واکاوی شروط واقعی ریاض در پرونده عادیسازی/ خطرات و پیامدهای سازش با اشغالگران برای عربستان
در سایه اخبار ضد و نقیض مربوط به مذاکرات عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی، سؤالات زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه شروط واقعی سعودیها برای سازش با صهیونیستها چیست و آیا اصلاً ریاض نیازی به چنین توافقی دارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی که در مرحله کنونی حاکم واقعی عربستان به شمار میرود، چند روز قبل در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز آمریکا، اخبار مربوط به توقف مذاکرات عادیسازی با رژیم صهیونیستی را تکذیب و اعلام کرد که این مذاکرات در مسیر پیشرفت قرار دارد. بن سلمان در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا عربستان میتواند با کابینه راست افراطی اسرائیل به ریاست بنیامین نتانیاهو به نتیجه برسد یا نه گفت که ما در امور داخلی هیچ طرفی دخالت نمیکنیم و با هرکسی که در رأس قدرت باشد تعامل میکنیم.
بن سلمان همچنین گفت که ما اکنون با اسرائیل رابطه نداریم اما اگر دولت «جو بایدن» رئیس جمهوری ایالات متحده بتواند توافق عادیسازی بین ریاض و تلآویو را برقرار کند این بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد خواهد بود و رابطه ما با اسرائیل صرف نظر از اینکه چه کسانی در رأس قدرت آن هستند، ادامه خواهد داشت.
ولیعهد سعودی درباره مسئله فلسطین و جایگاه آن در توافق عادیسازی عربستان و رژیم صهیونیستی اظهار داشت که ما خواستار زندگی خوب برای فلسطینیها هستیم و تا زمانی که مطمئن شویم مذاکرات عادیسازی به نتیجه خوبی میرسد، به گفتگو با دولت بایدن در این زمینه ادامه میدهیم.
واکاوی سخنان بن سلمان درباره جایگاه مسئله فلسطین در توافق سازش با صهیونیستها
این سخنان محمد بن سلمان در محافل و رسانههای مختلف منطقهای بسیار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. برخی این اظهارات ولیعهد سعودی را عقبنشینی از طرح «صلح عربی» دانستند؛ طرحی که بر مبنای آن تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی، شرط اصلی برای عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود. برخی دیگر نیز این صحبتها را یک مانور دیپلماتیک هوشمند با هدف خریدن زمان و خودداری بن سلمان از تنش با دولت بایدن دانستند.
برخی معتقدند که محمد بن سلمان این صحبتها را درباره پرونده عادیسازی، به صورت برنامهریزی شده مطرح کرد؛ زیرا او پرونده عادیسازی را مستقیماً مرتبط به طرح صلح عربی و برپایی کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی در اراضی کامل فلسطین طبق مرزهای 1967 نکرد، اما در عین حال مشخص نکرد که آیا عربستان در ازای عادیسازی روابط با اسرائیل به چیزی کمتر از برپایی کشور مستقل فلسطینی راضی میشود یا نه.
از طرف دیگر عربستان خواستههای قدیمی و جدیدی از آمریکا دارد که برخی از آنها مربوط به جنبههای امنیتی و دفاعی و برخی دیگر مربوط به برنامه هستهای عربستان است. عربستان از آمریکا میخواهد یک معاهده دفاعی با آن امضا کند که طبق این معاهده، ایالات متحده متعهد به حمایت و دفاع از عربستان در صورت انجام هرگونه حملهای علیه این کشور باشد؛ مشابه پیمان ناتو. ریاض همچنین خواستار لغو هرگونه ممنوعیت مربوط به دستیابی عربستان به سلاحهای پیشرفته همچون جنگندههای اف35 و... است. سعودیها در عین حال از واشنگتن میخواهند به عربستان برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود کمک کند.
اینها خواستههایی هستند که عربستان پیشتر نیز آنها را اعلام کرده بود اما آمریکا هر بار از بهانههای مختلف حقوقی، سیاسی و امنیتی و... برای توجیه رد این درخواستها استفاده میکرد؛ چرا که نمیخواست اسرائیل در محاصره کشورهای هستهای در منطقه قرار بگیرد و همه میدانند که هدف اصلی ایالات متحده در منطقه محافظت از منافع رژیم صهیونیستی بوده و اجازه نمیدهد به جز این رژیم، هیچ طرف دیگری به تسلیحات پیشرفته آمریکایی دست پیدا کند.
شرط واقعی عربستان برای عادیسازی روابط با صهیونیستها کدام است؟
با این حال زمانی که عربستان عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر را مشروط به اجرای این خواستههای خود کرد، دولت بایدن مجبور شد مواضع خود را تا حدی تغییر دهد و درحال بررسی درخواستهای مذکور ریاض است. در این میان سعودیها که حاضر نیستند به بهای سازش با صهیونیستها جایگاه خود را در جهان عربی و اسلامی از دست داده و متهم به رها کردن آرمان فلسطین شوند، حل مسئله فلسطین را نیز در لیست شروط اصلی خود برای عادیسازی با تلآویو قرار دادهاند. بر همین اساس، سؤالاتی درباره ارتباط دو شرط اصلی عربستان یعنی امضای معاهده دفاعی با آمریکا و دستیابی به فناوری هستهای با یک شرط دیگر ریاض در ازای عادیسازی با اسرائیل، یعنی مسئله فلسطین به وجود میآید و اینکه واقعاً کدام یک از این شرطها برای عربستان در اولویت است.
برخی بر این باورند که عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بدون گرفتن هیچ امتیازی درباره مسئله فلسطین، برای عربستان بسیار دشوار است. اما با این وجود سعودیها کاملاً متمرکز بر دو خواسته دیگر خود یعنی معاهده دفاعی و رسیدن به فناوری هستهای هستند.
بایدن در توافق سازش ریاض و تلآویو چه میخواهد؟
اما دیدگاه آمریکا با عربستان و حتی رژیم صهیونیستی کاملاً متفاوت بوده و اهمیت توافق عادیسازی بین ریاض و تلآویو برای دولت بایدن در ماهیت عادیسازی روابط این دو طرف نیست. آمریکا در وهله نخست برای دور کردن عربستان از محور چین و روسیه و بازگرداندن ریاض به آغوش محور غربی ـ آمریکایی تلاش میکند.
واضح است که ایالات متحده با نگرانی شدید توسعه روابط روسیه و عربستان سعودی به ویژه در زمینه هماهنگی سیاستهای تولید نفت و نیز گسترش مناسبات ریاض و پکن و به ویژه نقشی که چین در احیای روابط عربستان و جمهوری اسلامی ایران ایفا کرد را زیر نظر دارد. بنابراین بایدن بر این باور است که با انعقاد قرارداد سازش میان عربستان و رژیم صهیونیستی از یک سو میتواند مجدداً عربستان را زیر سلطه خود بگیرد و از محور روسی ـ چینی دور کند و از طرف دیگر در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا یک امتیاز بزرگ برای خودش ثبت کند.
آیا عربستان به سازش با اشغالگران نیاز دارد؟
با توجه به پیچیده بودن روند مذاکرات سازش و اخبار ضد و نقیضی که درباره آن منتشر میشود هنوز زود است که درباره اهداف واقعی عربستان قضاوت کنیم و اینکه آیا کشوری که میداند تأثیرگذارترین کشور در جهان عرب محسوب میشود میتواند خطر عادیسازی روابط با نژادپرستترین و فاشیستترین کابینه رژیم اشغالگر را به جان بخرد.
ناظران امور معتقند همه شاخصها حاکی از آن است که عربستان به هیچ وجه نیازی به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ندارد و سازش با این رژیم نه تنها امتیازی به عربستان نمیدهد و چیزی به آن اضافه نمیکند، بلکه جایگاه عربی و اسلامی و حتی امنیت این کشور را به شدت به خطر میاندازد. روشن است که کابینه راست افراطی نتانیاهو هرگز حاضر به دادن حداقل امتیاز درباره مسئله فلسطین نخواهد شد و بر همین اساس هر گام ریاض در مسیر سازش با اسرائیل، عربستان را نه تنها از جانب مردم فلسطین، بلکه کل ملتهای عربی و اسلامی در معرض انتقادات گسترده قرار میدهد؛ ملتهایی که همچنان آرمان فلسطین را مسئله اصلی امت اسلامی میدانند.
از سوی دیگر بعید نیست که عادیسازی روابط عربستان با رژیم اشغالگر موجب کمرنگ شدن روابط ریاض با ائتلاف روسی ـ چینی شود و این دو کشور به خوبی میدانند که آمریکا در تلاش برای دور کردن عربستان از آنهاست. همچنین تلاشهای واشنگتن برای سازش میان ریاض و تلآویو را نمیتوان از طرح کریدوری آمریکا برای اتصال هند به منطقه و اروپا که بخشی از پروژه عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با عربستان است، جدا دانست.
چین یکی از کشورهایی است که خود را هدف اصلی این طرح آمریکا میداند و معتقد است که ایالات متحده با این طرح در صدد ضربه زدن به پکن و ابتکار «جاده و ابریشم» آن است. به فاصله کوتاهی از اعلام این طرح آمریکا، چین از «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه برای سفر به پکن دعوت کرد و در خلال این سفر توافقنامه همکاریهای راهبردی بین دو طرف امضا شد. این نشان میدهد که منطقه بیش از هر زمانی در قلب رقابتهای بینالمللی قرار گرفته است.
در پایان تحلیلگران و ناظران آشنا به امور منطقه معتقدند که عربستان نیازی به عادیسازی روابط با رژیمی که شبانهروز درحال سرکوب ملت فلسطین بوده و از هیچ اقدامی برای تجاوز و هتک حرمت مسجدالاقصی دریغ نمیکند، ندارد و بهتر است حداقل تا بعد از انتخابات 2024 آمریکا صبر کند؛ چرا که دولتهای آمریکا ثابت کردهاند هیچ تضمینی برای اجرای توافقهایی که دولت قبلی امضا کرده وجود ندارد. همچنین منابع زیاد دیگری به جز آمریکا وجود دارد که عربستان میتواند از طریق آنها به فناوری هستهای دست پیدا کند.
انتهای پیام/؛