نقش سعدی در حفظ تداوم تمدنی فرهنگ فارسی
روز اول اردیبهشت در تقویم رسمیکشور، به عنوان روز بزرگداشت سعدی نامگذاری شده است، شاعری که علاوه بر نقش تاریخی و مهمیکه در زنده نگه داشتن زبان فارسی داشت، در حفظ سلسله تمدنی و فرهنگی فارسی در منطقه و دورانی پرتلاطم نقش برجستهای را بازی کرد.
بهگزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم: سعدی خود در یکی از مشهورترین قطعههایش در گلستان گفته است:
اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده برمنابر قضبان
برگل سرخ ازنما وفتاده لآلی
همچوعرق برعذار شاهد غضبان
او این قطعه را در شرح چگونگی نگارش گلستان آورده است و تأکید کرده که یکی از دلایل نوشتن این کتاب، اصرار دوستی بوده است که در ایام بهار و اول اردیبهشت شیراز، او را به دامن طبیعت برده و در باغی بزرگ و زیبا به گوش او خوانده است که: خلاف راه صواب است ونقص رای اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.
همین اشاره سعدی به روز اول اردیبهشت برای آغاز نگارش کتاب ارجمند «گلستان» دلیلی شایسته شده است برای اینکه این روز در تقویم رسمی کشور به نام این شاعر بیمانند که فصیحترین گوینده تاریخ زبان فارسی است، ثبت شود.
جایگاه سعدی در شعر فارسی
در اینکه سعدی یکی از استوانههای اصلی شعر فارسی است و شعر و ادب فارسی بدون وجود او، کاستیهای فراوانی داشت؛ هیچ شکی نیست. بخصوص توانایی بینظیر و استعداد نبوغ آمیز او در استفاده از زبان در اوج سادگی و بدون پیچیدگیهای عجیب و غریبی که در شعر شاعران پیش از وی رایج شده بود، شعر فارسی را به ذهن و زبان مردم نزدیکتر کرد اما تنها اهمیت و برجستگی سعدی در شعر و نثر نیست و او تنها به زبان فارسی خدمت نکرده است بلکه با مروری بر زندگی او میتوان به نقشی که در حفظ تسلسل فرهنگی و تمدنی در منطقه و زمانی پربلا و پرآشوب داشته است، پی برد.
زیستن در زمانه آتش و خون
سعدی در اوایل قرن هفتم هجری در شیراز به دنیا آمد. در دوران خردسالی او بود که سیل بلا بر ایران نازل شد و مغولان از مرزهای شرقی وارد این سرزمین شدند و شهرهای بزرگ و مهمی چون بخارا، سمرقند، نیشابور، ری و.. را یکی پس از دیگری اشغال کردند و مردمان این شهرها را کشتند. سعدی در ابتدای جوانی راهی بغداد شد و در مدارس نظامیه این شهر که هنوز به اشغال لشکر مغول درنیامده بود، درس خواند. سپس تصمیم گرفت جهان روزگار خود را بشناسد و به همین دلیل راهی سفرهای طولانی شد و با سختی و مشقت فراوان و حتی به ادعای خود با تحمل اسارت در برخی موارد، دنیا را گشت و بر تجربههای زیسته خود افزود.
بعد از آن بود که به شیراز بازگشت و به عنوان یک شاعر درسخوانده و دنیا دیده، تصمیم گرفت به سرزمین خود خدمت کند. در زمانی که او میزیست، یکی از مهمترین کانونهای فرهنگی ایران که نقش اصلی و مهمیدر زایندگی فرهنگی داشت یعنی خراسان بزرگ عملاً از صحنه حذف شده بود. بزرگان فرهنگ و ادب این سرزمین یا مانند شیخ عطار در جریان یورش و کشتار مغولان کشته شده بودند و یا چون مولانا، ترک دیار کرده و در سرزمینهای دور مانند قونیه اقامت گزیده بودند. علاوه بر این همه زیرساختهای فرهنگی و فکری خراسان نابود شده بود، کتابخانهها از میان رفته بود، مدارس تخریب شده بود و میلیونها انسان بیگناه کشته شده بودند.
فارس چگونه از مصیبت نجات یافت؟
فارس در دوران سعدی، تحت حاکمیت اتابکان فارس بود و ابوبکر بن سعد بن زنگی بر این سرزمین حکمرانی میکرد. این حاکم که خود فردی ادبدوست و عاقل بود، چهرههای مانند سعدی را در حلقه مشاوران نزدیک خود جذب کرد و به توصیهها و اندرزهای آنان عمل میکرد. یکی از تصمیمهای مهم او در اثر این مشاورهها، نه تنها بر سرزمین فارس بلکه بر تاریخ تمدن فارسی اثر مهمی برجای گذاشت.
اتابکان تحت تبعیت خوارزمشاهیان بودند و اگر ابوبکر بن سعد میخواست، به این تبعیت ادامه دهد؛ عملاً سرنوشت فارس را به سرنوشت خراسان گره زده بود، اما او وارد مذاکره با مغولان شد و توانست حمایت آنان را به دست آورد و از طرف اوگتایخان و هلاکوخان اجازه حکمرانی بر شیراز را دریافت کرد و به همین دلیل، شیراز و فارس که یکی از اصلی ترین پایگاههای تمدنی فارسی در طول تاریخ بود، از گزند حمله و کشتار در امان ماند. بیشک در این تدبیر عاقلانه، چهرهای دنیادیده چون سعدی که به حاکم فارس بسیار نزدیک بوده، تأثیرگذار بوده است.
البته رابطه سعدی با حاکمان زمانه خود، به شهادت آثارش رابطهای یک طرفه و تسلیموار نبوده است. برای مثال در جریان لشکرکشی هلاکوخان برای تصرف بغداد، ابوبکر بن سعد سربازان خود را برای شرکت در جنگ به همراهی مغولان گسیل کرد و در تصرف بغداد و کشتن خلیفه، دست داشت اما سعدی برای مرگ خلیفه قصیدهای سوزناک سرود البته در پایان همین قصیده، تعریفی هم از «خسرو صاحبقران غوث زمان بوبکر سعد» کرده است.
سعدی در آثارش که در این دوران سروده است، تدبیر و شیوه حکمرانی قرین مصلحت اندیشی اتابک فارس را میستاید، اما چون دوستی دلسوز، مشاوری واقعی و انسانی اندیشمند، مدام او را به رواداری با مردم و پرهیز از ستمگری توصیه میکند و مانند برخی شاعران نیست که ممدوح خود را به آسمان ببرد و چهرهای ماورایی و فوق بشری از آنان ارائه دهد و در مسابقه تملق شرکت کند بلکه رابطه او با پادشاهان زمانه، رابطه مشاوری دلسوز است که به دنبال حفظ همزمان زندگی مردم و بنیادهای تمدنی آنان است.
انتهای پیام/