آیا ارتباطی بین قیام خراسانی با هجرت امام رضا (ع) وجود دارد؟
امام رضا علیهالسلام هجرتی تمدنساز را آغاز کرد. این هجرت به ظاهر امر با شهادتشان به پایان رسید، اما در اصل، آغاز رقم زدن رویدادی آخرالزمانی از مشرق زمین آن هم از سرزمین ایران بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه بهسوی خراسان حرکتی صرفاً سیاسی نبود بلکه این هجرت دارای لایهها و ابعاد متعدد معرفتی است، با این منطق که فعل خلفای خداوند و یا امامِ از جانب خداوند منحصر در تاریخ نیست بلکه دارای پیامها و پیامدهای آیندهگرایانه و تمدنی است. امام رضا علیهالسلام نیز با علم به برنامه الهی عمل میکند و خارج از دایره مشیت او گامی بر نمیدارد؛ چند دلیل قرآنی بر این استدلال وجود دارد:
اول اینکه خوبان عالم و در رأس ایشان اهل بیت وحی مبتنی بر مشیت خداوند عمل میکنند، لذا آیه «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین» در شأن این بزرگواران است؛ یعنی این بزرگواران مبتنی بر مشیت پروردگار عالمین رفتار میکنند. (البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص598)
دوم اینکه آن انوار مقدس با هوا و هوس رفتار نمیکنند و رفتار و منطقشان مبتنی بر وحی است، لذا فرمود «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»؛ هرچند این آیه در شأن رسول اکرم صلی الله علیه و آله است، اما درباره اهل بیت وحی نیز صدق میکند، همچنان که روایات ما درباره عصمت امام فراوان است.
سوم اینکه اهل بیت وحی، عبد خدا و بلکه در رأس عبادالله قرار دارند و عبد یعنی کسی که به شدت خود را با معبود و برنامههای او هماهنگ میکند.
برای روشنتر شدن ماجرا، به یک مصداق قرآنی اشارهای کنیم. ذوالقرنین شخص رشدیافتهای بود که نبی نبود، اما عبدی از بندگان خدا بود و به قول امام کاظم علیهالسلام «عَبْدٌ أَحَبَّ اللَّهَ فَأَحَبَّه»؛ یعنی عبدی بود که خداوند را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت. او صبح که بر میخاست به مشیت خدا رفتار میکرد و شرق و غرب عالم را مبتنی بر خواست خدا طی میکرد تا حدی که خداوند گذر او را به یأجوج و مأجوج انداخت و آن سدّ عجیب را بین آنها و مردم دنیا تا موعدی مقرر در آخرالزمان ایجاد کرد.1 خداوند آنچنان به وی تمکین داده بود که کسی یارای رویارویی با ذوالقرنین را نداشت.
حال آیا میتوان تصور کرد در شرایطی که یک غیر نبی، اما عبدی از بندگان خدا اینچنین با مشیت خداوند شرق و غرب عالم را طی میکند و برای آینده عالم سدی را مقابل آن موجودات غیر انسانی میزند، امام رضا علیهالسلام بدون مشیت خداوند عمل کرده باشد و برای آینده عالم برنامهای نداشته باشند؟
پاسخ روشن است؛ خداوند به بهانه یک امر تاریخی و سیاسی برنامهای را برای آینده بشریت در نظر دارد و اگر غیر از این باشد، خیلی از آیات قرآن که بیانگر داستان انبیاء و اولیاء و سپاهیان ابلیس است، معطل میماند و کاربردی برای ما ندارند، همچنان که عدهای از اندیشمندان مسلمان این داستانهای قرآنی را تمثیل میدانند نه حقیقت! به عنوان نمونه اگر خداوند ماجرای عدم سجده ابلیس به آدم علیهالسلام را در قرآن بیان میکند، قصد ندارد گزارشی تاریخی دهد بلکه از این داستان نتیجهگیری میکند و تأکید دارد شما را هم مانند پدرتان اغوا نکند، چرا که مشکل ابلیس با خلیفهی از جانب خداست؛ جنگ اول او با خلیفه خدا بود، جنگ میانه وی در غدیر با خلیفه خدا بود و در آخرالزمان نیز نبرد او با خلیفه خدا خواهد بود. یا در ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام میبینیم به ظاهر امر یک ماجرایی سیاسی و اجتماعی است، اما خداوند به خاطر لایههای غیبی و تمدنی، بهانهای برای قیام امام فراهم میکند که رجعت امام حسین علیهالسلام یکی از اسرار آن است. بیداری امتها به واسطه ثارالله در هر سالی تا رسیدن به عصر ظهور از لایههای دیگر این ماجراست که طبق حدیث ملائک با شعار «یا لثارت الحسین» مردم را به قیام دعوت میکنند.
با این منطق، امام رضا علیهالسلام هجرتی تمدنساز را آغاز کرد. این هجرت به ظاهر امر با شهادتشان به پایان رسید، اما در اصل، آغاز رقم زدن رویدادی آخرالزمانی از مشرق زمین آن هم از سرزمین ایران بود؛ یعنی همچنان که وجود مقدس امام رضا علیهالسلام ملجأ و پناه شیعیان در طول این سالیان پس از شهادتشان است، نقطه آغازی برای قیامهای شیعیان در ماههای منتهی به ظهور خواهد بود؛ سرّ حرکت سید خراسانی نیز در همین امر نهفته است. او فرد رشدیافتهای است که طبق حدیث قیام خود را از مشرق و خراسان آغاز میکند تا به مغرب یعنی به کوفه برسد. همزمان نیز سفیانی از شامات به سمت کوفه لشکرکشی میکند. آیا غیر از این است که این فرد رشدیافته توان و علم خود را جز از ولیّ نعمتمان امام رضا علیهالسلام گرفته باشد؟ به ویژه آنکه اگر هم او اهل خراسان نباشد، اما به خراسان میرود و قیام خود را از آنجا آغاز میکند. تصویر کردن همین ماجرا که سید خراسانی از کنار مضجع شریف امام رضا علیهالسلام قیام خود را آغاز میکند، دارای درسهای عبرتآموز زیادی است.
دوم اینکه به استناد آیات و روایات، اصل زمینهسازی ظهور توسط قوم ایران و در این کشور شکل میگیرد:
اولین استدلالش هم خروج خراسانی است که طبق احادیث، امام عصر عجلالله تعالی فرجه در همان سپاه حضور دارند و یاران به مرور ایشان را میشناسند تا اینکه وارد مکه شوند و اعلام ظهور کنند.
آیه 54 سوره مائده و تفاسیر ذیل آن استدلالی دیگر است، آنجا که فرمود «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرین...»؛ یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرکه از شما از دینش (نسبت به ولایت عترت) مرتد شود، خداوند در آینده قومی را میآورد که خدا آنان را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند؛ نسبت به مؤمنان خاضع و به کافران شدیدند. به گفته برخی مفسّرین هنگامى که از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره این آیه سؤال کردند، دست خود را بر شانه سلمان زده، فرمود: «منظور این و یاران او و هموطنان او هستند»؛ فَضَربَ بیَده على عاتِقِ سلمانَ فقالَ: هذا و ذَوُوهُ. (فقه القرآن، ج1، ص371)
بنابراین هجرت تمدنی امام رضا علیهالسلام به خراسان با نقش ایرانیان در زمینهسازی ظهور منجی و نیز خروج شیعیان رشدیافتهای همچون سید خراسانی در ماههای پایانی امر ظهور بیارتباط با هم نیست و حکمتهایی را در دل خود نهفته دارد.
--------------------------------------
``پاورقی:
1.عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ أَسِیدٍ الْغِفَارِیِّ قَالَ: کُنَّا جُلُوساً فِی الْمَدِینَةِ فِی ظِلِّ حَائِطٍ قَالَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی غُرْفَةٍ فَاطَّلَعَ عَلَیْنَا فَقَالَ فِیمَ أَنْتُمْ فَقُلْنَا نَتَحَدَّثُ قَالَ عَمَّ ذَا قُلْنَا عَنِ السَّاعَةِ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَ السَّاعَةَ حَتَّى تَرَوْنَ قَبْلَهَا عَشْرَ آیَاتٍ طُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ الدَّجَّالَ وَ دَابَّةَ الْأَرْضِ وَ ثَلَاثَةَ خُسُوفٍ فِی الْأَرْضِ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ خُرُوجُ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ع وَ خُرُوجُ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ وَ تَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ نَارٌ تَخْرُجُ مِنَ الْیَمَنِ مِنْ قَعْرِ الْأَرْضِ لَا تَدَعُ خَلْفَهَا أَحَداً تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَرِ کُلَّمَا قَامُوا قَامَتْ لَهُمْ تَسُوقُهُمْ إِلَى الْمَحْشَرِ.
حذیفة بن اسید غفارى گوید: به سایه دیوارى در مدینة نشسته بودیم و رسول خدا در غرفهاى شریف داشت نظرش به ما افتاد و فرمود: چه کار میکنید؟ عرض کردیم صحبت میکنیم فرمود: از چه؟ عرض کردیم از قیامت. فرمود: شما قیامت را نخواهید دید تا آنکه پیش از آن 10 نشانه به بینید سرزدن آفتاب را از مغربش و دجال را و جنبنده مخصوصى را بر روى زمین و سه فرو رفتن را در زمین: یکى در خاور و یکى در باختر و یکى در جزیرة العرب و خروج عیسى بن مریم و خروج یأجوج و مأجوج در آخرالزمان، آتشى از درون زمین در یمن بیرون میآید که هیچ کس را پشت سر خود نمیگذارد و مردم را به صحراى محشر میراند هر جا که از رفتار بایستند آتش هم میایستد و آنان را به محشر میراند.
انتهایپیام/