فکر و قلم نویسنده زندگی شهدا؛ باید هم قد ادبیات امروز جهان باشد
نویسنده کتاب خون شریک می گوید: من خودم کلی ابهام و سؤال راجع به جنگ سوریه داشتم که سعی کردم در دل روند زندگی شهید صابری به آنها پاسخ دهم. دوست داشتم طوری روایت کنم که لااقل نقطه ابهامی برای خودم باقی نماند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب خون شریک نوشته مریم علی بخشی روایت زندگی میرزامهدی، شهیدی 25 ساله و اصالتاً افغانستانی است که در قم به دنیا آمده و زندگی کرده است. او در سالهای رشدش فضاها و فازهای مختلفی را تجربه میکند. از کوهنوردی و دوچرخهسواری حرفهای گرفته تا حضور در هیئت و خدمت در فضاهای مذهبی. تا اینکه آهسته و پلهپله به مرحلهای میرسد که دیگر در آن آرام و قرار میگیرد؛ فاطمی شدن. این کتاب روایتهای جالب و دقیقی از زندگی این شهید و عملیاتهایی که در آن شرکت کرده، به خواننده میدهد. با نویسنده این کتاب، گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانیم:
تسنیم: اگر بخواهید کتاب خونشریک را به مخاطب معرفی کنید، چگونه معرفی میکنید؟
این کتاب در لایه روییاش یک زندگینامه است و در لایه عمیقترش جستوجوگریای است در باب تمام پرسشهایی که خودم شخصاً در مورد فضای سوریه، علت وقوع جنگش، و مختصات عملیاتها و جزئیاتشان داشتم. من سعی کردم همه اینها را در قالبی مستند اما داستانی و خوشخوان گرد هم بیاورم طوری که برای خواننده خستهکننده هم نشود.
تسنیم: چه شد که این موضوع را برای نوشتن انتخاب کردید و در روند نوشتن با چه چالشهایی مواجه بودید؟
نوشتن و پژوهش این کتاب از طرف انتشارات خط مقدم به من پیشنهاد شد و چون دوست داشتم کاری در زمینه مستند انجام دهم، پذیرفتم. از چالشهای کار، مصاحبه با آدمهای گوناگون مرتبط با شهید و پیدا کردن اطلاعات دستاول و مستند بود. کاری که در عین جذابیت، سختیهای خاص خودش را هم داشت. چالش بعدی هم مساله زمان کوتاه برای نوشتن کار بود که البته انتشارات با من خیلی راه آمد و این زمان کوتاه همینجور کش آمد تا کتاب بالاخره از تنور درآمد.
تسنیم: کتاب شروع خوبی دارد و یک باره مخاطب را وارد ماجرا و البته جنگ سوریه میکند. موقعیتی که انسانی و تاثیرگذار است، فکر میکنید آیا نیاز است نویسندهی کتابهای مستند و به ویژه جنگ چنین موقعیتهای انسانی و تاثیرگذاری را کشف کند و بنویسد؟ یا نیاز به چنین سختگیری یا حساسیتی نیست؟
این به نظرم یکی از واجبات نوشتن است. یادم است در دوره رمان آقای احمد دهقان، ایشان چهقدر روی شروع کار تاکید میکردند و اینکه لازم است همان اول، اصطلاحاً قلاب برای مخاطب انداخته شود تا در صفحات بعد هم پابهپای متن پیش بیاید. حالا، این برای هر کتابی برگ برنده است؛ چه مستند و زندگینامه باشد، چه رمان یا داستان و کوتاه، فرقی نمیکند.
تسنیم: فکر میکنید سوژهی کتاب خون شریک برای مخاطب جذاب است؟
هیچ بقالی نمیگوید ماستش ترش است. ولی فکر میکنم بله، جذاب است. هم اینکه جنگ به خودی خود موضوع پرکششی است، هم اینکه سعی کردهام کتاب، هم غنی از اطلاعات زندگی شهید به عنوان شخصیت اصلی باشد، هم غنی از اطلاعات سیاسی و جغرافیایی و... درباره سوریه و تأثیر آنها در جنگ، که تا حد امکان سؤال بیجوابی برای مخاطب باقی نماند.
تسنیم: مهدی صابری جوان 25 سالهای بود که در سوریه به شهادت رسید. این 25 سال به نظر شما زندگی پرچالشی بود و زندگیِ اتفاقمحوری داشته این شهید؟
بله. من ابتدا فکر میکردم یک زندگی کوتاه 25 ساله به نسبت زندگی یک آدم مسن آنقدرها هم خاطره نداشته باشد. ولی در کار که پیش رفتم دیدم اینطور نیست و در جایجای همین زندگی کوتاه هم کلی خاطره و روایت در انتظار من نشسته است. این، هم بخشیاش به شخصیت فعال شهید برمیگردد، هم بخشیاش به انسان و مسائل پیرامونش. طوری که به نظرم حتی از دل راکدترین زیستها هم میشود روایتهای بسیاری بیرون کشید.
برهههای زندگی شهید را با زندگی خودم تطبیق میدادم
تسنیم: گاهی در نوشتن چنین آثاری، نگارشِ نویسنده همراه با رنجی است چون شخصیت اصلی را شناخته و حالا این شخصیت شهید شده، آیا این رنج همراه شما هم بود؟ چه احساسی داشتید؟
نه. رنجی به این معنی نداشتم اما آنقدر در زندگی شهید و شخصیتهای کتاب غرق شده بودم که مدام تاریخ اتفاقات و روایتها را با زندگی شخصی خودم تطبیق میدادم. مثلاً میگفتم اینجا که مهدی برای اولین بار اعزام شده به سوریه، من تازه ارشد قبول شده بودم و داشتم میرفتم دانشگاه. یا آن صحنهای که مهدی دارد با پدرش جلوی مسجد اهل بیت خداحافظی میکند را مثلاً میگفتم فلان روز از زمستان بوده و من آن روز دقیقاً داشتم چهکار میکردم. در واقع، برایم شگفتانگیز بود شخصیتی که دارم دربارهاش مینویسم و فقط در خاطرات راویان و حالا در خیال من حضور دارد و هیچوقت در فضای واقعیت باهاش رودررو نشدهام، روزگاری نه خیلی دور، در همین نزدیکی من زیست داشته و داشته این روایتها را شکل میداده.
تسنیم: مخاطبان ادبیات امروز نیاز به خواندن چنین روایتهایی و به نوعی نیاز به چشیدن این تلخی دردمندانه دارند؟
انتخاب خودشان است. ما نمیتوانیم نسخهای برای کسی بپیچیم. فقط لازم است در هر حوزهای از ادبیات که هستیم، بهترین کاری را که بلدیم ارائه دهیم و البته به خوبی هم عرضه و معرفیاش کنیم. باقی، دیگر با مخاطب است که آن را بخواهد یا نه.
که البته به نظرم اگر منِ نویسنده فکرم را و قلمم را به ادبیات امروز جهان رسانده باشم و همقد ادبیات عصر حاضر شده باشم، از آن طرف ناشر هم به عنوان یک بنگاه اقتصادی-فرهنگی کارش را در شناساندن کتاب به مخاطب بهدرستی انجام داده باشد، حتماً این اتفاق میافتد. چرا که نه! اما متاسفانه چیزی که من امروز در ادبیات ایران میبینم، این است که بعضی از ما به عنوان تولیدکننده –از نویسنده بگیرید تا ویراستار و طراح جلد و ناشر و...- کارمان را درست و کامل انجام نمیدهیم، بعد به راحتی همه تقصیرها را میاندازیم گردن مردم که دیگر کتابخوان نیستند و سطحی شدهاند و این حرفها.
تسنیم: چه شد که این حوزه از ادبیات را برای نوشتن انتخاب کردید؟
مستند؛ حالا چه فیلم باشد چه کتاب، علاقه شخصی من بوده و هست و دوست داشتم در این زمینه هم تجربهاندوزی کنم.
تسنیم: آیا آثار دیگری در این حوزه دارید؟
بله، یک کتاب دیگر با انتشارات خط مقدم دارم که خاطرات یک همسر شهید است.
تو را به خدا شهید را مقدس و آسمانی و دستنیافتنی نشان ندهید
تسنیم: شخصیتهای خلق شده در آثار داستانی به ویژه رمان، معمولاً یک سیرِ تحولی را از ابتدا تا انتها طی میکنند، شما زندگی شهید مهدی صابری را نوشتهاید، از تولد تا جوانی و شهادت؛ آیا چنین سیر تحولی در این شخصیتِ واقعی وجود داشته؟
بله و خیلی پررنگ هم وجود داشت. در واقع زندگی شهید یک زندگی خطی و از ابتدا آسمانی نبود. بلکه او در بزنگاههایی انتخابهای ویژهای داشت که همینها زندگیاش را برای من جذاب میکرد. اتفاقاً چند تن از راویان هم به محض اینکه مینشستند پای مصاحبه، همان اول تاکید میکردند که تو را به خدا شهید را مقدس و آسمانی و دستنیافتنی نشان ندهید. آنها از من میخواستند سیر تحول شخصیت او نشان داده شود تا بگوییم که مهدی صابری چطور مهدی صابری شد.
تسنیم: مخاطب کتاب خون شریک به واسطهی این کتاب چقدر میتواند با فضای سوریه و حتی جنگ داخلی آن ارتباط برقرار کند؟
این مساله برمیگردد به همان جستوجوگریهای شخصی من نویسنده. به اینکه من خودم کلی ابهام و سؤال راجع به جنگ سوریه داشتم که سعی کردم در دل روند زندگی شهید صابری به آنها پاسخ دهم. حتی جستوجوگریهایم تا آنجا پیش رفت که اگر راویای میگفت فلانجا فلان تیر بالای سرمان خورد ولی هیچکس طوریاش نشد، و جای دیگری میگفت اینجا تیر فلان آمد و همه شهید شدند، یقهاش را میگرفتم که خب چرا؟ چرا یک تیر این همه آدم شهید کرده، یک تیر نکرده؟ راوی هم مجبور میشد مکانیزم داخلی سلاحها و نحوه شلیکشان را برام تشریح کند تا راضی شوم. خلاصه من دوست داشتم طوری روایت کنم که لااقل نقطه ابهامی برای خودم باقی نماند. البته حواسم هم بود که سیر روایت کند نشود که امیدوارم موفق بوده باشم.
تسنیم: کدام بخش کتاب به نظر شما تاثیرگذارتر است؟
من بخش جنگش را خیلی دوست دارم. چون پر از عملیات و فضاها و اتفاقات تازه است و همانطور که گفتم، موضوع جنگ کششهای خاص خودش را هم دارد و روایتهای انسانی در آن خیلی پررنگ میشوند.
تسنیم: در مورد روند تولید کتاب توضیحاتی بفرمایید، چقدر طول کشید نوشتن کتاب، مصاحبهها به چه شکل بود؟
مصاحبهها را خودم به صورت حضوری انجام دادم که حدوداً شش ماه طول کشید. تقریباً از شهریور و مهر 98 تا اواسط بهمن. یعنی سربزنگاه شروع کرونا. در مجموع با حدود 20 نفر هم در شهرهای قم، مشهد، تهران و کرج صحبت کردم. بعد از پیادهسازی و طبقهبندی مصاحبهها، شروع کردم به نوشتن ولی کار اینطور پیش رفت که من هر ماه فکر میکردم تا آخر این ماه دیگر تمامش میکنم اما نمیشد و دوباره و دوباره از انتشارات مهلت میگرفتم. این روند با بازنویسی، تا حدود اردیبهشت و خرداد سال بعدش طول کشید آن سال یکی از سختترین سالهای زندگی من بود. موضوع کرونا و قرنطینه و ندیدن عزیزان از یک طرف، اضطراب تمام نکردن کتابی که قول نوشتنش را دادهام هم از یک طرف. اما خدا را شکر این سختیها نتیجه داد و کتاب به سرانجام رسید.
نویسنده باید در مواجهه با مخاطب شفاف باشد
تسنیم: نویسندهی کتاب مستند چقدر میتواند از تخیل خود در اینگونه آثار استفاده کند؟ در مورد کتاب خون شریک چه اتفاقی افتاد؟
بیشتر به انتخاب نویسنده بستگی دارد. اما چیزی که مهم است، شفاف کردن این موضوع با مخاطب است. یعنی وقتی اثری به عنوان مستند به مخاطب ارائه میشود، اطلاعاتی هم به او داده شود که این اثر الهامگرفته از واقعیت است، یا نعلبهنعل آن.. من در کتاب خونشریک، در اصل اتفاقات و وقایع، به مصاحبهها وفادار بودم و فقط در تصویرسازیها، فضاسازیها و چیدن سیر زمانی وقایعی که هیچجور نمیتوانستم ترتیب زمانیشان را در واقعیت پیدا کنم، از تخیلم استفاده کردم.
تسنیم: پیشنهادتان برای بهتر شدن و ارتقا چنین کتابهایی چیست؟ چون امروزه بعضی از کتابهایی که در این حوزه تولید میشوند، چندان قوی نیستند، گاهی به شعارزدهگی دچار میشوند و... برای همین گاه مخاطب کتاب را پس میزند. چه باید کرد که اتفاقهای بهتری بیفتد؟
به نظرم پاسخ در همان معاصریت و همقد شدن با ادبیات روز دنیاست. اتفاقاً خیلی وقتها میبینیم که مخاطبان زیادی از همین کتابهای بهقول شما شعارزده استقبال هم میکنند، اما لازم است نویسنده سلیقه مخاطبش را ارتقا بدهد، نه اینکه ذائقه خودش را متناسب با سلیقه دستهای از خوانندگان پایین بیاورد. شما اگر همانگونه که پیشتر گفتم، کار خوب و باکیفیت ارائه دهید و مبانی بازار را هم رعایت کنید، میبینید که مخاطب هم به شما رو میآورد. حالا نه به این سادگی و یکخطی، اما امر نشدنیای نیست.
انتهای پیام/