رقیه سادات مومن: آیا قول و فعل حضرت علی(ع) درباره زنان تعارض دارد؟
اگر از دیدگاه علوی زنان موجوداتی ناقصالعقل و سرچشمه شر بودند، نباید در عرصههای عملی نقش موثری میداشتند. حال آنکه به شهادت تاریخ، زنان عصر علوی در پرتو ولایت حضرت علی(ع)، یکی از درخشانترین دوران رشد و شکوفایی و حضور موثر خویش را به نمایش گذاشتند.
بهگزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم- طیبه مجردیان؛ سنت علوی اعم از قول و فعل و تقریر امیرالمومنین علی(ع) به عنوان تنها تجربه حکومتی اهل بیت علیهم السلام پس از انقطاع وحی، الگوی جامعی از نگرش صحیح به مسائل استراتژیک زنان، اصول رفتار معقول و قواعد مشارکتی آنان، ارائه داده و زمینه را جهت پرداخت و عملیاتی کردن آنها فراهم کرده است؛ به گونهای که زنان با خود پنداره مثبت و قوی در عرصههای مختلف کسب توانمندی کرده و خوش درخشیدند.
این در حالی است که از اقوال حضرت علی علیه السلام ذهنیتی منفی و نگرشی ملامتگر نسبت به زنان در اذهان موجود بوده و حجم قابل توجهی از پژوهشها را به خود اختصاص داده است. از این روی استخراج هویت حقیقی زن در سنت علوی، مستلزم بازخوانی بنیادی و جامع سنت و اهتمام خاص به تحلیل و توصیف سیره عملی حضرت در کنار سیره قولی است.
به همین خاطر دکتر رقیه سادات مومن هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در رساله دکتری خود با عنوان «بازخوانی هویت زن در سنت علوی» با استفاده از روش تحلیل متن به تحلیل محتوای اقوال و سیره عملی حضرت پرداختهاند و مؤلفههای کلی حقیقت انسانی زن و جلوههای ظهور خارجی آن را در سایه سنت علوی استخراج و انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) این رساله را با همین عنوان چاپ کرده و در اختیار عموم قرار داده است.
درهمین راستا درباره ضرورت انجام این پژوهش و دستاوردهای این رساله با خانم رقیه سادات مومن گفتگو داشتیم که مشروح آن در ادامه آمده است.
رجوع موردی به سیره معصومین و بزرگان دین و برداشتهای نادرست
یکی از بارزترین جنبههای مظلومیت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و سایر بزرگان دینی ما عدم پرداختن همه جانبه و سیستماتیک به سیره و زندگانی این بزرگان است. یکی از مشکلاتی که ما امروزه در بحث الگوگیری از این بزرگان دینی داریم، این است کهما به صورت مقطعی و موردی حسب شرایطی که خودمان میپسندیم از سیره آن بزرگواران الگوگیری میکنیم.
یک مثال ساده در خصوص سیره حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کنم. اگر مقتضای سخنرانی ما، سیاست گذاری ما، برنامهریزی ما، نوشتن علمی ما و... مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان باشد، بر خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها تمرکز میکنیم و حضور سیاسی ایشان و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ایشان را برجسته میکنیم.
اگر اقتضای حرکت و بحث ما جنبههای خانهداری و مادری حضرت باشد، فقط و فقط ظاهراً حضرت در عرصه مادری و خانهداری فعال بودند و مدام آن احادیث را بیان میکنیم. یا برخی با اطلاقگیری از چند روایت که حاوی نکاتی بس ظریف و به جا بوده تنها به نقل آن بانوی بزرگ در اجتناب از نامحرم اکتفا کردند و فعالیتهای علمی و سیاسی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در اجتماع مسلمین به فراموشی سپردند. این مسئله باعث میشود که دچار خلط مفهوم شویم و در واقع در الگوگیری دچار مشکل شویم.
اینکه زن امروز به این مشکل رسیده که دقیقاً وظیفهاش چیست؟ آیا باید در عرصه اجتماعی حاضر و فعال باشد و خانهداری و مادری را رها کند؟ ازدواج نکند و بیاید در عرصههای دیگر بدرخشد؟ جمعش ممکن هست یا نیست؟ چقدر باید هزینه بدهد؟ این زمانی پاسخ داده میشود که به صورت سیستماتیک و جامع به سنت و سیره معصومین علیه السلام نگاه شود. اما متأسفانه این اشتباه عدم دیدگاه همه جانبه، باعث میشود در الگوگیری هم مشکل پیش بیاید و نتواند برای زندگی برنامه جامعی را ارائه بدهد.
سنت اعم از قول، فعل و تقریر است؛ همانطور که قول معصوم حجیت دارد، فعل معصوم هم برای ما حجیت دارد
در خصوص حضرت علی علیه السلام نیز این اتفاق افتاده است. در بحث زنان در سیره امیرالمومنین علیه السلام هم دیده میشود که صرفاً برخی از نقطهها روشن شده است. تمرکز آثار و پژوهشها هم بر همان نقاط بوده و لاغیر. از جمله یکی از اقوال امیرالمومنین در خصوص مسئله زنان که به خطبه 80 نهج البلاغه معروف است. بحث نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول و ... که به صورت متکثر و فراوانی این مسئله مورد توجه قرار گرفته است. موافقین و مخالفین زیادی در این باره سخن گفتهاند. ولی سایر فرمایشات امیرالمومنین از همه اینها مهمتر افعال و سیره عملی حضرت چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در حالی که:
نزد امامیه و ائمه هدات و معصومین، سنت حجت دارد. سنت اعم از قول، فعل و تقریر است. لذا همانطور که قول معصوم برای ما حجیت دارد و منشأ اثر و عمل هست، فعل معصوم هم برای ما حجیت دارد و باید برای ما منشأ اثر و عمل باشد. اما متأسفانه سیره عملی ایشان خیلی محجور واقع شده و مورد مداقه و بررسی جامع قرار نگرفته است.
بسیاری از منقولات منتسب به حضرت علی(ع) درباره زنان، سند قوی ندارد
وقتی اقوال را بررسی میکنیم، بزرگواران در عرصه تتبعات حدیثی مستحضر هستند که ابتدا باید بحث سندی در خصوص احادیث مورد بررسی قرار بگیرد و صحت و وثاقت حدیث برای اهلش ثابت شود. سپس بحث دلالی حدیث شروع میشود. فرمایشات امیرالمومنین علیه السلام فقط هم در نهج البلاغه نیست. نهج البلاغه یکی از منابع اقوال حضرت هست و در سایر منابع دینی هم اقوال حضرت به چشم میخورد و باید به صورت جامع در آن تتبع شود.
در خصوص بحث دیدگاه حضرت در خصوص زنان و اقوال حضرت در خصوص زنان، یک رویکرد اولیه و گام اولیه، بررسی سندی اقوال حضرت هست. خوب این بررسی سندی در کتاب انجام شده است و ثابت شد بسیاری از این منقولاتی که از حضرت ذکر شده، سند بسیار قوی ندارد و به دلیل ضعفهای سندی از حجیت لازم برخوردار نیست.
ولی بر فرض اینکه این اسناد صحیح باشد و حضرت صراحتاً و تاکیداً این فرمایشات را فرموده باشند. یعنی ما بنا را اینجا بر تسلیم میگذاریم و میپذیریم که این اقوال را حضرت فرمودند. علیرغم اینکه بررسی سندی دقیقی هم انجام شده است. ولی با وجود این اگر فرض را بگذاریم بر پذیرش اقوال حضرت، در گام بعدی وارد سیره عملی حضرت شدیم و برخورد حضرت با مسئله زنان را در عرصههای مختلف نظامی، سیاسی، حقوقی، خانوادگی و فرهنگی بررسی کردیم.
در صورت پذیرش اقوال تنقیص کننده زنان از حضرت؛ تعارض قول و فعل شکل میگیرد!
نتیجه این پژوهش یک تعارض ظاهری را برای ما آشکار میکند. در واقع اقوال حضرت در صورت پذیرش احادیث و سند احادیث، رویکرد ملامتگر و تنقیص کننده دارد در حالی که سیره عملی حضرت و فعل حضرت چه در عرصههای فردی و خانوادگی، چه در عرصههای اجتماعی تماماً تکریم کننده و در واقع عامل بزرگداشت زنان هست. اصل پژوهش ما از اینجا شروع میشود؛ مگر مقام عصمت امیرالمومنین این اجازه را میدهد که اقوال ایشان با افعال ایشان متضاد باشد؟ یعنی ایشان به زبان چیزی را بگویند ولی در عمل چیز دیگری را اجرا کنند؟ آیا این ممکن هست؟
راه حل تعارض؛ ارائه روایات به کتاب خداوند، سنت قطعیه و عقل محض
بررسی دلالی اقوال در گام دوم و بر فرض صحت؛ اساساً اقوال به مفهوم تنقیص زن نیست
ما در مباحث اصولی، در صورتی که اصل تعارض بین دو حجت برایمان ثابت شود، بهترین راه حل تعارض را مرجحی مثل ارائه روایات به کتاب خداوند و سنت متواتره قطعیه و عقل محض قرار میدهیم. اگر هر کدام از اقوال حضرت و افعال حضرت با کتاب خدا و سنت قطعیه و عقل محض در تعارض باشد از اصل بحث خارج میشود. از این رو در گام اول با بررسی سندی دقیقی که ارائه دادیم و ثابت کردیم این اقوال اصلاً حجت نیستند. یعنی به حد دلیلیت و حجت شرعی نمیرسیدند که بتوانند با سایر ادله تعارض کنند.
اما فرض میگیریم که ما اشتباه کردیم و سند این روایات انقدر محکم هست که آنها را در ردیف حجت و دلیل قرار میدهد و اصطلاحاً ظهورات برای ما روشن هست. در این صورت، در گام دوم باید دلالت این اقوال را بررسی کنیم. در این مرحله هم بررسیهای دلالی هم انجام شد؛ نه فقط خطبه 80 بلکه سایر اقوال حضرت هم بررسی شد. نهایتاً این نتیجه حاصل شد که حتی بر فرض اینکه این اقوال را حضرت گفته باشند اقوال به مفهوم تنقیص زن نیست. لذا اصلاً به تعارض نمیرسد که ما بخواهیم حل تعارض کنیم. در واقع وقتی این اقوال را بررسی دقیق دلالی میکنیم به این نتیجه میرسیم که اقوال حضرت با افعال حضرت کاملاً همسو و موید همدیگر هستند.
هویت معرفت شناختی زن از منظر علوی؛ ماهیت و استعداد وجودی زن
برای این بررسی دلالی اقوال آمدیم ابتدا دیدگاه امیرالمومنین علیه السلام را در خصوص ماهیت وجودی و خلق زن و حقیقت انسانی زن بررسی کردیم.
شبهات، روایات و ایراداتی منسوب به امیرالمومنین علی علیه السلام است در خصوص آفرینش زن و استعداد ذاتی زن مثل روایات مربوط به کیفیت آفرینش آدم و حوا، وسوسه شیطان، روایات ضلع و غیر اینها بررسی شد. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که هیچ دلالتی بر نقص شخصیت انسانی زن در برابر مرد نداشت.حتی در برابر این روایات، روایات متعددی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام داریم که در تبیین اشتراک زن و مرد در هدف آفرینش، و برخورداری زن و مرد از استعدادها و امکانات یکسان انسانی و مهیا بودن مسیر جهت نیل به مطلوب حقیقی برای زن و مرد، برخورداری زن از روح الهی، برخورداری زن از کرامت و حریت انسانی، دارا بودن مقام خلیفه اللهی و غیره در اقوال حضرت به عنوان شاهد ارائه شد. متأسفانه فقط برخی از روایات که تنقیص کننده زن هست به امیرالمومنین منسوب میشود. اما روایاتی که حضرت زنان را تکریم کردند، کمتر بیان شده است.
قابلیت و استعدادهای عقلی زنان
در ادامه سراغ بررسی روایاتی رفتیم که در خصوص قابلیت و استعداد عقلی زنان بود. و شبهه نقصان عقل زنان را با محوریت خطبه 80 نهج البلاغه، بررسی کردیم. روایات مختلفی باید اینجا بررسی میشد. خب همه اینها بررسی شد. در بحث دلالی این روایتها، نتیجه نهایی که پس از بررسی نظرات اندیشمندان مختلف در این خصوص گرفته شد این بود؛ لفظی که در این عبارات مورد استفاده قرار گرفته بر تفاوت دلالت دارد، نه کمبود و نقصان. یعنی این تفاوت در تکوین میان زن و مرد است که تفاوت در تشریع را هم سبب میشود. یعنی حسب ویژگیهای خلقتی متفاوتی که زن و مرد دارند، مسئولیتها و تکالیف متفاوتی بر عهده آنها قرار گرفته است؛ «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی».
حضرت آیت الله عمید میفرمودند:
نهج البلاغه دردنامه حضرت علی علیه السلام است. در این دردنامه حضرت علی نه تنها از زنان شکایت کردند بلکه بارها و به کرات از مردان هم شکایت کردند. ولی متأسفانه آن روایتها ظاهراً خیلی مورد توجه قرار نگرفته و فقط بحث نقصان عقل زنان برجسته شده است.
اینکه حضرت ناراحت هستند از اینکه نقشهای اجتماعی جابجا شده است. افراد مسئولیتی را که باید در قبال خودشان و در قبال جامعه اسلامی ایفا کنند را به فراموشی سپردند و مسئولیت دیگری که وظیفه آنها نیست را ظاهراً به عهده گرفتهاند. حضرت فرمان جهاد میدهند، بعد میفرمایند مردها مثل عروس در حجله، در خانه نشستهاند، بهانه میآورند و میدان و عرصه را خالی کردند. این دردنامه علی است؛ لذا فقط بحث زنان نیست. بحث این است که اگر به تفاوتهای جنسیتی و به تبع آن مسئولیتهای متفاوت زن و مرد دقیق نگریسته نشود، جامعه دچار اختلال میشود و جامعه اسلامی مدنظر متحقق نمیشود. درواقع حضرت به عنوان حاکم جامعه، جامعهای که نقشها در آن دگرگون شده است را مذمت میکند و آن روایت معروف، خطبه 27 نهج البلاغه که «اگر مردی از شدت ظلمی که به زنان جامعه شده، دق کند، مورد تعجب نیست» را مطرح میکنند.
اگر نقصان را به معنای کاستی و نقص در نظر بگیریم، مسئله ناهمگونی این روایات با سایر معارف قطعی دین را داریم. به عنوان مثال نقش عقل و علم زنان انقدر حساس و سرنوشت ساز میشود که حتی حضرت علی علیه السلام در مورد زنانی که مسئولیت شیردهی کودکان را بر عهده میگیرند نیز توصیه میکنند که زنان کم خرد و نادان جهت این امر استخدام نشوند زیرا خصلتها و ژنها به واسطه شیردهی انتقال مییابد(حرعاملی، بیتا، ج14، ص78). حال این مسأله مطرح میشود که در شرایطی که از دیدگاه علوی، علم و دانش و فرهیختگی زن تا این حد مهم و تأثیر گذار بوده و نسل و جامعه انسانی مرهون و وابسته به آن است، چطور ممکن است که حضرت با یک کلام تمامی جامعه زنان را از لحاظ عقلی ضعیف و مادون بدانند؟! به استناد روایات نقصان عقل اگر زنان و مادران ناقص العقل و کم بهرهاند پسران و مردانی که در دامان ایشان پرورش یافته و از شیره وجود آنان سیراب شدند نیز بهره چندانی از عقل و دانش نخواهند داشت.
احادیث منع مشورت با زنان
ذیل این قسمت، روایات منع مشورت با زنان هم بررسی شد.
حتی در صورت پذیرش این روایات، نهی از مشورت با زنان عام و تعبدی نیست. اینطور نیست که زن صرفاً به حکم زن بودن، از طرف مشورت قرار گرفتن محروم شود. آنچه میتواند او را از این موقعیت محروم کند، عدم دانش و آگاهی، بیتجربگی و ناکارآمدی است. کما اینکه بر اساس روایات اگر مردی نیز دارای چنین صفاتی باشد، شایسته مشورت نخواهد بود. ممکن است در برخی دورانها به دلیل دور ماندن زنان از برخی تعالیم و علوم و فعالیتها و مهارتها، در اکثر زنان شرایط لازمی برای مشورت وجود نداشته باشد؛ اما این به معنای حکم کلی محرومیت زن از مقام استشاره در تمام دورانها نیست.
کما اینکه در روایات متعددی از پیامبر اکرم و سایر ائمه وارد شده است که با زنان پیرامون مسائل خودشان، مشورت شود. همانگونه که در قرآن مجید نیز پیشنهاد دختران شعیب علیه السلام از سوی آن حضرت پذیرفته و عملی شد. همچنین در جریان صلح حدیبیه، پیامبر اکرم در خصوص مسئله حلق و تقصیر با ام سلمه که زنی فرهیخته و خردمند بود، مشورت کردهاند و به رأی او عمل فرمودند. بنابراین نهی از مشورت در امور خاص منظور است که زن در آن ورود نکردهاند، نه مطلق مشورت. ولی زنانی که پختگی لازم در امر مورد مشورت را کسب کردند باشند، شایسته مشورت هستند.
قابلیت ها و استعدادهای دینی و ایمانی زنان
بحث بعدی بحث قابلیتها و استعدادهای دینی و ایمانی زنان هست. شبهاتی مثل فتنه بودن زنان، مانع عبودیت خدا بودن زنان، شوم بودن زنان و... را به حضرت امیرالمومنین منصوب میکنند.
این روایات صرف نظر از بحث ضعف سندیشان، بحث دلالی مهمی دارند. دو تعبیر داریم نقصان دین و نقصان ایمان. واژه دین و واژه ایمان با هم تفاوت جوهری دارند. دین غالباً در قالب استعمالها، به معنای تکلیف و وظیفه است در حالی که ایمان آن باور قلبی و حالت معنوی هست که در انسان به وجود میآید.حضرت نقصان در دین را مطرح میکنند. نقص در دین به معنای برخورداری کمتر از تکالیف استو به عبارت دیگر دلالت بر معافیت زنان از انجام برخی تکالیف و دستورات شرعی دارد.
این نقص در دین، نقص ارزشی نیست، نوعی تخفیف و تسهیل بر طایفهای از مکلفان است که در راستای تحقق مقاصد عالیه شریعت و بر حسب توانمندیها و جایگاه زن در نظام خلقت تشریح شده است. بنابراین هنگامی که زن در ایام مخصوصی از ماه نماز و روزه را ترک میکند، بدان معنا نیست که زن در این مدت، عقیدهاش سست میشود و یا اینکه مشکل معرفتی پیدا مینماید و یا فاسق شده، از درجه عدالت ساقط میشود، بلکه به دلیل یک سلسله مصالح عالیه، از عمل به برخی واجبات معاف میگردد. آنچه روشن است محفوظ و برقرار بودن رابطه زن با پروردگارش و اعتقاد و ایمان حقیقی او در این زمان است. لذا ترک این اعمال نه تنها رذیلتی برای زن محسوب نمیشود بلکه خود عین عبادت و اطاعت الهی است. لذا خلط مبحثی که اینجا صورت میگیرد همین جا مردود اعلام میشود.
هویت فعلیتی خارجی زن در سنت علوی یا سیره عملی حضرت در خصوص زنان
در ادامه بحث سیره عملی حضرت در خصوص زنان و برخورد امیرالمومنین با زنان در عرصههای مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و حقوقی مورد تأمل قرار گرفت. از آنجا که عرصه فعالیتهای خارجی زنان در سیره علوی بسیار گسترده بود دو فصل از رساله به این موضوع اختصاص پیدا کرد. ضمن اینکه 90 درصد منابع من در این پژوهش، منابع اهل سنت بوده است. اینطور نبوده که بگوییم ما شیعان فقط خودمان از حضرت علی علیه السلام تعریف میکنیم. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم:
به اذعان شیعه و سنی، سیره حضرت نه تنها هیچ تنقیص و ملامتی در خصوص زنان نشان نمیدهد بلکه نهایت ارج و احترام به جایگاه حقیقی زن در آفرینش است. فعل حضرت علی تکریم کامل زن است. در سیره علوی چه زن چه مرد در پرتو تعالیم ناب اسلامی آنچنان تربیت میشوند که امکان بهرهبرداری حداکثری از استعدادها و ظرفیتهای وجودیشان فراهم شود. این سیستم تربیتی امیرالمومنین هست.
لذا میبینیم ذیل جامعه علوی، زنانی در عرصههای مختلف تربیت میشوند که واقعاً فرهیخته هستند. به عنوان مثال زنان در مکتب علوی قلههای فقاهت را درنوردیدند. تفاوت عمده فقه با نقل حدیث در حصول قوه استنباط و نقد و تحلیل و استخراج حکم از حدیث است. ما در کتاب شاهد مثالهای مختلفی را بررسی کردیم. سعی کردیم در عرصههای مختلف ورود کنیم که خب الآن مجالی برای توضیحش نیست. ولی من به صورت خیلی مختصر عرض میکنم. یک وقت ما مثالهایی را از خود خاندان نبوت و امامت مطرح میکنیم که الگو هستند. مثل حضرت زهرا سلام الله علیها یا مثل حضرت زینب سلام الله علیها و یا فضه خادمه که در خانه امیرالمومنین تربیت شد. در تاریخ اسلام فضه دومین کسی بود که از سوی خاندان نبوی به مدال (نا)مفتخر میشود. اولین فرد سلمان فارسی بود و دومین فرد، فضه خادمه بود که حضرت علی علیه السلام در موردش فرمودند اللهم بارک فی فضتنا. دانش فقاهت فضه تا بدان جا بود که عمر بن خطاب در حق او گفت: «یک رشته موی آل ابی طالب فقیهتر و داناتر از تمام قبیله عدی است.»( لازم به توضیح است که خلیفه در مقام قضاوت بین فضه و شوهر او سلیک قطفان این جمله را گفت). پرسش این است که سیره و رفتار اهل بیت با فضه چگونه بوده است که در همین مدت کوتاه آنچنان عالم به کتاب آسمانی شد که بیش از 20 سال هرچه از او پرسیدند، با تسلط تمام به مباحث قرآنی، مناسب با هر موضوعی به آیهای از قرآن پاسخ داد؟
یک وقت ما مثالهایی را از خود خاندان نبوت و امامت مطرح میکنیم اما گاهی هم مثالهایی را بررسی میکنیم که زنان عامی و عادی جامعه بودند ولی رشد پیدا کردند. ما میبینیم پس از شهادت امیرالمومنین، معاویه شروع میکند تک تک علویان و یاوران و مدافعان امیرالمومنین را احضار کردن، ترور کردن و از بین بردن، از جمله زنان علوی که در مکتب امیرالمومنین رشد پیدا کردند و با معاویه مبارزه کردند. برخی از این خانمها اهل کوفه هستند و چند سال خیلی محدودی را از امیرالمومنین درک کردند. زنان معمولی جامعه هستند ولی به قدری رشد کردند که خود معاویه معترف است که قد فقهکم علی بن ابی طالب... یعنی معتقد بود علی طوری به آنها فقه آموخته که بر روایات مسلط هستند و آنچنان محاجه میکنند. در برابر مغالطات معاویه و عمروعاص و غیره به قدری بصیر و فرهیخته بودند که خود معاویه و اطرافیانش هم تعجب میکردند. این خانمها در همین سیستم علوی رشد کردند و آموزش دیدند و استعدادهایشان شکوفا شده است. در عین حالی که ابزار سودجویان هم قرار نگرفتند.
جایگاه و فعالیت نظامی زنان در سنت علوی
شما میبینید حتی در عرصه نظامی، خانمهایی که توانمند هستند و استعداد دارند آموزش میبینند. به عنوان مثال:
پس از جنگ جمل، زنان تعلیم دیدهای که برخی منابع چهل نفر و برخی تا صد نفر هم ذکر کردند، با پوشیدن لباس مردان در هیبت نظامیان مرد ظاهر شده و دختر خلیفه اول را تا مدینه همراهی و مشایعت کردند. در این جریان هر آیینه امکان داشت که در مسیر مدینه، کاروان عایشه مورد تعرض و تجاوز قرار بگیرد. لذا لازم بود که این زنان تعلیمات مکفی را دیده باشند، تا بتوانند به موقع عکسالعمل نظامی مناسبی را از خود نشان دهند. پس مطمئناً این تعداد خانوم آموزشهای نظامی دیده بودند.
ولی لباس مردانه پوشیدند تا کسی متوجه نشود. حضرت از زنان استفاده ابزاری نمیکند؛ نمیآید تبلیغات کند بگوید ببینید در حکومت ما این تعداد زن نظامی تربیت شدهاند و بله این ما هستیم که زنان را اینگونه تربیت کردیم و... اما این خانمها به توانمندی رسیدند، استعدادشان شکوفا شده و دارند به حکومت اسلامی خدمات ارائه میدهند. جامعه دارد از وجود اینها بهرهمند و منتفع میشود، به جایش دارند نقش ایفا میکنند بدون اینکه ابزار دست سودجویان شوند و از جاذبههای جنسیتی آنها سوء استفاده شود و مورد استفاده ابزاری قرار بگیرند. این سیستم حکومت علوی است.
جایگاه و فعالیت سیاسی زنان در سنت علوی
بررسی خاص جایگاه و فعالیت سیاسی زنان در عصر علوی روشن کرد که در مکتب اسلام زنان همانند مردان در مسائل اجتماعی، پایگاه و جایگاهی مناسب داشته و از حرکتهای سیاسی ممنوع نشده بلکه طبق مسلمات قرآنی و حدیثی، مسئولیتهای سیاسی اجتماعی به طور یکسان متوجه زن و مرد است. در حکومت علوی نه تنها همه آحاد جامعه اعم از زن و مرد حق مشارکت سیاسی داشته و از آزادی بیان برخوردار بودند بلکه حکومت اسلامی با پشتیبانی بیشتر و حمایت سیاسی مضاعف خود از زنان، چنان عرصه را برای ایشان فراخ کرده بود که میتوانستند آزادانه و بدون هیچگونه تعرضی در چارچوب قوانین عادلانه به فعالیتهای سیاسی بپردازند. و اینگونه نبود که حکومت علوی تنها به زنان موافق اجازه فعالیت سیاسی بدهد بلکه مخالفان نیز امکان بیان نظرات و دیدگاههای خود را داشتند، هرچند که اظهار این امور از طریق نادرست و تحریک آمیزی واقع میشد. عدم برخورد سلبی خشن و خارج از چهارچوب انسانی با مخالفان، زمینه اندیشه بیشتر در مبانی حکومتی و هدایت حداکثری را فراهم میسازد.
جایگاه و فعالیت حقوقی و علمی زنان در سنت علوی
در عصر علوی این امکان برای زنان وجود داشت تا در زمینههای تخصصی علمی نیز رشد و پیشرفت داشته باشند از جمله در عرصههای پزشکی و داروسازی. به عنوان نمونه حضرت علی علیه السلام به خانمی به نام حبابه حکم حرمت استفاده از برخی داروها را فرمودند که نشان از داروساز بودن آن خانم دارد. همچنین به برخی از خانمهایی که در زمینه پزشکی مشغول به کار بودند روشهای تشخیص بیماری و نحوه درمان برخی امراض را آموزش میدادند.
در عرصههای حقوقی هم دسترسی زنان به عدالت علوی، آن ابداعات و تأسیس اصولی که حضرت علی علیه السلام در رسیدگی به مسائل حوزه زنان از خودشان برجا گذاشتند، اینها واقعاً محل تأمل است. حضرت بارها و بارها نشان دادند که در راستای اجرای عدالت اجتماعی به احقاق حقوق بانوان توجه خاص دارند.
در عرصه خانوادگی، همسرداری امیرالمومنین، رفتار حضرت با فرزندان، تربیت فرزندان، الگوهای قابل تأملی را حضرت از خودشان بر جای گذاشتند.
مقایسه تطبیقی سیره و منش حضرت علی(ع) و خلفای هم عصر ایشان با زنان
و در نهایت در عرصه اجتماعی و فرهنگی کاری را که انجام دادیم بحث مقایسه سیستم حکومت علوی با خلفای هم عصر ایشان بود. یعنی اگر امیرالمومنین نعوذ بالله نسبت به زنان خشن است-چیزهایی که به ایشان منصوب کردند-اگر امیرالمومنین حقوق زنان را نادیده میگیرد، زنان را ناقص العقل میپندارد، سایر سیستمهای حکومتی هم عصر ایشان چه برخوردی با زنان داشتند؟ این جای تأمل دارد. در مقایسه با سیستمهای هم عصر حضرت، حکومت علوی در واقع الگو و تراز برخورد تکریم آمیز و سطح بالا با زنان است و این شبهات به هیچ عنوان سنخیتی با شخصیت امیرالمومنین علیه السلام نداشته و ندارد.
آموزش و توانمندسازی حداکثری زنان در پرتو حکومت علوی
در نهایت در این زمینه آنچه حاصل شد آن بود که به اذعان شیعه و سنی، سیره رفتاری حضرت نه تنها هیچ گونه تنقیص و ملامتی را درباره زنان نشان نمیدهد بلکه بیانگر نهایت ارج و احترام به جایگاه حقیقی زن در آفرینش بوده و بر همین محور به آموزش و توانمندسازی حداکثری زنان و مردان روی آورده است.
اگر از دیدگاه علوی زنان موجوداتی کم خرد، وابسته، مادون، طفیلی وجود مردان و سرچشمه شر باشند، قاعدتاً نمیبایست در عرصههای عملی چندان امکان حضور پیدا کرده و نقش موثری داشته باشند. در حالی که سیره عملی حضرت علی (ع) کاملاً متفاوت با این نسبتهای ناروا بوده و به شهادت تاریخ، زنان عصر علوی در پرتو ولایت آن حضرت، یکی از درخشانترین دوران رشد و شکوفایی و حضور موثر خویش را توسط حضرت علی علیه السلام به نمایش گذاردند.
امیدوارم در پرتو عنایات خاصه حضرت علی علیه السلام، همه زنان و مردان جامعه ما توفیق عمل به دستورات دین را داشته باشند و انشاالله همه این اعمال زمینه ساز ظهور حضرت مهدی سلام الله تعالی فرجه الشریف و اجرای کامل حکومت اسلامی و تحقق آرمانهای این دین مبین باشد.
پایان پیام/