کارگردان فیلم مامبار پیرت: علاقه نداشتم از فلاکت هموطنانم مخاطب جذب کنم
کارگردان فیلم مامبار پیرت با اشاره به جلب نظر منتقدان به اثرش گفت: علاقهندارم و نداشتم که از فلاکت و بدبختی هموطنانم برای موفقیت در جشنواره استفاده کنم قصد دارم تصویری متفاوت از آفریقا و کشورم در ذهن مخاطبان غربی ایجاد کنم.
بهگزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از فرانس پرس، درحالی که هفتاد و ششمین دور از جشنواره فیلم کن به پایان خود نزدیک میشود و همه دستاندکاران و فعالان عرصه سینما منتظر معرفی برترینهای امسال هستند، برخی کارگردانهای تازهکار بخصوص از کشورهای درحال توسعه توانستهاند نظر بسیاری از منتقدان و کمپانیهای بزرگ فیلمسازی را با آثارشان به خود جلب کنند.
در این زمینه درخشش کارگردانهای زن از اینگونه کشورها در میان منتقدان بسیار جالب توجه بوده تاجایی که برخی از این منتقدان براین باورند دهه آینده را باید عصر طلایی کارگردانهای زن در صنعت سینما بدانیم.
به گفته این گروه توجه کارگردانهای زن حاضر در این دوره از جشنواره به ژانر اجتماعی و ریزبینی آنها در تولید آثارشان توانسته نقطه عطفی قابل توجه در عرصه صنعت سینمایی ایجاد کند که احتمالاً همین نکته میتواند افقهای بسیار روشنی در مقابل آنها ایجاد کند و نهایتاً مسیر توسعه کارشان را در آینده نزدیک هموارتر کند؛ هرچند داستانهای به تصویر کشیده شده این کارگردانها به گونهای جذاب بوده که هم نسل قدیمی و هم نسل جدید مخاطبان را به خود جلب کرده و نمیتوان گفت که این گروه از کارگردانهای تازه وارد تنها به گروه خاصی از مخاطبان فکر کردهاند.
این درحالی است، اکران چند فیلم از قاره آفریقا در این دوره از جشنواره فیلم کن عاملی بوده تا نام این منطقه در عرصه هنر امسال بیشتر از گذشته در رسانهها تکرار شود و در میان آثار موجود در جشنواره فیلم کن از این قاره فیلم "مامبار پیرت" اثر روزین امباکام کارگردان کامرونی ساکن بلژیک است که درباره یک مادر سرپرست خانوار با سه فرزند است که با خیاطی در تلاش است معیشت و آینده خانواده را تامین کند، نظر منتقدان دوهفته با کارگردانان جشنواره کن را به خود جلب کرده است.
صحنهای از فیلم که داخل خیاطی
داستان این مادر در میانه یک جامعه سنتی و تمامی مشکلات حاشیهای آن در فیلم آنچنان خودمانی و واقعی طرح شده که اغلب مخاطبان و البته منتقدان براین باورند که خالق این اثر میتواند به یکی از موفقترین کارگردانهای زن در عرصه فیلمسازی تبدیل شود.
به عقیده منتقدان کارگردان توانسته یک داستان واقعی را با کمی تخیل به خوبی همانند تار و پود یک تابلو فرش به یکدیگر گره زده و نهایتاً تصویری بسیاری جذاب و قابل باور را در مقابل دیدگان مخاطبان قرار دهد.
سمت راست کارگردان اثر و سمت چپ بازیگر نقش اول
در این زمینه فرانس پرس گفتوگویی با کارگردان فیلم داشته که در ادامه میخوانیم تا دریابیم وی پس از مهاجرت به اروپا از سرزمین مادری چه مسیری را طی کرده تا بتواند این اثر خارقالعاده را به جشنواره کن معرفی کند؟
"ممبر پیرت" اولین تجربه فیلم داستانی بلند شماست، هرچند که بر اساس زندگی پسر عموی شما ساخته شده است. مرز بین مستند و داستان از نظر شما چیست؟
واقعیت امر اینجاست که من برای نوشتن داستان فیلم از زندگی پیرت ( Pierrette Aboheu Njeuthat نقش اصلی) الهام گرفتم و شاکله فیلم را ساختم، ولی وقتی شروع به فیلمبرداری کردم دریافتم که شخصیت و داستان او با همسایههایش شکلمیگیرد و قوام پیدا میکند بنابراین بهجای اینکه به خودش تمرکز داشته باشیم به داستانکهای حاشیهای زندگی و گرفتاریها پرداختم .
کلا تلاش کردم که دوربین تنها به خود سوژه مختص نشود و حاشیه را بهنوعی ببینم که ناخواسته باعث تقویت شخصیت اصلی داستان میشود، اما درباره سئوال که مرز مستند و فیلم داستانی سئوال کردید، پاسخ این است که همین تغییر رویه من از خود سوژه به داستانکهای اطراف یعنی همسایهها و حتی مشتریهای خیاطخانه همان مرزی است که شما به دنبالش هستید. البته روایت داستان را بگونهای مدیریت کردم که قاطعیت فیلم مستند هم در این اثر دیده شود تاجایی که به جای محکوم کردن همسر این مادر سرپرست خانواده برای ایجاد شرایط فعلی، سراغ استعمار و قوانین غیر منطقی حاکم بر کشور رفتهام.
چرا خیاطی و پارچه را قلب فیلم درنظر گرفتید؟
فیلم من داستان پیرت (زن نقش اصلی) را روایت میکند که در زندگی واقعی یک خیاط است. نباید فراموش کنیم که خیاط با هنرش زشتیها و مشکلات اندام ما را میپوشاند که نمادی از جامعه است، اما واقعیت اینجاست که در فرهنگ کشورهایی مثل کشور من خیاطی محل گپ و گفتهای خودمانی در یک محله است و معمولاً مشتری خیاطی صرفا برای سفارش یا انجام کارشان به خیاطخانه نمیروند بلکه بعضا ساعتها درکنار کار اصلی که همان لباس و پارچه هست با هم درد دل میکنند همانطور که در برخی فرهنگها قهوهخانه چنین شرایطی دارد. در کشور من وقتی زنان در خیاطی دور هم مینشینند بسیاری از رازهای مگو را با یکدیگر در میان میگذارند که برای ساخت فیلم جذاب است.
شاید اگر بخواهم هنرمندانه پاسخ بدهم این است که در جامعه صنعتی و غرب بیشتر مردم لباسهای اماده از فروشگاه خرید میکنند و خبری از این گپ و گفتهای داخل خیاطخانه نیست من واقعا میخواستم این محیط و صمیمیت موجود آن را به جامعه غرب نشان دهم، یا به عبارتی به جامعههای مدرن و صنعتی دیگر بگویم درپس همین لباسی که ما میپوشیم صدها داستان وجود دارد.
آیا در فیلم خود توجهی به موارد جنسیتی هم داشتید؟
بطور کلی خیاطی در جامعه کامرون محیطی زنانه و کاملاً مرز میان جنسیتها است، مردان همیشه پشت در خیاطی میایستند و وارد نمیشوند درحالی که زنان داخل مدت زمان زیادی را با یکدیگر سپری میکنند. اما از آنجا که نقش اصلی داستان من برای اینکه بتواند درآمد بیشتری داشته باشد فقط برای زنان خیاطی نمیکند و مردان هم مشتری این خیاطی هستند که داستان را جذاب کرده است. تلاش کردم مرز جنسیت حاکم در جامعه کشورم را در این خیاطی از بین ببرم.
جشنواره امسال شاهد پیشرفتی برای فیلمهای آفریقایی بود که به ویژه توسط نسل جدیدی از فیلمسازان زن انجام شد. آیا این به حضور شما در کن اهمیت خاصی میدهد؟
واقعا برای من خیلی مهم است. ما میدانیم که سینمای غرب چقدر آفریقا را تحت تاثیر قرار داده. زمان آن فرا رسیده است که آثار ما در جهت مخالف حرکت کنند و بر سینمای جهان تأثیر بگذارند - با معرفی روایتهای جدید، شیوههای متفاوت صحبت کردن به زبان فرانسوی و شخصیتهایی که عادت به دیدن آنها نداریم. غرب باید به همه اینها عادت کند. ببینید در صنعت سینمای آفریقا اتفاقات و آثاری کیفی بسیاری تولید میشود که نمودی در جهان ندارد اما امیدوارم امسال بعد از جشنواره کن این روند تغییر کند. آفریقا مملو از فیلمهای اروپایی و آمریکایی است، اما چند فیلم از آفریقا خارج میشوند؟ به همین دلیل است که انتخاب ما در جشنواره کن بسیار مهم است. این بهترین راه برای دیدن فیلمهای ما در فرانسه، ایتالیا یا جاهای دیگر است. بدون این جشنوارهها نمیتوانیم آثار خود را صادر کنیم. من بسیار مفتخرم که امسال این همه فیلم آفریقایی را اینجا در کن می بینم.
سلیمان سیسه از مالی از «تحقیر» غربیها در فیلمهای آفریقایی صحبت کرده است. نظر شما در مورد نگاه صنعت سینما به قاره چیست؟
صنعت سینما تمایل دارد از ایدههای از پیش تعیین شده پیروی کند. معدود فیلمهای آفریقایی که در خارج از کشور ساخته میشوند، اغلب توسط غربیهایی فیلمبرداری میشوند که در واقعیت، صرفاً از خودشان فیلم میگیرند. چنین فیلمهایی اغلب آفریقا را بدون مردم آفریقایی نشان میدهند. من به فیلمبرداری اثرم افتخار میکنم، اما مردم اغلب از من می پرسند که چرا بیشتر محله را در فیلمم نشان ندادم. من آنها را سرزنش نمیکنم، زیرا آنها به اینگونه محلهها و تصاویر مربوطه عادت کردهاند، اما اگر به دنبال بازار غرب هستم نمیخواهم با استفاده از مشکلات محلههای کشورم نظر مخاطب را جلب کنم بلکه سوژه من یک زن خیاط است بنابراین اگر بتوانم کاری کنم که مخاطبان کشورهای غربی سوژه را قبول کنند و ببپذیرند یعنی برنده شدهام. ببینید در نگاه غربیها تصویری قاره آفریقا با فقر، بیماری، تجاوز، خشونت شکل گرفته درحالی که من نرمی و لطافت و زیبایی رنگهای پارچه را قصد دارم به نمایش بگذارم که حاشیههایی در دل خود دارد. محور اصلی من همان زن خیاط است و خیاطخانه تعیین میکند که دوربین از چه چیزی فیلمبرداری کند.
نکته دیگر اینکه با توجه به نتایج حاصل از نظرسنجیها امسال در میان منتقدان هفت فیلم آفریقایی حائز کیفیت بالایی شناخته شده بنابراین در هفتاد و ششمین دوره از جشنواره فیلم کن غربیها با خاطرهای از هفت فیلم آفریقایی به منزل باز خواهند گشت که امیدوارم همین تصویر بتواند زمینه تصاویر بعدی و فعالیتهای آتی کارگردانهای آفریقایی در غرب باشد.
انتهای پیام/