پایان باز حوادث ساختمانهای ناایمن
تجربه «بیمارستان گاندی» و «متروپل» نشان داد که ما در ساخت سازههای جدید هم با حداقلها دست و پنجه نرم میکنیم. بساز و بندازهایی که به علت گرانی مصالح ساختمانی به سراغ صرفهجویی درهزینهها رفتهاند و با وجود همه سختگیریها، بازهم ایمنی را دور میزنند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، تقریباً یک هفته پیش بود که صدای مرثیهها برای گرامیداشت هفتمین سالگرد پلاسکو بلند شد. از انتشار گزارشهای رسانهای گرفته تا پخش کلیپها و فیلمهای سوزناک احساسی در شبکههای اجتماعی که نشان میداد، حافظه عمومی همچنان سیدی ماه 1395 را به خاطر سپرده است. از آن زمان تا به امروز تقریباً 7 سال میگذرد، اما، تقویم حادثهخیز ایران در این مدت، حوادث هولناک دیگری را هم پشت سر گذاشته است که آن اوایل خیلیها گمان میکردند بعد از فاجعه پلاسکو، تکرار چنین فجایعی غیرممکن است! در مرور سالهای بعد از پلاسکو، بجز آن حوادث جزئی که خیلیهایمان حتی نامشان را هم از یاد بردهایم، چند حادثه تلخ دیگر دیده میشود که مطمئناً برای اغلب ما آشناست! تاریخ را که کمی به عقب برگردید، به دوم خرداد 1401 که رسیدید، فرقی نمیکند، ساکن تهران بودهاید یا شمال و شرق...صدای زلزله متروپل از جنوب ایران چنان در آسمان پیچید که یک روز سخت، خیابان امیرکبیر آبادان را برای همیشه در ذهن مردم به یک خیابان ماتمزده غیرقابل تصور تبدیل کرد.
پیش از این تاریخ حدوداً یکسال قبل بود که یک انفجار مهیب، دهم تیرماه 1401 را برای همیشه به ماجرای بیبازگشت 19 فوتی ساختمان «کلینیک سینای اطهر» پیوند زد و حالا در 5 بهمن ماه 1402 بعد از تکرار همه این حوادث تجربهساز، با فاجعهای به نام «بیمارستان گاندی» مواجه میشویم که نشان میدهد، هیچ خط پایانی برای مهار ساختمانهای پرتردد ناایمن وجود ندارد. بیمارستان گاندی که البته اسمش بیش از بیمارستان با هتل بودنش معروف شده در گاندی جنوبی در پیچ و تاب خیابان باریکی قرار گرفته که عبور از آن برای دو خودروی سواری کوچک هم بهراحتی امکانپذیر نیست! بیمارستانی که گفته میشود 10 سال پیش و کاملاً استاندارد ساخته شده و البته جزو معدود بیمارستانهای مجهزی بوده که بیماران زیادی آرزوی بستری شدن در ساختمان لوکس 17 طبقهاش را داشتهاند.
تصویری که در این چند روز، اما از این بیمارستان منتشر شده، یک سازه سوخته بد هیبت است که رؤیای خوابیدن در طبقات 16 و 17 آن (بخش هتلی) حتی از سر همراهان بیماران هم پریده است. همان بیماران بخت برگشتهای که هزینههای سنگین چنین بیمارستان لاکچری هم نتوانست شب شوم آتشسوزی را برایشان ختم به خیر کند. سیستم اطفای حریق بیمارستانی که گفته میشد در برابر زلزلههای با ریشتر بالا مقاوم است، حتی از پس یک آتشسوزی قابل کنترل هم برنیامد و نشان داد که نباید به ایمنی ساختمانهای کاملاً استاندارد هم دلخوش کرد!
از اخطار تا عمل
ماجرای ایمنی ساختمانها البته به لیست بلندبالایی گره خورده که دراین چند سال سر و صدای زیادی به پا کرده است. از بیاعتنایی و کشمکشها برای انتشار اسامی ساختمانهای ناایمن گرفته تا انتشار پرهیاهویی که معلوم نشد تا چه اندازه توانسته افکارعمومی برای مراجعه نکردن به ساختمانها را اقناع کند. لیستی که از 129 ساختمان شروع شد و حالا بنا به گفته مسئولان شهری به زیر 90 ساختمان رسیده و البته معلوم نیست کدام بیمارستان یا مرکز اداری و آموزشی یا تجاری از این لیست پرخطر خط خورده است؟ اگرچه ظاهراً سرنوشت ساختمانهای پر خطر به خروج از این لیست گره خورده، اما چالش اصلی در نوع مواجهه با ساختمانهایی است که اساساً اخطار آتشنشانی میگیرند، اما زمینه را برای رفع خطر تا زمان وقوع فاجعه فراهم نمیکنند. مثل بیمارستان گاندی که تاکنون 5 بار اخطار آتشنشانی گرفته، اما اقدامی عملی برای رفع خطرانجام نداده است. یا درباره ساختمان پلاسکو که از سال 74 یعنی حدود 28 سال پیش، بیش از 50 اخطاریه گرفته و حتی در مقطعی به صراحت قید شده که یک آتشسوزی مساوی با فاجعه خواهد بود، اما باز هم کسی به این اخطاریهها توجه نشان نداده است، یا کلینیک سینای اطهر که 4 بار اخطار رعایت ایمنی و جلوگیری از خطر حریق گرفته بود، اما در نهایت با فاجعه پیشبینی شده مواجه شد و البته سؤالی که باید پرسید ایناست اگر قرار بر بیاعتنایی به تذکرها و اخطارهاست، پس چرا اساساً این رویه بیهوده طی میشود و چرا انتشار لیست پرخطرها هنوز نتوانسته از میزان فاجعه کم کند؟ و البته سؤال مهمتر اینکه چه نهادی مقصر بیاعتنایی به این اخطارهاست؟ شهرداری اعلام میکند که صرفاً وظیفه تذکر و اخطار دارد و نیروی انتظامی هم میگوید تا حکمی دریافت نکند، اجازه پلمب ندارد. مالکان هم که وظیفه ایمنسازی روی دوششان گذاشته شده، به صراحت اعلام میکنند که پروسه ایمنسازی یک فرایند زمانبر و پرهزینه است و نمیتوانند به این سادگی به آن تن دهند و نتیجه میشود، فاجعه پشت فاجعه! درحالی که حتی اگر اسامی ساختمانهای پرخطر منتشر شده و اخطارها و تذکرها رسانهای شود، تضمینی نیست که نام ساختمانی خارج از این لیست بر معنای ایمنی آن باشد. یا چه کسی میتواند اطمینان دهد که ساختمان دیگری به این لیست اضافه نشده و اسامی طی زمان ثابت بماند.
خطر نوسازها و کهنهنماها
موضوع مهمتر از اسامی پرخطرها، نحوه مواجهه مردم با آنهاست. آیا میتوان همه این بیمارستانها، مراکز درمانی، بهداشتی، آموزشی، تجاری و... را تا رفع خطر تعطیل کرد؟ مراکز پرتردد و پر رفت و آمدی که حتی اگر به شهروندان وابسته نباشد، قطعاً حیات عده زیادی به «بودن» آنها وابسته است و نمیتوان به این راحتیها حکم پلمب برایشان صادرکرد. آن هم زمانی که بدانیم همه بیمارستانهای تهران چه دولتی و چه خصوصی به بهانههای مختلف دارای اخطاریه هستند و باید رفع خطر کنند. بویژه آنکه اغلب آنها جزو ساختمانهای قدیمی و با استانداردهای آن زمان محسوب میشوند و برای بهروزرسانی، چارهای جز توقف فعالیت ندارند. اما آیا میشود برای مثال بیمارستانهای دولتی معروف تهران را حتی برای لحظهای تعطیل کرد؟ مهدی عباسی، عضو شورای شهر تهران چندی پیش به «ایران» گفته بود که اغلب ساختمانهای پرخطر در محدوده مرکزی شهر و در منطقه 12 قرار گرفتهاند که به علت بافت فرسوده قابل توجیه است.
اما بحث ایمنی صرفاً به ساختمانهای کهنه و راستههای قدیمی محدود نمیشود. تجربه «بیمارستان گاندی» و «متروپل» نشان داد که ما حتی در ساخت سازههای جدید هم با حداقلها دست و پنجه نرم میکنیم. بساز و بندازهایی که حالا به علت گرانی مصالح ساختمانی، به سراغ صرفهجویی درهزینهها رفتهاند و با وجود همه سختگیریها، بازهم ایمنی را دور میزنند و حساب مالکانی که در این چرخه هم پای سازندهها جلو میروند در نهایت به فجایعی ختم میشود که هزینههای غیرقابل تصوری را روی دستشان میگذارد. اگرچه کارشناسان براین باورند که از سال 1390 به بعد وضعیت کیفی ساختمانها بهتر شده است. با وجود این نگاهی به اخبار حوادث نشان میدهد که ما همچنان برای برخورد جدیتر نیازمند حمایتهای حقوقی و قضایی هستیم.
منبع: ایران
انتهای پیام/