دشمنان همزمان «تجزیه» و «براندازی» را دنبال میکردند/ ضرورت اصلاح فرآیند اطلاعرسانی در کشور| گفتگو با حجتالاسلام سعیدی
حجتالاسلام سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا میگوید: براساس اسناد و دادهها منشا اغتشاشات اخیر خارجی بود و دشمنان با بهرهگیری از عوامل گروهکهای مختلف و بکارگیری تاکتیکهای جنگ ترکیبی همزمان دو هدف «براندازی» و «تجزیه» دنبال میکردند.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-بیش از 80 روز از آغاز ناآرامیها در شهرهای ایران میگذرد؛ ناآرامیهایی که همراه با اعتراض و همچنین خشونت و اغتشاش بود. اگرچه شدت ناآرامیها کاهش یافته و دشمنان هم اعتراف کردند که نتوانستند از این فرصت استفاده کنند و با شکست روبرو گشتند، اما آنچه اکنون برای مردم، شخصیتها و جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی مهم است، بازنگاهی به حوادث و اتفاقات گذشته و درسآموزی از آن است.
برخی در این بین از ضرورت تغییر روشها و اقدامات و برخی از لزوم اصلاحات گسترده در حکمرانی سخن میگویند. اتفاقات و ناآرامیها در یکی دو دهه گذشته همچون حوادث سالهای 88، 96 و 98 هم هشدار میدهند که باید فرآیندهایی در جامعه شکل بگیرد تا بدون مزاحمتهای خارجی، هر خواسته و اعتراضی در مسیر قانونی پیگیری شود؛ حاکمان از این مسیر صیانت کنند و مردم نیز به آن اعتماد داشته باشند.
در ادامه گفتگویی که حدود دو ماه پیش با حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا داشتیم و وی در آن گفتگو بر انجام اصلاحاتی مبتنی بر اعتراضها و همچنین مقابله با آشوبگران تاکید کرد، بار دیگر به گفتگو با وی پرداختیم تا ضمن بررسی و مقایسه اتفاقات اخیر با حوادث سالهای گذشته به خصوص فتنه سال 88 به بررسی راهکارهای برونرفت از وضعیت کنونی و اصلاح حکمرانی بپردازیم.
* منشا و سرآغاز اتفاقات اخیر فارغ از بحثها و حوادث ظاهری چه بود و در مقایسه با حوادث مشابه در یکی دو دهه گذشته به خصوص فتنه سال 88 که حدود 8 ماه به طول انجامید، چه تفاوتهایی دارد؟
ابتدا باید ماهیت فتنه اخیر را مورد واکاوی قرار داد و تفاوت ماهوی آن با دیگر حوادث را مشخص کرد. تفاوت عمدهای که بین فتنه 1401 با فتنه 1388 وجود دارد این است که فتنه 88 منشا داخلی داشت که عناصر قدرتطلب برای تصاحب قدرت با شیوه جنجالآفرینی ماجرایی را رقم زدند که به یک «فتنه» که پیامدهای داخلی و بینالمللی و هزینههای قابل توجهی بر نظام داشت تبدیل شد.
در آن فتنه جبهه کفر و استکبار به رهبری آمریکا بر موج اعتراضات سوار شد و به نوعی بین منافع فتنهانگیزان و محافل خارجی تلاقی به وجود آمد، اما فتنه سال جاری منشأ خارجی داشت و جبهه استکبار برای دستیابی به اهداف گوناگون که مهمترین آن براندازی بود به طراحی و برنامهریزی پرداخت.
در این مرحله برخی عناصر قدرتطلب که در ایجاد و هدایت فتنه 88 نقش داشتند، موجسواری کردند. بیانیه اخیر یکی از عناصر موثر در ماجرای 88 نمونه این موجسواری است.
اما در مورد منشأ غائله اخیر دادهها گویای این است که مراکز وابسته به قدرت آمریکا روی دو نکته تاکید داشتند. نخست اینکه با توجه به تحولات در روند قدرت جمهوری اسلامی ایران، این کشور در حال خارج شدن از دسترسی آمریکاست و نکته دوم اینکه گزارشات حاکی از فشار روی مردم و آمادگی برای تحول بزرگ وجود دارد.
** براندازی و تجزیه با جنگ ترکیبی
تحلیل آنها از قدرت جمهوری اسلامی عبارت است از قدرت دفاعی، قدرت هستهای، قدرت منطقهای و انسجام و اقتدار ملی بر محور رهبری و شکلگیری دولت انقلابی و مردمی و همبستگی بین قوای سهگانه و ورود ایران به اردوگاه شرق و معاهدات در دست اقدام با روسیه و چین و عضویت ایران در سازمان شانگهای که این موارد بخشی از عناصر تحلیل جبهه استکبار به شمار میآید.
از این رو با طراحی جنگ ترکیبی با محوریت آمریکا و مشارکت اروپا و ارتجاع منطقه درصدد تحقق بخشیدن به اهداف شوم خود برآمدند و با بهرهگیری از برخی نارساییهای داخلی پیاده نظام خود را با ترکیبی از مجموعه عناصر ضدانقلاب به صحنه آوردند تا به خیال باطل خود زمینه براندازی را فراهم کنند.
آنها همزمان اهداف دیگری همچون تجزیه کشور و فشار برای تحمیل اراده خود در برجام هم دنبال میکردند. بنابراین هدف این طراحی اخلال در نظام حاکمیت دینی و براندازی و تجزیه با راهاندازی جنگ ترکیبی بود.
** 6 دلیل ناکامی دشمن در اغتشاشات
* چه عواملی موجب شد تا طراحان و برنامهریزان نتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند؟
علل و عوامل متعددی در خنثیسازی نقشه آمریکا قابل ارائه است. نخست نقش رهبر معظم انقلاب و هدایتهای معظم له است؛ در سخنرانی دانشگاه امام حسن مجتبی (ع)و در دیدارهای مختلف، مهمترین نقش و تأثیر را در خنثیسازی فتنه داشت.
دوم نقش مردم در شناخت درست طراحان فتنه و اهداف شوم آنان است. مردم در این فتنه نقش دشمن به ویژه آمریکا را در جریانسازی شناختند. تجربه نشان میدهد که مردم ایران با روحیه بیگانهستیزی در مقابل دشمن ایستادگی میکنند.
نکته دیگر درباره نگرش مردم و مخالفت با هرگونه تجزیهطلبی است. مردم در این غائله تجزیهطلبی را مشاهده و در برابر آن ایستادگی کردند.
نکته چهارم حساسیتی که از سوی مردم حائز اهمیت بود. آن نکته توجه به حاکمیت امنیت در کشور و مخالفت با هرگونه اغتشاش که زمینهساز اخلال در امنیت شود، بود.
پنجمین نکته، شعارها و رفتارهای ساختارشکنانه عناصر آشوبگر و اهانت به مقدسات نظام بود که زمینه تنفر مردم از حرکتهای عناصر تخریبگر را فراهم کردند.
ششمین نقش را نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی داشتند که در کمال خویشتنداری توانستند طراحی کشتهسازی را باطل کنند. حجم آسیبی که متوجه نیروهای حافظ امنیت شدد و تعداد شهدای امنیت قابل توجه بود. اما بالاخره توانستند نقشه دشمنان را خنثی کنند.
مشکل جریان حاکم بر مردم آمریکا این است که درک درستی از ماهیت انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ملت ایران ندارند. برای چندمین بار به اطلاعات دریافتی از شبکه نفاق و دیگر عناصر مزدور اعتماد کرده و به صورت علنی وارد حمایت از اغتشاشگران شدند و برای چندمین بار با خفت و سرشکستگی اعتراف کردند اطلاعات دریافتی از درون جامعه ایران اشتباه بود.
* اتفاقات دو ماه اخیر چه عبرتها و تجاربی برای مسئولان در حوزههای مختلف دارد و نظام جمهوری اسلامی برای جلوگیری ریشهای از پیش آمدن چنین اتفاقاتی چه اقداماتی باید انجام دهد؟
در فتنه 1401 عبرتهای زیادی دریافت شد و با مطالعه ابعاد آن میتوان به عبرتهای بیشتری دست یافت که در این فرصت به برخیها اشاره میشود.
نکته عبرتآموز نخست، خوی استکباری دشمن و سازشناپذیری آن است. این راهبرد قرآن است که تا شما بر آیین و دین خود پایبند هستید، دشمن در برابر شما کوتاه نخواهد آمد.
کسانی که سالها درصدد بودند کدخدا را ببینند و سالها به انواع شیوههای دیپلماسی بازیچهای درصدد کسب رضایت سرکرده مستکبران برآمدند و طرفی نبستند بفهمند که دشمن هیچ حد و مرزی برای کنار آمدن ندارد.
دولت سیزدهم درصدد برآمد در یک معادله منطقی مذاکرات را به سرانجام برساند. جبهه استکبار هربار به بهانهای از همراهی خودداری کرد.
نکته دیگری که در حوادث اخیر باید بدان توجه داشت، نقش فضای مجازی و رسانهها بود. دشمنان از این بستر استفاده کردند تا حملاتی به افکار عمومی و ایران اسلامی داشته باشند. به نظر میرسد که شرکتهای ارائهدهنده خدمات در فضای مجازی نیز دشمنان را یاری دادند. چگونه این شرکتها ارائه آموزشهای خرابکارانه را خلاف قواعد و قوانین شبکههای اجتماعی و رسانهها میدانند، اما بارها دیدیم که صفحاتی متعلق به دشمن چگونگی ساخت مواد آتشزا و حمله با سلاح به مراکز و افراد را آموزش دادند؟
مردم ایران در فضای مجازی به دنبال جستجوی حقیقت و آگاهی از اخبار و اتفاقات کشور هستند، اما دشمنان تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا جلوه دیگری از ایران نشان بدهند؛ به گونهای که اکنون نقل معروف است که میگویند در خیابانها هیچ خبری نیست، اما در شبکههای اجتماعی گویا در تمام خیابانهای ایران آشوب و اغتشاش است.
دشمنان در شبکه های تلویزیونی خودشان هم تلاش کردند تا حکمرانی در ایران را دستخوش تغییر کنند، اما موفق نشدند. آنها همچنین تلاش کردند تا نقد و اعتراض مردم را به خشم و اغتشاش تبدیل کنند که البته در این رابطه نیز با اعتنایی مردم روبرو شدند و آنچنان موفق نشدند.
موضوع دیگری که در حوادث اخیر با آن روبرو بودیم، سلبریتیها بودند. سلبریتیها در چند دهه گذشته با گرایشها و گونههای مختلف وارد عرصههای اجتماعی شدند و اثرگذاریهای مثبت و منفی داشتند. رسانهها به خصوص رسانه ملی نیز در برجستهسازی این چهرهها نقش داشتند که در برخی موارد قابل تقدیر و در برخی موارد قابل نقد هستند.
اما آن چیزی که باید بدان توجه داشت، این است که سلبریتیها نسبت به فرهنگ و جامعه مسئول هستند. متاسفانه در روزهای گذشته برخی از آنها مطالبی منتشر کردند که نشان میدهد نسبت به برخی موضوعات کماطلاع هستند و یا اینکه خبرهای نادرست را بازنشر کردند. سلبریتیها در مورد آن چیزی که منتشر میکنند مسئولیت دارند و باید به صحت و سقم آن چیزی که منتشر میکنند اطمینان داشته باشند. آنها در برابر افکار عمومی به دلیل جایگاهی که از طریق صدا و سیما و سایر رسانهها به دست آوردهاند، مسئول هستند. لازم است بازیگران، بازیکنان و سایر اقشاری که سلبریتیها از درون آنها بیرون میآید، قواعد و چارچوبهایی ایجاد کنند تا برخی افراد که البته تعدادشان اندک است با انتشار اخبار نادرست و موضعگیریهای نابجا به جایگاههای آنها لطمه وارد نکنند.
آن چیزی که موجب شده مردم به آنها احترام بگذارند، دوستشان بدارند و در شبکههای اجتماعی دنبالشان کنند، به دلیل ترویج ارزشها و احساسات مثبت بوده است، اگر یک سلبریتی خبر نادرستی منتشر کند و براساس اطلاعات غلط موضعگیری ناصحیحی داشته باشد از اعتماد و دوستداری مخاطبانش سواستفاده کرده است.
** باید بین اعتراض و اغتشاش فاصله انداخت
* نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نظام چه تصمیماتی را باید اخذ کنند تا صدای معترضان شنیده شود و از اقدامات آتی اغتشاشگران جلوگیری شود؟
پیرامون چگونگی پاسخگویی یا ساز و کار بیان اعتراضات توسط معترضان دو مشکل وجود دارد. نخست توجه به نوع و ترکیب جمعیت معترض و نحوه عکسالعمل در قبال آن است؛ در برخی کشورها همچون فرانسه در طول یک سال جمعیت معترض به عنوان «جلیقهزردها» شنبهها به خیابان میآمدند و پلیس هم برخورد میکرد.
تزلزلی در نظام فرانسه و یا نگرانی جدی در اکثریت جامعه مشاهده نمیشد اما در کشور ما موضوع قدری متفاوت است و هر نوع حرکت ممکن است زمینهساز نگرانی را فراهم کند. البته استحکام نظام تا حدی است که یا معترضان درصدد تزلزل در نظام نیستند و یا تزلزلی هم به وجود نمیآید.
اما در ماجرای اخیر نشان داده شد که نظام تحملش بالاست و حرکتها تزلزلی در نظام ایجاد نمیکند. البته فرق ایران با کشورهایی همچون فرانسه این است که در هر مورد اعتراضی امپراطوری رسانهای بر امواج آن سوار شده و مشکلآفرینی میکند.
مشکل دوم، چگونگی تفکیک مرزبندی بین اعتراض و اغتشاش است که این مرزبندی قدری با مشکل مواجه است. زیرا با دشمنان قسم خوردهای که ایران اسلامی دارد، دشمن درصدد برمیآید هرگونه اعتراضی را به خشونت بکشد و به اغتشاش، تخریب و هنجارشکنی مبدل سازد. ولی به هرحال حل این مشکل غیرممکن نیست و با تعیین ضوابط و محدودههایی میتوان بین اعتراض و اغتشاش مرزبندی کرد.
البته رصد حرکت جبهه استکبار به رهبری آمریکا نشان میدهد، آمریکا در طول بیش از چهار دهه گذشته همواره درصدد غائلهآفرینی و فتنهگری بوده است. از جریان نهضت آزادی و جبهه ملی تا جریان بنیصدر یا غائله 18 تیر 78 کوی دانشگاه و فتنه 88 و سالهای اخیر همه و همه بیانکننده نقش دشمن برای موجسواری و سواستفاده از حرکات اعتراضی است.
** عمده نارضایتیها اقتصادی و ساختاری است
* باتوجه به دستهبندی که از نارضایتیها و اعتراضات میتوان انجام داد، آیا اصلاح و تغییر را تنها میتوان معطوف به حوزه اقتصاد و معیشت دانست یا اینکه نظام باید در حوزههای دیگر نیز تغییراتی انجام دهد؟
بررسیهای اجتماعی و نظرسنجیها نشان میدهد بیشترین نارضایتیها متوجه بخش اقتصاد و معیشت مردم است. مردم با توجه به هزینهها، مسکن و اجاره مسکن، اشتغال فرزندان با مشکلاتی مواجه هستند که زمینهساز گلهمندی آنان را فراهم میکند.
البته دولت در زمینههای مختلف گامهایی برداشته است. روند حرکت دولت نشاندهنده عزم جدی برای کنترل تورم و کاهش هزینهها و نظارت کاربردیتر بر دادوستدها و جلوگیری از افزایش بیرویه قیمتهاست.
اما نارضایتی و اعتراض مردم صرفاً ناظر به معیشت و وضعیت اقتصادی نیست. مردم نسبت به نحوه پاسخگویی سیستم اداری نیز ناراضی هستند. متاسفانه به رغم اینکه تعداد کثیری از کارکنان متعهد و پاسخگو هستند، اما کارکنانی هستند که به هر دلیلی در پاسخگویی تعلل میورزند و باعث نارضایتی میشوند. لازم است دولت ارزیابی نظام اداری را فعال کند و نظارت کاربردی از طریق بازرسیهای سرزده را اعمال کند.
محور دیگر نارضایتی مردم، نگرانی و نارضایتی از وجود فساد در چرخه اداری یا اقتصاد میباشد. فسادی که میراث دولتهای پیشین بوده از جمله عوامل بیاعتمادی مردم و نگرانی آنها و بیانکننده نقیصه در سیستم نظارتی دولتهاست.
دولت سیزدهم اراده جدی در جهت مقابله با فساد دارد اما بستن سرچشمهها و شناسایی و مقابله با شکلگیری مافیا در برخی مراکز دولتی حرکت فراگیر، سیستمی و کاربردی را طلب میکند.
** خواص باز هم مردود شدند
* در دو ماه گذشته شاهد ضعف نهادهای اطلاعرسان، فرهنگساز، جامعهمحور و رسانهها بودیم. راههای تقویت عناصر فکری، فرهنگی و اجتماعی در جامعه چیست و چه اقداماتی باید برای تقویت نهادهای اندیشهمحور و مسئلهاندیش در نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر انجام داد؟
نارساییهایی در عرصه فتنه اخیر نمایان شد که درخور توجه بود. در بخشهای زیادی نیاز به ساماندهی وجود دارد. یکی از نارساییها که قبلاً هم بروز و ظهور داشت اما در جریان اخیر بیشتر نمایان شد نوع نگرش و رفتار خواص اعم از محافل حوزوی و دانشگاهی و جریانهای ذینفوذ و وفادار به انقلاب، رهبری و نظام است.
شناخت ماهیت فتنهای همچنین جریان اخیر که منشا آن خارجی بود و عوامل آن از هیچ جنایت و خباثتی فروگذار نکردند برای خواص چندان کار مشکلی نبود.
آنچه صورت گرفت حمله به کیان نظام اسلامی بود. هجمه آشوبگران متوجه زیربناییترین ارکان نظام یعنی قرآن، ولایتفقیه و ارزشهای دینی بود. حمله به هر نماد دینی از حجاب، مسجد، هیئت و هرگونه نشان دینی در دستور کار اغتشاشگران بود.
صرف نظر از عناصر دستاندرکار فتنه 88 که ابوموسیوار موج سواری را در دستور کار خود قرار دادند، سوالی از جامعه خواص است که چرا دیرهنگام آن هم به فاصله یک تا دو ماه در برابر فتنه و فتنهگران موضعگیری کردند.
مردم در حمایت از کیان نظام از همان لحظات اول پیشگام و حضور همهجانبه داشتند. انتظار از خواص این بود که جلوتر از مردم و یا حداقل همگام با مردم و به اوجب واجبات یعنی حفظ نظام همت میگماشتند.
مشکل دیگر در این حوادث و حوادث کوچکتر ساز و کار اطلاعرسانی است. سازوکار و زمان و نحوه اطلاع، نقش تعیینکنندهای در پیشگیری، مهار و یا شعلهور کردن غائله دارد. متاسفانه به نظر میرسد تمرکز و سیاست واحدی بر اطلاعرسانی حاکم نیست اینکه صدا و سیما، خبرگزاریها، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و دیگر مراکز اطلاعرسانی هر کدام اقدام به اطلاعرسانی کنند طبیعی است که هم آثار و تبعات گوناگون میتواند داشته باشد و هم باعث کاهش اعتماد مردم میشود.
به نظر میرسد در کشور نیازمند به ایجاد قرارگاه اطلاعرسانی هستیم و شورای عالی امنیت ملی در این مسئولیت سنگین را به عهده دارد.
انتهای پیام/