تأمین هیجان در راستای امنیت ایران و خنثیسازی هیجان منفی آشوبها
رهبر انقلاب اسلامی در سالهای اخیر از ضرورت امر ملی سخن به میان آوردهاند که میتوان گزارههای متعدد اما منسجم رهبر فرزانه در این خصوص را مورد استناد و اتکا قرار داد.
بهگزارش خبرگزاری تسنیم - محسن سلگی
آنچه در این مکتوب، درباره سینما خواهد گفته شد، از حیث مصداقی کردن ایده «امر ملّی» و «امر تمدنی» (اسلامی-انسانی-جهانی) به منزله نقطه تکین (singular piont) یا قویترین نقطه اتکا در راهبرد فرهنگی ایران است.
این نقطه، همزمان نقطه وحدت اقوام و وحدت اقشار فکری، منزلتی و جنسیتی در ایران است.
بر این اساس، در سایر مدیومها و انواع رسانهها میبایست راهبرد مذکور در دستور قرار گیرد.
این راهبرد-مبتنی بر آن نقطه- همچنین متضمن جهانی بودن انقلاب اسلامی و جهانی شدن آن است. به بیان دیگر تلاقی امر خاص و امر عام است؛ امر عامی که ضمن دربرگیری تمدن اسلامی از آن فرا میرود.
اخیراً اخباری مبتنی بر آغاز توجه حکومت عربستان به سینما و استقبال امارات از سریالهای ترکی منتشر شده است که لازم است عزل نظر از شعارگرایی و ناظر به نفوذ فرهنگی سینمای ترکیه در ایران نسبت به آن چارهاندیشی و سیاستسازی و سیاستگذاری صورت گیرد.
نکته اول آن است که سریالهای ترک از عقبه تمدنی (ملی اسلامی ) خود منقطع شدهاند. این به منزله پذیرش شکست تمدنی یا باور به آن است اما همزمان همین التفات به شکست، مبنای نوعثمانیگری و رویکرد تمدنیِ نااصیلی شده است تا امارات و ایران و حتی عربستان را جولانگاه سریالهای ترک شود.
همچنین، این سریالها از جاذبه فنی و روایی (فیلمنامه) و معناییِ چندانی برخوردار نیست بلکه مبتنی بر جاذبه اغوا است. آنها مخاطبان خود را به وفاداری به میل (میل جنسی) و همزمان به وفاداری به صورت جدیدی از اسلام دعوت میکنند؛ صورت جدیدی از اسلام که با تصویر اصیل آن سازگار نیست و مبتنی بر میلورزی و اصل لذت است (اسلام ِ کالایی و بازاری که مصداق سیاسی آن حزب اعتدال و توسعه است).
این ایران است که تصویر اصیل اسلام را تصور میکند (جمهوری اسلامی) و نیز بالقوه میتواند آن را به تصویر بکشد. اما چرا این تصویر نمیتواند ژست مناسب و فیگور اثرگذاری و تولید تصویر عینی و سینمایی داشته باشد؟ این امر در سینمای ایران، به بی هویتی آن بازمیگردد. توضیح اینکه سینمای ترکیه اگرچه انقطاع تمدنی و فرهنگی دارد اما از هویت واحد، جهتداری و برنامهمداری برخوردار است. این سو در ایران سینما فارغ از ایدئولوژی و نیز فاقد هویت است.
به عنوان تجویز و به زبان ساده سیاستی، کاری که ایران میتواند بکند آن است که به جای تقلید سینمای رقیب، درست بر مزیت خود که مزیت فرهنگی و تمدنی (اسلامی و ایرانی) است پافشاری کند. برای این پافشاری، به جای تکرار و شعارگرایی میبایست بر عناصر دارای مزیت نسبی خود مانند حماسه ایرانی و حماسه اسلامی تأکید کند. سریال مختار مصداق حماسه اسلامی و شیعی بود که در آن عنصر ایرانی هم پررنگ بود و توانست اثر تمدنی و فرامرزی داشته باشد. ساخت سریال و فیلم و بازی رایانهای مبتنی بر دفاع از حرم و امنیت نیز در همین راستا اهمیت و ضرورت می یابد تا الگوسازی حماسی و هیجانی و البته عقلانی برای نسل جوان شکل گرفته و شاهد آشوبهایی مانند آنچه به بهانه فوت مهسا امینی شاهد بودیم نباشیم؛ آشوبهایی که امتداد صنعت نمایش و هیجان خودنمایی و قهرماننمایی و شبه قهرمانسازی تخیلیِ مارولی و هالیوودی بود.
واقعیت آن است که جهان عرب قبل از اسلام فاقد اسطوره و حماسههای هویتبخش ملی هستند. حتی این جهان نسبت به شخصیتهای بزرگ بعد از اسلام نتوانسته به حماسهسرایی با جهت ملی اقدام کند و تقرب بجوید. از این حیث ایران و شیعه حتی از عرب نیز در اسطوره پیش است. حتی غرب هم در تاریخ باستان و دیرینه خود به اندازه ایران از اسطورههای حماسی ملی و دینی برخودار نیست.
مطابق این خطوط، امر ملی و عنصر ملی مزیت بیبدیل و شاید بیرقیب ایران است که دست بر قضا با تکیه بر ایده ایران فرهنگی میتواند کشورهایی اسلامی زیادی مانند ترکیه و حتی عربستان و کشورهای چندمذهبی مانند هند را در برگیرد و در چتر تمدنی خود قرار دهد. به زبان دیگر، در هیچ کشوری در منطقه همچون ایران امر ملی و امر تمدنی (خاص بودن و عام بودن) چنین تلاقی و سازگاری ندارند.
بر این اساس و به منظور هویتسازی و عقب نماندن از بازار فرهنگی منطقه، ایران میبایست به منزله یک برنامه مدون و دارای پیوست فرهنگی و عملیاتی و نیز مبانی نظری ِ حاصل مطالعات و بحثهای مفصل، بازیابی عناصر ملی و تمدنی را در دستور قرار دهد. التفات به شکست فرهنگی صنعت تصویری ما در برابر صنعت تصویر و صنعت فرهنگی حتی کشوری مانند ترکیه، آغاز پیروزی است. آن هم وقتی زرادخانه و تاریخ ایران از هر حیث غنیتر است. و آن هم وقتی که ترکیه حتی در سریال پرطرفداری مانند «حریم سلطان» به تاریخ خود وفادار نیست؛ تاریخی که زمان چندانی از شکست آن (سقوط عثمانی) نمیگذرد و تاریخی که دیرینگی و پیشینه طولانی ندارد. آمریکا که کشوری جدید و بدون تاریخ و مبتنی بر سرزمین و تاریخ طبیعی نیست بلکه مشابه رژیم صهیونیستی مبتنی بر فصل سرزمین قوم و مردمی دیگر است.
سخن آخر این که در شرایطی که ایران نمیتواند و نباید از جاذبه اغوا (جنسی و سرمایهداری) استفاده کند، لازم است از جاذبه حماسه و اسطوره به معنای یک تأمینکننده اصلی روان و ذهن انسان بهره بگیرد. هرچند هالیوود نیز ضمن تحریف از این جاذبه بهره میگیرد. اما این ایران است که میتواند معنا را به سینما بازگرداند (حتی هالیوود از فیلمهای معناگرا به فیلم مارول و یا فیلم مبتنی بر سکس و خشونت تنزل یافته است) و ایران است که فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی آن مبتنی بر معنویت و برخاسته از انقلابی فرهنگی (انقلاب اسلامی) است. به طور مصداقیتر، تاریخ ایران و اسلامی پر از داستان جذاب، همراه با حکمت و حماسه همچون داستانهای مثنوی معنوی است. ضمن اینکه حکمت ایرانی- اسلامی در تمامیت خود همراه با حماسه، شور، احساس برانگیزی، تکاندهندگی و جذابیتهای استنثایی است که باید به زبان امروزین بازتولید شوند و این زبان امروزی چیزی جز سینما نیست.
قابل تأکید است که بسیاری از آشوبگران بدون انگیزه سیاسی و حتی اقتصادی و بلکه صرفا مبتنی بر جاذبه خشونت و هیجان و متأثر از سینمای مارول وارد خیابان شدند. سریالهای ترک هم که پیشتر خانواده و حیا را همچون هالیوود هدف قرار داده است.
با در دستور قراردادن راهبرد تصویری و رسانهای مورد ترویج این مکتوب، حماسه اساسی و سازنده به جای حماسه بیاساس و ویرانگر خواهد نشست و بخش بزرگی از زمینه آشوبهای خیابانی اخیرو القائات بصری و هیجانی رسانههای معاند و سلبریتیهای هالیوودی و شیفته هالیوود خنثی میشود.
انتهای پیام/