه میخواند. در ماه جولای 2023 در سفری که زلنسکی به آنکارا داشت، اردوغان بر این موضوع تاکید کرد که «اوکراین بدون شک مستحق عضویت در ناتو است».
علاوه بر این در اوایل سال 2023 و پس از انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه، اردوغان در اقدامی غیرمنتظره پنج فرمانده گردان آزوف را به کی یف تحویل داد. فرماندهانی که سیستم سیاسی و امنیتی روسیه آنها را از نمادهای «نئو نازیسم اوکراین» میدانستند و طبق توافق مسکو-آنکارا این افراد باید در ترکیه دوران حبس خود را سپری میکردند.
کرملین در آن زمان مشغول آمادگی برای مقابله با آغاز ضد حمله اوکراین و شورش پریگوژین بود. بنابراین در پاسخ، مسکو مجبور شد با توجه به شرایط موجود به انتقاد شفاهی از اقدامات آنکارا بسنده کند، که البته آن هم، از زبان چندین مقام روسی و نه از مقامات سطح اول این کشور بیان شد. تنها واکنش جدی روسیه به مواضع آنکارا، امتناع این کشور از مشارکت و تمدید مجدد قرارداد غلات علیرغم تمام درخواستهای ترکیه و شخص رئیس جمهور اردوغان بود.
رهبر ترکیه به خوبی میدانست که مسکو در موقعیت نسبتاً آسیب پذیری قرار دارد. اما در آن زمان او فقط خطوط قرمز را آزمایش میکرد و قصدی برای تخریب روابط دوجانبه نداشت.
بنابراین، در اوایل سپتامبر، پوتین موافقت کرد که با اردوغان در سوچی دیدار کند، اگرچه در ابتدا گفته میشد که رئیس جمهور روسیه به ترکیه خواهد رفت. مذاکراتی که در 4 سپتامبر انجام شد، برخلاف انتظارات، به احیای معامله غلات منجر نشد و در واقع نتایج قابل توجهی به همراه نداشت، اما نکته اصلی در این دیدار این موضوع بود که سیگنالی واحد به جهان ارسال شد مبنیبر اینکه همه چیز در روابط مسکو و آنکارا به درستی پیش میرود.
دلیل روشن این دوستی، پویایی روابط تجاری و اقتصادی است. در سال 2022، گردش تجاری بین روسیه و ترکیه بیش از 80 درصد افزایش یافت و به 62 میلیارد و در سال 2023 به 65 میلیار دلار رسید و حتی برای امسال اعداد و ارقام بهتر از این هم پیش بینی میشود.
اما در سیاست خارجی، همه چیز تا حدودی پیچیده تر و متفاوت است. تفاوتها و تضادها سنتی در رویکردها و مواضع در مورد سوریه، لیبی یا مثلاً قرهباغ از بین نرفته است. با این حال، در سالهای اخیر، طرفین همواره سعی کردند تا تعادل خود را حفظ کنند بدون اینکه اوضاع را به رویارویی آشکار بکشانند.
اما این بار، در پسزمینه تشدید درگیریهای فلسطینیان و اشغالگران صهیونیستی، روسیه و ترکیه خود را در یک اردوگاه میبینند. چنین موضعی قبلاً در هیچ یک از مسائل مهم بینالمللی اتفاق نیفتاده است و باعث شده که بسیاری از تحلیلگران انتظار نزدیکی بیشتری را بین مواضع اعلامی دو کشور داشته باشند.
در واقع، همانطور که گزارش کرملین در مورد گفتگوی تلفنی اردوغان و پوتین در 24 اکتبر میگوید، مواضع مسکو و آنکارا «عملاً برهم منطبق است و هر دو کشور بر اجرای فرمول معروف دو کشوری تمرکز دارند».
در مسیرهای مختلف
مواضع دو کشور در قبال مسئله فلسطین واقعاً به طرز شگفت انگیزی مشابه است، اما هر کدام با پیگیری انگیزهها و منافع متفاوت خود به این نقطه مشترک رسیده اند. هنگامی که مسکو از طریق نماینده دائم خود در سازمان ملل، واسیلی نبنزیا، در مورد اسرائیل به عنوان یک قدرت اشغالگر صحبت میکند، قصد دارد روسیه را به عنوان یکی از رهبران جنوب جهانی و جهان غیر غربی معرفی کند.
از سوی دیگر اردوغان مدعی است که رهبر جهان اسلام است و تصادفی نیست که او پس از حادثه 17 اکتبر در بیمارستان باپتیست الاهلی به شدت با تغییر لحن و لفظ اسرائیل را مورد حمله قرار می دهد. پیش از این، سخنرانیهای رهبر ترکیه کاملاً محدود به انتقاد از عملکرد نتانیاهو بود، اما پس از آن آشکارا مواضع اردوغان ضد اسرائیلی شد.
برای روسیه، حمایت آشکار از جنبش حماس در پیامد حوادثی است که پس از حمله به اوکراین رخ داد. یعنی کاهش روابط با اسرائیل و نزدیک شدن به ایران، بهعنوان اصلیترین حامی جنبشهای مقاومت فلسطینی.
قبل از 7 اکتبر و عملیات طوفان الاقصی، سفر هیئتهای فلسطینی به مسکو میتوانست به عنوان تلاشی از سوی کرملین برای میانجیگری بین جناحهای مختلف فلسطینی یعنی فتح و حماس تلقی شود. با این حال، اکنون این تماسها (در درجه اول توسط تل آویو) از زاویه ای کاملاً متفاوت درک میشوند. اما روسیه که وارد یک اتحاد نزدیک با ایران شده است، نگرانی چندانی در این مورد ندارد.
در مورد اردوغان باید گفت، او مدتهاست که از مقاومت حماس حمایت میکند و اجازه حضور و زندگی برای برخی از فرماندهان حماس را در قلمرو ترکیه فراهم کرده است. پایگاه ایدئولوژیک رئیس جمهور ترکیه از محافل اسلام گرای نزدیک به جنبش اخوان المسلمین مصر میآید. بنابراین حمایت از مبارزان فلسطینی از نظر ایدئولوژیک برای او مهم است.
در روزهای اول درگیری، اردوغان سعی کرد بین اسرائیل و حماس مانور دهد (و به گفته برخی منابع، حتی رهبران ارشد حماس را از استانبول بیرون کرد). اما با درنظر گرفتن شرایط جهانی، خیلی سریع تصمیم گرفت که در سیاستهای اعلامی خود بدون ابهام از مبارزان فلسطینی و مردم غزه دفاع کند.
در نتیجه، مسکو و آنکارا با در پیش گرفتن خطمشیهای مختلف، روابط خود با تلآویو را قربانی کردند. این تصمیم روسیه و ترکیه را از فهرست میانجیهای بالقوه بین اسرائیل و طرفهای فلسطین حذف میکند و ایده رهبری ترکیه برای ایجاد نوعی سیستم کشورهای ضامن که به حل مشکل کمک کند بعید به نظر می رسد تحقق یابد.
تعامل دو کشور با حماس را نیز نمیتوان ویژه و موثر خواند زیرا در ارتباط با نمایندگان دفتر سیاسی جنبش، مسکو و آنکارا هنوز در موضوع آزادی گروگانها به نتیجهای نرسیدهاند؛ درست برخلاف قطر و مصر که در ارتباط با شاخه نظامی حماس توانستهاند چند دور مذاکره با اسرائیل را پیش برده و به موفقیتهایی دست یابند.
اما چنین سیاستی به رهبران روسیه و ترکیه این امکان را میدهد که بارها و بارها علیه سیاستهای غرب بهخصوص ایلاتمتحده در منطقه اتهاماتی را وارد کنند که این امر از نقطه نظر جلب افکار عمومی مخاطبان داخلی و کشورهای همسو بسیار مهم است.
این دست از موضعگیری ها در انتخابات ریاستجمهوری روسیه و انتخابات شهرداریها در ترکیه اثرگذار خواهد بود، به ویژه اینکه حزب حاکم ترکیه به رهبری اردوغان در تلاش است تا کرسی شهرداریها را در استانبول و آنکارا از احزاب مخالف پس بگیرد.
پوتین با متهم کردن ایالات متحده به تلاش برای «ایجاد آشوب در خاورمیانه»، بر این گذاره که غربجمعی منشأ تمام مشکلات در روسیه و جهان است تاکید میکند. به همین ترتیب، اردوغان که جهان غرب را به دلیل «جنگ های صلیبی» مورد انتقاد قرار میدهد، تا از طریق فشار افکار عمومی ضد غربی بتواند از طرف غربی امتیازاتی دریافت کند.
با این حال، چنین لفاظیهایی به هیچ وجه به این معنا نیست که اردوغان قصد دارد به روابط با ناتو و یا اتحادیه اروپا پایان دهد. تصادفی نیست که دو روز قبل از سخنرانی پر سر و صدای خود در پارلمان ترکیه در حمایت از حماس، پروتکل پیوستن سوئد به ائتلاف آتلانتیک شمالی را به نمایندگان ارائه کرد.
بنابراین بعید است کرملین بتواند ترکیه را بهعنوان یک شریک مهم در مبارزه با غرب در کنار خود و کشورهای جنوبجهانی دسته بندی کند. این در شرایطی است که اگر اردوغان نیاز به نشان دادن وفاداری به ناتو و شرکای غربی خود داشته باشد (مانند درخواست سوئد)، بدون توجه به روابط خود با مسکو این کار را انجام خواهد داد.
اما در شرایط فعلی و با توجه به موضع مشترک دو کشور در خصوص مسئله فلسطین، تعامل دیپلماتیک بین روسیه و ترکیه در پروندههای مشترکی همچون قفقاز جنوبی و سوریه همچنان رو به رشد خواهد بود. اما در هر صورت، نزدیکیهای موقت، مسکو و آنکارا را از نزاع های جدید و درگیریهای جدی نجات نخواهد داد.
نویسنده: مهدی سیف تبریزی پژوهشگر حوزه روسیه و قفقاز
انتهای پیام/