یادداشت| "سرهنگ ثریا" روایتی نیمبند از دامگذاری منافقین
متأسفانه با وجود دهها تواب و عضو سابق سازمان منافقین که در اروپا یا در ایران بهسر میبرند، اما فیلمهای سالهای اخیر درباره سازمان در برهه پس از انقلاب از ضعف جدی در بخش تحقیقات برخوردار است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روایتهای سینمایی و تلویزیونی در سالهای اخیر از سازمان مجاهدین خلق را میتوان به دو بازه بعد از خرداد 60 و قبل از آن، یا بهتر بگوییم قبل از انقلاب و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم کرد.
متأسفانه در اکثر قریب به اتفاق روایتهایی که در طول این سالها از این سازمان در دوره پس از انقلاب بیان شده یک روایت از بیرون است و اگر فیلمهایی چون امکان مینا، ماجرای نیمروز؛ رد خون و ... وارد روایت پستوهای سازمان (از خانههای تیمی تا اشرف) شدهاند تصویری گذرا و یا باسمهای و غیر واقعی از یک دشمن زیرک و وحشی بوده است، اما در بخش دیگری از این روایت که به حوادث پیش از انقلاب میپردازد همچون فیلم سیانور یا سریال پروانه به خوبی توانستهاند وارد پستوهای سازمان شوند.
علت در موفقیت روایت دوم بر خلاف روایت اول اتکای روایت دوم بر خاطرات و تاریخ شفاهی است؛ چه اینکه دهها و شاید صدها ساعت مصاحبه و دهها کتاب درباره روایت فعالیتهای سازمان پیش از انقلاب نوشته شده از کتاب «احمد احمد» تا دهها کتاب دیگر.
متأسفانه با وجود دهها تواب و عضو سابق سازمان منافقین که در اروپا یا در ایران بهسر میبرند، اما فیلمهای سالهای اخیر درباره سازمان در برهه پس از انقلاب از ضعف جدی در بخش تحقیقات برخوردار است.
با این نگاه به نظر میرسد فیلم سرهنگ ثریا از همین نقطه ضربه جدی را خورده است؛ چه اینکه حتی در اکسسوار و طراحی صحنه و لباس هم دچار مشکلاتی است؛ برای نمونه تصویر فاطمه امینی نخستین زن معروف سازمان مجاهدین که قبل از انقلاب کشته شد به عنوان تصویر یکی از فرزندان بر در اشرف قرار داده شده است.
با این مقدمه باید گفت «سرهنگ ثریا» فیلمی بدون چفت و بستهای سینمایی و بدون ایجاد یک حس عمیق نسبت به شخصیت اصلی داستان است؛ بسیاری از رفتارها معلوم نیست به چه دلیلی رخ میدهد و این باعث میشود مجموعهای از اتفاقات رخ دهد که میتواند به جای دقیقه 10 دقیقه 20 رخ دهد یا بالعکس.
این در حالی ست که در نهایت نه پیروزی برای ثریا رقم خورده است و نه شکست؛ از یک طرف ثریا به هدف خود نرسیده و از طرف دیگر سازمان مجبور به خروج از اشرف شده است؛ اما آیا در واقع امر، خروج از اشرف نتیجه فعالیتهای ثریا و خانواده اعضای منافقین بود؟!!
به نظر میرسد این روزها سینما و تلویزیون ما در روایت سازمان منافقین ـ که همچنان کینه خود نسبت به انقلاب و مردم را در حوادث اخیر نشان داده ـ نیاز به ورود به مناسبات سازمان و روایت آن دارد، چراکه سمپاتی برخی نوچپگراهای مدعی ظلم ستیزی ـ که در حوادث اخیر خودی نشان دادند ـ به سازمان منافقین و استدلالهای آن البته به صورت شیک و زر ورق شده در میان برخی گمراهان حوادث اخیر و همچنین ایران اینترنشنال که بزک شده و حرفهای شده همان سیمای آزادی است، دیده میشود.
شاید بهتر بود روایت ثریا از لحظه تصمیم امیر برای خروج از ایران و مهاجرت و افتادن در دام منافقین شروع میشد؛ روایتی از نحوه ربایش و مغزشویی سازمان و نهایتاً رسیدن به جایی که حتی مادر خود را طرد میکند؛ این آن چیزی است که سوال بسیاری از کسانی است که همین روایت نیم بند «سرهنگ ثریا» را دیدهاند.
سجاد اسلامیان
انتهای پیام/