چرا گرجستان و قفقاز برای روسیه اهمیت حیاتی دارند؟
به نفع کرملین است که تمام مسیرهای اصلی انرژی در فضای پسا شوروی را کنترل کند و بنابراین، اگر لازم بداند از تلاش برای کنترل قاطع بر کریدور انرژی قفقاز جنوبی با هدف تبدیل شدن به تنها تامین کننده انحصاری نفت و گاز غرب دریغ نخواهد کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، قفقاز یک منطقه استراتژیک است. جایی که قدرت های بزرگ جهان دارای منافع ژئوپلیتیکی متناقضی در آن هستند. از نظر تاریخی بین قدرتهای بزرگ جهان برای تسلط بر این منطقه که پلی بین اروپا و آسیا است، همیشه یک مبارزه وجود داشته و به شکلی این رقابت و کشمکش دائمی به منظور تسلط بر ماوراء قفقاز و کنترل راه های تجاری عمده بین اروپا و آسیا همچنان ادامه دارد.
جنگ سرد در دهه 90 در اروپا به پایان رسید، اما همچنان شعلههایاین جنگ در قفقاز جنوبی زبانه میکشد. قدرتمندترین کشورهای جهان سعی میکنند در این منطقه از جهان جایگاهی برای خود به دست آورند؛ منطقهای مهم و استراتژیک به منظور تامین منافع ژئواکونومیکی و دستیابی به ذخایر نفت و گاز.
کرملین خواهان کنترل این منطقه سرشار از انرژی است و به شدت با حضور قدرتهای دیگر در قفقاز جنوبی مخالفت میکند. در حال حاضر قفقاز منطقهای است که منافع اقتصادی و استراتژیک غرب و روسیه با یکدیگر در تضاد قرار گرفته است.
قفقاز به دلیل موقعیت جغرافیایی مطلوب خود اغلب به عنوان یک «راهرو» (کریدور) ترانزیتی کالا و انرژی توصیف میشود. در واقع، این منطقه کریدوری است که اروپا را به کشورهای نفت خیز آسیای مرکزی، حوزه دریای کاسپین و خاورمیانه متصل میکند.
هدف مسکو، جلوگیری از حضور دیگر قدرتهای خارجی برای دستیابی به جای پایی در قفقاز است و با حضور بازیگران غربی در جهت تسلط و کنترل بر این «کریدور» مهم استراتژیک مخالفت میکند. هدف کرملین، کنترل قوی بر مسیرهای حمل و نقل انرژی و تبدیل شدن به تنها تامین کننده نفت و گاز غرب است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، غرب به تدریج به اهمیت استراتژیک گرجستان و منطقه قفقاز پیبرد. گرجستان و قفقاز جنوبی که در گذشته به عنوان حیاط خلوت روسیه تلقی میشد، اکنون به دلیل وجود منابع طبیعی به خصوص ذخایر هیدروکربنی به منطقهای استراتژیکی و ژئوپلیتیکی برای غرب تبدیل شده است.
بر اساس برآوردهای بیریتیش پترولیوم، منطقه دریای کاسپین دارای 48 میلیارد بشکه نفت و 449 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی است. از این نظر قفقاز، کریدور انرژی بسیار مهمی است که در شرایط فعلی مسیرهای جایگزین صادرات نفت و گاز روسیه از این منطقه میگذرد که میتواند وابستگی اروپا به هیدروکربن روسیه را بعد از تحریمهای بیسابقه غرب کاهش دهد.
بنابراین غرب علاقهمند به تقویت حضور طبق هر شرایطی در این منطقه است. گرجستان اگرچه ذخایر قابل توجه نفت و گاز ندارد، اما همچنان نقش بسیار مهمی در صادرات منابع هیدروکربنی به غرب ایفا میکند و به مثابه پلی حیاتی برای اتصال اروپا به منطقه آسیای مرکزی و کشور چین عمل میکند.
گرجستان که در تقاطع اروپا و آسیا قرار دارد، پلی است که چندین منطقه مهم اقتصادی جهانی را به هم متصل میکند. کوتاه ترین مسیر اروپا به چین از گرجستان میگذرد و تجارت «جاده ابریشم» همیشه از منطقه قفقاز گذشته است.
اهمیت گرجستان به عنوان کشور کلیدی ترانزیت انرژی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آشکار شد. در سالهای گذشته غرب شروع به احداث خطوط لوله جدید نفت و گاز در قفقاز کرده تا وابستگی انرژی خود را با تنوع بخشیدن به مسیرهای تامین انرژی به خاورمیانه و کشورهای عربی کاهش دهد.
این خطوط لوله نفت و گاز اهمیت استراتژیک گرجستان را به میزان قابل توجهی افزایش داده و این کشور را به مسیر اصلی ترانزیتی صادرات هیدروکربن از منطقه محصور در خشکی دریای کاسپین به سمت اروپا تبدل کرده است. خطوط لوله نفت باکو - تفلیس - جیهان و خط لوله گاز باکو - تفلیس - ارزروم از طریق گرجستان هیدروکربن های دریای کاسپین را به بازارهای ترکیه و اروپا منتقل میکند.
علاوه بر این، پروژه های خط لوله گاز ترانس آناتولی وضعیت گرجستان را به عنوان منطقه ترانزیت انرژی تقویت کرده و بر نقش کلیدی این کشور در تنوع مسیرهای تامین انرژی تاکید میکند.
تهدیدات روسیه
در میان تهدیدها، خطرات و چالشهای پیش روی گرجستان، مشکل سازترین موضوع، اشغال و یا الحاق خزنده سرزمینها گرجستان توسط روسیه است. جنگ اوت 2008 و اشغال اوستیای جنوبی به طور قابل توجهی محیط امنیتی گرجستان را پیچیده کرده است.
کرملین با این جنگ پیامی به غرب مخابره کرد با این مضمون که همچنان خواهان کنترل قاطع خود بر گرجستان است. برای مسکو، جهتگیری سیاسی گرجستان به سمت اروپا و غرب، غیر قابل قبول است و هدف کرملین بازگرداندن گرجستان به مدار سیاسی روسیه است.
همانطور که مدودف، رئیس جمهور سابق روسیه اظهار داشت، جنگ اوت 2008 و تهاجم به مناطق جدا شده گرجستان، برنامه های ناتو برای گسترش بیشتر در فضای پسا شوروی را تا حدودی و برای مدت چند سال خنثی کرد.
به نظر درسهای اصلی تحولات سال 2008 در این موضوع خلاصه میشود که روسیه به هر طریقی از جمله دخالت سیاسی و یا عملیات محدود نظامی نمیخواهد گرجستان به یک کشور باثبات و اروپایی در میان جمهوریهای استقلال یافته از شوروی سابق تبدیل شود.
امروزه در برخی از محافل سیاسی و جامعه گرجستان این دیدگاه وجود دارد که روسیه پس از اشغال آبخازیا و اوستیای جنوبی، فاقد هرگونه اهرمی برای اعمال فشار بر گرجستان است. این دیدگاه اشتباه است و مطمئناً میتوان گفت کرملین اهرمهای بسیاری برای اعمال فشار بر تفلیس دارد.
اهرمهای فشار روسیه
روسیه چه اهرمی برای فشار بر گرجستان دارد و در مورد خطرات و چالشهای پیشروی گرجستان و کریدور انرژی قفقاز جنوبی چه میتوان گفت؟
در حالی که برخی از سیاستمداران و نخبگان سیاسی گرجستان ادعا میکنند که هیچ تهدیدی از سوی روسیه وجود ندارد، رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان و نماینده کنگره، مایک راجرز، نگران است که پس از جنگ اوکراین و ضمیمه برخی مناطق این کشور، روسیه تلاش کند گرجستان را نیز به همین طریق ضمیمه کند.
پوتین معتقد است که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی غم انگیزترین رویداد قرن بیستم بود، بنابراین هدف او ایجاد یک امپراتوری اوراسیا جدید یا اتحادیه اوراسیا است و بهنظر میرسد کشورهایی که نمیخواهند به این امپراتوری جدید بپیوندند با مشکلات بزرگی روبرو خواهند شد.
روسیه ابتدا سعی خواهد کرد کشورهایی را که در تلاش برای پیوستن به ناتو و ادغام در ساختارهای یورو آتلانتیک هستند، در وهله اول متقاعد به عدم ادامه این روند و در نهایت در صورت عدم موفقیت در این امر کشورهای مدنظر را مجازات کند.
برای روسیه، گسترش ناتو تحت عنوان گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق غیرقابل قبول است. تحولات اخیر به ما نشان داده که کشورهای مشارکت شرقی (ارمنستان، آذربایجان، بلاروس، گرجستان، مولداوی و اوکراین) که تمایل قاطع خود را برای امضای توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا نشان دادند، تحت فشار شدید روسیه قرار دارند.
در سال 2014 پارلمان اروپا قطعنامهای را در مورد فشار روسیه بر کشورهای مشارکت شرقی تصویب کرد که در آن جزئیات و چگونگی اعمال فشار روسیه بر کشورهای مشارکت شرقی توضیح داده میشود.
این قطعنامه همچنین به الحاق خزنده سرزمینهای گرجستان و فشاری که کرملین بر تفلیس وارد میکند، اشاره دارد: «روسیه همچنان برخلاف هنجارها و اصول اساسی حقوق بینالملل مناطقی از گرجستان، آبخازیا و منطقه تسخینوالی/اوستیای جنوبی را اشغال کرده، در حالی که پاکسازی قومی و تغییرات جمعیتی به شکل اجباری در آن رخ داده است. مسئولیت نقض حقوق بشر در این مناطق بر عهده نیروهای روسیه است. همچنین روند تغییر «مرزبندی» در این مناطق و گسترش قلمرو به سرعت افزایش یافته است، در حالی که نقض حریم هوایی گرجستان توسط هواپیماهای نظامی روسیه در همان زمان صورت گرفته است» (پارلمان اروپا 2014).
میتوان این احتمال را داد که امضای توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا و همچنین اعطای نقشه مناطق خودمختار به گرجستان، بهانهای برای تجاوز گسترده کرملین به گرجستان باشد.
به گفته ماموکا آرشیدزه، کارشناس گرجستانی، «فهرستی از مشکلات» وجود دارد که با توجه به میزان فعال بودن آرزوهای اروپایی و نزدیکی تفلیس به غرب میتواند توسط روسها فعال شود.
روسیه ممکن است برای الحاق گرجستان از پایگاه های نظامی خود در آبخازیا و اوستیای جنوبی استفاده کند. یکی از مشکلات و چالشهای اصلی که گرجستان با آن مواجه است، الحاق خزنده و به اصطلاح فرآیند «مرزسازی» روسها در مناطق مورد مناقشه است. دولت روسیه در حال گسترش به اصطلاح «مرزهای» جمهوری اوستیای جنوبی از طریق تصرف هرچه بیشتر اراضی گرجستان است.
سالانه هزاران هکتار از اراضی گرجستان از بین میرود و مساحت اراضی اشغالی به ضرر سرزمین های گرجستان و به نفع دو جمهوری خودمختار اوستیایجنوبی و آبخازیا در حال گسترش است.
در نتیجه این الحاق خزنده، جمعیت منطقه کارتلی گرجستان دائماً زمینهای کشاورزی حیاتی خود را از دست میدهند. نیروهای روسی به تدریج در حال پیشروی خط اشغال در داخل گرجستان برای گسترش قلمرو تحت کنترل روسیه هستند. به شکلی که خط لوله باکو-تفلیس-جیهان از نزدیک این خطوط مرزی جدید میگذرد و در صورت ادامه روند الحاق خزنده سرزمینهای گرجستان، به زودی خطوط انتقال انرژی توسط نیروهای مرزی روسیه کنترل میشود.
از زمان جنگ 2008، نیروهای مرزی روسیه به طور مداوم وسعت سرزمینهای اشغالی را افزایش دادهاند و به اصطلاح «مرز دولتی» را به عمق منطقه تحت کنترل گرجستان در نزدیکی روستاهای دیتسی و دوانی منتقل کردهاند.
خطوط جایگزین انتقال انرژی از حوزه دریای کاسپین به سمت غرب
اگر رژیم طرفدار تسخینوالی به حصار کشیدن خط مرزی با نقشههای دوران شوروی ادامه دهد، نه تنها بخش کوچکی از خط لوله باکو-تفلیس-جیهان، بلکه یک بخش به طول 1600 متر خط لوله باکو - سوپسا در قلمرو تحت کنترل اوستیها قرار خواهد گرفت.
بنابراین، اگر الحاق خزنده ادامه یابد، گرجستان ممکن است عملکرد ترانزیتی خود را از دست بدهد و دیگر به عنوان یک کریدور ترانزیتی جایگزین برای اروپا در نظر گرفته نخواهد شد.
منافع استراتژیک روسیه در این است که همچنان تنها تامین کننده انرژی برای غرب باشد. بنابراین، کرملین تمام تلاش خود را برای ایجاد کنترل قاطع بر کریدورهای قفقاز جنوبی و کنترل مسیرهای انرژی جایگزین به اروپا انجام خواهد داد.
اقدامات روسیه در اوستیایجنوبی و الحاق خزنده سرزمینهای گرجستان باید از نقطه نظر ژئوپلیتیک تحلیل شود. یکی از اهداف ژئوپلیتیکی که میتوان برای اقدامات روسیه در نظر گرفت ایجاد یک کریدور زمینی از تسخینوالی به ایروان است.
هدف اصلی کرملین از اجرای چنین طرحی در شرایطی که تحریمهای بیسابقه غرب بر آنان تحمیل شده تحکیم محور مسکو-ایروان-تهران است. بدین ترتیب، روسیه تلاش میکند تا با تحت فشار گذاشتن تفلیس یک کریدور زمینی از اوستیای جنوبی به ارمنستان ایجاد کند تا محور مسکو-ایروان-تهران را بیشاز پیش تحکیم بخشد.
جمعبندی
همانطور که اشاره شد، غرب و روسیه دارای منافع ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی متناقضی در قفقاز جنوبی و گرجستان هستند. هدف اصلی مسکو حفظ سلطه، تثبیت موقعیت در بازار اروپا و تبدیل شدن به تامین کننده اصلی منابع طبیعی انرژی برای اروپا است.
البته که پس از جنگ اوکراین و تحریمهای روسیه بسیاری از این معادلات دچار تغییر و یا تاخیر در عملکرد شده است، اما نه روسها از استراتژی خود در حوزه انرژی دست برداشتهاند و نه کشورهای غربی پس از اتمام این جنگ مجدد اجازه میهند که مسکو از ذخایر نفت و گاز خود به عنوان یک سلاح سیاسی در برابر آنها استفاده کند.
یکی از دلایلی که غرب شروع به احداث خطوط لوله نفت و گاز در قفقاز جنوبی و توسعه کریدورهای انرژی جایگزین با دور زدن سرزمین های روسیه کرد، تنوع بخشیدن به مسیرهای تامین انرژی برای قاره سبز است.
کرملین این واقعیت را دوست ندارد که پروژه های انرژی در مقیاس بزرگ در منطقه قفقاز جنوبی با دور زدن سرزمین های روسیه اجرایی شود. به نفع کرملین است که تمام مسیرهای اصلی انرژی در فضای پسا شوروی را کنترل کند و بنابراین، اگر لازم بداند از تلاش برای اشغال اراضی گرجستان و ایجاد کنترل قاطع بر کریدور انرژی قفقاز جنوبی با هدف تبدیل شدن به تنها تامین کننده انحصاری نفت و گاز غرب دریغ نخواهد کرد.
به همین دلیل است که تلاش زیادی برای تسلط بر کشورهای قفقاز جنوبی و بازگرداندن آنها به مدار روسیه دارد.
تقویت محور مسکو-ایروان-تهران و تضعیف محور آنکارا-تفلیس-باکو به نفع روسیه است. برای دستیابی به این هدف روسها باید گرجستان را که مانع اصلی تحکیم محور فوق است، تحت کنترل خود درآورند.
نویسنده: مهدی سیف تبریزی پژوهشگر حوزه روسیه و قفقاز
انتهای پیام/