ماشین زمان برای مستند "کمپ معلولان" ساختیم

ماشین زمان برای مستند "کمپ معلولان" ساختیم

داستان مستند "کمپ معلولان" در دهه ۱۹۷۰ میلادی شکل گرفته، زمانی که یک کمپ تابستانی کودکان معلول به مرکزی برای جنبش حقوق مدنی جدید این گروه از جامعه تبدیل می شود و نهایتاً این جنبش اعتراضی منجر به تصویب قانون در حمایت توانخواهان آمریکایی می‌شود.

به‌گزارش خبرگزاری تسنیم، درحالی شانزدهمین جشنواره مستند حقیقت تهران تقریباً به پایان کار خود رسیده و بازار نقد و بررسی مستندهای اکران شده در این جشنواره داغ شده و گمانه‌زنی‌های گسترده‌ای برای برترین‌های امسال شکل‌گرفته بد نیست سری به یکی از بهترین‌های مستند دهکده جهانی به نام "کمپ معلولان" بزنیم تا از کارگردان‌های این مستند درباره چگونگی رسیدن به اثری تاریخی بخوانیم.

مستند «کمپ معلولان» (Crip Camp) ساخته «نیکول نیوهام» و «جیم لابرشت» جایزه بهترین اثر مستند سی‌وششمین دوره جوایز انجمن بین‌المللی مستند را دریافت کرد و در این زمینه گفت‌وگوهای خبری متفاوتی هم با عوامل این مستند تاریخی انجام شد اما شنیدن روایت اصلی و دقیق مراحل تولید این مستند از زبان دو نفر اصلی کار یعنی «نیکول نیوهام» و «جیم لابرشت» جذابیتی متفاوت خواهد داشت.

روایتی از 2 دهه مبارزه توانخواهان

به گفته برخی منتقدان همانطور که زندگی بسیاری از معلولان با تحرک آنچنانی همراه نیست؛ روند به نتیجه رسیدن جنبش هم نزدیک به دو دهه رسیده ولی نتیجه پایانی مستند عاملی است تا مخاطبان نیز در روند طولانی آن غرق شوند.

جیمز لابرشت یکی از کارگردان‌های مستند "کمپ معلولان" است که دردنیای هنر به عنوان صدابردار  تئاتر و سینما شناخته شده است و در بسیاری از مستندهای هالیوود مثل ،   The Rape of Europa ، Minding the Gap  فعالیت داشته و اولین کارگردانی خود را در کمپ معلولان تجربه کرد.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

از سوی دیگر نیکول نیونهام دیگر کارگردان مستند "کمپ معلولان" سوابق حرفه‌ای قابل قبولی در زمینه کارگردانی دارد که درخشان‌ترین آنها فیلم تجاوز به اروپاست و به همین دلیل درصدر تیم کارگردانی قرار گرفت تا از توانمندی خود در ساخت مستندی قابل توجه استفاده کند.

به گفته منتقدان نیونهام که برنده جایزه امی برای تهیه کنندگی فیلم کوتاه "برخورد" شناخته می‌شود، نامش مُهر تاییدی برآینده روشن مستند کمپ معولان بود که در نهایت این اتفاق افتاد هم با انتخاب انجمن افتاد.

این گروه تاکید می‌کنند به‌هرحال نیونهام و لابرشت درکنار هم اثری خلق کردند که مخاطبان را در جنبش غرق می‌کند و نمایی تازه و کم‌تر دیده شده از این رویداد در ایالات متحده آمریکا به مخاطبان نشان می‌دهد.

فیلم‌های 50 سال پیش

آنطور که نوشته‌های لابرشت نشان می‌دهد بیش از نیمی از تصاویر استفاده شده در مستند "کمپ معلولان" مربوط به فیلم‌هایی بوده که 50 سال قبل در کمپ اصلی گرفته شده بود، این درحالی است که باقی فیلم‌ها با استفاده از تکنیک‌های هنری بگونه‌ای انتخاب شده که داستان بصری را برای مخاطبان حفظ می‌کند و دور از واقعیت نیست که بگوییم انگار معجزه‌ای روی داده است.

منتقدان هالیوودی براین باورند که استفاده از این تکنیک‌ها توسط دو هنرمند یاد شده در واقع نمونه‌ای عالی از سینمای واقعی همراه تاریخی یا آرشیوی است.

در این زمینه گفت‌وگویی با جیمز لابرشت و نیکول نیونهام انجام شده که در ادامه می‌خوانیم:

موضوع مستند شما چرا تا این مدت هرگز جایی بیان نشده بود؟ و اینکه چرا اخیرا به فکر ساخت آن افتادید؟

جیمز لابرشت: فیلم‌های دیگری نیز بوده‌اند که تاریخچه تحصن برای امضاء قانون 504 را شرح داده‌اند. به عنوان مثال حدود 10 سال پیش آن مستندی به نام –زندگی ار Lives Worth Living در PBS نیز تولید شده اما من فکر می‌کنم قرارداد ما با نتفلیکس توانست دایره مخاطبان را گسترده‌تر کند و Higher Ground توانست ضمانت موفقیت ما باشد. پس افق‌های روشن مقابل پروژه از همان ابتدا شکل گرفته بود که در کنار زمان و منابعی که در اختیار داشتیم به من و نیکول فرصت داد تا تحقیقات دقیق‌تر و عمیق‌تری داشته باشیم و نتیجه یافته‌هایی شد که تا آن لحظه هرگز دیده نشده بود و بعضا خودمان را هم شگفت‌زده می‌کرد.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

برخی از عوامل تهیه مستند "کمپ معلولان"

نیکول نیونهام: البته من فکرمی‌کنم مستند "کمپ معلولان" فقط یک پروژه متفاوت در سوژه‌ای تاریخی است. تفاوت اینجاست که به عنوان اولین بار است که در یک مستند بلند داستان از درون به بیرون و از منظر یک فیلمساز معلول روایت می‌شود. البته موضوع کمپ تابستانی و روایت‌های آن باعث می‌شود که مردم را از حاشیه‌ها به متن ماجرا بکشاند. به همین دلیل معتقدم این یک پروژه منحصر بفرد است.

اما من فکر می‌کنم دلیل اصلی که مستند در میان مخاطبان پسندیده شده موضوع تبعیض روزانه میان افراد عادی با  توانخواهان جامعه است. این اتفاق به قدری در زندگی تک تک ما تکرار شده که بسیاری از افراد جامعه اصلاً متوجه این تبعیض نشده بودند تا اینکه ماجرای "کمپ معلولان" پرده از رازهای پنهان موضوع  برداشت و شفاف شدن تبعیض توجه‌های بسیاری را به خود جلب کرد.

در این سوژه خاص همان موضوع عادی شدن تبعیض علیه توانخواهان اینقدر پررنگ بود که اگرچه در حافظه تاریخ خود رویداد ثبت شده بود، اما مردم هیچ اطلاعی از این اتفاق تاریخی تا قبل اکران مستند ما نداشتند. نکته جالب توجه اینجا بود که مردم بسیاری هرسال در سالروز تصویب قانون 504 جشن می‌گرفتند بدون اینکه بدانند روند کار چه بوده و در آن دو دهه از تاریخ آمریکا چه اتفاقی افتاده بوده؟ تلاش کردیم در این اثر بگوییم اگرچه معلولان بخش فراموش شده جامعه آمریکایی بودند، اما چون اراده داشتند توانستند به خواسته خود رسیده و اثرگذاری خودشان در جامعه را ثابت کنند.

جیم، شما نه تنها به عنوان یکی از کارگردان‌های مستند شناخته می‌شوید؛ بخشی از خود داستان هم هستین. این دو موضوع چه حسی در شما ایجاد می‌کند؟

جیم لابرشت: من ابتدا این ایده را به نیکول داده بودم و از او پرسیدم: "آیا به کارگردانی این داستان علاقه داری؟" و او کسی بود که واقعاً گفت: "من فکر می‌کنم ما باید با هم این را کارگردانی کنیم." بنابراین، برای من، این تجربه قابل توجه بود. من 25 سال بود که برای فیلم‌های مستند صدا – صدا گذاری و میکس - کار می‌کردم، اما هیچ وقت به ساختن فیلم و حضور در اتاق تدوین و تنظیم فیلمبرداری و انجام تحقیقات و همه چیزی فکر نکرده بودم.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

به خاطر تجربه باورنکردنی نیکول احساس می‌کردم در تمام این مدت در مقطع کارشناسی ارشد دوباره مشغول به تحصیل هستم و کارگاه‌های دانشگاه را تجربه می‌کنم. هر دوی ما راهی پیدا کردیم که واقعاً از نقاط قوت یا تجربیات یکدیگر استفاده کنیم. واقعاً این یک همکاری برای توجه به نقاط قوت یکدیگر و گوش دادن و اعتماد به هم بود که ممکن است اتفاق بیفتد - همیشه اتفاق نمی‌افتد، اما می‌تواند اتفاق بیفتد - با همکاری واقعا عالی بالاخره توانستیم کار را به پایان ببریم. مثال همکاری ما اینجاست که اوایل کار صرفاً پروژه را آغاز کردیم، ولی در میانه راه متوجه شدیم معانی آنطور که می‌خواستیم نشده، کار را تعطیل کردیم و بعد از کمی بررسی دوباره شروع کردیم.

کم‌تجربه بودن جیم در روند تولید مستند مشکل‌ساز شد یا خیر؟

نیکول نیونهام: در طول تدوین مستند یک روند باورنکردنی داشتیم و این روند باعث شد تا با افراد بسیار با تجربه‌تر از خودمان هم آشنا شویم. این آشنایی‌ها باعث شکل‌گرفتن فرآیندی غیرقابل تصور شد. واقعیتش را بخواهید تلاش کردیم یک اتاق تدوین مشترک ایجاد کنیم و روحیه همکاری و همراهی کمپ اصلی – سوژه مستند – را به این اتاق وارد کنیم. هدف اصلی کیفیت کار بود نه روابط شخصی یا اجتماعی من و جیم.

اجازه بدهید بیشتر توضیح دهم در طول ساخت مستند معمولاً فراز و فرودهایی وجود دارد و در نهایت تلاش کردیم تمام تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کنیم یا اینکه حداقل برای آنها راه‌حلی پیدا کنیم، من و همکارانم هم دقیقاً همین روند را طی کردیم حال فرقی بین جیم یا سایر عوامل نیست، موضوع اصلاً شخصی نبود موضوع کار مشترک و موفقیت پروژه بود. می‌خواستیم کاری بسازیم که متفاوت و اثرگذار باشد.

البته باید بدانید اوایل کار این روحیه کمی رنگ و بوی دیگری داشت، چون هنوز دقیق وارد ماجرا نشده بودیم و بعضاً می‌دیدیم که با شخصی شدن نگاه‌ها کار از مسیر اصلی خود منحرف می‌شد و در نهایت با صرف انرژی زیاد دوباره به ریل برمی‌گشتیم. البته فراموش نکنید ما درباره یک انقلاب اجتماعی مستند می‌ساختیم پس باید با انقلاب‌ها و تحول‌های گروه تولید نیز بتوانیم کنار بیاییم و کار را پیش ببریم.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

برسیم به بخش‌های اصلی فیلم که داخل خود کمپ فیلمبرداری شده است، بدون تردید کمبودهایی داشتید این کمبودها چطور برطرف شد؟

جیم لابرشت: ببینید وقتی از بخش‌های اصلی صحبت می‌کنیم درواقع مشغول صحبت کردن درباره یک مستند کوتاه قدیمی هستیم که در تلویزیون کابلی واقع در منهتن با نامی متفاوت  در کمپ مورد نظر ما و البته با فناوری VHS تهیه شده بود. بنابراین ما تنها یک نسخه VHS از این مستند داشتیم و این تنها موجودی کارمان بود. اما شیرینی ماجرا اینجا بود که برای کمبودهای تصویری شروع کردیم به گشتن برای رسیدن به عوامل تولید همان فیلم. البته کار بسیار سختی هم بود. این تصمیم من و نیکول بود که باید انجام می‌دادیم.

نیکول نیونهام: خیلی جالب بود. برای پیدا کردن این گروه تصویربرداری سختی بسیاری کشیدیم چون نه اطلاعات دقیقی بود و هم اینکه با توجه به گذشت زمان احتمالاً  زنده بودن عوامل بسیار پایین بود. البته امیدوار بودیم حتی اگر به راش‌های اصلی هم رسیده آنها  اصلی چیزی داشته باشند که بتوانیم استفاده کنیم. گاهی اوقات به شوخی می‌گفتیم که "خرچنگ‌ها" قطعاً مرده‌اند و خبری از راش جدید نیست.

اما این افکار خیلی زود از ذهنمان پاک می‌شد. چون قرار بود چیزی فراتر از یک مصاحبه بسازیم. قرار نبود افراد مقابل دوربین خاطره تعریف کنند. بلکه می‌خواستیم زوایا و نیمه‌های پنهان ماجرای کمپ را برای آمریکایی‌ها و البته سایرین مشخص کنیم که واقعاً در آن اردوگاه تابستانی چه گذشته است.

تصمیم‌داشتیم تفکر رادیکالی آن زمان را با وضعیت حال حاضر جامعه تطبیق دهیم و زمینه ارتباط مخاطبان عصر دیجیتال را با آن اتفاق‌ها مهیا کنیم، هرچند قرار نبود اصلاً در نوستالژی هم غرق شویم و یادمان برود که مخاطبان ما شاید اصلاً ارتباطی ذهنی با این اتفاق نداشته باشند. اینجا بود که حلقه پیوند اثر ما می شد.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

بالاخره چطور به تصویربردارهای 50 سال قبل رسیدید؟

نیکول نیونهام: ببینید ما برای تکمیل پروژه همواره در جست‌وجو بودیم. از هر راهی که امکان داشت اقدام می‌کردیم. ویدئو، فروشگاه‌های قدیمی، آگهی‌های قدیمی و .... نهایتاً یک شب که مشغول برنامه‌ریزی برای فردا بودیم توجهم به یک آگهی بسیار رنگ و رو رفته پشت یک مجله سینمایی افتاد، در آگهی نوشته شده بود که این مستند کوتاه قدیمی به نسخه دیجیتالی تبدیل شده است.

بدون اینکه به ساعت نگاه کنم تلفن را برداشتم و زنگ زدم، یکی از اعضای همان گروه مستندساز 50 سال قبل این کار را انجام داده بود که از طریق اون توانستیم به آرشیوی کامل و دقیق از واقعیت داخل کمپ برسیم چون تمامی راش‌های زمان مستندسازی گروه وجودداشت. "هاوارد گاتستات" یکی از اعضای گروه مورد نظر ما بود که دنیایی از آرشیو‌های مورد نیازمان را در اختیار داشت.

البته از طریق وی به یکی دیگر از اعضای گروه رسیدیم که یک جعبه از راش‌های مورد نیاز ما را در انباری خود نگهداری می‌کرد بدون اینکه اصلا بداند از چه گنجینه‌ گرانبهایی نگهداری می‌کند.

وقتی این گنجینه را گرفتید چه حسی داشتید؟

جیم لابرشت: وقتی این اسناد و راش‌ها به دستمان رسید من و نیکول فقط 5 ساعت بدون وقفه داشتیم تماشا می‌کردیم و دوساعت و نیم هم بعد به یکدیگر نگاه گردیم که نیکول یکباره گفت: " وای خدای من" من به نیکول گفتم بنظرت میشه یکبار دیگه فیلم‌را ببینیم؟ یک نکته جالب این بود که داخل فیلم برخی افراد حضور داشتند که من می‌شناختم.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

نیکول نیونهام: به هر حال، من و جیم به شدت احساس کردیم که مستند ما باید به نوعی به موضوع کمپ بپردازد که بتوانیم ذهنیت مردم را نسبت به معلولیت تغییر دهیم. ببینید سعی کردیم که در 40 دقیقه ابتدایی مستند به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که مخاطبان دقیقاً احساس کنند خودشان به کمپ سفر کرده و اکنون در میانه همان زمان و مکان قرار دارند. با خنده به جیمز گفتم ببین باید ماشین زمان بسازیم.

جیم لابرشت: واقعیت امر اینجاست که من یقین دارم وقتی تماشاگران این مستند را می‌بینند مشخصاً می‌گویند هرگز چنین مستندی تا به حال در زندگی ندیده ایم.

خوب شما برای اینکه مثل مستندسازان گذشته که درباره کمپ فیلم ساخته بودند، چکار کردید که به مرور زمان فراموش نشوید؟

نیکول نیونهام: یکی از هیجان‌انگیزترین چیزها برای ما این است که، همانطور که جیم گفت، ما همه این منابع را داریم که به ما امکان می‌داد زمان بگذرانیم و محققان توانمندی استخدام کنیم، تا برای رسیدن به واقعیت اسناد فعالیت کنند. ببینید این افراد برای ما اسناد و مدارکی از میان کتابخانه‌های قدیمی پیدا کردند که حتی مالکان آنها نمی‌دانستند چنین چیزی در اختیار دارند. بسیاری از این اسناد کمک کرد تا بتوانیم بخش دوم فیلم را دقیق‌تر و کامل‌تر بسازیم.

اجازه بدین واقعیتی را بیان کنم این اسناد به ما کمک کرد تا شرایطی مهیا کنیم که مخاطبان و تماشاگران خودشان را در قاب تصویر بینند، چون خودمان هم دقیقاً در شرایط مشابه بودیم هنگامی که با جیم مشغول تدوین کار بودیم گاهی اوقات اینقدر مجذوب داستان می‌شدیم که همراه با شخصیت فیلم گریه می‌کردیم یا اینکه احساس گرسنگی یا تشنگی می‌کردیم، واقعیتش را بخواهید ما برای خودمان فیلم ساختیم برای همین بهترین‌هایمان را بکار گرفتیم.

سینمای مستند , مستند , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت ,

جیم، نقل قولی از شما وجود دارد که کمپ را کاراکتری برای تکمیل پروژه عنوان کرده‌اید یعنی این کمپ وجودخارجی نداشته و زاده ذهن شماست، آیا این فقط یک فرضیه بود؟ و اگر چنین است، آیا واقعاً جنبش در کمپ ایجاد شد و به پیروزی رسیده یا اینکه شما در مستند خودتان فقط ادعا کرده‌اید که چنین بوده؟

جیم لابرشت: این موضوع نیازی به ادعای ما ندارد چون به وضوح موضوع کمپ و جنبش مدنی شکل‌گرفته در آن ثبت شده و در حافظه تاریخی وجود دارد فقط کسی به موضوع توجه نداشته. گفته من مربوط به روزهای اول کار بود چون من و نیکول هنوز خودمان به نتیجه نرسیده بودیم که واقعا کمپ نقش اصلی داشته یا اینکه فقط یک محلی برای دور هم جمع شدن بوده است. بنابراین تلاش کردیم اسناد و مدارکی بیابیم که بتواند ذهنیت ما را تکذیب یا تایید کند.

پاسخ سئوال شما کجا شد؟

نیکول نیونهام: در نسخه اولیه‌ای که از فیلم داشتیم کمی دقت کردیم که دیدیم پاسخ این است که کمپ اصل ماجرا بوده نه اینکه یک وسیله یا یک مکان صرفا جهت تجمع‌ها، البته حضور افراد کمپ در تجمع‌های خیابان مدیسون نیویورک کاملا گواه این ماجراست که کمپ اصل موضوع است نه حاشیه یا کاتالیزور پیروزی جنبش.

منبع: اسکرین

عماد عزتی

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران