سرنوشت حزب حاکم ترکیه چه خواهد شد؟ بخش چهاردهم
حزب عدالت و توسعه در حوزه سیاست خارجی منطقهای، حرص و تمامیت خواهی بالایی را به نمایش گذاشت و به چنین تصوری دست یافت که میتواند در همه پروندهها، حرفی برای گفتن داشته باشد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، مردم ترکیه در شرایطی وارد سال 2023 میلادی شده اند که قرار است در این سال، شاهد دو رویداد مهم باشند. جشن یکصدمین سال تاسیس جمهوری ترکیه و انتخابات سراسری پارلمان و ریاست جمهوری.
به باور بسیاری از ناظران سیاسی ترکیه، حزب عدالت و توسعه که در حال حاضر در این کشور قدرت را در دست دارد، از مدت ها پیش، وارد مقطع رکود شده و به احتمال قوی، شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. از آنجایی که حزب عدالت و توسعه به مدت 22 سال قدرت را در دست داشته و علاوه بر ترکیه، بر بسیاری از روندهای سیاسی منطقه نیز تاثیر گذاشته، رسیدن به تصویری روشن درباره سرنوشت این حزب، اهمیت خاصی دارد.
تسنیم در چندین گزارش، به بررسی تاریخچه پرفراز و نشیب این حزب پرداخته و در بخش های پیشین، به این اشاره شد که سیاست تمامیت خواهانه، مداخله جویانه و عملگرایانه اردوغان و حزب او، بر بسیاری از مسائل منطقه تاثیر گذاشت. یکی از پرونده هایی که به خاطر ایفای نقش مداخله جویانه دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه پیچیده تر شد، پرونده بحران سوریه بود.
ترکیه، حرص بسیار و امتیاز اندک
دولت اردوغان، علاوه بر پرونده سوریه، تقریباً در همه پرونده های مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام و مناطق دیگر، مدعی آن بوده که نظریه و راهکاری دارد که می تواند آب بر آتش بریزد و تنش ها را فرونشاند.
حزب عدالت و توسعه در حوزه سیاست خارجی منطقه ای، حرص و تمامیت خواهی بالایی را به نمایش گذاشت و به چنین تصوری دست یافت که می تواند در همه پرونده ها، حرفی برای گفتن داشته باشد. اتاق فکر و مشاورین سیاسی و امنیتی اردوغان، با تصورات غلط، آمادگی و توان حزب حاکم و دولت برآمده از آن را در قد و قواره ای می دیدند که برای حل مخاطرات و مشکلات بزرگی همچون سوریه، فلسطین، اقلیم کردستان عراق، قره باغ، بالکان، لیبی، مصر، تونس و دیگر موضوعات پیرامونی و دور، توان هدایت، اثرگذاری، میانجی گری، ایفای نقش و مداخله گری دارد. اما تقریباً در تمام پروژه ها شکست خورد و اگر در جریان پرونده قره باغ نیز امتیازی به دست آورد، مرهون شراکت با پوتین بود و ارتباط خاصی با توانایی تیم اردوغان نداشت.
اگر بخواهیم رفتارهای منطقه ای حزب عدالت و توسعه را به مثابه یک شخص، توصیف و ارزیابی کنیم، می توانیم در همان نگاه اول، متوجه این واقعیت شویم که در این کاراکتر، عدم تطبیق توانایی حرف و عمل، در سطح بالایی است. ما در مواجهه با چنین شخصی، شاهد رفتارهایی هستیم که رنگ و بوی ماجراجویی، خودنمایی، منفعت طلبی صرف، دوری از دور اندیشی و فقدان نگرش ثابت می دهد.
همچنان که اشاره شد، حزب عدالت و توسعه بالاخره پس از شکست های متعدد، متوجه خطاها و تصمیمات غلط خود در پرونده سوریه شده و تلاش کرده وانمود کند، کل تصمیمات غلط، توسط احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه و نخست وزیر اسبق، اتخاذ شده است. دولت اردوغان، به دنبال القای چنین موضوعی است و می خواهد قبل از انتخابات سال 2023 میلادی، رابطه با سوریه را دوباره عادی کند. اما شواهد نشان می دهد که موانع بسیاری بر سر راه وجود دارند و اتفاقاً بخش اعظم این موانع، همان هایی هستند که به دست خود ترکیه به وجود آمده اند.
جایی وسط لحاف سوریه
تیم اردوغان تلاش کرد در بحران سوریه، با همه معامله کند و اصطلاحاً وسط لحاف بماند. از یک سو به دنبال شراکت با آمریکا و اروپا و جای گرفتن در ائتلاف غربی مبارزه با داعش بود، از سوی دیگر چشمان خود را به روی ورود هزاران افراطی به مرز سوریه بست و در همان حال، با تسلیح و تجهیز بیش از دویست هزار نفر از شبه نظامیان سوری، به دنبال چنین رویایی بود که دولت بشار اسد سقوط کند و دولتی بر سر کار بیاید که تمام اعضای کابینه آن، از معارضین تحت الحمایه آنکارا باشند. ترکیه تنها کشوری بود که به نهاد خودخوانده ای به نام «دولت مخالفین سوری» اعتبار و رسمیت داده و از آنان حمایت کرد.
یکی از تبعات و پیامدهای منفی عملگرایی افراطی تیم اردوغان در بحران سوریه، این بود که خط قرمز خاصی برای تصمیم و اقدام وجود نداشت و آنکارا با همه طرف ها وارد معامله شد.
دولت ترکیه به دنبال آن بود که عملاً مدیریت پرونده سوریه را از آمریکا و اروپا بگیرد و خود را به عنوان نماینده منطقه ای آنان جا بزند. اما تیم اوباما در برابر این خواسته اغراق آمیز ترکیه مقاومت کرد و همچنان که پیش بینی می شد، آنان بر سر مساله چند و چون حمایت از کردها در شمال سوریه، به نقطه اختلاف رسیدند.
باید به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که اختلاف نظرهای واشنگتن و آنکارا در مورد پرونده سوریه، صرفاً به خاطر عمل گرایی و حرص و آز اردوغان و حزب عدالت و توسعه نبود. پ.ک.ک نیز در این میان بازیگری بود که به بدترین شکل ممکن، بهانه به دست آنکارا داد و باعث شد شرایط برای قدرت نمایی ترکیه مهیا شود.
نهادهای اقماری پ.ک.ک که با حمایت آمریکا صاحب قدرت نسبی شده بودند، چنان اعتماد به نفس بی پایه و اساسی به سران این گروه تروریستی دادند که آنان به راحتی مذاکرات صلح 2013 میلادی با اردوغان را به هم زدند.
این گروه، دچار چنین تصور غلطی شد: اگر توانسته ایم در کوبانی و دیگر شهرهای سوریه در نبرد خیابان به خیابان پیروز شویم، چرا در ترکیه نتوانیم؟ پ.ک.ک با این باور غلط در چند شهر کردنشین ترکیه خندق حفر کرد و درست در همان روزهایی که در حال مذاکره بود، شروع به اشغال شهرها کرد! آنان به زعم خود به دنبال این بودند که چند شهر کوچک را اشغال کنند و از ترکیه امتیاز دریافت کنند. اما این هدف گذاری مضحک، نه تنها دینامیت زیر میز مذاکرات گذاشت و همه چیز را به هوا برد، بلکه موجب آن شد که ترکیه به حضور پ.ک.ک در شمال سوریه نیز حساس شود و این موضوع را به اصلی ترین اختلاف با آمریکا تبدیل کند.
پس از آن که ترکیه عملاً در پرونده سوریه مورد بی اعتنایی دولت آمریکا قرار گرفت، اردوغان این بار تصمیم گرفت تا در مذاکرات آستانه، با روسیه و ایران همراه شود. این نیز نمونه دیگری از چرخش های ناگهانی در افکار و تصمیمات سران دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه بود.
تهدیدات مداوم اردوغان در مورد گسیل داشتن 4 میلیون آواره سوری به سوی اروپا، به بدترین شکل ممکن بر روابط آنکارا و اتحادیه اثر گذاشت و عملاً ترکیه را به عنوان بازیگری به جهان شناساند که محل اعتماد نیست و با نگاهی معامله گرانه و کاسبکارانه، فقط در جستجوی امتیازگیری است.
دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه در ترکیه، با خطاها و تصمیمات غلط در بحران سوریه، علاوه بر این که دولت و ملت همسایه را دچار مشکلات و خسارات فراوان کرد، خود نیز در داخل تحت تاثیر قرار گرفت و دچار مشکلات بسیاری شد. علاوه بر این، بخشی از اعتبار منطقه ای و بین المللی ترکیه از بین رفت.
در همین حال، نوعیت بازیگری اردوغان و حزب او در بحران سوریه، ما را با یک مدل و الگو روبرو می کند. الگویی که نشان می دهد برخلاف تصورات اردوغان و مقامات بالای دولت ترکیه، نگاه آمریکا به این کشور، یک نگرش مصلحت گرایانه حداقلی است و حاضر نیست امتیاز خاصی بدهد.
تهدیدات مداوم اردوغان از سوی آمریکا جدی گرفته نشد و با وجود اصرار مکرر او در مورد ضرورت حفظ امنیت ترکیه، این کشور تنها یک بار و آن هم به صورت امانتی و چند ماهه، سایه موشک های پاتریوت را بر سر مرزهای خود دید. اما وقتی پای معامله به میان آمد و ترکیه خواستار خرید موشک شد، دولت اوباما و کنگره آمریکا اعتماد نکردند و حاضر نشدند به اردوغان پاتریوت بفرشوند.
در بخش بعدی به ادامه تصورات اردوغان و حزب عدالت و توسعه در مورد رابطه آنکارا – واشنگتن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
انتهای پیام/