روایتی از عزای کربلا تا غوغای مشهدالرضا

روایتی از عزای کربلا تا غوغای مشهدالرضا

شیعه داغدار علی بن موسی الرضاست و این یعنی استراحت در این بُعد از زمان، برایشان واژه‌ای بی مفهوم تلقی می‌شود. باید هرطوری شده خود را به اربعین برسانند و همان گونه آشفته حال و پریشان دل به آغوش آستان قدس رضوی برگردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، ماجرایی که در سال‌های اخیر در دهه پایانی صفر رخ می‌دهد، ماجرای عجیب و تاثیرگذاری است. جمعی میلیونی از ایران و سراسر دنیا به عراق و به زیارت اباعبدالله الحسین می‌روند و بعد از این زیارت اربعین، جمع میلیونی کثیری خود را به هر شکل که شده به حرم امام رئوف علی بن موسی الرضا می‌رسانند تا در روز پایانی ماه صفر تسلیت گوی حضرتش باشند. این اجتماع‌های میلیونی در ماه صفر ابعاد فرهنگی گسترده‌ای دارد و هر ساله باعث می‌شود شاعران و نویسندگان فراوانی دست به قلم شوند و در این باره بنویسند. زهرا اسدی از نویسندگان خوش ذوق کشورمان که بیشتر در حوزه دفاع مقدس قلم می‌زند در این باره مطلبی نوشته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، در ادامه می‌آید:

 اینجا یک سر ماتم سرا شده است. حتی خبری از آن شور و نشاط همیشگی کفتران جلد حرم نیست. کبوتران صحن، نوحه سر می‌دهند. در و دیوار رواق در عزای امام الرئوف می‌گرید. زمین و زمان از عمق جان، ناله می زند. همان ناله‌ای که غربت امام الرئوف را فریاد می‌کشد و از پس تاریخ، ورق ورق روزگار را به سوگ می‌کشاند.

از بین الحرمین کربلا تا مشهدالرضا غرق در ماتم و عزا می‌شود. جمعیتی پیاده از کربلا به سمت نجف می‌روند و جماعتی نیز به سوی مشهدالرضا باز می‌گردند. عاشقان چنان دل در گرو اهل بیت دارند که زندگی خویش را وقف این خانواده کرده‌اند. شیعه داغدار علی بن موسی الرضاست و این یعنی استراحت در این بُعد از زمان، برایشان واژه‌ای بی مفهوم تلقی می‌شود. باید هرطوری شده خود را به اربعین برسانند و همان گونه آشفته حال و پریشان دل به آغوش آستان قدس رضوی برگردند. دسته‌جات عزا، بر سر و سینه زنان، خیابان‌های منتهی به حرم را غرق نوایی متفاوت کرده‌اند. حرم رضوی از 28 ماه صفر شاهد سلام و احترام هیئات مذهبی است که از تمامی شهرها و بلکه بسیاری از روستاهای دور و نزدیک، جهت عرض ارادت به حرم مشرف می‌شوند. چشمم یارای ترسیم این عظمت عظیم را ندارد و فقط از باب الجواد و باب الرضا روایت می‌کند. با این همه یقین دارم در تمامی باب‌های حرم مطهر، زلال همین حکایت جاری است.

 اینجا که باشی قلبت توان مشاهده این حجم از ابراز ارادت را ندارد. از خدا می‌خواهی به جانت وسعتی دهد تا به تماشای یار بنشینی. از خیابان آیت الله سیدجوادخامنه‌ای تا حرم مطهر راهی نیست، اما نیم ساعتی است که بین جمعیت گره افتاده است. مردم به نظاره‌ی عشق می‌آیند. صدای طبل و زنجیرهای عزا در گوش می‌پیچد. کوچه پس کوچه‌های حرم مملو از جمعیت ماتم زده می‌شود. تعدادی از زوار با کاسه‌ی نذری عبور می‌کنند. جماعتی در نوبت هم زدن سمنوی نذری ایستاده‌اند و عده‌ای دیگر در حال پخش چای و شربت اما همچنان دسته‌های زنجیرزنی و سینه زنی، نوحه خوان هستند.

واژه‌ها در برابر این احسان، سر تعظیم فرود می‌آوردند

بالاخره مقابل باب الجواد می‌رسی. به رسم ادب می‌ایستی و سلام می‌دهی. کودکی صدایت می‌زند" خانم میشه خواهش کنم کفشتون و بدین واکس بزنیم " چشم می‌چرخانی. روبرویت چند نوجوان واکس به دست روی زمین نشسته‌اند. این‌ها همان دهه هشتادی‌ها هستند که با عشق، کفش زوار را از گرد و غبار راه می‌زدایند. واژه‌ها در برابر این احسان، سر تعظیم فرود می‌آوردند، همچون علم‌های خوش قد و قامتی که مقابل حضرت، سر خم می‌کنند. الله اکبر از این غوغا. اینجا چه خبر است! مرد و زن به سر و سینه زنان روضه‌ی مادر می‌خوانند. روحانی میان سالی بین جمعیت ایستاده و کمک می‌کند تا قلب‌های شکسته، یک دل سیر اشک بریزند.

قدری آن طرف تر، تابوتی سبز رنگ آراسته به گل‌های سپید روی دست جمعیت بالا آمده است. دو کفتر سفید نیز در دو سوی تابوت قرار دارد و پرچم سبزی که رویش نوشته شده " یاعلی بن موسی الرضا" بند دلت پاره می‌شود. اشک با ماتم مخلوط شده و بر سر زوار، غبار غم می‌پاشند.

زنان سیاه پوش، با دسته گلهای سفید و قرمز، پشت سر تابوت، به سمت حرم در حال حرکت‌اند. نمادی از زنان غیور نوغان که اجازه ندادند پیکر مبارک حضرت ثامن الحجج روی زمین بماند و تداعی عاشورای حسین شود. در انحنای این سیل جمعیت، شوری عجیب نهفته است. دوست داری این روایت را به گونه‌ای دیگر بنگاری. مگر نه اینکه امام همیشه جلودار است؟ پس اگر این عشاق، چنین دلتنگ و خواهان امام خویش می‌باشند، گزاف نیست بگویی که امام دلتنگ تک تک عشاق شده و تجلی نگاه او بر دلدادگان، مظهر این حضور است. کدام دلداده ایست که نداند ذره‌ای از محبت حضرت دوست بر هر دلی جلوه کند، قیامتی بر پا می‌کند که جهان مبهوتش شود و این عنایت جای تعجب ندارد. چرا که هر چه هست از خود اوست.

خیابان‌های حرم صحنه محشر شده است. از آسمان گرد غم بر زمین می‌پاشند و از زمین نوحه‌ی غربت به گوش عرشیان می‌رسد. در صحن و سرای رضوی هیئات در رفت و آمد هستند. پیشران پرچم‌های متحدالشکلی است که رویش نوشته شده" اهدایی آستان قدس رضوی به هیات ..." پیر و جوان به سر و سینه زنان وارد حرم می‌شوندو صف چایی در ظل آفتاب، همچنان اصالت چایخانه حضرتی را حفظ می‌کند. چایخانه‌ای که این بار متفاوت‌تر از همیشه همراه استکان‌هایی یک شکل، خرمای عزا پخش می‌کند. حتی چایخانه حضرتی نیز عزادار حضرت ثامن الحجج شده است. خادمی روی ویلچیر بانویی را به سمت چایخانه می‌برد. یک چای به دست بانوی زائر می‌دهد و چایی دیگر را خودش می‌نوشد. اینجا خادم و زائر کنار هم عرض ارادت می‌کنند.

تمام صحن‌ها مملو از جمعیت عشاق است

تمام صحن‌ها مملو از جمعیت عشاق است و صحن قدس محل مداحی هیئات شهرستانی. صحن از جمعیت پر می‌شود و با جابه جایی مداح، جمعیتی جدید وارد می‌شود. مداحی به زبان ترکی نوحه سرایی می‌کند، پشت سرش مداح مازندرانی و بعد هم جوانی از لرستان که هر یک با دسته‌ی عزای خویش به مشهدالرضا آمده‌اند. در صحن غدیر نیز محمد جنامی مداح عرب زبانمان در حال نوحه خوانی است. مردم باورشان نمی‌شود که این مداح مخلص اهل بیت را از نزدیک ملاقات می‌کنند. هر صحنی صفایی از جنس خویش دارد و اینبار صحن قدس حسینیه‌ی حرم شده است و همه زوار این صحن جریان ساز را به نام همین پرچم می‌شناسند" حسینیه حرم" در حسینیه‌ی حرم مردم از دل تنگشان برای حسن می‌خوانند و به نام حسین گریه می‌کنند. چیزی شبیه محفل اشک را می‌بینی. اینجا تمام حاجت و آرزوی عشاق یک کاسه شده است. ندایی در این مرکز عالم بلند می‌شود:

السلام علیک یا غریب الغربا بابی انت و امی و نفسی یا مولای.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران