ماجرای فیزیکدانی که ماهانه چندصدهزار دلار به یتیمان کمک می‌کند

ماجرای فیزیکدانی که ماهانه چندصدهزار دلار به یتیمان کمک می‌کند

این فرد الآن فرد بسیارموفقی است و جزو نامداران حوزه فیزیک است و ماهیانه چندصد هزار دلار برای یتیم‌های کمیته امداد پول واریز می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، اخیراً کتابی با عنوان «از جان و دل» منتشر شده است که روایت‌های بسیار جالب و خواندنی از خاطرات کارمندان کمیته امداد به مردم دارد. این خاطرات روایت‌های دست‌اول و بسیار جالبی دارد که تا کنون درباره ارتباط مردم و کمک و امداد به نیازمندان چنین روایت‌های دست‌اول و خواندنی نوشته نشده بود. حجت‌الاسلام علی مرادی‌فام سرپرست نویسندگان این مجموعه است که پیش از این نیز انتشار کتاب «الو امداد» را همراه با جمعی از نویسندگان در کارنامه دارد، با این روحانی جوان درباره کتاب گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: آقای مرادی! اخیراً کتابی با عنوان «از جان و دل» به‌سرپرستی شما و با همت جمعی از همکارانتان منتشر شده است که در آن به روایت خدمات کمیته امداد به مددجویان و تجربه‌نگاری کارمندان کمیته امداد پرداخته شده است، درباره ضرورت تألیف این کتاب برای مخاطبان ما می‌گویید؟
اول از همه باید بگویم که در کشور در مورد دانش سازمانی خیلی کار نشده است، شما فرض کنید یک پزشک متخصص، وقتی به درجه تخصصی رسید سالانه چندین نفر زیر دستش تربیت می‌شوند و تجربیاتش را به آنها انتقال می‌دهد. در حوزه علمیه هم انتقال تجربیات علما به طلبه‌ها به همین نحو هست، همین‌طور در علوم دانشگاهی و انتقال تجربه استاد به دانشجو.

اما کارمند ادارات، حالا چه مدیر باشند یا کارمند عادی، بعد از 30 سال کار با رسیدن به سن بازنشستگی، با کوله‌باری از تجربه به‌سمت منزل هدایت می‌شوند؛ یعنی تجربیات این افراد در این 30 سال کار کاملاً سوخت می‌شود، در صورتی که ما معتقدیم کسی که 30 سال در اداره‌ای کار کرده باشد، حتی در اتاق بایگانی، کوله‌باری از تجربه به‌همراه دارد، از طرفی چند سالی است که آمار بازنشستگان نسبت به کارمندان در حال افزایش است و این یعنی زنگ خطری برای 30 سال تجربه ازدست‌رفته سازمان‌های مختلف ضرب در تعداد بازنشستگان، این همان نکته‌ای است که کمیته امداد امام خمینی(ره) به آن توجه کرد.

 رشد از جایی شروع می‌شود که پا بر شانه تجربیات گذشتگان بگذاریم

تسنیم: یعنی شما در کمیته امداد خاطرات را برای انتقال به کارمندان بعدی ثبت کردید؟
البته این یک وجه آن است، شما در نظر بگیرید هر بازنشسته 30 سال تجربه زیست دارد و اگر یک ارگان فقط یک‌هزار بازنشسته داشته باشد در واقع یک سرمایه از جنس تجربه 30هزارساله را در گنجینه دارد که حفظ آن برکات فراوانی دارد؛ اول از همه اینکه این حجم از تجربه می‌تواند در قالب چند جلد کتاب به کارمندان تازه‌کار منتقل شود و رشد از جایی شروع می‌شود که پا بر شانه تجربیات گذشتگان بگذاریم، وجه دیگر این کار هم این است که از دل همین خاطرات سوژه‌های نابی جهت تهیه مستند و تبلیغات تلویزیونی به دست می‌آید که در سال‌های اخیر از طرف کمیته امداد پخش شد و با استقبال خوبی هم از جانب مردم مواجه شد، در واقع برای کمیته امداد این مسئله به وجود آمد که وقتی تعدادی از کارمندان کمیته امداد بازنشست شدند، به‌راحتی تجربیاتشان به افراد جدید منتقل شود؛ اما از جهت اینکه در کمیته امداد جنس کار لطیف است و ما با فقرا و مستمندان طرف هستیم، طرح به‌سمت تجربه‌نگاری رفت و این تجربه‌نگاری ما را به‌سمت ثبت دانش سازمانی برد.

تسنیم: یعنی کار شما به‌سمت روایت‌نگاری مستند رفت، چیزی تقریباً شبیه آنچه در کارهای دفاع مقدس می‌بینیم؟
تقریباً، اول خاطرات به‌صورت خام دریافت شد و بعد با یک تیم حرفه‌ای شروع به بازنویسی خاطرات کردیم، تقریباً شبیه کاری که خانم سوتلانا الکسیویچ در کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد»، انجام داده است، البته کار ما یک فرق دارد و آن اینکه ما در این کتاب توصیفاتی را همراه روایت کرده‌ایم تا متناسب ذوق مخاطب شود، ولی خانم سوتلانا الکسیویچ روایاتش را بدون کم‌وکسر آورده است، این کار به‌صورت یک مجموعه 6جلدی با نام «ازجان و دل» درآمد که فعلاً به‌صورت سازمانی منتشر شده است و در مراسم رونمایی این کتاب هم جناب آقای دکتر لطیفی معاون محترم رئیس جمهور آمدند و از نو بودن کار خوششان آمد.

 این مجموعه بزرگترین پروژه ثبت دانش سازمانی در جمهوری اسلامی است و از‌این‌جهت هم حائز اهمیت است، علاوه بر آن روایت‌های داستانی خواندنی زیادی دارد.

تسنیم: در ابتدای صحبت‌هایتان به ثبت دانش سازمانی اشاره کردید، ما دستورالعمل‌هایی دراین‌باره داریم اما ظاهراً خیلی جدی گرفته نمی‌شود.
الآن سرفصلی به‌نام دانش سازمانی وجود دارد و بابتش به کارمندان امتیازهایی نیز تعلق می‌گیرد اما معمولاً خیلی سرسری از آن رد می‌شوند، مثلاً بعضی جاها به‌جای تولید محتوای اختصاصی، جزوه‌ای تهیه می‌کنند از بیانات رهبری و در اختیار کارمندان قرار می‌دهند، بیانات رهبری خیلی عالی است اما به‌تنهایی برای رسیدن به سرفصل‌های دانش سازمانی کافی نیست.
در دنیا خیلی به دانش سازمانی اهمیت می‌دهند و شرکت‌های بزرگ سالیانه برای ارتقای سطح نیروی انسانی خود از طریق این سرفصل اقدام می‌کنند، شاید برایتان جالب باشد به‌عنوان مثال شرکت اپل دستورالعملی دارد که اگر مشتری غیربومی آمد و به‌جهت اشتباه تلفظی نتوانست نام محصول را به‌درستی بیان کند کارمندان اپل به هیچ عنوان حق اصلاح کلام مشتری را ندارند چراکه این باعث دلسردی مشتری می‌شود، شما این رفتار را با رفتارهای ناشیانه و غیرحرفه‌ای بعضی ارگان‌ها مقایسه کنید؛ حلقه مفقوده این تفاوت نجومی همان دانش سازمانی است. کتاب «از جان و دل» آمده است تا شاکله دانش سازمانی را در کمیته امداد تقویت کند و چشم‌اندازی برای سرفصل دانش سازمانی به دیگر ارگان‌ها ارائه کند، تقریباً می‌شود گفت این مجموعه بزرگترین پروژه ثبت دانش سازمانی در جمهوری اسلامی است و از این جهت هم حائز اهمیت است، علاوه بر آن روایت‌های داستانی خواندنی زیادی دارد.

مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) , کتاب ,

تسنیم: شما برای تهیه این 6 جلد با امدادگرهای کمیته مصاحبه کردید؟
این طرح دو مرحله دارد؛ فاز اولش این است که شما فرمودید و فاز دومش به این نحو است که کمیته امداد به کارمندانش بخشنامه کرد که خاطراتشان را بفرستند، انبوهی از خاطرات به دست ما رسید و چون ما دنبال روایت‌نگاری بودیم، طبیعتاً خاطراتی که اتفاق و تجربه خاصی در آن نبود حذف شدند تا به چیزی حدود 2 هزار خاطره رسیدیم که انصافاً خوب بودند ولی قلم خوبی نداشتند، این خاطرات را با جمعی از نویسندگان به‌شکل روایی سر و سامان دادیم، همه کسانی هم که خاطراتشان آمده است مددکار یا مددجو نیستند، خاطرات کل بدنه امداد جمع‌آوری شد، مثلاً یکی از بزرگترین جلدهای این مجموعه جلد مشاوران است و در این جلد مشخص می‌شود اصل خدمت کمیته امداد آن پولی نیست که به مستمندان می‌دهد، ا صل کمک امداد، پیوست محبت و امیدی است که در دل مددجو می‌کارد، یعنی کسانی که ناامید هستند، دچار شکست روحی و اقتصادی شده‌اند و از فرط ناامیدی قصد خودکشی دارند تنها با یک کمک موردی مالی، سرپا نمی‌شوند و هنر کمیته امداد در همین ترمیم روح و روحیه مددجویان است.

خیّری که ماهانه چندصدهزار دلار برای یتیمان امداد واریز می‌کند

مثلاً یک خیّر در کمیته امداد داریم که خودش زمانی که جوان و نوجوان بود تحت پوشش بود، این فرد در فیزیک و ریاضی نخبه بود، وقتی لیسانس گرفت، تصمیم گرفت به‌خاطر اوضاع بد خانواده‌اش در شغل سطح‌پایینی شروع به کار کند اما فوق‌لیسانس قبول شد و مشاور او در امداد از او خواهش می‌کند که درسش را ادامه دهد، خلاصه به‌هرنحوی بود پسر به‌جای کار، مقطع فوق را با نتایجی درخشان تمام می‌کند، چندماه بعد با خبر اینکه در مقطع دکترای دانشگاهی در فرانسه پذیرش گرفته است کام مشاور خود را شیرین می‌کند و مطرح می‌کند که برای تحصیل 4 میلیون تومان پول نیاز دارد؛ در آن زمان این پول خیلی زیاد بود و امداد چنین پولی به کسی نمی‌داد، اما چون این مورد خاص بود رئیس وقت امداد این پول را برایش تهیه کرد، این فرد الآن فرد بسیارموفقی است و جزو نامداران حوزه فیزیک است و خارج از ایران زندگی می‌کند و ماهیانه چندصد هزار دلار برای یتیم‌های کمیته امداد پول واریز می‌کند، پس مسئله آن کمک 4میلیونی نبوده است بلکه آن پیوست محبتی که به او شده همچون بذری بوده که حالا در او به ثمر نشسته است.

تسنیم: چه ماجرای عجیبی!
بله، البته برخی از این روایات هولناک هستند، برخی گریه دارند، بعضی‌هایشان هم طنز هستند، یا مورد دیگر اینکه چندسالی هست که اکثر آمار قبولی دانشگاه‌های برتر کشور برای مناطق خاصی از تهران بود؛ اما همین امسال حدود 40 دانش‌آموز تحت پوشش کمیته امداد در دانشگاه صنعتی شریف قبول شدند، این یک اتفاق ویژه است، بدون اینکه این بچه‌ها را به مدارس غیرانتفاعی بفرستند، با کمک‌های فکری و با تماس تلفنی و مشاوره و همان پیوست امید و محبت و البته حمایت‌های موردی توانستند آن‌ها را به این نقطه برسانند، جالب اینجاست که بسیاری از افرادی که روزی با یک وام اشتغال و حمایت فکری کمیته امداد از کنه محرومیت به ثروت رسیده‌اند و مغازه و پاساژ تأسیس کرده‌اند، امروز خودشان دست تعداد زیادی از مددجویان کمیته امداد را گرفته‌اند.

ماجرای عجیب پسربچه‌ای که 20 سال پیش از یزد دزدیده شد

تسنیم: به‌نظرم کمی باورنکردنی است و ممکن است تعدادی از مخاطبان ما باور نکنند که کسی بتواند با یک وام اشتغال خودش صاحب مغازه‌های متعدد و کسب‌وکار شود، این‌طور فکر نمی‌کنید؟
دقیقاً به همین دلیل است که باید تجربه‌نگاری کرد تا ببینیم چه ظرفیت‌هایی می‌تواند در ارگان‌ها فعال شود که تا قبل از آن از وجودش بی‌خبر بوده‌ایم، خیلی از این روایت‌ها به خلاقیت‌هایی از کارمندان اشاره می‌کند که در چهارچوب هیچ بخشنامه و دستورالعملی نبوده و فقط حاصل خلاقیت این عزیزان است که ثمرات آن این‌قدر پربرکت است که اگر مستنداتش نبود باور نمی‌کردیم.
در این مجموعه مواردی را داریم که اصلاً کمیته امداد کمک مالی نکرده اما زندگی جمعی را متحول کرده است، مثلاً یک داستان مربوط می‌شود به روستایی به‌نام هِرات که یک پسربچه 2ساله را یک آقای افغانستانی می‌دزدد، پدر و مادر این کودک تا مرز دیوانگی می‌روند ولی بچه پیدا نمی‌شود. 18 سال بعد در افغانستان همسر مردی که او پسر را دزدیده بود به‌هنگام مرگ، به پسر می‌گوید که "حقیقت این است که ما تو را دزدیده‌ایم". این پسر به‌عنوان کارگر وارد ایران می‌شود و به شهر شیراز می‌رود و در آنجا با یک کارمند کمیته مواجه می‌شود و مشکلش را می‌گوید، این کارمند کمیته به روستا می‌رود و تحقیق می‌کند و متوجه می‌شود که از قضا خانواده این پسر مددجوی کمیته امداد هستند و اوضاعشان خیلی بد است، خلاصه این خانواده بعد از 18 سال دوباره چشمشان به پسر دورافتاده‌شان روشن می‌شود این پسر آن‌قدر قدرت بدنی و فکر خوبی داشته که بعد از چندسال کار و تلاش، هم معیشت خانواده‌اش را تأمین کرده و هم برای چندین مددجو در همان روستا شغل ایجاد کرده است، از این ماجراها در کتاب زیاد است و حیف است که چنین تجربیاتی به دست فراموشی سپرده شود.

تسنیم: چقدر کار زمین‌مانده در حوزه دانش سازمانی در کشورما وجود دارد؟
بسیار کم کار شده است و نیاز به یک فرایند دارد هرکس خاطره می‌گوید ولی اینکه کدام خاطره قابلیت تبدیل شدن به دانش را دارد، نیاز به یک فرایند دارد. گروه ما برای کتاب «از جان و دل» دو سال و نیم زمان گذاشت. فاز دوم این مجموعه کتاب در حال اجراست و بعد از آن هم احتمال دارد که در چند سازمان دیگر اجرا شود. این کتاب همه‌اش از جان و دل بوده یعنی از مرحله اول جمع خاطراتش بگیرید تا مرحله نویسندگی و ویراستاری و چاپ.

ماجرای روحانی‌ای که خودش توالت یک خانواده را تعمیر کرد

تسنیم: شما خودتان روحانی هستید، روحانی‌ها و طلبه‌ها چقدر نقش در این از جان و دل کار کردن برای مردم دارند؟
حوزه علمیه طرحی دارد که طلبه‌ها را به روستاها می‌فرستد تا بروند خانه روستایی‌ها و مشکلاتشان را ببینند و حل کنند، یک جلد این کتاب مخصوص طرح 313 طلاب در کمیته امداد است. بعضی از مردم می‌آیند و مشکلشان را می‌گویند اما خیلی‌ها در طبقه متوسط نمی‌آیند مشکلاتشان را بگوید، مثل فردی که مریض است و دکتر نمی‌رود و مریض‌تر می‌شود. یکی از این ماجراها این است که طلبه‌ای به خانه یکی از مددجوها می‌رود و هرچه می‌پرسد "چه مشکلی دارید؟"، می‌گویند "همه چیز خوب است."، ولی این فرد می‌بیند دیوارها ترک دارد، خانه سالم نیست، تلویزیون ندارند، اما مرتب می‌گویند "مشکلی نداریم و همه‌چیز عالی است!"، یک‌دفعه یک بچه 6ساله می‌گوید "حاج‌آقا، دستشویی ما خیلی بو می‌دهد!"، حاج آقا می‌گوید "من اتفاقاً کار فنی بلد هستم"، و نامه‌نگاری می‌کند به کمیته که "مشکلشان این است و چاه دستشویی خراب شده است."، با موافقت امداد برای تأمین هزینه بازسازی، این روحانی لوازم بنایی را با پول امداد تهیه می‌کند و کل کار را هم خودش برایشان انجام می‌دهد، وقتی کار تمام می‌شود، پدر خانه می‌گوید "حاج‌آقا، 4 سال است که از ترس آبرویمان مهمان به خانه راه ندادیم"، و خیلی تشکر می‌کند، کمی بعد از طرف کمیته 4 میلیون تومان بابت زحمتی که این طلبه کشیده بود، برایش فرستادند و این روحانی با این پول تلویزیون می‌خرد و به آن خانواده هدیه می‌دهد و سطح زندگی آن خانواده به‌کلی تغییر می‌کند، البته  این روایت هم در نوع خودش طنز تلخی است که ممکن است با یک سنگ توالت و یک دستگاه تلویزیون طبقه اجتماعی آدم‌ها عوض شود.

ماجرای دختر بدحجابی که با پارچه کربلا به آلمان رفت تا امام حسین(ع) محافظش باشد

تسنیم: پس شما می‌خواهید این پیوست محبت را نشان دهید؟
در مورد کمیته امداد بله! می‌خواهم بگویم بزرگترین تجربه سازمانی امداد شاید این باشد که کارمندان ببینند این پیوست محبتشان تا کجا می‌رود، مثلاً معاون فرهنگی کمیته می‌گفت: "یک بار خانمی نزد من آمد که حجابش خیلی متعارف نبود و گفت «من مددجوی کمیته امداد هستم و برای آلمان بورسیه گرفته‌ام، نصفش را وزارت علوم می‌دهد؛ اما بقیه‌اش را ندارم."، ما نتوانستیم این پول را تهیه کنیم اما یک ماه مانده به سفرش، خیّری آمد و گفت "من آمادگی حمایت‌های سنگین مالی را دارم ولی می‌خواهم فقط از بچه‌های تیزهوش حمایت کنم."، ما این خانم را معرفی کردیم، خودش رفت و تحقیق کرد، آن خانم 4 هزار یورو نیاز داشت اما آن آقای خیّر 7 هزار یورو به حساب آن خانم واریز کرد، درست است که آن خانم حجاب مناسبی نداشت اما در کمیته امداد ما حق نداریم که به فردی که حجاب مناسبی ندارد کمک نکنیم، آن شبی که آن خانم می‌خواست به آلمان برود چون خانواده نداشت، گفتیم خوشحالش کنیم و در یکی از اتاق‌های کمیته امداد برایش جشن مختصری گرفتیم، اتفاقاً همان روز شخصی از کربلا آمده بود و برای خانم من پارچه‌ای چادری را هدیه آورده بود، من آن پارچه را به آن خانم هدیه دادم، شب آن خانم به من پیام داد که «حاج‌آقا، می‌دانید من الآن دارم با آن پارچه چه‌کار می‌کنم؟ من خیاطی بلدم و دارم با این پارچه پیراهنی برای خودم می‌دوزم تا در آلمان امام حسین(ع) محافظم باشد». من خیلی از این واکنش جا خوردم و از دختری که خیلی حجاب کاملی ندارد اصلاً انتظار نداشتم چنین جمله‌ای را بشنوم، این فرد درسش را خواند و برگشت ایران و الآن در آستانه تأسیس رشته‌ای تازه در دانشگاه‌های کشور است."، وقتی چنین اتفاقاتی می‌افتد چرا نباید روایت شود؟

تسنیم: در این سال‌ها تبلیغات منفی علیه کمیته امداد زیاد شده است، آیا شما در نگارش کتاب نیم‌نگاهی هم به روایت برای مردم عادی و تغییر این دیدگاه داشته‌اید؟
به‌طور کلی دو رویکرد در مورد هجمه وجود دارد؛ یکی اینکه بنشینید و دفاع کنید، دیگر اینکه شما هم فعال باشید و حمله کنید، این نشان‌دهنده قدرت فکری یک سازمان است و کمیته امداد در این بازی از موضع قدرت وارد شده است که به‌جای تکذیب صرف شایعات، وقتی علیه کمیته امداد هجمه وارد می‌کنند، کمیته امداد هم خدماتش را در این سال‌ها روایت می‌کند، فراموش نکنیم که هیچ‌چیز مثل یک خاطره و داستان واقعی تأثیرگذار نیست، همچنین بناست در آینده نسخه عمومی این مجموعه در اختیار مخاطب عام قرار گیرد.

تسنیم: و سخن پایانی؟
در نهایت از شما بابت زمانی که صرف کردید ممنونم و امیدوارم روزی را ببینم که جوان‌ترها با کوله‌بار بازنشستگان کارشان را شروع کنند نه با مجموعه‌ای از بداخلاقی‌ها و اشتباهاتی که دودش به چشم همه ما می‌رود.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران