بزرگترین بحران جایزه ادبی جلال چیست؟
بررسی سیر تاریخی برگزاری جایزه جلال نشان میدهد که جایزه با چالشهای مختلفی روبرو بوده است، اما بزرگترین چالش جایزه جلال چیست؛ کاهش سکهها، بیاعتماد نویسندگان یا دوری از تفکر جلال؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جایزه ادبی جلال آل احمد با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1387 نخستین دوره خود را در سالروز تولد آلاحمد آغاز کرد. این جایزه بزرگترین، گرانترین و مهمترین جایزه ادبی ایران به شمار میرود که با برگزاری آن، بخش ادبی جایزه کتاب سال نیز حذف شد.
همزمان با برگزاری نخستین دوره جایزه، امیدواری بسیاری بین نویسندگان نسبت به این جایزه ایجاد شد، انتظار این بود که برگزاری جایزهای به این وسعت، اتفاق و تنفس تازهای برای ادبیات باشد، بزرگان ادبیات داستانی بیشتر دیده و شناخته شوند، متر و معیار بینالمللی برای معرفی ادبیات ایران و استاندارد تازه برای خرید کتاب توسط مردم ایجاد و کمک شود تا فضای نقد ادبی در جامعه فراگیرتر شود.
در دور نخست راهاندازی قرار شد به برگزیدگان 110 سکه اهدا شود. در این دوره که به دبیری محمدعلی رمضانی فرانی در خانه کتاب با مدیریت علی شجاعی صائین(دبیر اجرایی) در سال 87 برگزار شد، هیئت علمی جایزه متشکل از محمدرضا سرشار، عباس سلیمینمین، مجتبی رحماندوست، رسول جعفریان، صادق آیینهوند، عباسعلی وفایی، سهراب هادی، راضیه تجّار و مرتضی سرهنگی هیئت داورانی را تشکیل دادند که اسامی آنها اعلام نشد. در نهایت در این دوره هیچ اثری به عنوان اثر برگزیده معرفی نشد.
هیئت داوران تنها دو اثر «اژدها کشان» نوشته یوسف علیخانی و «قاعده بازی» نوشته فیروز زنوزی جلالی را به عنوان آثار شایسته تقدیر در بخش داستان و «سازمان مجاهدین خلق» (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی) و «آئین آیینه» نوشته حسینعلی قبادی و محمد خسروی شکیب، «از اسطوره تا حماسه» نوشته سجاد آیدنلو را به عنوان شایسته تقدیر بخش مستندنگاری و نقد ادبی معرفی کردند.
در دور دوم با دبیری علی اوجبی (معاون وقت خانه کتاب) ترکیب اعضای هیئت علمی ثابت ماند، تنها مرتضی سرهنگی جای خود را به جواد محقق داد. در این دوره فیروز زنوزی جلالی، احمد شاکری، اصغر قائدان، محمود بشیری، حسینعلی قبادی، عباسعلی وفایی و مریم حسینی داوری آثار را بر عهده داشتند که باز هم حوزه داستان بدون هیچ اثر برگزیده و شایسته تقدیر شناخته شد. در این دوره در حوزه تاریخنگاری و مستندنگاری «دا» نوشته سیدهاعظم حسینی و در حوزه نقد ادبی دو کتاب «زبان عرفان» نوشته علیرضا فولادی و «تماشاخانه اساطیر»، نوشته نغمه ثمینی به عنوان برگزیده معرفی شدند.
در دوره سوم مجید حمیدزاده دبیری علمی را بر عهده گرفت و ترکیب برخی اعضای هیئت علمی تغییر کرد، صادق آئینهوند، سهراب هادی و جواد محقق جای خود را به محمدعلی کاظمبیگی، امیرحسین فردی و یحیی طالبیان دادند. در این دوره نیز اسامی هیئت داوران اعلام نشد و هیچ اثری به عنوان برگزیده در هیچ رشتهای معرفی نشد. تنها در حوزه داستان «نامیرا» نوشته صادق کرمیار و «تالار پذیرایی پایتخت» نوشته محمدعلی گودینی به عنون شایسته تقدیر در بخش داستان معرفی شدند.
دوره چهارم یکی از عجیبترین دورههای برگزاری جایزه جلال بود، نه اسامی هیئت علمی معرفی شد و نه اسامی هیئت داوران،؛ البته در این دوره جایزه به معرفی اثر برگزیده در هر سه رشته اقدام کرد.
جاده جنگ نخستین برگزیده بخش داستان جایزه جلال
برای نخستینبار در بخش داستان اثر برگزیده معرفی شد، «جاده جنگ» نوشته منصور انوری به عنوان برگزیده بخش داستان معرفی شد؛ انتخابی که انتقاداتی را در برداشت، به هر حال بعد از چهار دوره برگزاری، قرار بود برای نخستینبار 110 سکه به اثر برگزیده داستان اعطا شود.
انتقاد در میان نویسندگان نسبت به موفق بودن یا نبودن رمان «جاده جنگ» بود. به طور مشخص داوود امیریان گفته بود: «سال گذشته چند کتاب خیلی بهتر از «جاده جنگ» داشتیم، اما هیچ یک به عنوان اثر برگزیده معرفی نشدند. «جاده جنگ» یک کار داستانی نبوده و به مستند داستانی یا مستند ـ خاطره نزدیکتر است. دوستانی که در حوزه کار میکنند خبر دارند که این کتاب توسط چند داستاننویس دیگر بازنویسی شده و مشکلاتش برطرف میشود تا به این شکل دربیاید. » او همچنین گفته بود که در بیشتر این جشنوارهها جایزه را به پسر خوب میدهند نه کتاب خوب.
در دوره پنجم جایزه جلال با یک چالش جدی مواجه شد. اعضای هیئت علمی همان اسامی تکراری دورههای گذشته بودند و گروه داوران شامل فیروز زنوزی جلالی، احمد شاکری، حسین مفتخری، محمود بشیری، حسینعلی قبادی، سجاد آیدنلو، علیرضا بهرامیان، علیرضا نکویی،کامران پارسینژاد، مصطفی رحیمی، منوچهر اکبری، سیده اعظم حسینی و مریم حسینی بود.
تغییر نظر هیئت داوران توسط هیئت علمی در پنجمین دوره
در این دوره نیز هیچ اثری به عنوان برگزیده در هیچ رشتهای معرفی نشد و تنها «حافظ هفت» نوشته اکبر صحرایی به عنوان شایسته تقدیر بخش داستان معرفی شد. اما چالش بر سر معرفی کتاب «شرح اسم» نوشته هدایتالله بهبودی به عنون اثر شایسته تقدیر در کنار «نورالدین پسر ایران» در بخش مستندنگاری بود.
داوران بخش مستندنگاری جایزه شامل مصطفی رحیمی، کامران پارسینژاد و سیدهاعظم حسینی در نامهای به مجید حمیدزاده، دبیر علمی جایزه جلال، اعتراض خود را نسبت به تغییر نتایج داوری در این بخش اعلام کردند. آنها در این نامه نوشتند، رأی نهاییشان در برگزیده دانستن کتاب «شرح اسم» نوشته هدایتالله بهبودی نادیده گرفته شده و به اثری که لایق 110 سکه بوده، ظلم و در نهایت با اثر دیگری به صورت مشترک به عنوان تقدیری معرفی شده است.
در پی این موضوع، دبیرخانه جایزه جلال با صدور اطلاعیه و همچنین برپایی نشست خبری اعلام کرد که تخلفی صورت نگرفته و در این جایزه حرف اول و آخر را هیئت علمی میزند.
هدایتالله بهبودی نیز در اعتراض به اعمال نشدن رأی داوران، جایزهاش را پس فرستاد. محمدرضا سرشار نیز در یادداشتی به اظهارات دبیر جایزه جلال واکنش نشان داد و برخی از تخلفات انجام شده در آن دوره را برشمرد و خواستار ابطال نتایج شد.
در دوره ششم نیز جایزه بدون اعلام اسامی داوران و بدون معرفی اثری برگزیده به کار خود پایان داد. این آخرین دورهای بود که جایزه در خانه کتاب برگزار شد.
با روی کار آمدن دولت یازدهم و انتقال جایزه به بنیاد شعر و ادبیات داستانی، مهدی قزلی دبیری اجرایی و محمدعلی مهدویراد دبیری علمی هفتمین دوره جایزه را بر عهده گرفتند.از این دوره تلاش شد تا در هر دوره اثر برگزیده معرفی شود. این خود نیز انتقاداتی را در برداشت، عدهای معتقد بودند که هیئت علمی جایزه خواستهاند همه را راضی نگه دارند ولو با معرفی آثار ضعیف.
کاهش تعداد سکهها از 110 عدد به 30 عدد
در این دوره اما چالش تازهای پیش روی جایزه جلال قرار گرفت، با افزایش بهای سکه در بازار آزاد، سکههای جایزه جلال از 110 سکه به 30 سکه کاهش یافت. با احتساب چهار بخشی که در این جایزه وجود داشت، در مجموع 320 سکه از جایزه کاهش یافت، این اتفاق واکنشهای بسیاری را برانگیخت؛ تا جایی که اعضای هیئت علمی جایزه نیز ناخرسندی خود از کاهش 80 سکه از هر بخش جایزه جلال را اعلام کرد.
با کاهش میزان جوایز جایزه جلال آل احمد نویسندگان و فعالان ادبیات کشور که در دورههای گذشته از عدم معرفی اثر برگزیده و حواشی ایجاد شده برای جایزه دلسرد شده بودند، دیگر چندان توجهی به جایزه نداشتند.
یکی از ایرادات و انتقادات اهالی فرهنگ به برگزاری شش دوره نخست برگزاری جایزه جلال این بود که ترکیب اعضای هیئت علمی یکسان است و با پنهان ماندن اسامی داوران، مشخص نیست که آثار نویسندگان چگونه و توسط چه کسانی با چه رویکردی داوری شده است، ثابت ماندن اعضای هیئت علمی این شائبه را ایجاد کرده بود که تکثر و تنوع در جایزه جلال راه ندارد و سلیقه یکسان بر جایزه حاکم است.
تغییرترکیب هیئت علمی در دور هفتم
با برگزاری جایزه در دور هفتم و تغییر کامل اعضای هیئت علمی و تشکیل هیئت علمی جدید از چهرههای متنوعتری همچون محمدعلی مهدویراد، محمدرضا زائری، محمدرضا جوادی، احمد دهقان، صادق کرمیار، محسن کاظمی، حسین پاینده، محمد حنیف و بلقیس سلیمانی تلاش شد تا این باور در میان اهالی ادبیات کمرنگ شود.
سکه از جایزه جلال رخت بربست
اما کاهش میزان جوایز همچنان دغدغه نویسندگان مخاطب گرانترین جایزه ادبی کشور بود، دغدغهای که با تبدیل شدن جایزه از سکه به وجه ریالی در دوره یازدهم جدیتر مطرح شد.
بنیاد شعر و ادبیات داستانی اگرچه در دورههایی که اجرای جایزه جلال را بر عهده داشت، تلاش کرد تا با انتخاب هیئت داوران مختلف با تنوع و تکثر در سلیقهها و انتخاب داورانی از بدنه نویسندگان ادبیات در کشور بر اعتبار جایزه بیافزاید، اما در مقام اجرا نتوانست چندان موفق شود و اعتبار را به جایزه برگرداند.در دورههایی نیز اثر برگزیده با انتقاد برخی از فعالان فرهنگی کشور روبرو شد که معتقد بودند جایزه جلال برای حمایت از آثار ملی و دینی تأسیس شده است. به طور مشخص در دوره هشتم با معرفی کتاب «پاییز فصل آخر سال است»، نوشته نسیم مرعشی از انتشارات چشمه این انتقاد پررنگتر به چشم آمد.
بررسی سیر تاریخی برگزاری جایزه جلال نشان میدهد که جایزه جلال در ابتدای شکلگیری گرانترین و مهمترین جایزه ادبی کشور برای اهالی ادبیات به شمار میرفت اما نتوانست در ادامه مسیر به اهدافی که از آن انتظار میرفت دست پیدا کند. در دورههایی به دلیل میزان بالای جوایز هیئت داوران برای مبرا ماندن از انتقادات و قضاوتها ترجیح دادند اثری را به عنوان اثر برگزیده اعلام نکنند و در دورههایی بالعکس هیئت داوران به جبران گذشته تلاش کرد حتما اثر برگزیده را معرفی کند، ولو اثری که شایستگی عنوان برترین کتاب داستانی سال را نداشته باشد.
آیا جایزه جلال بر جریان ادبی کشور تاثیرگذار است؟
از سوی دیگر، مهمترین هدفی که از برگزاری چنین جایزهای میتوان انتظار داشت، تاثیرگذاری بر جریان ادبی کشور است. اتفاقی که به باور منتقدان و اهالی فرهنگ و ادبیات جایزه جلال چندان در آن موفق نبوده است.از سوی دیگر جایزه تاثیر چندانی بر اثر برگزیده و نویسنده برگزیده نیز نداشته است، اینکه اثری برگزیده جایزه جلال شده باشد و پس از آن هم در فضای نقد ادبی به آن توجه شده باشد و هم با استقبال مخاطبان روبرو شده باشد، چندان سابقه ندارد.
دبیران در دورههای مختلف جلال تلاش کردند که در این زمینه گام بردارند، توجه به برگزیدههای جایزه جلال در هیئت انتخاب و خرید کتاب وزارت ارشاد، توجه به برگزیدهها در دبیرخانه گرنت برای حمایت و معرفی به ناشران خارجی جهت ترجمه، در نظر گرفتن نویسندگان برگزیده جلال به عنوان نخبگان فرهنگی(اگرچه اجرایی نشد) از نمونه اقدامات برای اعتباربخشی بیشتر به جایزه جلال بود که به باور برگزیدگان چندان تاثیری نداشته است.
افزایش وجه ریالی جایزه به تنهایی کافی است؟
به نظر میرسد امروز که نویسندگان بیش از هر چیز دغدغه معاش دارند و کفه ترازوی ادبیات خالی از آثار شاخص و متمایز است و داوران جوایز ادبی از جمله جایزه جلال در دورههای مختلف بر رکود، نواقص و آسیبهای موجود در ادبیات معاصر اشاره کردهاند، افزایش میزان جایزه نقدی جلال شاید بتواند نسبت به ایجاد انگیزه در فضای ادبی کشور کمک رسان باشد. موضوعی که به نظر میرسد وزارت ارشاد نیز آن را درک کرده و با افزایش 100 میلیون تومانی رقم جایزه تلاش دارد در این دوره انگیزه بیشتری برای اهالی ادبیات نسبت به جایزه جلال ایجاد کند. اما آیا افزایش وجه ریالی جایزه به تنهایی کافی است؟
آیا انتخاب اعضای هیت علمی و داوری متکثر و متنوع دارای سلیقههای فکری مختلف میتواند به معرفی اثر برگزیده مناسب کمک شایانی کند؟
اعتماد بدنه نویسندگان کشور مهمترین نیاز فعلی جایزه جلال
به نظر میرسد، آنچیزی که جایزه جلال اکنون به آن نیاز دارد، اعتماد بدنه نویسندگان کشور است، اینکه نویسندگان نسبت به جایزه اعتماد داشته باشند، اعتبار جایزه را بپذیرند و بدنه نشر کمک کند تا اثری که برگزیده جایزه جلال میشود، رها نشده و در چرخه نقد و بررسی بیشتر در جامعه ادبی کشور قرار بگیرد.
کوتاه شدن دست دولت در برگزاری جایزه
در این میان برخی افزایش اعتبار جایزه جلال را کوتاهتر شدن دست دولت از آن میدانند، اینکه ساز و کار انتخاب اعضای هیئت علمی و داوران که نقش اساسی را در پیشبرد جایزه دارند، هیئت امنایی شود و نویسندگان خود مسیر اجرای جایزه را در دست بگیرند.
افزایش اعتبار جایزه جلال البته تنها به برگزاری آن منوط نمیشود، بخش مهمی از اعتبار جایزه به کتابهایی است که در آن ارزیابی میشوند، هیئت داوران جایزه جلال بارها در سالهای گذشته بر ضعف ادبیات داستانی تاکید داشتهاند، کیفیت نامناسب رمانهای ایرانی، موضوعات تکراری و زرد، کپیبرداری از داستانهای ترجمه شده و فقدان اقلیم در رمانهای ایرانی به عنوان مهمترین زنگخطرهای ادبیات داستانی در بخش رمان است که داوران در سالهای گذشته از آن نام بردهاند.
آیا جایزه جلال تنها نام جلال را یدک میکشد؟
در این زمینه برخی معتقدند که جایزه جلال حالا پس از برگزاری 14 دوره دیگر نباید خالی از تفکر جلال آل احمد باشد، جایزه جلال نباید تنها نام جلال را یدک بکشد، بلکه باید معرفی استانداردهای رماننویسی ما باشد و سره را از ناسره باز کند، جایزه جلال نباید سمبلیک باشد، نباید عاری از محتوای فکری شخص جلال آل احمد باشد.
مرحوم سعید تشکری که داوری سیزدهمین دوره جلال را بر عهده داشت، معتقد بود بزرگترین بحران جایزه جلال این است که با فقدان تفکر آل احمد روبروست.
انتهای پیام/