ماجرای مداحی سیاوش طهمورث و تعزیهخوانی؛ تولدت مبارک «خان عمو»!
سیاوش طهمورث یکی از بازیگرانی است که «زیرتیغ» او در تلویزیون و «زخمکاری»اش در شبکه نمایش خانگی از خاطر مخاطب نمیرود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز زادروز سیاوش طهمورث بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است، بازیگری که نقش منفی را منفی بازی میکند. شاید برخی از خانوادهها بیشتر با شنیدن نام او یاد نقش بهیادماندنیاش در سریال "زیرتیغ" بیفتند یا شاید هم تلهتئاتر "دستهای آلوده" را به یاد بیاورند.
نقش منفی را منفی بازی میکند و مردم هنرنماییاش را بارها و بارها در تلویزیون، تئاتر و سینما به نظاره نشستهاند اما روزهایی است که او را کمتر در قاب تلویزیون، پرده نقرهای و حتی صحنه نمایش میبینیم. بازیگری که صاحب آثار ارزشمند و کارنامهای درخشان از کار با فیلمسازان و بازیگران قابل دنیای تصویر است. اما با این اوصاف او امروز کمکار شده ولی دلایلش دلیل بیماری، علاقهنداشتن و نکاتی از این دست نیست به تعبیر خودش پیشنهاد هم میکنند با کارشکنی مواجه میشود.
او بارها در جریان گفتوگوهایش، گلایههایی به عدم توجه به شایستهسالاری در دنیای بازیگری و فیلمسازی، پولشویی در دنیای هنر، لابیگری و رانتخواری اشاره کرد. صحبتهایی که واقعاً تأسفبرانگیز و ناراحت کننده بود. جایی که سیاوش طهمورث میگوید تلویزیون و سینما دیگر جای من و امثال من نیست. این دنیای هنرمندی با شرافت، دست یک عده بیهنر افتاده که اتفاقاً پرکار هم هستند. دلایل این پرکاری را هم همگان میدانند؛ چون اینها از عرش اعلا افتادهاند پایین و جایشان در تلویزیون و سینماست. ما هنرمند نیستیم و از راه رسیدهایم؛ ما را یا راه نمیدهند و یا در جلساتشان نیستیم که ما را راه بدهند. یا به تعبیر دیگری با برخیها حشر و نشر نداریم که به ما هم کار بدهند.
طهمورث با این عبارت که تو رو خدا دست از سَرِ هنر بردارید انتقاد کرد که واقعاً دنیای تصویر و هنر این مملکت را در کدام مسیر مدیریت میکنیم؟ کدام تئاتر، تلویزیون و سینما! هرکار ضعیف و بدون محتوایی را میسازیم و نامش را "سریال" میگذاریم. به هر مضمونی میگوییم اثر سینمایی که واقعاً سینما نیست. کارهای ضعیف و بدون محتوایی که به نام تئاتر آزاد عرضه میشود یا بیهنری که در تلویزیون شاهد هستیم.
این بازیگر به یکی از معضلات دیگر پیشکسوتان عرصه هنر اشاره کرد: به من میگویند چرا حداقل در رادیو نمایش فعالیت نداری؟ من دوست دارم فعالیت داشته باشم اما وقتی به دوستان ما پیشنهاد میدهند از بنده در پروژهها استفاده شود میگویند سر ایشان شلوغ است یا ایران نیست و نمیتواند در این پروژه حضور پیدا کند. واقعاً چرا آنقدر با من دشمن هستید؟ دوست دارید من کار نمیکنم و اصلاً ترجیح میدهم که در این کارها نباشم.
طهمورث خودش میگوید که در تهران محله امیریه به دنیا آمدهام. داستانِ روزی را تعریف میکند که به اداره تئاتر در آب سردار میرود و زنده یاد عزتالله انتظامی، زنده یاد جعفر والی و علی نصیریان را میبیند. گوشهای از خاطرات دیگرش به کار «گرگها» داود میرباقری برمیگردد که اینطور ماجرا را تعریف میکند.
«یادم میآید فردی آمد و گفت در کار آقای میرباقری بازی میکنی و من هم پذیرفتم و دو نقش ساواکی و گورکن را بازی میکردم که دو بازی متفاوت بود. بعد از آن در سریال آیینه بازی کردم و در «گرگها» که بازیگر و مشاور کارگردان بودم.»
یکی از نکاتِ جالب در زندگی طهمورث، حضورش به عنوان دستیار داریوش مهرجویی در جریان ساخت فیلم «گاو» بوده است. یا بازی در فیلم «اجارهنشینها» که این هم اتفاق جالبی در کارنامه کاری این بازیگر به شمار میرود. طهمورث دربارهاش میگوید: در فیلم سینمایی «گاو» مدتی دستیار داریوش مهرجویی بودم فیلم بسیار درخشانی بود وهمه بازیگرهای تئاتری در این فیلم حضور داشتند. مهرجویی برای فیلم "اجارهنشینها" از من دعوت کرد، فیلمنامه را خواندم و قبول کردم زیرا من به داریوش مهرجویی معتقدم. او کارگردان بسیار خوبی است که فلسفه سینما، لنز و کنش و واکنش بازیگر را به خوبی می شناسد اینها مواردی است که هر کارگردانی نمیداند اما کارگردانهایی مثل داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی به خوبی میشناسند.
اما شاید بخشی از بازیگری طهمورث در «زیرتیغ» و آن نقشِ منفی ویژه معنا شود. طهمورث درباره این نقش و سریالِ «زیر تیغ» و بازتابهایش میگوید: نقشم در این سریال را باور داشتم البته به خاطر سرسختیهای نقش شاهد ناسزاهایی هم بودم (با خنده) اما با اینحال مردم من را دوست داشتند و در کوچه و خیابان بسیار به من احترام میگزاردند، با تمام این تفاصیل باور کرده بودم که باید با این نقش زندگی کنم و به این دلیل برایم لذت بخش بود که شخصیتی شکل گرفته که در در آدمهای اطرافت و در جامعه نیز میبینی.
البته نقش «خانعمو» در سریال «زخمکاری» هم بعدها توانست جایِ دیگری را در ذهن مخاطب باز کند و در کنار «زیر تیغ» یک شاه نقشِ دیگری را برای این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون رقم زد.
یکی از نکات جالب دیگر در زندگی سیاوش طهمورث، آشناییاش با زنده یاد حبیب کاوش و ماجرای نوحهخوانی و تعزیهخوانی است. او در این باره میگوید: زنده یاد حبیب کاوش دوستم بود و در یک محله زندگی میکردیم یادم میآید پولهایمان را جمع می کردیم با هم بلیت 6 ریالی میخریدیم و به سینما می رفتیم و دو سه سانس فیلم پشت سرهم میدیدیم. زنده یاد «حبیب کاوش» به آموزشگاه بازیگری میرفت و هرچه یاد میگرفت به من که دو سال از او کوچکتر بودم نیز یاد میداد و ما حتی تعزیه و نوحهخوانی هم میکردیم و من یک زمانی مداح بودم.
در ادامه مروری بر بخشهایی از گفتوگویی داریم که مدتها پیش با او انجام دادیم؛ اما اشاره او به برخی از نکات قابل تأمل است:
نه قهرمان قهرمان است و نه ضدقهرمان ضدقهرمان!!
*مردم هنوز ضدقهرمانهای دهه 60 و 70 را فراموش نکردهاند. مرحوم جمیله شیخی در سریال «پاییز صحرا»، مرحوم داود رشیدی در «هزار دستان» و خود شما در یاوری «برابر اصل» و یا داروغه سریال «گرگها» و حتی عمو قدرتِ «زیرتیغ» و منوچهر «نابرده رنج» آنقدر نقشهای قوی و پختهای ارائه دادهاید که از یادها نمیرود. چرا الان تفکیک اخلاقی وقتی انجام میشود تشخیص قهرمان و ضدقهرمان در آثار تلویزیونی و سینمایی برای مخاطب سخت شده است؟
معمولاً ضدقهرمانها به دلیل مخالفتهای همیشگیشان، تماشاگر را ناخودآگاه به سمت آن قدرت و مخالفتی که دارند میکشانند. اما امروز متأسفانه قهرمان و ضدقهرمانِ فیلمها مشخص نیستند! یکی از دلایل آن حتماً هنرمندان هستند که نمیتوانند معنا و مفهوم این دو اتفاقِ کاراکتری مهم را برای مخاطب تداعی کنند. واقعاً پرسش شما را مهم و اساسی میدانم چون واقعاً نه قهرمانِ داستانهای سریالی و سینماییمان قهرمان است و نه ضدقهرمانشان، ضدقهرمان است.
هدف اقتصاد است نه هنر!
*بسیاری از هنرمندان پیشکسوت ما بابت بیتعهدی تهیهکنندگان و رفتارهای یکسری فالوورزده و سلبریتیزده، کسانی که قاعده هنر و هنرمندی را نمیدانند آزردهخاطر هستند آیا این بیتعهدیها و رفتارهای ناشایست به شما هم ضربه زده است؟
من همیشه اعتقاد دارم تضاد میان آدمها یک اتفاق معمول و عادی است اما در زمانی که هدف مشترک داشته باشند. متأسفانه امروز با آدمهایی روبرو هستیم وارد عرصه هنر میشوند و سرمایهگذاری میکنند که هیچ نقطه مشترکی با هنر و هنرمند ندارند. یکی از دلایل آن مسئله اقتصادی و نگاه صرفاً تجاری به مسائل هنر است. مقصد و سرمنزل اصلی هنر باید انسانپروری و تعالی انسانی باشد؛ حالا اگر در این مسیر راهها متفاوت و جدا از هم باشند ایرادی ندارد. اما مشکل از جایی شروع میشود که هدف اقتصاد است نه هنر! مسئله اقتصادی و تجاری صرف پیش میآید و اینجا هنر گُم میشود و من و امثال من با اینها مسئله پیدا میکنیم.
پول برای کار غیرهنری مبتذل و ضعیف، قابل قبول نیست
میتوانیم در قاموس هنر و هنرمندی به مسئله اقتصادی و تجاری هم بیندیشیم اما هنر ارجحیت دارد بر مسائل اقتصادی! یعنی در واقع یک تئاتر اقتصادی هم ساخته میشود و گیشه هم رونق میگیرد اما به شرطی که تئاتر ایجاد شده باشد؛ یعنی کارگردانی، نویسندگی، گریم، دکور و هرآنچه الزامِ یک تئاتر است، در کنار هم قرار بگیرد. در این مجالِ اعتلای فرهنگ و هنر و حرکت انسانی، کار اقتصادی و تجاری هم انجام شود ایرادی ندارد. اما به خاطر پول کارهای غیرهنری شکل بگیرند و در ضعف و ابتذال بمانند اصلاً قابل قبول نیست.
شوی بازیگر نشنیده بودم!
شوی لباس و کالا دیده بودم اما شوی بازیگر نشنیده بودم! که تماشاگر پول بدهد و بیاید بازیگر تماشا کند. نه نمایش ببیند و نه تئاتر ایجاد شود. من متأسفم برای این دوستان علیرغم اینکه با استعدادند و هنرمند هستند خودشان را تبدیل به کالا کردهاند. به همیندلیل است که سینما، تئاتر و تلویزیون به این روز افتادهاند. برای اینکه مسئله اقتصادی ارجحیت پیدا کرده است.
تو رو خدا دست از سَرِ هنر بردارید!
یک عدهای وارد کار هنری شدهاند که متأسفانه اصلاً جایشان نیست. شما در مسائل اقتصادی کار میکنید به دنبال مسئله اقتصادی بروید به هنر چکار دارید. چرا هر دو را ضایع میکنید؟ مسئله اقتصادی و هنر ارزش خودشان را دارند به نظرمن هنر ارزش والاتری دارد. اما شما وقتی که با پولهای آنچنانی که مشخص نیست از کجا آمده وارد محیط هنری میشوید هم پولتان تمیز نمیشود و هم هنر را آلوده میکنید! تو رو خدا دست از سَرِ هنر بردارید!
چرا مُدیری در تلویزیون نام من را خط میزند؟
*چرا برخی از تهیهکنندهها و تولیدکنندهها میگویند طهمورث ایران نیست یا وقت ندارد. در واقع دنبال این هستند امثال طهمورث حذف شوند. دلیل این حذفشدنها چیست؟
من صادقانه صحبت میکنم با کسی خصومت شخصی ندارم و کسی را نمیخواهم تخریب کنم. دلم برای هنر این مملکت که 56 سال زندگیام را پایِ آن گذاشتهام، میسوزد. حرفهای من و امثال من به برخی برمیخورد و نمیخواهند با من در تئاتر، سینما و تلویزیون همکاری کنند. اشکال ندارد ولی من همه را دوست دارم. دلم میسود که یک مُدیری در صداوسیما اسم من را خط میزند؛ من نمیدانم چه خصومت و دشمنی با من دارند! به ندرت اتفاق میافتد به عنوان مهمان هم به برنامه تلویزیونی دعوت بشوم. این باندبازی ها و یکی شدن ها و جمعشدنهای شبانه برای چیست؟
ذائقه مخاطب را پایین آوردهاند
*یک زمانی وزیر «سلطان و شبان» بودید و هنوز هم در تلویزیون امثال این سریالهای نوستالژی تکرار میشوند. چرا امثال «سلطان و شبان» ساخته نمیشود؟
نه تنها «سلطان و شبان» که دیگر «زیر تیغ» و «نابرده رنج» هم ساخته نمیشود. به دلیل اینکه سطح دیدگاه مخاطب و ذائقه بیننده را پایین آوردیم. تا جائیکه خودمان گرفتار همان ذائقههای سطحی شدیم و در همان حد میسازیم. کار فاخر هم ساخته میشود تماشاگر کمتر اعتنا میکند. البته تعهد میدهم کارهای فاخر یک مدت زیادی پخش شود گرایش و سلیقه به این سمت خواهد رفت. متأسفانه الان تماشاگر به دنبال نوشته مار نمیرود به دنبال عکس مار است.
ادا درنیاوردم و تقلید نکردم
*مردم شما را به نقشهای منفی میشناسند برایتان پیش آمده بود به خاطر نقش منفی با شما برخورد خاصی شود؟
بدون اغراق میگویم آنقدر تماشاگر به من لطف دارد فکر نمیکنم به کسانی که نقش مثبت بازی میکنند آنقدر لطف داشته باشند. اولین دلیل آن این است که صادقانه کار میکنم، ادا درنمیآورم و از طرفی نمیخواهم کسی را تخریب کنم و دنبال تقلید هم نیستم. دوم اینکه من انسان را با همه داشتنیهایش بررسی و بازی میکنم. شما میگویید ضدقهرمان نداریم ولی خیلیها می گویند نقش منفی! منفی در موقعیت اجتماعی منفی میشود. مگر انسان منفی بدنیا میآید، این اجتماع هست که کسی را طرد میکند و او را منفی میسازد.
هیچ وقت به من بد نگفتند
همان عمو قدرت در «زیر تیغ» صحبتی با برادرش کرده بود که برادزادهاش با دختر او ازدواج کند، برادر زیر حرف خودش میزند و پسرش با دختر دیگری ازدواج میکند. این دلخوریاش را جای دیگری میبرد و انتقامجویی میکند. اشکال این است مگر نه آن آدم منفی نیست. کارگردان به من نمیگوید اما لحظهای میخواهند قدرت را به زندان ببرند مقابل دخترش میایستد و میگوید من به خاطر تو این کار را کردم. اینجا منفی بد بد دیگر نیستم. منفی که تماشاگر ته ذهنش میماند، هستم. هیچ وقت به من بد نگفتند.
کارگردانها شناخت ندارند و کماکان من را منفی میبینند
*جریانی باعث شد سیاوش طهمورث به نقشهای منفی روی بیاورد؟
متأسفانه دیدگاه کارگردانهای ما ضعیف است و آدمها را روی کارهای قبلیشان انتخاب میکنند نه روی قدرت، بازیگری و استعدادشان. از کجا میدانید من نمیتوانم نقش کمدی بازی کنم. برای اینکه توانایی من را متوجه نمیشوند و 99 درصد بازیگران ما خودشان را تکرار میکنند.
انتهای پیام/