نگاهی به جایگاه پدر در سینما و تلویزیون/ کدامیک ماندگار شدند؟
پدر در فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است و در پرده نقرهای و قاب جعبه جادوی تلویزیون پدر به نمایش درآمده است اما کدامیک ماندگارتر شدند و کدامیک نتوانستند شأن و جایگاه والای پدر را رعایت کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تصاویری بهیادماندنی و خاطرهانگیز از پدر و جایگاه پدر در طول این سالها در بسیاری از فیلمهای سینمای ایران و سریالهای تلویزیونی شاهد بودیم که بسیاری از آنها در خاطر ماندهاند.
بازیگران بسیاری از محمدعلی کشاورز و عزتالله انتظامی تا خسرو شکیبایی و جمشید اسماعیلخانی، جمشید مشایخی، داود رشیدی، پرویز پورحسینی و منوچهر نوذری پدرانههایی ماندگار از خودشان بهجای گذاشتهاند، چهرههایی که جای خالیشان در سینما و تلویزیون احساس میشود و پدرانههای ماندگاری را خلق کردند.
البته جوانترهایی همچون شهاب حسینی، حامد بهداد، رضا عطاران، امیر جعفری و بسیاری دیگر نقشآفرینی کردند و پدرانههایی که علی نصیریان، پرویز پرستویی، داریوش ارجمند، محمد کاسبی و مهدی سلطانی از خودشان بهجای گذاشتهاند در نوع خودش قابل توجه است.
علاوه بر نگاهی به چند نقش پدر ماندگار در سینما و تلویزیون، یک نکتهای هم وجود دارد و آن برخی از فیلمهایی است که اصطلاحاً آسیبشناسانه سراغ سوژههایی از جمله ازهمپاشیدگی خانوادهها، پدران نامهربان و منفعتطلب یا پدران خیانتکار و معتاد و سارق و... میروند اما تصویر مخدوشی از مردان و پدران ایرانی در خاطره مخاطب از خودش بهجای میگذارند، این اتفاق بعضاً مورد انتقاد بوده است.
در عین حال سینما و تلویزیون اکثر اوقات نمونههای خوبی را به نمایش گذاشته که تصویری شریف و نجیب از پدران ایرانی است که بهنظر میرسد برای آموزش و پرورش بهتر نوجوانان و جوانان از طریق سینما و تلویزیون تصاویر بهتری از مردان و پدران ایرانی به نمایش گذاشته شود و کمتر شاهد ساخت فیلمها و سریالهایی باشیم که حرمتشکنی و بیاحترامی به پدران را نشان دهد.
بهتعبیر برخی از کارشناسان، هنوز سینما و تلویزیون نتوانسته است تصویری درست و واقعی را از پدران زحمتکش و تلاشگر که برای رفاه خانوادهشان به هر آب و آتشی میزنند، ارائه دهد، شاید یکی از نتایج این اتفاق، نداشتن تصویری از پدر واقعی ایرانی باشد که هنوز بهتصویر کشیده نشده است و این در حالی است که نمونههای خارجی بیشماری از پدران بارها ساخته و پرداخته شده است.
اما چند نقش ماندگار در سینما و تلویزیون از «پدر»؛
میان سریالها حتماً میتوان دو نوع پدر متفاوت را معرفی کرد که هر دو ماندگار شدند؛ اول؛ پدرسالار و دوم؛ حشمت فردوس در ستایش. مجموعه پدرسالار داستان زندگی پدری مهربان و البته سختگیر بهنام «اسدالله خان» را روایت میکند. خانواده برای اسدالله خان ارزش ویژهای دارد و تمامی پسران او بههمراه عروسهایش در یک خانه زندگی میکنند، اما مشکل و ماجرای اصلی داستان از جایی شروع میشود که ناصر، پسر کوچک این خانواده تصمیم به ازدواج میگیرد، اما همسر او حاضر نیست در خانه پدری ناصر زندگی کند.
پدرسالار شاید از نخستین سریالهایی بود که با محوریت شخصیت پدر در تلویزیون ساخته شد، این سریال که محصول سال 1372 است و در زمان پخش خود توجه زیادی را به خود جلب کرده بود، با بازی درخشان مرحوم محمدعلی کشاورز در نقش اسداللهخان واعظیان و تلاشهای او برای حفظ سلطهگری بر فرزندانش شناخته میشد، البته همچنان نیز بازپخش این مجموعه پرطرفدار دهه 70 در شبکه آیفیلم مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد.
محمدعلی کشاورز نقش اسدالله خان را با صلابت بازی کرد و از ماندگارترین نقشهای پدر در سریالهای تلویزیونی بهشمار میرود.
داریوش ارجمند و نقش حشمت فردوس
نقش حشمت فردوس بسیار ماندگار و دیده شد. داریوش ارجمند این نقش را طوری ارائه داد که مردم با شخصیتی روبهرو میشدند که افکار پدرسالارانه دارد اما برای حفظ کیان خانه و خانوادهاش همه کار میکند، شخصیتی خاکستری که دو روی سکه آدمهای جامعه را نشان میداد که هم پارهای از زشتیها و بدیهای موجود را نشان میداد و هم خوبیهایی که کمرنگ شده و باید دوباره احیا شود.
اما در عین حال نحوه مواجهه حشمت فردوس با همسر و عروس خود نقطه منفی بزرگی بود که از شخصیت باصلابت پدر در سریال ستایش در خاطرهها باقی مانده است، اما شاید مهمترین ویژگی شخصیتی حشمت فردوس، همت و تلاشگر بودن اوست. او از ابتدا با تلاش روی پای خودش ایستاده است و این خصلت حتی در زمانی که همه مال و اموالش را از کف داده نیز همراه او باقی مانده است.
ستایش در سه فصل بهکارگردانی سعید سلطانی ساخته شد و در هر سه فصل نیز پدر خانواده فردوس محوریت داستان را بهعهده داشت.
مهدی سلطانی و یک «پدر» ماندگار
کنار این دو پدر ماندگار نمیتوانیم از کنار نقش «پدر» مهدی سلطانی در سریال «پدر» بهسادگی عبور کنیم، اتفاقاً این نقش و کاراکتر، یک نگاه درستی از پدر را روایت کرد؛ پدر ایرانی، پدری که در عین توجه به فضای روز اما از مدلهای سنتیاش خارج نمیشود.
این «پدر» را حامد عنقا و بهرنگ توفیقی بهعنوان تهیهکننده و کارگردان در سال 1397 برای تلویزیون ساختند. مهدی سلطانی نقش حاج علی تهرانی را که نقش کلیدی داستان بود، بازی کرد، نمونه یک پدر مهربان و خانوادهدوست و ایدهآل ایرانی.
در سینما با پدری که خسرو شکیبایی خلق کرد
یکی از نقشهای شاخص خسرو شکیبایی حتماً مربوط به فیلم کیمیای احمدرضا درویش میشود، جایی که او نقش رضا را بازی میکند در جریان حمله بعثیها به اسارت درمیآید و سالها بعد که آزاد میشود بهدنبال دخترش میرود که در روز اسارتش به دنیا آمد و با مرگ همسرش نزد یک پزشک زندگی میکند، آنقدر این ایثارگری که شکیبایی در جریان بازی در این نقش خلق میکند زیبا و دیدنی است که میتواند یکی از پدرانههای ماندگار سینما باشد.
اما او در طول این سالها یک پدر ماندگار دیگری هم خلق کرد که در فیلم «دستهای خالی» ابوالقاسم طالبی به نمایش درآمد. او در این فیلم هم دوباره نقش پدری را ایفا میکند که از اسارت آزاد شده و با مشکلات سالهای جنگ درگیر شده است اما تفاوت بین این دو نقش را حتماً میتوان درک کرد، جایی از این نقش به دل مخاطب مینشیند که دختر شکیبایی در «دستهای خالی» که نقش او را مریلا زارعی بازی میکند متهم به قتل میشود او بهعنوان پدر به آب و آتش میزند تا او اعدام نشود.
همینطور نقش پدرانه خسرو شکیبایی در «خواهران غریب» هم بهنوعی دیگر هنوز تماشایی است.
پدر در فیلمهای حاتمیکیا
میان آثار ابراهیم حاتمیکیا یک پدر ماندگار را علی نصیریان در «بوی پیراهن یوسف» خلق کرد که هنوز بهیادگار مانده است، پدری که سالها منتظر فرزند اسیرش مانده است که برای دیدن فرزند اسیرش سر از پا نمیشناسد، هنوز هم پس از سالها این تصویر از «پدر» برای مردم دیدنی و تماشایی است.
اما پرویز پرستویی در «به نام پدر» یک نمایی دیگر از پدر را خلق کرد. او در روزهای جنگ برای مقابله با دشمنان بعثی، در زمین مین میکارد و دخترش برای باستانشناسی و حفاری، پایش روی همان مینها میرود. بازی دیدنی حسرتخوردنهای پرستویی در این فیلم بهعنوان یک پدر، تصویر ماندگاری را از جایگاه پدر به نمایش میگذارد.
سه پدر در فیلمهای مجید مجیدی
پدری که حسین محجوب در «به رنگ خدا» به نمایش میگذارد تا پدری که محمد کاسبی در «پدر» و رضا ناجی در «آواز گنجشکها» هرکدام آموزنده و در عین حال جذاباند. جایی در «رنگ خدا» چالشهای پدر یک فرزند نابینا بهتصویر کشیده میشود، جایی در «پدر» زندگی نوجوانی به نمایش گذاشته میشود که دوست ندارد ناپدری داشته باشد و همچنین در «آواز گنجشکها» پدری اخراجشده را میبینیم که به هر دری میزند خانوادهاش به سختی نیفتند.
شهاب حسینی در «حوض نقاشی»
در «حوض نقاشی» یک نقش ماندگار از شهاب حسینی میبینیم که خودش و همسرش در فیلم کمتوان ذهنیاند و برای تعامل با فرزند سالم خود دچار مشکلاند؛ اما در عین حال نمیتوان از کنار ایثارگریهای این پدر و مادر بهسادگی عبور کرد که درسهای زیادی در آن نهفته است.
در فیلم «خانهای روی آب» و «روسری آبی» عزتالله انتظامی پدرانههای ماندگاری از خودش بهجای میگذارد. در «دهلیز» که برای اولین بار یک نقش جدّی از رضا عطاران به نمایش درآمد او نقش یک پدر زندانی را که ناخواسته مرتکب قتل شده است، بازی میکند.
در فیلمهای «دختر»، «کوچه بینام» و «ستاره بازی»، فرهاد اصلانی پدرانههای متفاوتی را از خودش به نمایش میگذارد. در «درخت گردو» زندگی تلخ یک پدر به تصویر کشیده شده است که در جریان بمباران شیمیایی سردشت هر لحظه برای زنده ماندن همسر و فرزندانش تلاش میکند که کمرش بارها زیر فشار حوادث و مشکلات خم میشود اما باز میایستد.
انتهای پیام/+