برای برخورد با کتابسازان ظرفیت قانونی فراهم نیست/ پروپاگاندای رسانهای در پرفروش کردن برخی کتابها
علی رمضانی مدیرعامل خانه کتاب با اشاره به برخی فهرستهای منتشرشده از پرفروشهای کتاب در بازار، این فهرستها را غیرواقعی خواند و گفت: این فهرستها معمولاً با آمارهای موجود در خانه کتاب همخوانی ندارد و بیشتر پروپاگاندای رسانهای برای پرفروش کردن است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صنعت نشر در کشور ما مسیری پرچالش و پرفرازونشیب را گذرانده است، مسیری که در ابتدای هر دولت برخی موانع و چالشهای آن برطرف شده است و طبیعتاً در پایان فعالیت آن دولت نیز موانع و چالشهای دیگر پیشِروی این صنعت نحیف قرار دارد، مؤسسه خانه کتاب بهعنوان مهمترین زیرمجموعه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در حوزه تولیگری و سیاستگذاری حوزه کتاب پس از جراحی گسترده در مؤسسات زیرمجموعه این معاونت در سال 99 با نام مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران با سلسله مسئولیتهای گستردهتر فعالیت خود را ادامه داد. با تغییر دولت، آبان ماه 1400 سکان این مؤسسه به دستان مدیر جوان مجموعه سپرده شد.
علی رمضانی مدیرعامل مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران از ابتدای حضور در این مؤسسه با چند چالش جدی مواجه بود؛ اول اینکه بسیاری از فعالیتها تحت تأثیر شیوع کرونا قرار گرفته بود و در این میان نمایشگاه مجازی کتاب تهران محصول همین دوران بود، نمایشگاهی که رمضانی ادامه یافتن آن و برگزاری همزمان با نمایشگاه کتاب تهران را یکی از اقدامات انجامشده دوران مدیریت خود میداند.
در آستانه دوسالگی حضور رمضانی در مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران خبرگزاری تسنیم، در گفتوگویی به بررسی عملکرد این دو سال و سیاستها و اهداف پیشِرو پرداخته است، رمضانی در این گفتوگو ضمن اشاره به مسیر طیشده از تصمیمات و سیاستگذاریهای جدید برای ورود به حوزه مهم و تأثیرگذار کودک و نوجوان، برگزاری جایزه ملی کتاب کودک، تغییر و اصلاح نگاه برای حضور صنعت نشر در محیطهای بینالمللی، سامانه خرید از کتابفروشیها، وضعیت توزیع و مصرف کاغذ ایرانی و... سخن گفت.
بخش نخست این گفتوگو پیش از این در تسنیم با تیتر «اضافهشدن جایزه ملی کتاب کودک و نوجوان به جوایز خانه کتاب» منتشر شدهاست. بخش دوم این نشست به شرح ذیل است:
* تسنیم: اجازه دهید برویم سراغ طرح اصلی یکسال اخیر خانه کتاب و ادبیات ایران یعنی طرح سامانه خرید از کتابفروشی، طرحی که موافقان و مخالفان زیادی دارد، موافقان بر این باورند که هنوز در ابتدای راه است و در درازمدت به یکی از طرحهای جدی دولت در حمایت از صنعت نشر منجر خواهد شد و برکات فراوانی دارد، در مقابل مخالفان معتقدند این طرح حالا شکست خورده و با تغییر دولت ملغی میشود، تنها این میان بودجههای دولتی به هدر رفته است، در عین حال در یکسال گذشته نزدیک به 200 کتابفروشی از همان آمار 3 هزار و500 کتابفروشی فعال و 8 هزار کتابفروشی ثبت شده سراسر کشور عضو سامانه شدهاند که برخی نیز حضوری فعال ندارند، به نظر شما این طرح اکنون در چه وضعیتی به سر میبرد، پیشرفتی داشته یا خیر؟
اول اینکه بیشترین آمار شرکتکنندگان در طرحهای فصلی نیز در نهایت به هزار کتابفروشی نیز نمیرسید. اساسا وقتی در چنین طرحهایی ما کتابفروشیها را شمار میکنیم، تعداد کتابفروشیهایی که فعال هستند و میتوانند با فضای مجازی خود را به مخاطب متصل کنند، زیاد نیست؛ شاید در همان تعداد هزار کتابفروشی باشد، البته میتوانیم 3500 کتابفروشی تقریبا فعال را با کمتر از 200 کتابفروشی عضو سامانه مقایسه کنیم، اما منطقا باید هزار کتابفروشی مجهز به فروش مجازی را با کمتر از 200 کتابفروشی عضو مقایسه کنیم، که البته این رقم در دوره اوج یعنی در ایام برقراری فروش حضوری به 400 کتابفروشی رسیده بود.
در عین حال بد نیست بپرسیم که در ابتدای طرحهای فصلی چند کتابفروشی حضور پیدا میکردند؟ در دور نخست این طرح با استقبال 40 کتابفروشی آغاز شد و در پایان طرح به حدود 100 کتابفروشی رسید، بنابراین هر چند ما به آمار حضور فعلی کتابفروشیها در سامانه قانع نیستیم و مقایسهای هم با آن دوره نداریم، اما وقتی ما نمایشگاه مجازی را راهاندازی کردیم، نیز ناشران استقبال اولیه خوبی نشان ندادند، یک دوره آموزشی را طی کردیم و بعد در دور بعدی نمایشگاه مجازی یعنی بهمن 1401 تعداد نسبت به بهمن 99 بیشتر شد، از آن به بعد نیز هر دوره حدوداً 400 تا 500 ناشر جدید به نمایشگاه اضافه میشوند، حدود 200 تا 300 ناشر هم هستند که جمعبندیشان این است که فروش مجازیشان صفر بوده و یا کتابی در آن دوره ندارند، بنابراین شرکت نمیکنند.
در مجموع اکنون نمایشگاه مجازی و حضور ناشران در آن به یک ثباتی رسیده است. ناشرانی که فروش مجازی نداشته باشند، میدانند که از همدورهایهای خود عقب خواهند ماند.
در مورد سامانه خرید از کتابفروشی نیز ما چنین مسیری داریم، زمانی که طرحهای فصلی اجرا میشد، کتابفروشانی بودند که انتقاد داشتند و میگفتند، زمانی که به مشتریان ما پیامک میزنید، مشتریان از دست ما میروند، بعدها جلوتر که آمدند، دیدند که ما برای سامانه خرید از کتابفروشی به کل بانک اطلاعاتی از خریداران که مشتمل بر نمایشگاه مجازی، طرحهای فصلی و... است، پیامک میدهیم و یکباره هر کتابفروشی با تعداد قابل توجهی مشتری جدید از سراسر ایران مواجه شد، در نتیجه اعتمادشان بیشتر شد.
عجلهای برای اینکه بگوییم طرح خرید از کتابفروشیها شکست خورده یا موفق است نداریم
ما عجلهای برای ارزیابی طرح و اینکه بگوییم شکست خورده یا نه نداریم، دلیلش هم برنامهریزیهای بعدی است که اتفاق افتاده است. اکنون نسخه جدید نرمافزار آماده شده که بسیاری از نقایص پیش از این را برطرف کرده است. مثلا یکی از این موارد پیشنهاد کتاب با توجه به سابقه خرید هر مشتری است. شما به عنوان مشتری سابقهای از خرید نزد ما دارید، مثلا کتابهای حوزه ادبیات را مطالعه میکنید، اما فرصت بررسی چند هزار عنوان کتاب ادبیات را که سالیانه منتشر میشود، ندارید، قابلیت جدید سایت ما این امکان را به شما میدهد که پیشنهاد ویژه داشته باشید. قطعا این افزایش تقاضا را به دنبال خواهد داشت.
در نمایشگاه مجازی این دوره که سامانه خرید از کتابفروشی نیز به نمایشگاه اضافه شد و کتابفروشان حضور داشتند، هم کتابفروشان تجربه موفقی را در نمایشگاه سپری کردند و هم بعد از نمایشگاه نیز افزایش فروش از کتابفروشیها را شاهد بودیم، چرا که فروش مجازی موجب افزایش فروش ناشر و کتابفروش شده و در نتیجه تجدید چاپها بعد از نمایشگاه از سر گرفته شد و کتابهای تازه نیز روانه کتابفروشیها شدند. در حالیکه سالهای قبل تا شهریورماه فروش کتابفروشیها راکد بود.
جداکردن کتابفروشیها از جایگاه سنتی فعلی زمانبر است
عرض من این است که باید صبور باشیم، جدا کردن کتابفروشیها از جایگاه سنتی فعلی و حضورشان در حوزههای تازه که فروششان را تضمین میکند و گردش مالیشان را بالا میبرد، زمانبر است، البته در نسخه جدید سامانه خرید از کتابفروشی به طی شدن این روند در زمان سریعتر کمک خواهد شد. برنامههای تازهای نیز خواهیم داشت، برای نمونه اگر ما به نمایشگاههای استانی فکر میکنیم، حتما به استفاده از این سامانه نیز فکر میکنیم، در نمایشگاه استانی مسئله این بود که شما به کتابفروشیهای محلی آسیب میزنید.
اما حالا این یک امکان است برای اینکه دائماً همه کتابفروشیهای کشور در همه عرصههایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی آن است، حضور دارند و باعث تقویت آنها خواهد شد البته این ابزار نمیتواند همه مسائل کتابفروشیها را حل کند. مثلا نمیتواند موضوع ملکیشان را حل کند، نمیتواند همه هزینههایشان را پوشش دهد، موضوع قیمت را حل کند. این یکی از ابزارهاست. سایر یارانههای وزارت ارشاد هم در طرح نهایی و سایر ارکان صنعت نشر مثل توزیعکنندهها و ناشران در طرح نهایی در این سامانه قرار خواهند گرفت و این سامانه مصداق بازار کتاب خواهد بود.
در عین حال باید توجه داشت، که ما هنوز تبلیغاتی هم برای این سامانه نکردهایم، کمپینهایی که برای نمایشگاه مجازی برگزار کردیم، روی این سامانه پیاده نکردیم.
* تسنیم: به نظر میرسد که مخاطب مشکل چندانی با سامانه ندارد. در نمایشگاه مردم نشان دادند که از سامانه خرید میکنند و مشکلی وجود ندارد. مشکل این است که هنوز در تهران که کمتر کتابفروشی وجود دارد که به بحث بروز کردن و دیجیتال کردن خودش فکر نکرده باشد. چندان استقبالی از سامانه وجود ندارد، در حالیکه عمده این کتابفروشیها با شرکتهای چون اسنپ همکاری میکنند. بسیاری از کتابفروشان مهمترین دلیل خود را نبود زیرساخت مناسب عنوان کردهاند، سامانه نرمافزاری کتابفروشیها نیز امکان اتصال به سامانه شما را ندارد و از سوی دیگر کتابفروشی برای فعالیت در سامانه نیازمند اختصاص یک نیروی فیزیکی است، شما پیش از این در گفتوگو با تسنیم مطرح کردید که قرار است به سراغ شرکتهای نرمافزاری که کتابفروشان با آنها کار میکنند بروید و برای اتصال این سامانهها به طرح رایزنی کنید، این رایزنیها به کجا رسید؟
بله رایزنیهایی انجام شده و به نتایجی هم رسیدهایم، ما تستهای اولیه را با شرکتهای نرمافزاری انجام دادیم و امیدواریم در این نسخه جدیدی که ارائه میشود، این مسئله هم حل شود، البته یک نکته تفاوت با اسنپ را نیز در نظر بگیرید، آن هم اینکه اسنپ مدعی حفظ قانوندر موضوع نیست، برای همین هر چیزی که کتابفروشی فهرست میدهد در آنجا قرار میگیرد، اما تفاوتی که این سامانه دارد، در آینده مسئله قانونگرایی را تضمین میکند. مثل مسئله قاچاق کتاب یا فروش کتابی که مجوز ندارد. یا کتابی که فروشندهاش مشخص نیست، کتابی که افست شده و... اینها قابل رصد است.
در سامانه خرید از کتابفروشی، فهرستها باید مبتنی بر بانک اطلاعات خانه کتاب و ادبیات ایران باشد، به این معنا که آنجا کتابی وجود دارد که فرایند قانونی را طی کرده باشد.
یک نکته نیز اینجا مطرح میشود و آن این است که چرا کتابفروشی بزرگ نباید به این طرح بپیوندد؟ کتابفروشی بزرگ مگر میشود جایی مثلا منافع داشته باشد و نیاید؟ اصلا با منطق کاری و اقتصادی سازگار نیست. ممکن است هنوز برایشان اثبات نشده باشد که این فروشگاه(سامانه خرید از کتابفروشی) 24 ساعته و در طول روز فعالیت دارد، لذا این چالش هم در حال پیگیری و حل است، اما همه مطلب این نیست.
پروپاگاندای رسانهای برای پرفروش جلوه دادن برخی کتابها
* تسنیم: اخیرا در گفتوگویتان با خبرگزاری کتاب ایران، درباره طرحهای فصلی یک نکتهای را مطرح کردید، مبنی بر اینکه فهرستی از پرفروشها به صورت غیرواقعی وجود داشته که میخواستند این کتابها به عنوان پرفروش جا بیافتد، این گفته شما پیش از این نیز از سوی مسئولان دیگر مطرح شده بود، آیا سندی در این رابطه در خانه کتاب و ادبیات ایران وجود دارد؟
اول اینکه، به نظر من ما باید به مخاطب آموزش دهیم تا این سوال را بپرسد که پرفروش یعنی چی؟ شما با چه معیاری میگویید این کتاب پرفروش است؟ گاهی مثالهایی از پرفروشها عنوان میشود که ناشی از مجموع پرفروشهای یک کتابفروشی از یک ناشر در یک مرکز خرید در تهران است و اتفاقا در یک رسانه نیز به عنوان پرفروشهای آن نشر مطرح میشود. بعد که میپرسیم با چند نسخه پرفروش شده است؟ متوجه عمق فاجعه میشویم. در حقیقت این یک دور تجاری است، دور پروپاگاندای رسانهای است. یک کتابی را به عنوان پرفروش مطرح میکنیم و بعد کتابفروش و مخاطب به دنبال آن میروند و در یک دور تجاری کتاب پرفروش میشود.
سال گذشته در جریان اغتشاشات، روزنامهای مطرح کرد که فلان کتابها پرفروش است، کتابی که بامضامین آن روزها هماهنگ بود، این کتاب در ویترین کتابفروشیهای انقلاب قرار داده شد و توسط کتابفروشیها مورد توجه قرار گرفت، رفته رفته سر زبانها افتاد، شبکههای اجتماعی و ... آن را مورد توجه قرار دادند. اما هیچ رسانهای نپرسید بر چه اساسی این کتاب پرفروش شده است؟ بانک اطلاعات خانه ادبیات و کتاب ایران میگوید این کتاب کلا دو چاپ 500 نسخهای داشته است، با جمعیت 85 میلیونی ایران با چه شاخصی این کتاب را پرفروش معرفی کردهایم؟ بنابراین برخی از مجموعهها تلاش می کنند که القا کنند کتابی پرفروش است.
اما مستند حرف من چیست؟ مستند حرفم عدم انتشار آمار در دورههای آخری است که طرح در دولت قبل برگزار شده است. چرا این آمار منتشر نشد؟ مدیران محترم مجموعه در آن دوره اعلام میکنند که آمار پرفروشهای طرح، آمار متقنی نیست و از آن سوء استفاده تجاری میشود.
با خود کتابفروشان هم که مذاکره میکنیم، همین را میگویند. بعضیهایشان اصلا میگویند این یکی از ایرادات طرح بود. مثلا فردی یارانه 100 هزار تومانی داشت و ما دنبال کتابی میگشتیم که قیمت آن به این یارانه بخورد و با تخفیفش بشود صد هزار تومان. بنابراین ممکن بود که کتاب به عنوان پرفروش در سامانه ثبت شود، در حالی که در واقعیت فروش نرفته است. من از تعبیر پرفروش القایی برای این کتابها استفاده میکنم، پرفروشهای القایی آن است که ناشر به دلیل جریان تجاری خود و تمنای تجاری و بازرگانی و اقتصادی خود مایل است که آن را پرفروش کند، اگر نگوییم ایدئولوژیک. چون مسائل ایدئولوژیک هم در این میان گاهی دیده میشود.
من از اهالی رسانه تقاضا دارم هرگاه کتابی پرفروش معرفی شد، بپرسند با چند نسخه؟ بعد آن را با ضریب جمعیت کتابخوان مقایسه کنند و ببینند واقعا پرفروش است یا نه. نمیشود، کتابی را پرفروش اعلام کنید، بعد از این کتاب کلا در طول دو سال هزار نسخه منتشر شده باشد.
* تسنیم: شما نیز چندی پیش آمار پروفروشهای نمایشگاه کتاب سال گذشته را اعلام کرده بود، شما بر چه اساسی به این فهرست رسیده بودید؟
این آمار پرفروشهای نمایشگاه مجازی کتاب بود، ادعا میکنم، به واسطه حضور مردم و به واسطه اینکه هیچ قشر خاصی برای حضور در نمایشگاه ترغیب نمیشوند، هیچ قشر خاصی غیر از دانشجویان و طلاب اعضای هیئت علمی و اساتید یارانه خاص نمیگیرند و همه مردم ایران به نمایشگاه دسترسی دارند و میتوانند در آن شرکت کنند، کتابهای پرفروش در نمایشگاه و سامانه خرید از کتابفروشی به لحاظ دسترسی عمومی بیانگر سلیقه جامعه ایرانی است.
ما میتوانیم این را در کتابخانههای عمومی نیز ببینیم. کتابخانههای عمومی کشور به صورت آنلاین بهم متصل هستند و آمار مشخصی وجود دارد، میتوان مشاهده کرد که چه کتابهایی پرامانت بودند و با چه موضوعاتی؟ بنابراین در سطح کلان کشور آمارها متفاوت با آمار یک کتابفروشی خاص است. وقتی از پرفروشها حرف میزنیم، در مورد ذائقه عمومی حرف میزنیم، ذائقه کتابخوانی ایرانیان از روی آمارهای خانه کتاب و ادبیات ایران، فروش نمایشگاهی و سامانه خرید از کتابفروشی و... مشخص میشود، این آمار را نه توزیع کنندگان، نه ناشران و نه کتابفروشان نمیتوانند بدهند، چون آن ها میخواهند گاهی کتابی را پروفروش کنند که پرفروش القایی است نه واقعی.
* تسنیم: تولید کاغذ کلیدواژه اصلی دولت از ابتدای روی کار آمدن بود، قطعا مشکلاتی در مسیر رسیدن به خودکفایی وجود داشت که برخی از آنها همچنان وجود دارد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه کتاب و ادبیات ایران در حوزه کاغذ گامهایی را برداشتند و در مقاطعی کاغذ نیز توزیع شده است، درباره روند توزیع کاغذ، معیارها و قدمهای آتی بفرمایید؟
ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توزیع و استفاده ناشران از کاغذ داخلی را تسهیلگری میکنیم، سال گذشته در مذاکره با کارخانه مازندران و استخراج قیمت اولیه، فراخوان عمومی دادیم و کاغذ بین ناشران توزیع شد، اکنون با کارخانه کاغذ پارس و دیبای شوشتر نیز همین رویه را در دست انجام داریم، توجه داشته باشید که وزارت ارشاد در این حوزه هیچ سودی نمیکند. اتفاقا منابع خود را نیز درگیر میکند، وزارت ارشاد پیشنهاد داد برای اینکه فاصلهای بین تولید به صورت رول و رسیدن کاغذ به صورت شیت به دست ناشر وجود دارد و در این فاصله زمانی سرمایه درگردش ناشر درگیر نباشد، خانه کتاب و ادبیات ایران هزینهها را پرداخت کند، بنابراین ناشران زیر 72 ساعت از زمانی که پول واریز کردند، کاغذ را دریافت کردند.
در مورد کاغذ زاگرس شیراز نیز همین روند را خواهیم داشت، از سوی دیگر کارخانهها نیز درگیر خردهفروشی نمیشوند، البته این برای ما یک تراکنش کاری بالایی را به بار میآورد.
ادعا نکردیم کیفیت کاغذ داخلی برابر با کاغذ خارجی است
درباره کیفیت کاغذ داخلی نیز لازم است بگویم، هیچ وقت ادعا نشد که این کاغذها در حد کاغذ خارجی است یا اینکه همه نیازهای ما در کشور را میتوان با کاغذ داخلی برطرف کرد، برخی از انواع کاغذ را ما در داخل تولید نمیکنیم، مثل کاغذ گلاسه که عمدتاً برای کتاب کودک و نوجوان استفاده میشود و ما آن را در داخل تولید نمیکنیم. ار سوی دیگر هر زمان که ما شروع به توزیع کاغذ در بین ناشران کردیم، قیمت کاغذ وارداتی نیز در بازار پایین آمده است.
بنابراین، خودکفایی به معنای تامین نیاز بخش نشر کشور همین الان هم محقق است، اگر قدری تلاش کنیم، کارخانهها راه بیافتد، این خودکفایی به طور کامل محقق شده است.
* تسنیم: با توجه به نظارتی که روی توزیع انجام شده است، آیا تخلفی هم در دوره شما به ثبت رسیده است؟
نظارت ما نظارت مفصلتری بود، در عین حال حجم توزیع هم خیلی بالا نبود. ما اصلا کاغذ وارداتی در دولت جدید نداشتیم تمام کاغذی که توزیع کردیم حدود 2،3 هزار تن بود که مربوط به توقیفیها از انبارهای احتکار شده بود. نظارتی هم روی آن صورت گرفت و اجبار کردیم که طبق آیین نامه این جمله «این کتاب با کاغذ حمایتی منتشر شده است» را درج کنند. موارد تخلفی هم اگر وجود داشت، ناظران رسیدگی میکردند.
توزیع کاغذ دولتی، قیمتها را تعدیل نکرد
* تسنیم: اشاره کردید که هر زمانی که کاغذ توزیع شده قیمت کاغذ پایین آمده است. اما این پایین آمدن قیمت کاغذ منجر به کاهش قیمت کتاب نشده است. تعدیل قیمت کتاب مطالبه رهبر انقلاب نیز بوده است، یکی از راههای این تعدیل توزیع کاغذ با قیمت پایین است که فعلا اثری نداشته. آیا در خانه کتاب و ادبیات ایران فکری برای قیمت کتاب شده است؟
این سوال خوبی است. وقتی که در دولت قبل در سال چندصد هزار بند و چند ده هزار تن کاغذ توزیع شد، آیا کسی نظارت کرد به اینکه کاغذ توزیع شده با قیمت دولتی چرا روی قیمت اثر نگذاشته است؟ یک چرخه معیوبی در ناشران شکل گرفته بود، که ناشر کاغذ را با قیمت دولتی دریافت میکرد و طبیعتا این باید در قیمتگذاری تاثیر میداشت، اما اتفاقی که افتاد این بود که اتفاقا ناشر قیمتگذاری را بالا انجام میداد. من پیش از این گفته بودم ناشرانی که تعداد بیشتر بند کاغذ را دریافت کردند، در قیمتگذاری هم پرچمدار بازار بودند، این بخش مغفول و نظارت نشده است که شما کاغذ دولتی دادید تا قیمت بیاید؛ پایین که نیامد هیچ، فرایند رشد قیمت را در همان سالهایی که بیشترین کاغذ را توزیع کردیم و میانگین شمارگان نیز پایین بود، شاهد بودیم.
پس اگر سوال این باشد که آیا توزیع کاغذ دولتی، قیمتها را تعدیل کرد،یا خیر؟ باید عرض کنم، خیر و برعکس آنهایی که بیشترین کاغذ را گرفتند، پرچمدار رشد قیمت کتاب نیز بودند.
آینده قیمت کتاب نگرانکننده است
البته باید این نکته را نیز توجه داشت که قیمت کتاب در مقایسه با سایر کالاها و تورم موجود باید بررسی شود، اینکه در مقایسه با سایر کالاها، تورم کتاب به آن اندازه بوده یا نه. ما انتظار نداریم که تورمش به اندازه سایر کالاها باشد، مطلوب جامعه فرهنگی ایران هم نیست که این اتفاق رخ دهد، بالاخره کتاب باید به قیمت ارزان و در دسترس برای همه مردم فراهم باشد. آینده این موضوع جای نگرانی دارد و برای قیمت کتاب باید فکری اساسی کرد.
* تسنیم: این پرسش من ناظر بر مسئولیت شما در خانه کتاب و ادبیات ایران نیست. به عنوان یک فعال فرهنگی پاسخ دهید، در چند سال اخیر آشفته بازاری در بازار کتاب و نشر به وجود آمده است که در ماههای اخیر نیز پررنگتر شده است و آن انتشار کتابهای بدون مجوز است، معمولا با سر و صدایی که انتشار این کتابها ایجاد میکند، فروش کتاب نیز بالا میرود و مخاطبان توجهشان جذف میشود، آیا نمیتوان مانعی بر این مسیر ایجاد کرد تا ساز و کار قانونی در مرود انتشار کتاب حفظ شود و حقوق ناشران دیگر که به قانون پایبند هستند نیز حفظ شود؟
من به عنوان فعال فرهنگی که از آمار و ارقام مطلع است، این نکته را خدمت شما عرض میکنم، انتشار یک کتاب در بازار نشر کشور مثلا در حوزه تاریخ چقدر اقبال خریده شدن و دیده شدن و خوانده شدن دارد؟ و چقدر میتواند در فضای عمومی کشور مورد استقبال قرار گیرد؟
انتشار بدون مجوز چند عنوان کتاب در میان انتشار 70 هزار عنوان دارای مجوز نگرانی ندارد
سوال دیگری را مطرح میکنم و آن این است که چند عنوان کتاب در سال از این مسیر غیرقانونی منتشر میشوند؟ وقتی ما میگوییم مثلا 80، 70 هزار عنوان کتاب چاپ اول هر سال در کشور داریم، در مقابلش چند عنوان کتاب قاچاق یا پیدی اف منتشر میشود؟ 500 عنوان منتشر میشود؟ طبیعتا خیر، پس نمیتوان گفت، ماجرا جدی است.
من با اینکه باید از مسیر قانون پیش برویم و ممیزی باید دقیق باشد، موافق هستم، اما بحثم این است که این کتابها حجم بالایی ندارند، معمولاً یک پروپاگاندایی ایجاد میشود که سر و صدا کنند، من هم معتقدم که حتی یک عنوان هم نباید اینچنین و خارج از مسیر قانون منتشر شود، اما باید دقت داشته باشیم که با استقبال قابل توجهی هم از سوی مخاطب مواجه نمیشوند. اینکه فردی ادعا میکند، فایل الکترونیک کتابش را در معرض فروش گذاشته و افراد قابل توجهی آن را خریداری میکنند و سر و صدای رسانهای ایجاد میکند، بیشتر یک بازی است تا واقعیت.
تنها 2 درصد کتابها با اعمال ممیزی مجوز نشر نمیگیرند
اگر آمار ممیزی اداره کتاب را بررسی کنیم خواهیم دید درصد کتابهایی که مورد ممیزی قرار میگیرند، نسبت به کتابهایی که مجوز نشر پیدا میکنند،رقم اندکی است، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز اخیرا این آمار را در حدود 2 درصد معرفی کرد، بخشهای زیادی از این موارد مشروط به اصلاحات است، اصلاحاتش هم انجام میشود.
درباره انتشار غیرقانونی کتاب نیز آقای احمدوند ابراز موضع کرد و هیچ کس حقی ندارد در خارج از این فرایند عمل کند. ممیزی قانون کشور است، مثل اینکه شما از چراغ قرمز رد شوید، بعد همه کف و سوت بزنند و بگویند به خاطر اینکه اینجا چراغ قرمز است از چراغ قرمز رد شدم. نمیگوییم، تکلیف جان خودت و جان بقیه چه میشود؟
لذا آن چیزی که ما از فرآیندی که در اداره کتاب با عنوان ممیزی انجام میشود، میبینیم این است که ناشران اصلی بازار کتاب حاضر نیستند خارج از قانون کتاب خود را منتشر کنند، چرا چون انتشار کتاب یک جریان اقتصادی است وقتی از جریان اقتصادی حرف میزنم از 9 هزار میلیارد حرف میزنم، نه یک عدد 100 میلیونی یا حتی یک میلیاردی.
برای برخورد با کتابسازان ظرفیت قانونی فراهم نیست
در مورد کتابسازها هم باید بگویم که وزارت ارشاد از کتابسازها قطعا حمایت نمیکند، نه در خرید، نه در اختصاص کاغذ و نه در یارانهها. اما اگر سوال بکنید که کتابسازان در کشور وجود دارند یا نه؟ میگویم بله. اگر بگویید که برای آنها چه میخواهید بکنید؟ میگویم ظرفیت قانونی فراهم نیست و ظرفیت قانونی باید فراهم کنیم. تلاش میکنیم ظرفیت قانونی فراهم کنیم. ممکن است بفرمایید با چه روشهایی؟ اجازه بدهید روی آنها کار شود و بعد اعلام عمومی پیدا کنند.
* تسنیم: فراخوان جایزه ادبی جلال اخیرا منتشر شد، قرار بود تغییراتی برای اساسنامه به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاده شود، این تغییرات چه شد؟
جلسه اخیر بررسی و نقد جایزه ادبی جلال آل احمد را با حضور 20 نویسنده مطرح و موسسان اولیه جایزه همچون محمدرضا سرشار، علیاصغر عزتی پاک، کامران پارسینژاد، رحیم مخدومی، محمدرضا سنگری و دیگر بزرگان برگزار کردیم. گفتگوهایی انجام شد،بحث بود که حوزه مستندنگاری جدا شود، البته فراخوان منتشر شده و آثار طبیعتا به دست ما میرسد، اگر قرار شد که این اتفاق بیافتد، در مرحله داوری انجام خواهد شد. تغییراتی خواهیم داشت که اساسنامهای نیست، اگر به این دوره برسد در همین دور اگر نه در دورههای بعد اعمال خواهد شد.
هزینههای برگزاری نمایشگاه قرار نیست رسانهای شود
*تسنیم: هزینه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت گذشته مشخص شده است، درباره این هزنیه بفرمایید؟
بله هزینه مشخص شده است، اما اطلاعات به مراجع مربوطه اطلاع داده شده است، البته ما هنوز درگیر هزینههای نمایشگاه هستیم. هم با پیمانکاران هم با افراد درگیر. هزینههای نمایشگاه 1402 هنوز جمعبندی نهایی نشده است، چون مستمرا برخی از پروژهها همچنان ادامه دارد. اما هزینه برگزاری نمایشگاه را به مراجع قانونی اعلام کردهایم. اگر مسئله شفاف و قانونی بودن باشد که به مراجع قانونی اعلام شده است و قرار نیست رسانهای شود. اما یک برداشتی از این آمار وجود دارد، که خوشایند نیست، من معتقدم این اتفاق آن است که برخی میخواهند از طریق هزینههای خام و عدد خامی که اعلام میشود، مقایسههای نادرست انجام دهند، مثلاً اگر بگوییم 10 میلیارد تومان هزینه برگزاری نمایشگاه شده است، بگویند، این عدد برای 5 میلیارد فروش؟ در حالی که نمایشگاه یک به یک نیست. آن تحول اجتماعی که نمایشگاه کتاب میتواند بیافریند با هیچ فروشی قابل قیاس نیست، ایجاد تقاضا و تحریک تقاضایی که در جامعه ایجاد میشود، در فضای کتاب را با عدد و ارقام مالی نمیتوان سنجید.
من معتقدم آن سالهایی که بهصورت عمومی آمار منتشر شده دستاویز غیرحرفهای و غیرتخصصی و تحقیر صنعت را فراهم کردهایم. بهصورت غیرتخصصی که مثلاً شما اینقدر هزینه میکنید برای اینکه اینقدر بفروشید؟ در حالی که کارکرد نمایشگاه مگر فقط فروش است؟!
انتهای پیام/