انتخابات اسفند مرصاد سیاسی انقلاب
حسین کنعانیمقدم معتقد است با شرایط موجود نمیتوان انتظار گرمشدن تنور انتخابات را داشت و رقابت بین اصولگرایان است که تاکنون سه لیست را ارائه دادهاند. به نظر این فعال سیاسی افزایش مشارکت در انتخابات مهمتر از این است که رایها به کدام سمتوسو باشد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، از اعضای سابق شورای عالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و افراد نزدیک به حاجاحمد خمینی است که دستی برسیاست داشته و با تاسیس حزب سبز به اصولگرایان منتسب است اما موافق همه اقدامات و سخنانشان نیست و در جرگه اصولگرایان منتقد قرار دارد.
حسین کنعانیمقدم معتقد است اعضای دولت سیزدهم با یکدیگر هماهنگ نیستند و عملکردشان در برخی موارد گل به خودی است. با اینکه چهره سیاسی است اما اظهارنظرش درباره واکسنهای وارداتی کرونا بهصورت گستردهای فراگیر شد تا حدی که مدتها نقل محافل گروههای اینستاگرامی بود. وی هشدارهای زیادی در خصوص تحرکات برخی جریانات سیاسی اصولگرا داده و تاکید دارد که این گروه مرزبندی خود را با جریانهای اصولگرایی برجسته کرده و هدف اصلی آنها حرکت به سمت حکومت اسلامی است درحالیکه قانون اساسی بر جمهوری اسلامی تصریح کرده است.
تحلیل شما از دیدار برخی احزاب و فعالان سیاسی با رئیسجمهور چیست؟
رهبر معظم انقلاب مؤلفههایی اعم از سلامت، رقابت، مشارکت و امنیت را برای انتخابات پیش رو مطرح کردند. بعد از بیانات رهبر انقلاب و تاکید ایشان مبنی بر مشارکت حداکثری در انتخابات آینده، دولت برای تحقق این هدف پا به عرصه سیاسی گذاشت تا تحرک جدیدی را در این زمینه ایجاد کرده و موانع موجود بر سر راه مشارکت سیاسی مردم را بردارد. این دعوت با اینکه دیرهنگام بود اما آغاز خوب و گام مثبت و رو به جلویی است و از فرصت دو ماهه منتهی به انتخابات میتوان برای شنیدن حرفهای موافقان، مخالفان و منتقدان استفاده کرد و از راهکارهایی که احزاب، تشکلهای سیاسی و شخصیتهای مرجع سیاسی، دینی یا اجتماعی ارائه میکنند، بهرهمند شد و با استناد به آنها مؤلفههای مورد نظر رهبری را محقق کرد. این نخستین بار بود که همه جناحها و نحلههای سیاسی در یک مراسم با مقامی مثل رئیسجمهور ملاقات داشتند، ایشان نیز مشتاقانه پذیرای نظرات بودند و بهطور کلی جلسه بسیار خوبی بود. نظیر برپایی این برنامهها در دورههای قبل سابقه نداشت و رویه معمول این بود که مدعوین شامل اعضای احزاب و گروههایی میشدند که همراستا با گرایشهای سیاسی دولت بودند.
ظاهرا در آن جلسه حاشیههایی نیز ایجاد شد.
ما در اسفندماه با یک مرصاد سیاسی مواجه هستیم و همه دشمنان داخلی و خارجی، شکستخوردههای سیاسی و کسانی که از پیشرفتهای ایجاد شده در جمهوری اسلامی زخم خورده هستند، تلاش میکنند با ایجاد یک جو ناامیدی، مانع حضور مردم در انتخابات شوند و به این صورت مقبولیت و مشروعیت نظام را زیرسؤال ببرند و بر این موج سوار شوند. این گروههای معاند اقدامات عملیاتی متعددی را در زمینههای مختلف برای دستیابی به این هدفشان انجام دهند. اولین کاری که میکنند، این است که فضای سیاسی را غبارآلود کنند تا حق و ناحق شناخته نشود؛ مثل اتفاقی که درفتنه88 رخ داد. آقای محصولی در آن مقطع زمانی وزیر کشور بود و مسئولیت برگزاری انتخابات را بهعهده داشت. ایشان نباید وارد این بحث میشد که آن زمان چه اتفاقاتی افتاده است و آقای ربیعی، محسن هاشمی و...هم پاسخ دهند. آن جلسه زمان مناسبی برای کالبدشکافی فتنه88 نبود.
یکی از موضوعاتی که ذهن بسیاری از جوانان و رایدهندگان را به خود مشغول کرده، این است که رای بدهم که چه شود. نظر شما چیست؟
وقوع تغییر و تحول در جامعه ما نیازمند حضور در پای صندوقهای رای است تا با رایمان سرنوشت خود را تعیین کنیم. پرسش حق افراد جامعه است و جوانی که الان این سؤال را میپرسد کاملا حق دارد، زیرا میگوید خیلیها را دیدم که رای دادند و پدرانمان رای دادند و نتیجه چه شد؟ برخی اوقات با پروندههای اختلاس و سوءاستفاده مواجه میشوید. بعضا نمایندگانی بودند که نه فقط به وظایف خود عمل نکردند بلکه از موقعیت خود سوءاستفاده کردند. شعارهایی داده شد که به آن عمل نشد. مطالبات مردم روی زمین مانده و یکسری مسائل دیگر مطرح میشود. در جلسه خدمت ریاستجمهوری بیان کردیم که وقتی بحث افزایش مشارکت است، نباید یکسری کارها را انجام دهید. وقتی از حقوق کارمندان، معلمان و... مالیات دریافت میشود یا اینکه اینترنت را گران میکنید، ناخودآگاه موانعی برای افزایش مشارکت فراهم میشود.
بهشخصه نظری درخصوص افزایش قیمت اینترنت ندارم و موافق یا مخالف آن نیستم و به عقیده من اگر قرار است این اتفاق بیفتد چرا باید انجام آن را به بعد از انتخابات موکول کنند. این کار یک نوع فریبکاری است و پس بهتر است که اتفاقات در زمان خودش بیفتد. این کار چه ایرادی دارد؟ مثلا دولت میخواهد مالیات بگیرد، چرا باید بگوییم صبر کنیم انتخابات بگذرد و بعد این کار انجام شود و مردم را فریب دهیم. بهنظر میرسد انجام این کار توهین به مردم است و آنها میگویند باز انتخابات شد و میخواهند از آن استفاده ابزاری کنند تا ما را پای صندوق رای بکشانند.
حق دولت است که سیاستهای خود را در هر زمانی که لازم باشد اعمال کند ولی در این میان حق مردم هم باید رعایت شده و درخصوص سیاستهای اعمالی دولت توجیه شوند. دولت باید علت گرانی اینترنت را به مردم توضیح داده و به آنها بگوید که با این اقدام میخواهیم زیرساختها را توسعه دهیم، سرمایهگذاری کنیم و از نسل5Gاستفاده کنیم وبه این ترتیب زمینههای لازم برای این کار را تشریح کنیم، توجه به این موارد لازم است.
معتقد هستید دولت تبیین رسانهای مناسبی ندارد؟
بله. در تمام موارد همینطور است از بنزین گرفته تا مالیات و...مردم ما به یک بلوغ سیاسی رسیدهاند و از فهم اجتماعی قابل قبولی برخودارند و بر مشکلات ناشی از تحریمها واقفند که یک جنگ هیبریدی تمام عیار علیه ما صورت گرفته، در حال نبرد هستیم. ملاحظات را میفهمند و اگر نمیفهمیدند، مشکلات فراتر از اینها بود. در آمریکا کوچکترین مسألهای که پیش میآید مردم میریزند و غارت میکنند ولی مردم ما از شعور و بلوغ سیاسی ممتازی بهرهمندند پس بهتر است با آنها روراست باشیم و در خیلی از موارد نظرسنجی و افکار عمومی را در این خصوص اقناع کنیم. به نظرم قانون اساسی دست ما را برای انجام این قبیل کارها باز گذاشته است. چه اشکالی دارد که در مسائل اقتصادی و اجتماعی به آرای عمومی رجوع کنیم به محض اینکه حرف نظرسنجی و آرای عمومی میشود، برخی از آن به رفراندوم قانون اساسی تعبیر میکنند در صورتی که اصلا این بحثها مطرح نیست.
اگر فرض را بر توسعه و ارائه خدمات بهتر قرار دهیم، بازهم باید نظرسنجی شود؟
خیر. نمیگویم برای هر کاری نظرسنجی شود. دولت مسئول است وباید پاسخگو باشد و جوانب کار را در نظر بگیرد، برنامه هفتساله و پنجساله بر توسعه زیرساختها تاکید دارد و باید به این چارچوبها عمل کند. قانون بودجه هم داریم و دولت موظف است در اعمال این سیاستها مردم را اقناع کند. در چین اینترنت5G دراختیار مردم است و شبکهها وسیع است و در این زمینه تا حد زیادی مستغنی هستند و اصلا نیازی نیست مردم برای دسترسی به شبکهها با ویپیان کار کنند. ما هم باید زیرساختها را تقویت و به این توسعه دست پیدا کنیم و الزامات آن را هم در نظر بگیریم. پکن برای حل مشکل آلودگی تصمیم گرفت تمام ماشینها در پایتخت هیبریدی و برقی شود و الان هوا در پکن پاک است و همه خودروها پلاک سبز هستند. نظرم این است که اعمال سیاستها باید با اعلام سیاستها تناسب داشته باشد و لازمه اتخاذ و اجرای آن برنامهها اقناع و پذیرش مردم است و در غیر اینصورت ممکن است شاهد نافرمانی مدنی در جامعه باشیم.
به نظرتان اقناعسازی دولت در خصوص بحث هدفمندی یارانهها کافی بود؟
خیر، آن هم کافی نبود. من در مجمع کمیسیون اقتصاد بودم و خیلی از مسئولان درخصوص این سیاستها توجیه نبودند.
منظورم دولت فعلی است؟
در دولت فعلی هم کارهایی که انجام میشود در صورتی موفقیتآمیز است که به صورت شفاف به مردم اطلاعرسانی شود و زمینههای آن را فراهم کنند تا افکار عمومی اقناع شوند در غیر این صورت ناموفق هستند. مقدار پولی که بهصورت ماهانه در قالب یارانه پرداخت میشود، چیزی نیست چون ما یارانه پنهان خیلی داریم و شامل یارانههایی است که با عناوین مختلف پرداخت میشود که اگر مردم توجیه شوند، تعداد کثیری از آنها پذیرای اعمال این سیاستها هستند.
گفتید در چین به دلیل بالابودن سرعت اینترنت، کسی از ویپیان استفاده نمیکند در صورتیکه از ویپیان برای دور زدن فیلترینگ در تعریف عام استفاده میشود.
آنجا برخی شبکهها همچون گوگل فیلتر است ولی جایگزین گوگل شبکههایی ایجاد کردهاند که بهتر از گوگل کار میکند. به همین علت کسی دنبال ویپیان نمیگردد که با گوگل کار کند. به عنوان مثال، شبکههای مرتبط با دانشافزایی، بانکهای اطلاعاتی و سیستمهای مدرن اطلاعرسانی در چین آنقدر فراوان است که کسی فکر پیوستن به شبکههای خارجی و استفاده از فیلترشکن نیست و به این ترتیب مردم را از مراجعه به شبکههای بیرونی که عمدتا علیه حاکمیت کار میکنند و قصدشان ایجاد یک نوع جنگ روانی است، بینیاز کردهاند.
به نظرتان چند درصد از آلودگی هوای تهران به بحث خودروها برمیگردد؟
به نظرم 100 درصد است. این عدد را با توجه به مطالعهای که در حزب خودمان در حوزه محیط زیست انجام داده و بحث تغییر پایتخت از تهران به جای دیگر را مطرح کردیم، اعلام میکنم. شرایط اکوسیستمی تهران به نحوی است که آلایندهها از سمت غرب تهران که کارخانهها هستند، تولید میشود و به سمت تهران میآید و آلاینده تولید میکند چون راه فراری ندارد. از آن سو خودروهای زیادی در پایتخت مستقر هستند و علاوه بر آن چند میلیون خودرو هم روزانه به داخل تهران میآیند و در پایان روز خارج میشوند و به لحاظ نوع سوختی که استفاده میکنیم در پاییز که وارونگی هوا هم وجود دارد، آلودگی شدت گرفته و مرگ و میر و بیماریهای ناشی از آن وحشتناکتر از کروناست. متاسفانه در صنعت خودرو هم با معضل انحصارطلبی مواجه هستیم و همین امر باعث شده است که خودروسازان به سمت حل این مسأله نروند. راهکار برونرفت از این بحران این است که تولید و واردات خودروی کشور باید به سمت هیبریدی یا برقی برود.
زیرساختهای مرتبط با آن هم باید وجود داشته باشد.
تا اجبار حاکمیتی نباشد، هیچ کسی دنبال ایجاد چنین زیرساختهایی نمیرود. میگویند ما که پولمان را میگیریم و سرمایه ما میچرخد پس چه کاری است که خود را به زحمت بیندازم و یورو 4 یا یورو 5 بگیرم. وقتی حاکمیت از باب حکمرانی اعمال قدرت کند این مسائل جمع میشود. در خیلی از کشورها همین قاعده است.
اول باید زیرساخت فراهم شود و بعد خودروی برقی وارد شود.
زیرساختها اینطور نیست که دستوری انجام شود. اقتصاد دستوری نیست. اقتصاد یک زمینه علمی دارد و بر اساس آن حرکت میکند. در چین به همه خودروسازان گفتند پنج سال فرصت دارید زیرساختهای خود را متناسب با خودروهای هیبریدی و برقی درست کنید بنابراین آنها را مجبور کردند و الان به نتیجه رسیدند. ما ابتدا باید ساز و کاری برای اقناع مردم داشته باشیم و در مرحله بعد زیرساختها را فراهم کنیم.
اقناع هم نوعی زیرساخت است.
بله، باید اقناع صورت گیرد.
تحلیل شما از فضای انتخاباتی امروز چیست؟
هر زمان که گفتمان متناسب با انقلاب، مردم و مطالبات مردم مطرح میشود، مشارکت بالا میرود و مردم پای صندوقها میروند چون احساس میکنند این گفتمان اگر قالب شود و مسئولیت را به دست بگیرد میتواند مشکلات مردم را حل کند. در این روندها 30 درصد آراء سازماندهی شده است و مردم به لحاظ علایقی که به احزاب، تشکلهای سیاسی، جناحهای مختلف و گرایشهای گوناگون دارند میگویند به چه کسی رای بدهیم؟ او هم رای میدهد، شاید فرد را نشناسد ولی به هر حال یک حس تبعیت از جریانهای سیاسی دارد. این 30درصد همیشه کف انتخابات ما بوده و همیشه هم حضور دارند. اما 70درصد آرای ما خاکستری است که در فضای سیاسی هم معروف است. در این 70درصد مناطقی که 30درصد آنها خصوصا آنهایی که رای اولی هستند به شرایط کشور و مسائل اقتصادی، گفتمانی که میخواهد مطرح شود یا ممکن است با توجه به شرایط گفتمان جدید ـ که سابقه شکلگیری آن را در انتخابات داشتیم ـ جذب شعارها میشوند. گرچه الان شرایط فرق کرده و شعار و شعور باید با هم باشند و مردم شعار خالی را قبول نمیکنند در نهایت به دلیل آن شعوری که پیدا میکنند روزهای آخر تصمیم میگیرند پای صندوقهای رای بیایند. 30درصدی که الان بیان میکنم، منجمد است.
علت این انجماد چیست؟
برای اینکه هیچ پالس مثبتی را در جامعه و افکار عمومی نمیبیند که بیاید رای بدهد. حرف این است که چرا باید رای بدهد، نمیگویند به چه کسی رای بدهیم. بخشی از این آرا در انتخابات مربوط به آرایی است که میگویند فلانی میخواهد پیروز انتخابات شود، به مخالف او رای بدهیم که این نشود اما به اینکه این مخالف چه کسی است و آیا به درد آنها میخورد یا خیر، کاری ندارند. میگویند فقط به او رای بدهیم که دیگری رای نیاورد مثلا انتخابات به دور دوم بکشد یا در انتخابات شکست بخورند. اینجاست که نقش احزاب و رسانه نمایان میشود تا یخ موجود در آنها را آب کنند و این افراد را به این مرحله برسانند که چرا باید رای بدهیم و به این ترتیب وارد عرصه انتخابات شوند. دو تا 30 درصد برابر با 60 درصد هستند. این مرز انتخاباتی است و خیلی از جاهای دنیا 40-30 درصد هستند مردم ما از شعور و بلوغ سیاسی برخوردارند و اهمیت حضور در انتخابات را درک میکنند. برای 40 درصد از مردم هم اصلا اهمیتی ندارد که حاکمیت دست چه کسی باشد، این دسته از افراد جامعه دغدغهای نسبت به بحث انتخابات ندارند و شاید اگر از آنها بپرسید میگویند ما رای نمیدهیم. این روند طبیعی است و در همه جای دنیا هم وجود دارد و هنر جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی این بود که این افراد را نیز پای کار آورد. و رفراندوم 99 درصدی و برگزاری انتخاباتی با 70-60 درصد و حتی 80 درصد آرا نشان میدهد که میتوان این افراد را هم حساس کرد و پای کار آورد.
الان نیازسنجی و گفتمانسازی شده است؟ فکر میکنید قرار است چه گفتمانی مطرح شود؟
همیشه گفتهام باید روی بحث گفتمان غالب در انتخابات که موجآفرین باشد، کار کنیم و اتاقهای فکر مشغول تولید برنامه باشند و بهجای افراد به برنامه رای بدهیم. بالاخره رقابت هم وجود دارد و جناحها و گروهها حرفهای متفاوتی را مطرح میکنند و همین گفتمانهای مختلف و تضاربآرا میتواند فضای انتخابات را گرم کند. اینکه رقیب نداشته باشیم و خودمان با هم رقابت کنیم مشارکت را کم میکند.همین شرایطی که ما در آن قرار داریم؛ اصولگرایان میخواهند با سه لیست در انتخابات حضور پیدا کنند و از آنطرف بخشی ازاصلاحطلبان قهر کردهاند و گروهی از آنها میخواهند چراغخاموش بیایند و عدهای هم که از انتخابات اعلام برائت میکنند. ولی اگر تنور انتخابات گرم شود، البته با این احزاب، گروهها و تشکلهای سیاسی بعید میدانم چندان گرم شویم، ممکن است ولرم شویم.
یعنی احزاب فعلی توان گرمکردن تنور انتخابات را ندارند.
بله، اما اگر یک گفتمان غالب شکل گیرد که در حوزه اقتصاد، مسائل اجتماعی، آزادی و موضوعات مختلف حرف برای گفتن داشته باشد میتواند یخزدهها را گرم کرده و آنها را وارد صحنه کند .
در این خصوص کار تحقیقاتی انجام دادهاید، به گفتمان خاصی رسیدهاید؟
در خصوص گفتمان انتخابات آینده اعتقاد دارم گفتمان غالبی که میتواند مردم را وارد صحنه کند این است که من رای میدهم پس هستم! یعنی این باور باید برای تکتک آحاد ملت ایجاد شود که رای او اثرگذار است و میتواند سرنوشتساز باشد .
مشارکت از رایآوری مهمتر است؟
بله. جنگ روانی است و میخواهند مقبولیت نظام را زیر سؤال ببرند و بعد ضربه بزنند. دولتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد و نظامی که نتواند حمایت مردم را داشته باشد، آسیبپذیری بالاتری دارد و چانهزنی او در روابط بینالملل پایین میآید و از سوی دیگر از نظر مسائل اجتماعی هم آسیبپذیر میشود و ممکن است در حکمرانی دچار مشکل شود، بنابراین هدفگذاری اصلی باید روی تقویت مشارکت باشد.
دوگانه معیشت و بحث ردصلاحیتها در خصوص مشارکت و نقش آن در نحوه حضور مردم پای صندوقهای رای مطرح است؛ به نظر شما کدامیک از این دوگانهها برای مردم مهمتر است و برای آنها اولویت دارد؟
من با یکسری جوانان بحث میکردم و گفتم مطالبات شما چیست؟ یکی گفت شما! گفتم ما را میخواهید؟ گفت منظور از شما یعنی ش ،شغل، م؛ مسکن و ا؛ ازدواج. جوانان این سه مورد را میبینند. یک مرتبه بالاتر برویم به اساتید دانشگاه و نخبگان کشور برسیم، به آنها بگوییم میگویند آزادی، اطلاعرسانی، اینترنت پرسرعت، دسترسی به مراکز علمی و تحقیقاتی دنیا، افزایش مراکز اینچنینی در کشور و ...! مطالبات متفاوت است. زن خانهدار یا کارگر هم همینطور متفاوت است؛ وقتی با این قشر صحبت میکنیم بیشتر موضوعات حول مسائل معیشتی است. وقتی میبینند قادر به تامین نان، گوشت، مرغ و ... سر سفره نیستند پس مطالبات آنها محدود به نیازهای اقتصادی و معیشتی میشود. ما نباید مشارکت را محدود به رای دادن کنیم؛ این اشتباه است. مشارکت به معنای مشارکت سیاسی است. مشارکت سیاسی باید فعال و مؤثر باشد. یعنی فردا که من به شما رای دادم و وارد مجلس شدید، سراغ شما بیایم و بگویم شعارهایی که دادید و مطالباتی که ما داشتیم به کجا رسید، نه اینکه نمایندگان چهار سال بروند و هر کاری که دلشان میخواهد بکنند و اصلا سراغ مردم را نگیرند. اسم نمایندگان تهران را از مردم بپرسید اصلا آنها را نمیشناسند و اسامیشان را نمیدانند، این مشارکت فعال و مؤثر نیست، ما این بخش را رها کرده ایم. به نظر من این نوع مشارکت مردم باید تعریف شود و ما درصدد جلب مشارکت فعال و مؤثر باشیم.
منبع: جام جم
انتهای پیام/