دلیل هراس اروپاییها از رسانه بینالمللی ایرانی چیست؟
اتحادیه اروپا در چهارچوب تحرک اخیر خود علیه شبکه پرستیوی، سعی داشته تا با حذف این شبکه، عرصه را در میدان نبردِ تقابل روایتها، به عرصهای توأم با آزادی عمل، کامل و بدون محدودیت برای خود تبدیل کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند روزِ گذشته موضوع تحریم شبکه پرستیوی صدا و سیما مطرح شد. این تحریمها و هجمهها همواره توسط جریانِ رسانههای غربی متوجه شبکههای برونمرزی شده است. پیمان جبلی که خود روزگاری مسئولیت معاونت برونمرزی رسانهملی را عهدهدار بود به عنوان رئیسِ صداوسیما اولین نفری بود که واکنش نشان داد و گفت: "بار اول نیست ادعای آزادی بیان که غرب دارد و از آن به عنوان یک امتیاز مطرح میکند، خلاف آن عمل میکند. شبکه پرستیوی با وجود اینکه رقبایش از پشتیبانی بسیاری برخوردار است و در یک عرصه نابرابر رقابت میکند، با این وضعیت حضور حداقلیاش را به لحاظ امکاناتی نمیتوانند تحمل کنند. شبکههای برونمرزی ایران چون تجربه و آمادگی لازم را دارند، حتماً از این وضعیت عبور خواهند کرد."
سپس احمدعلی اکبری مدیر ارتباطات و همکاریهای بینالمللی شبکه پرستیوی این اقدام را محکوم و اعلام کرد که اتحادیه اروپا در اقدامی متناقض با اصل آزادیبیان و در تضاد با منشورهای بینالمللی، شبکه انگلیسیزبان پرستیوی را تحریم کرده است. اقدامی که نشان از تأثیرگذاری بالای این شبکه انگلیسیزبان معاونت برونمرزی صداوسیما دارد.
البته ساعتی بعد خبرِ تحریمِ رئیس صداوسیما، معاون سیما، معاون برونمرزی رسانهملّی و دو خبرنگار این رسانه از سوی وزارت خزانهداری آمریکا مطرح شد. تحریمی که پیش از این توسط دولت کانادا اتفاق افتاده بود و در کنارِ تحریم چند رسانه، نام حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان، علی رضوانی خبرنگار صداوسیما، پیمان جبلی رئیس صداوسیما هم دیده شد.
اما دلیل هراسِ اتحادیه اروپا از این رسانه بینالمللی ایرانی چیست؟ اتحادیه اروپا به تازگی در جدیدترین اقدم ضدایرانی خود، به بهانه آنچه حمایت از دموکراسی در کشورمان خوانده، اقدام به تحریم شبکه "پرستیوی" کرده است. حرکتی که حتی با سادهترین اصول دموکراتیک و مرتبط با آزادی بیان که غرب مدتهاست با تکیه بر آنها، روایتها و گفتمانهای خاصی را در عرصه بینالمللی نمایندگی میکند، در تضاد است. با این حال، این اقدام اتحادیه اروپا، جدای از دلایل و محرکهای ظاهری و نمایشی که برای آن از سوی مقامهای غربی ارائه میشود، به طور خاص ریشه در دو مسئله مهم داشته که توجه به آنها کاملاً ضروری به نظر میرسد.
1: جهان غرب و هراس از توسعه و ترویج یک الگوی موفق از جریان مستقل رسانهای
"پرستیوی" از جمله آن دسته از شبکههای برونمرزی کشورمان است که سابقه کاری قالب توجهی دارد و در سالهای اخیر به واسطه مزیّتهای خبری و فنیاش، توجهات زیادی را در عرصه بینالمللی جلب کرده است. در این راستا، این شبکه، با ترویج روایتهایی که عمدتاً در نقطه مقابل روایتهای حاکم و اصلیِ جریانهای رسانهای غربیاند، عملاً به الگوی موفقی از تقابل درستِ رسانهای در برابر امپرالیسم رسانهای غرب تبدیل شده و همین موضوع این شبکه را به پدیدهای خطرناک برای جهان غرب و گفتمانهای آن تبدیل کرده است.
اساساً به همین دلیل هم هست که قبل از تحریمهای اخیر اتحادیه اروپا علیه این شبکه، در چندین نوبت دیگر نیز شاهد کارشکنیهای قابل توجه کشورهای غربی و متحدان بینالمللی آنها در مسیر انجام رسالت و فعالیتهای حرفهای شبکه پرستیوی بودهایم. از این رو، ویژگی الهام بخشِ شبکه پرستیوی که در نوع خود آغازکننده یک جریان مستقل و مقاوم در برابر فشارِ جریانهای سیاسی و رسانهای غربی در کار خبر و اطلاعرسانی است، نقشی قابل توجه در اقدامات تقابلی اخیر اروپاییها علیه این شبکه بازی کرده است.
این مسئله به ویژه در شرایط کنونی که پرستیوی در موضوعات مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی، تولیدات روشنگرانهای را ارائه میکند، بیش از پیش برای غرب به مسئلهای نگرانکننده تبدیل شده است. از این رو، اتحادیه اروپا در چارچوب تحرک اخیر خود علیه شبکه پرستیوی، سعی داشته تا با حذف این شبکه، عرصه را در میدان نبردِ تقابل روایتها، به عرصه ای توأم با آزادی عملکامل و بدون محدودیت برای خود تبدیل کند. مسئلهای که البته نمودهای خود را در مورد رسانههای روسی و تحریمشان در بحبوحه جنگ اوکراین نیز به وضوح به نمایش گذاشته است.
2: اروپا و نگرانی از ظهور جلوهای جدید از قدرت در ایران
یکی دیگر از نکات مهم و قابل توجهی که در قالب اقدام اخیر اتحادیه اروپا در تحریم شبکه پرستیوی بایستی مدنظر باشد، این مسئله است که ایران در سالهای اخیر، به تدریج گامهایی را جهت تبدیل شدن به یک قدرت رسانهای در عرصه بینالمللی برداشته است. جلوهای از قدرت که البته تاکنون آنطور که باید و شاید در کشورمان مورد توجه قرار نگرفته با این حال شبکهای نظیر پرستیوی، بدون تردید یکی از نمونههای موفق آن بوده است.
در این فضا، تقویت اراده ایران جهت توسعه توانمندیهای خود در این حوزه نظیر دیگر حوزههای قدرتساز همچون توان موشکی، پهپادی، هستهای و دیگر پیشرفتهای علمی ایران، تا حد زیادی جبهه غرب را به وحشت انداخته و آنها را واداشته تا با جلوههای جدید رویش قدرت ایرانی این مرتبه در عرصه رسانهای، از همین حالا برخوردهایی جدّی را انجام دهد.
اهمیت این مسئله زمانی برجسته میشود که بدانیم جهان امروز، جهان افکار عمومی است و مخصوصاً با توجه به اوجگیری فعالیتهای رسانههای جدید در آن، رسانهها از ارزش و اهمیتی قابل توجه برخوردارند. از این رو، اقدام اخیر اتحادیه اروپا در تحریم شبکه پرستیوی، در واقع به زعم خود سعی داشته تا روندی از رشد و پیشرفت ایران را در حوزه رسانهای، متوقف و سرکوب کند. روندی که میتواند پیامدهای قدرتسازِ زیادی را به نفع ایران و به ضرر مخالفان این کشور به همراه داشته باشد.
انتهای پیام/