افزایش محبوبیت احزاب راست افراطی چالشی برای پروژه اتحادیه اروپا
یک رسانه آلمانی در مطلبی با اشاره به افزایش محبوبیت احزاب راست افراطی با رویکردهای ضداروپایی در بسیاری کشورهای قاره سبز این روند را چالشی خطرناک برای پروژه اتحادیه اروپا ارزیابی کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، روزنامه "تاگس آنسایگر" سوئیس در مطلبی به صعود احزاب افراطگرا و افزایش محبوبیت آنها در بسیاری کشورهای اروپایی بهعنوان خطری برای پروژه اتحادیه اروپا پرداخته نوشت: باد سردی در اروپا میوزد، در بسیاری از کشورها، افزایش محبوبیت احزاب راست تا راست افراطی باعث ترس در مرکز سیاسی شده است، این پرسشها مطرح است؛ آیا در اینجا چیزی میلغزد؟ آیا حاکمیت قانون و لیبرال دموکراسی در خطر است؟ آیا راستها میتوانند در آینده بر همه سیاستهای اروپا تسلط داشته باشند و آن را مطابق با ایدههای خود شکل دهند؟
در ادامه این مطلب آمده است: از دهه 1980، جناح راست اروپا در چندین موج تقویت شده است که هر کدام البته با شکستهایی همراه بوده است. با این حال، آنچه در گذشته نهچندان دور، ابتدا در اروپای شمالی و مرکزی شرقی، سپس در کشورهای میانه و اکنون نیز در کشورهای جنوبی رخ داده است، بهنظر میرسد در حال تبدیل شدن به یک اوج دائمی برای این احزاب در سطح جدیدی است. اروپا باید برای این واقعیت آماده باشد که احزاب و جنبشهای اقتدارگرا و ملیگرایانه یکچهارم تا یکسوم رأیدهندگان را در درازمدت و گاهی حتی بیشتر از آن خود کنند.
در ادامه آمده است: این احزاب از یک پدیده حاشیهای، به بخشی جداییناپذیر از چشمانداز سیاسی تبدیل شدهاند و در برخی جاها مدتهاست که نقش کلیدی در تعیین سیاست داشتهاند.
در فنلاند، حزب ائتلاف ملی با حزب راست پوپولیست فنلاندیها ائتلافی تشکیل داده است و در سوئد احزاب محافظهکار و لیبرال توسط دموکراتهای مرتجع سوئد حمایت میشوند. در اتریش، حزب راست افراطی آزادی اتریش FPÖ در نظرسنجیها پیشتاز است و میتواند در انتخابات سال آینده پیروز شود. در ایتالیا، حزب راست افراطی برادران ایتالیا متعلق به جورجیا ملونی، نخست وزیر این کشور است. در یونان، اسپارتیهای نئونازی اخیراً وارد پارلمان شدهاند، جایی که دو حزب ملیگرا از قبل در آنجا نشستهاند.
پوپولیستهای راستگرای ملی همچنین مدتهاست در لهستان و مجارستان قدرت را در دست دارند. در فرانسه، این احتمال افزایش مییابد که مارین لوپن، رئیس حزب دستراستی افراطی بتواند در انتخابات ریاستجمهوری بعدی پیروز شود. در آلمان، حزب افراطی جایگزینی برای آلمان در نظرسنجیها از حزب سوسیال دموکرات صدراعظم پیشی گرفته است و در انتخابات اروپا در سال آینده، احزاب افراطی دستراستی احتمالاً جایگاه خود را به دست خواهند آورد.
در ادامه این گزارش آمده است: تعیین یک دلیل واحد برای این موفقیتها برای احزاب راستگرا دشوار است، زیرا شرایط در هر کشور متفاوت است. دادههای «بررسی اجتماعی اروپا» نشان میدهد که در دیدگاه شهروندان، حتی در مورد موضوع مهاجرت، تغییر چندانی به وجود نیامده است. اما در سالهای اخیر نارضایتی آنها از اشتباهات احزاب سنتی و رسواییها و کوتاهیهای آنها افزایش یافته است.
و شاید هم این شرایط از طریق خودخواهی خاصی از سوی نخبگان تحصیلکرده لیبرال، که بهگفته منتقدان، در درجهاول از امتیازات خود تحت پوشش شایستهسالاری محافظت میکنند ایجاد شده است.
همزمان ترسها و رنجشها عمداً توسط راستگراها دامن زده میشود و تحریک میشود.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: از نظر سیاست اروپا، بسیاری از احزاب راستگرای افراطی که از حزب لوپن شروع شد، اخیراً لحن خود را تا حدودی تعدیل کردهاند. آنها فعلاً نمیخواهند اتحادیه اروپا را ترک کنند و ترجیح میدهند آن را از داخل تغییر دهند.
همچنین حزب افراطی جایگزینی برای آلمان هم "فقط" تأسیس مجدد اتحادیه اروپا بهعنوان "انجمن کشورهای اروپایی" را تبلیغ میکند. احزاب راست همچنین در سیاست پولی همکاری میکنند. آنها همچنین تا حد زیادی در حمایت از اوکراین حداقل در جایی که در دولت حضور دارند مشارکت دارند.
در ادامه آمده است: اگر دولتها و احزاب افراطی راستگرای ملی ـ پوپولیستی بهطور قابلتوجهی نفوذ بیشتری در اتحادیه اروپا به دست آورند، از نظر محتوا چه اتفاقی میتواند بیفتد؟ در این صورت سیاست جاهطلبانه آبوهوایی و زیستمحیطی اروپا احتمالاً بهطور فزایندهای مسدود میشود. حق پناهندگی حتی تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت. نقض حاکمیت قانون در برخی از کشورهای عضو احتمالاً در آینده بیشتر نادیده گرفته میشود و کل طرح اتحادیه اروپا میتواند تغییر کند.
این در حالی است که از همان ابتدا، پروژه اروپایی خود را واکنشی به ناسیونالیسم اغراقآمیز میدانست که دو بار قاره را در فلاکت فرو برده بود. در این شرایط انتقال داوطلبانه حاکمیت بیشتر و بیشتر به یک مقام بالاتر باید از بازگشت دوباره به این دوران تاریک جلوگیری کند و صلح را تضمین کند.
در این شرایط اتحادیه اروپای ضدملیگرا، و از نظر ساختاری مترقی میتواند به یک همکاری دولتی ملیگرا و عقبمانده تبدیل شود که به چند نکته محدود میشود. بیورن هوکه، سیاستمدار حزب افراطی جایگزینی برای آلمان آن را اینگونه بیان میکند: اتحادیه اروپا باید بمیرد تا اروپای واقعی بتواند زندگی کند.
نویسنده در بخش پایانی این مطلب نوشت: اروپا روزگار پرتلاطمی را پیشِرو دارد.
انتهای پیام/+