تحلیل‌ تحلیل‌ها ـ‌۲/ فوتبال علیه دشمن؛ محمد فاضلی علیه ایران!

تحلیل‌ تحلیل‌ها-2/ فوتبال علیه دشمن؛ محمد فاضلی علیه ایران!

آقای محمد فاضلی یادداشتی با عنوان «تیم ملی چه‌کسی؟» نوشته است، دومین شماره تحلیل تحلیل‌ها به بررسی این مطلب ایشان می‌پردازد.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ـ عبدالله عبداللهی (کیان):

مقدمه: تحلیل تحلیل‌ها چیست؟

واقعیت‌سنجی (Fact-Checking) درباره گزارش ‌ها و روایت‌ها از رویدادها یا اخبار به یک رویه تقریباً معروف در رسانه‌‌های عمومی و مجازی تبدیل شده است، امّا آنچه در رسانه‌ها و فضای مجازی، به‌ویژه از پایگاه‌های یا افراد مشهور منتشر می‌شود، فقط محدود به گزارش و خبر نیست. روزانه تحلیل‌های بسیاری نیز ناظر به رخدادها و رویکردها و اندیشه‌ها و افکار هم منتشر می‌شود که در قیاس با گزارش‌ها و اخبار، کم‌اهمیت‌تر نیستند. بلکه شاید به نوعی نقش معنابخشی و جمع‌بندی به این پدیده‌ها را هم در دل خود دارند.

بر این اساس، در تسنیم بنا داریم ذیل ژانر مشخصی با عنوان «تحلیل تحلیل‌ها»، برخی از تحلیل‌های منتشر شده در روزنامه‌ها یا فضای مجازی (رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی) – بویژه توسط افراد مشهورتر- را بررسی کنیم. اشاره به 3 نکته درباره این قالب، مهم است: نخست اینکه تحلیل یک تحلیل اگرچه می‌تواند خودش هم دربردارنده ایده ایجابی یا نظر بخصوصی باشد، امّا ضرورتی برای این مهم ندارد. چرا که هدف اصلی‌اش بررسی و نقد یک تحلیل آنهم با رعایت حداکثری موجز و مختصر بودن است. دوم آنکه در نقد یک تحلیل، چند رکن مهم وجود دارد؛ 1- بررسی صحت و سقم ارجاعات آن تحلیلِ مورد بررسی به فکت‌ها و وقایع 2-  فهم یا تعریفی که یک تحلیل از مفاهیم و پدیده‌ها و اندیشه‌ها دارد. 3-  پیش‌فرض‌هایی که خواسته یا ناخواسته از آن بهره می‌برد و 4- متد و روشی که در استدلال و استنتاج‌های خود از آن بهره می‌گیرد.

و سوم و آخر آنکه لزوماً بررسی هر تحلیلی به معنای نقد و زیر سوال بردن بخش یا کلیّت آن نیست؛ بلکه تحلیل تحلیل‌ها می‌تواند به ارائه نتیجه مثبت از یک تحلیل نیز منجر شود.

 

شماره 2؛ یادداشت محمد فاضلی با عنوان «تیم ملی چه کسی؟»

آقای محمد فاضلی پس از پیروزی تاریخی تیم ملّی ایران بر ولز در دوّمین‌ بازی‌اش در جام جهانی و قبل از بازی بسیار مهم ایران و آمریکا، یادداشتی با عنوان «تیم ملّی چه کسی؟» منتشر کرده است. وی در بخش‌های مهمتر این مطلب که آن را در کانال شخصی‌اش قرار داده می‌نویسد: "شهروند نگران است که سیاستمدار از شادی ورزشی برای عادی سازی وضعیتی که او عادی نمی‌داند، استفاده کند. شهروند نمی‌خواهد سیاست از شادی ورزشی برای به فراموشی سپردن آنچه بر او گذشته است استفاده کند."  آقای فاضلی در بخش دیگری هم می‌نویسد که "سیاست از این پس به هر عرصه‌ای که دست بیندازد، با مقاومت شهروند در برابر آن مواجه خواهد شد. این هشداری است به سیاست که عقب‌نشینی کند". و همچنین تاکید می‌کند: "شهروند نمی‌خواهد شادی گل زدن تیم ملی فوتبال، ناراحتی همه گل‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را که سیاست به شهروندان زده است به فراموشی بسپارد".

درباره این یادداشت چند نکته اختصاراً به ذهن می‌رسد:

  1. تقدّم «اراده» بر «حقیقت»: این یک مشکل همیشگی برای بسیاری از مطالبی است که تحت عنوان «تحلیل» در فضای سیاسی منتشر می‌شود؛ یعنی فردِ نویسنده، اراده و انگیزه‌ای دارد که می‌خواهد آن را به مخاطب دیکته کند، لذا برایش مقدمه و موخّره‌های ظاهراً منطقی می‌نویسد و از این رو اثرش را بیش از اینکه بخواهیم برهان و استدلال نامگذاری کنیم باید رتوریک و یا جدل بخوانیم.

اینجا هم مشخصاً از تم و تنالیته مطلب مشخص است که آقای فاضلی ظاهراً چندان از پیروزی تیم ملی بر ولز احساس خوشحالی نمی‌کند، امّا از آنجا که نمی‌خواهد یا نمی‌تواند آن را به صورت آشکارتری ابراز کند، بنا را بر آن می‌گذارد که این ناخشنودی را در قالب چنین کلماتی بیان کند.
 

  1. اسم کوچک شما شهروند است؟: اینکه جمله به جمله مطالب آقای فاضلی در این یادداشت صحیح و معقول است یا خیر، به جای خود، امّا یک نکته‌ی مقدم‌تر این است که ایشان تمام جملات و مدّعاهای خود را به این ترتیب بیان می‌کند که "شهروند نگران است... شهروند نمی‌خواهد... شهروند می‌داند...و ..."

    ممکن است واقعاً آقای فاضلی، به خاطر ذهنیت‌ها یا مواضع خود، درباره‌ی همان چیزهایی که ذکرش را کرده نگران باشد یا نخواهد که فلان چیز بشود یا نشود و...، امّا تا آنجا که خاطرمان هست، نام کوچک آقای فاضلی، محمّد است، نه شهروند. بنابراین ایشان می‌توانست به صورت صادقانه‌‌تری بنویسد که اینها نگرانی‌ها و نخواستن‌ها و دانستن‌های من است، نه اینکه آنها را به هر کس  که «شهروند» است منتسب کند. مگر اینکه به سبک آتنی‌های باستان یا برخی رومی‌ها و بعضی نژادپرستان دیگر، آقای فاضلی فقط خود و هم‌نظران و هم‌قطارانش را «شهروند» بخواند و مع‌الاسف باقی –یعنی آنها که با او همراه نیستند- را بربر بداند!

البته اینطور نیست که هیچگاه نتوان از زبان ملّت سخن گفت؛ خاصه آنکه آن ارزشهایی که به مردم نسبت می‌دهیم، ارزشهای غیرقابل انکار و عام باشد. مثلاً بگوییم مردم زیر بار ظلم نمی‌روند، مردم از کسانی که بخواهند غرور ملّی‌شان را اسیر سیاست‌بازی‌هایشان کنند دلگیرند؛ مردم استعمار و استثمار و استبداد و تجزیه‌ خاکشان را نمی‌پذیرند و...؛ اینها ارزشهای عامی است، امّا طرز فکری که آقای فاضلی به آن اعتقاد دارد منتقدان بسیاری هم دارد؛ لذا ایشان نباید در جایگاه سخنگویی شهروندان بنشیند. 

از قضا دلالت‌های مهمی در میان است مبنی بر اینکه آقای فاضلی هم در ناخودآگاه خود می‌داند بسیاری از مردم برخلاف ایشان از برد تیم ملی خوشحال‌اند. به همین دلیل است که به جای ورود مستقیم به ابراز این ناخرسندی، روش پیچیده‌تری برگزیده‌اند.

  1. ادّعای خودخورنده!:

یکم: اصطلاحات و ترم‌هایی درباره «پیش‌بینی‌ها» در ادبیات انگلیسی وجود دارد که می‌توان به ادّعاها هم تعمیمش داد. مثلاً برخی پیش‌بینی‌ها را Self-Fulfilling می‌خوانند؛ یعنی پیش‌بینی‌هایی که گفتنش باعث بیشتر شدن احتمال وقوعش می‌شود. مثلاً اگر شما شبانه‌روز پیش خود و برای خود پیش‌بینی کنید که ناکام خواهید شد، احتمال آن را هم افزون‌ کرده‌اید. اما برخی پیش‌بینی‌ها هم Self-Destroying نامگذاری می‌شود. به این معنا که گفتن این پیش‌بینی، خودش یک عامل مهم در تخریب آن و محقق نشدنش است.

حالا برای برخی ادّعاها هم می‌توان عنوان مشابهی تراشید. مثلاً شما وقتی می‌گویید که "هیچ معرفت یا گزاره قطعی وجود ندارد!" اوّلین پرسشی که از شما می‌شود این است که همین گزاره‌ای که گفتید الان قطعی است یا نه؟!

آقای فاضلی هم در این یادداشت مدام تلاش کرده بگوید که سیاست نباید در مباحث ورزشی ورود کند! حال بلافاصله این پرسش از خود ایشان پیش می‌آید که خود حضرتعالی بازیکن یا مربّی کدام تیم فوتبال لیگ برتری یا حتی سطوح پایین‌تر هستید که با چنین اعتماد به نفسی در این باره صحبت می‌کنید؟ نفس ورود خود شما به این حوزه و خطابه‌ گفتن برای دیگران ورود حداکثری سیاست به ورزش است! شما می‌خواهید بگویید فقط من وارد شوم و دیگران کنار بایستند؟

دوّم: آقای فاضلی حتماً بهتر می‌داند که این، نه جمهوری اسلامی، بلکه طرف مقابل بود که با جفت پا، آنهم پا برهنه وارد ورزش شده و همه چیز را از روح استعماری خود متأثر کرده است. جریان برانداز سالهاست که کمپین تحریم ورزشی ایران را کلید زده و پرقدرت دنبال می‌کند؛ در همین چند ماه اخیر سنگین‌ترین تلاش‌ها از ناحیه مصی علی‌نژاد و رفقایش و حتی رژیمی مانند کانادا با مشارکت نخست‌وزیرش و دیگران صورت گرفت تا تیم ملی ایران که در مسابقات ورزشی پیروز شده و جواز حضور در جام جهانی را یافته این بار با بهانه سیاسی از این رقابت‌ها حذف کنند!

همچنین آنها همه تلاششان را به  کار گرفته‌اند که از فوتبال کمپینی علیه ایران، یکپارچگی سرزمین، انسجام مردمی و ... بسازند. برای همین هزینه‌های سنگین و ناجوانمردانه‌ای برای تحت فشار گذاشتن بازیکنان کردند و شیوه‌های زشت و خباثت‌آلودی چون فحاشی به آنها و تهدیدشان و ... به کار گرفتند به نحوی که تمرکز این تیم شریف را در مقابل با انگلستان به هم ریختند.

حال آقای فاضلی که در آن هنگامه‌ها دم فروبسته بود و «اقدام مؤثر»ی نمی‌کرد بعد از پیروزی ایران بر ولز نگران شده است؟

سوم: اگر معنای سیاست همان تعریف «پدرسوختگی» است که نه تنها در ورزش بلکه در هیچ حوزه‌ای نباید ورود کند. نمی‌دانیم آقای فاضلی سیاست را همینطور می‌داند یا خیر!  اما اگر سیاست واقعی تدبیر امور است-که هست- در همه چیز حضور نجیبانه و ملّی دارد.

اگر ایران و ایرانی می‌خواهد از فوتبال نه ابزاری برای به فراموشی سپردن مشکلات، بلکه مسیری به منظور همدلی برای حل همه‌ی مشکلات سخت و آزاردهنده فعلی بسازد، حتماً اگر این اسمش سیاست باشد، خیلی سیاست خوبی است. اگر ایران و ایرانی می‌خواهد از فوتبال، محملی برای افزایش همبستگی ملی و مقابله با تجزیه خاکش بسازد، حتماً سیاست خوبی است. اگر ایران و ایرانی می‌خواهد از فوتبال، بهانه‌ای برای پایان دادن به تزویر دشمن بسازد، حتماً تدبیر امور خوبی است؛ دشمنی که خیابان‌های ایران را نه محلی برای شادی ملی، بلکه میدانی برای جنگ ایرانی با ایرانی می‌خواهد و حتی در این بین جمهوری اسلامی هم برایش مسئله ثانویه است!

حالا جناب فاضلی! ایرانی باید از این سیاست عقب‌نشینی کند تا سعودی اینترنشنال و مصی علی نژاد و رجوی پیش‌روی کند؟ ترکیب خوبی برای این بازی نچیدید!

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon