«خون تشنگی» محمدرضا ذوالعلی منتشر شد
ششمین محمدرضا ذوالعلی، نویسندهٔ کرمانی کشورمان با نام «خون تشنگی» منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «خون تشنگی» نوشته محمدرضا ذوالعلی توسط نشر صاد منتشر شد. این کتاب ششمین رمان چاپ شدهٔ محمدرضا ذوالعلی، نویسندهٔ کرمانی، است. او در این کتاب با استفاده از کهنالگوهای قهرمان و قربانی به بررسی نمادین زندگی بشر میپردازد. در کتاب او روستا نمادی از جامعهٔ امروز ایران است که غرق در مسائل، چشمدوخته به اتّفاقات و رخدادهای متافیزیکی است. ذوالعلی در این رمان سعی کرده ضمن استفاده از عناصر خشونت، عشق، ماجرا و اهمیتدادن به رخدادهای داستانی و تعلیق ناشی از پیرنگ به شخصیتها و موقعیتهای بشری که آدمها را دربر گرفته، بپردازد. کتاب همزمان سه خطّ داستانی متفاوت و درعینحال مرتبط را پیش میبرد: داستانهای روستا، داستان فاطی زن جوانی در زمان هجوم آقامحمدخان به کرمان و دیگری دلمشغولیهای فلسفی و روانی سمیرا همسر ستوان.
داستان این گونه شروع میشود که ستوان بازنشستهٔ آگاهی، ستوان رضا محبی، به همراه همسرش سمیرا برای ادامهٔ زندگی به روستایی میروند. آنها متوجه میشوند عقیدهای در روستا فراگیر است که ریشه در یک باور خرافی دارد مبنیبر اینکه روستا برای زندهماندن و نجات از خشکسالی و فروپاشی تدریجی، نیاز به ریختن خون بیگناهی دارد. کمی بعد، یکی از خواهرهای دوقلو و زیبای ده کشته میشود.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
رضا محبی ستوان بازنشسته اداره آگاهی و زنش، سمیرا زمانی وارد روستای قلعه عسکر شدند که مردم منتظر کشته شدن انسان بیگناهی بودند. طبق یک پیشگویی قدیمی خواب یا افسانه یا، روایت کسی درست نمیدانست. ده به سمت تباهی و نابودی اجتناب ناپذیری پیش میرفت؛ مگر اینکه خونی به زمین ده میریخت. کسی قربانی میشد، زن، مرد، کودک پیر یا جوان بودن قربانی فرقی نمیکرد مهم فقط این بود که خون خون انسانی. باشد. خون گرم و تازهای که شره، کند جاری شود و در خاک فرو رود.
توی این یکی دو قرنی که مراد علی مراد روستا را تأسیس کرده بود، اهالی چند باری سعی کرده بودند به جای، انسان حیوانی را قربانی کنند؛ اما فایدهای نداشت. انگار زمین بو میکشید و خون انسان را میشناخت.
مراد علی مراد پسر قلی تفنگ ساز کرمانی بود و بعدها که لطفعلیخان زند به کرمان آمد به عنوان تفنگچی به خدمت او پیوست کیفیت فوق العاده تفنگی که پدرش برایش ساخته بود به همراه مهارتش در تیراندازی او را در چشم خان زند برجسته کرد تیرهایی که از بالای برج و باروی قلعه به سپاهیان مهاجم میزد و شعرهایی که زنهای کرمانی در وصف نشانه گیریاش میخواندند، آوازهاش را به گوش آغا محمدخان قاجار هم رساند؛ برای سرش جایزه تعیین شد.
«خون تشنگی» را نشر صاد در دو نسخه دیجیتال و کاغذی منتشر کرده است و علاقه مندان برای تهیه این کتاب میتوانند به آدرس https://saadshop.ir/ مراجعه کنند.
انتهای پیام/