مهدویت و آخرالزمان یکی از جذابترین موضوعات روز دنیا است/ عشق از امام زمان جدا نیست
اثری که دائم در حال سیاه نمایی و گله و گذاری است نمیتواند مخاطب را تا پایان همراه خودش نگه دارد و موجب دلسردی جامعه میشود. اصلیترین معیار در واقعه ظهور امید به اصلاح جامعه و انسان است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «ادموند» نوشته آمنه پازکی کتابی در خور توجه در حوزه اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار است که نویسنده در قالب داستانی جذاب و بر اساس ماجراهایی که حول محور شخصیت ادموند رخ میدهد برای مخاطب بیان میکند. با آمنه پازکی درباره این کتاب و بایدهای یک رمان با موضوع مهدویت گفت وگو کردیم که در ادامه میخوانید:
خانم پازکی! آن طور که من میدانم کتاب ادموند اولین کتاب شما است و شما پیش از آن نویسنده نبودید و کار حرفهای در این زمینه نمیکردید. بعد رمانی به نام ادموند در حوزه مهدویت نوشتید که اتفاقاً خیلی خوب درخشید و موفق شد. چرا موارد آخرالزمانی نظر شما را جلب کرد و رمانی با موضوع مهدویت نوشتید؟
قبل از نوشتن ادموند چند سالی روی مباحث آخرالزمانی و مهدویت مطالعه دقیق و مستمر داشتم. به نظرم یکی از جذابترین موضوعات روز دنیا همین مهدویت و آخرالزمان است بحث منجی گرایی همیشه مورد توجه همه مردم دنیا بوده اما متاسفانه ما در این زمینه کارهای فرهنگی بسیار کم و انگشت شمار و بعضاً ضعیف و فاقد جذابیت داریم. مدعی شیعه خانه امام زمان هستیم اما کارهایی که در این زمینه انجام دادیم تقریباً هیچ است. من به سهم خودم احساس کردم که باید کاری کنم و بهترین راه را نوشتن داستان دیدم.
شما در کتابتان عشق و مهدویت را به هم مرتبط کردید و هدفتان از این کار چه بود؟
عشق از امام زمان(عج) جدا نیست، یعنی اگر کسی امام زمانش را بشناسد و بداند که حضور و وجود ایشان چه نعمتی برای بشریت است این را با همه وجودش درک میکند که عشق به امام زمان عشق به همه چیز و همه کس است کسی که عاشق امامش باشد در عشق زمینی هم راهنما دارد و بهترینها نصیبش میشود.
عشق والدین و فرزندان به نهایت خود میرسد چون امام زمان پدر حقیقی مردمان یک عصر است و رابطهاش با ما بسیار بسیار قویتر از رابطه پدر نسبی ماست. امام زمان تجلی حقیقی رحمانیت و رحیم بودن خداوند روی زمین است پس عشق بالاترین موهبتی است که در رابطه با امام زمان نصیب انسان میشود.
به نظرم این فضایی که از انگلستان و خانواده ادموند ترسیم کردید، خیلی خوب درآمده است. باتوجه به اینکه قبلاً از شما شنیده بودم به انگلیس نرفته و آنجا زندگی نکردهاید، چه طور از ترسیم این فضا و این شخصیت برآمدید؟
با وجود اینکه بعضی از اساتید داستان نویسی معتقدند یک نویسنده نباید خارج از محیط زندگیاش را ترسیم کند مگر اینکه برود و آنجا زندگی کند اما به نظر من این قابلیت یک نویسنده است که با قدرت تخیل و فکر و البته مطالعه زیاد بتواند محیط را برای خود تداعی و ترسیم کند. اگر بخواهیم چنین مسئلهای را معیار قرار دهیم پس باید بگوییم نویسنده از قتل، جراحی، درد، بیماری عشق، ازدواج و غیره نباید حرف بزند مگر آنکه خودش تجربه کرده باشد. به هر حال من تصمیم گرفتم بنویسم و برای این نوشتن فیلمها و سریالهای زیادی که ساخته خود انگلستان بود نگاه کردم و کتابهای زیادی خواندم تا با فرهنگ مردم انگلستان بیشتر آشنا بشنوم و یک اشراف زاده انگلیسی را نزدیک به معیارهای آنها بتوانم خلق کنم.
آیا برای نوشتن از کتاب یا نویسنده خارجی الهام میگیرید؟
همه هنرمندان برای کارهای هنری خود به خصوص اول مسیر از یک الگو استفاده میکنند تا به مرور در اثر کسب تجربه و تخصص بتوانند خودشان صاحب سبک شوند. من هم از این موضوع استثنا نبودم و نویسندگان بزرگی مثل داستایوفسکی بالزاک فلوبر و هوگو راهنمای خوبی در نوشتنم بودند.
جوانان سهم عظیمی در واقعه ظهور دارند
چرا یک جوان انگلیسی وکیل را برای روایت داستانتان انتخاب کردید؟ به مخاطبان جوان فکر میکردید که رمان برایشان جذاب شود؟
اینکه چرا جوان است چون به جوانها کمتر پرداخته شده در بحث مهدویت، آن چه تا قبل از ادموند بود معمولاً اشاره به تشرفاتی بوده که در طول تاریخ غیبت رخ داده و تصور همه این است که یاران امام باید مسن و پیر باشند. اما واقعیت این است که جوانان سهم عظیمی در واقعه ظهور دارند. و اینکه چرا یک حقوقدان و وکیل را انتخاب کردم چون معتقدم یکی از علومی است که به واسطه اعاده حق مظلوم میتواند نقش به سزایی در امر ظهور و زمینه سازی برپایی عدالت داشته باشد.
چطور میشود برای نسل جدید نوشت و تولید محتوا کرد در حالی که فضای مجازی رقیب بسیار جدی در حوزه پرکردن اوقات فراغت شده است؟ این محتوا چگونه باید باشد؟
برای نسل جوان باید به روز تولید محتوا کرد معادلات نسل جوان به خاطر آن هیجانات روحی و احساسی که درگیر آن هستند در زمان حال رقم میخورد و خیلی نمیتواند به گذشته سفر کند. وقتی ما دائم در گذشته سیر میکنیم موضوع برای آنها خسته کننده و تکراری میشود و نتیجه این میشود که امام حسین را فقط در کربلا و 1400 سال پیش میبیند. وقتی محرم و صفر تمام میشود همه چیز را میبوسد و کنار میگذارد تا سال دیگر این اتفاق در مورد نیمه شعبان هم همین است.
جوان ما نمیتواند تصور کند که امام حسین امروز به نوع دیگری در کربلاست و این وظیفه اوست که از تکرار آن فاجعه جلوگیری کند. فضای مجازی متاسفانه از جذابیتهای بصری و شنیداری جسمی و جنسی بهره میبرد و جذب مخاطبش بسیار زیاد است اما اگر ما یک محتوای خوب و زیبا خلق کنیم، قطعاً اثری که فضای حقیقی بر روح و روان یک نفر میگذارد بسیار متعالیتر و ماندگارتر خواهد بود به شرط رعایت معیارهای صحیح مخاطب جوان.
اصلیترین معیار در واقعه ظهور امید به اصلاح جامعه و انسان است
فضای مجازی و نویسندگی برهم چه اثری دارند؟ آیا این فضای مجازی باعث شده نویسندهها کمتر بنویسند یا اینکه مخاطبان کمتر شده باشند؟
به نظر من آنقدر که هنرمندان بر جامعه تأثیر فرهنگی میگذارند مردم بر روی هنرمند و اثرش، تأثیر ندارند مگر اینکه یک هنرمند صرفاً به خاطر مسائل مالی دنبال خلق اثر برود و به خواسته دل آنها هنرنمایی کند در این صورت نتیجه آن میشود که ما فکر میکنیم این مردم هستند که از هنرمند و نویسندگی فاصله گرفتهاند در حالی که اینطور نیست چون آنها آثار دلچسب و به روز پیدا نمیکنند، جذب محتوای پوچ فضای مجازی میشوند. نویسندهای که مجذوب فضای مجازی شود اصلاً نویسنده نیست چون اصل نویسندگی داشتن یک زیربنای قوی فکری است حالا در هر موردی.
وقتی نویسندهای دچار تزلزل فکری و روحی است اثری هم که تولید میشود کم توان و ضعیف است و به راحتی از ذهنها پاک میشود. و یک مسئله مهم دیگر بحث امید بخشی به جامعه است اثری که دائم در حال سیاه نمایی و گله و گذاری است نمیتواند مخاطب را تا پایان همراه خودش نگه دارد و موجب دلسردی جامعه میشود. اصلیترین معیار در واقعه ظهور امید به اصلاح جامعه و انسان است که تا به الان اصلاً روی موضوع مهم کار نشده است.
در کشور ما کتاب کم تولید نمیشود. سالانه رمانهای زیادی هم منتشر میشود که بسیاری از آنها دیده نمیشوند. دلیل اینکه کتاب شما دیده و از آن استقبال شد را چه میدانید؟ قلم خوب خودتان یا موضوعش یا تبلیغ و پخش خوب یا دلیل دیگر؟
دیده شدن کتاب من که قطعاً عنایت امام زمان و لطف خداوند بوده در مقام اول، دوم اینکه همانطور که گفتم مباحث آخرالزمانی و منجی گرایی برای همه دنیا به شدت جذاب هستند چون انسان فطرتاً دنبال منجی است تا او را از بدبختی برهاند. بنابراین انتخاب موضوع و شیوه پردازش داستان هم تأثیر زیادی در دیده شدن آن داشته است.
بهجز موضوع آخر الزمانی به چه سوژههای دیگری را علاقمند هستید و نوشتن رمان درباره آن را ضرورت میدانید؟
علاقه اول من به مهدویت و دشمن شناسی است و امیدوارم که خداوند توفیق دهد تا بتوانم باز هم در این زمینه قلم بزنم اما موضوع دیگری که علاقمندم درباره آن بنویسم سرگذشت مردمانی است که مورد عنایت خداوند و اهل بیت قرار گرفتهاند و راه پیدا کردهاند کسانی مثل ادواردو آنیلی و دوستش کنت لوکا البته در مورد ادواردو کارهایی انجام شده که به نظرم حق مطلب ادا نشده است.
کاری در دست نوشتن دارید؟
بله ان شاء الله در حال نوشتن فصلهای پایانی کتاب جدیدم هستم که پایان نهایی داستانی است که با ادموند شروع شد و با کریستوفر ادامه پیدا کرد و یک مجموعه 4 گانه مهدوی خواهد شد به امید خدا.
انتهای پیام/