جای نمادسازی در ادبیات کودک و نوجوان خالی است
مجید عمیق گفت: مهمترین مشکل ما در زمینه انبوهسازی ادبیات ترجمهای کودکان و نوجوانان این است که گونه ادبی کم داریم، علاوه بر این ما برخلاف سایر کشورها نمادسازی نداریم و در این زمینه از سایر کشورها عقبتر هستیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از ستاد خبری سیاُمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نشست «انبوهسازی ادبیات ترجمهای کودکان و نوجوانان» با حضور مجید عمیق و منصوره مصطفیزاده با دبیری سمیه عظیمی ستوده در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، منصوره مصطفیزاده گفت: ترجمه پنجرهای را رو به جهانی دیگر برای ما باز میکند و اگر میلیونها اثر تألیفی در کشور داشته باشیم، باز هم نیاز به ترجمه داریم. تجربهای که از طریق ترجمه منتقل میشود، منحصربهفرد است.
وی افزود: درست است که ساختار کتاب تالیفی و کتاب ترجمه متفاوت است، ولی باز هم ترجمه ارزشمند است و درباره اینکه چه مقدار نیازمند کتابهای ترجمهای در حوزه کتاب کودک هستیم، نظرات متفاوتی وجود دارد.
این نویسنده در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: به واسطه ورود برخی از ناشران کتابهای کنکور با پشتوانههای مالی خوب و سودجوییهای این دسته از ناشران، در نتیجه همکاری آنها با مترجمان کمتجربه و بعضا کم سوادی که نه به زبان مبدأ و نه به زبان مقصد تسلط داشتند، شاهد آسیبهایی به حوزه کتاب کودک هستیم.
مصطفیزاده در پایان گفت: در برخی از زمینهها ما هیچگونه تألیفی نداریم. زمینه برای نویسندگان آماده است که به موضوعات مغفول مانده بپردازند و با توجه روند طی شده در این سالها، اکنون فرصتی طلایی برای پرورش یک نسل جدید از تألیفکنندگان وجود دارد.
در ادامه مجید عمیق؛ مترجم کتابهای حوزه کودک اظهار کرد: کودکان و نوجوانان سرمایههای کشور هستند، در نتیجه حوزه کتاب کودک و نوجوان عرصه بسیار مهمی است.
وی افزود: ترجمه و تالیف دو حوزه متفاوت هستند و نمیشود گفت چون تألیف داریم به ترجمه نیازی نداریم. در واقع نمیشود در دنیا دیوارکشی کرد، چراکه فرهنگها از هم تاثیر میپذیرند. در حوزه ترجمه باید با احتیاط عمل کنیم، به دلیل اینکه در حوزه ترجمه شاهد برخی کتابها هستیم که با مخاطب ایرانی سنخیت ندارند.
این مترجم کتابهای کودک و نوجوان گفت: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با سیلی از کتابهای ترجمهای روبهرو بودیم که باعث شد هویت خودمان را فراموش کنیم و تقریبا کتاب تألیفی نداشته باشیم. در دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود اینکه تعداد ناشران حوزه کودک و نوجوان بسیار کم و محدود بود، 75 درصد از کتابهای حوزه کودک تألیفی و 25 درصد آنها ترجمهای بودند. همچنین با توجه به اینکه در هر انقلابی شاهد دگرگونی در همه زمینهها از جمله فرهنگ و هنر هستیم، طبیعی است که در دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد رشد کتابهای تألیفی باشیم. در نتیجه، این سختگیریها باعث شد تألیف جان بگیرد و نویسندگان ما شکوفا شوند که بهنظرم این یک امر مبارک در حوزه کتاب کودک و نوجوان تلقی میشود. در واقع ما بهترین کتابهای تألیفی را با وجود تمام کاستیها در دهه اول بعد از انقلاب اسلامی داشتیم.
عمیق ادامه داد: در دهه دوم بعد از انقلاب با برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت و دیگر نمایشگاههای بینالمللی، ناشران حوزه کودک و نوجوان ناگزیر به تألیف و ترجمه کتابهای علوم و فنون در حوزه کودک و نوجوان در کنار ادبیات داستانی شدند و شاهد آن بودیم که 60 درصد از کتابهای حوزه کودک و نوجوان را کتابهای تألیفی و 40 درصد را کتابهای ترجمهای تشکیل میدادند که یک وضعیت خوب تلقی میشد.
وی بیان کرد: در دهه سوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم شاهد بودیم که 20 درصد از کتابهای حوزه کودک و نوجوان را آثار تألیفی و 80 درصد از کتابهای این حوزه را ترجمههای سخیف تشکیل میدادند که بدترین سالها برای حوزه کتاب کودک و نوجوان در ایران تلقی میشود. در دهه چهارم پس از انقلاب، وضعیت بهتری را تجربه کردیم. ناشرانی وارد حوزه کودک و نوجوان شدند که حرفی برای گفتن داشتند. بدون درنظر گرفتن کتابهای سخیف و گیشهای که اصلا کتاب به حساب نمیآیند، میشود گفت در این دوره 45 درصد کتابهای این حوزه تألیفی و 55 درصد کتابهای ترجمهای بودند. سودجویی برخی ناشران و مترجمان کمسواد باعث شده 80 درصد از کتابهای علوم و فنون حوزه کودک پر از غلط باشند.
این مترجم در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نفوذ فرهنگی یک کشور بر کشور دیگر براساس داشتههای آن است. برخلاف کشورهای غربی که از سوژه تهی هستند، ما سوژه داریم، اما نحوه ارائه آن را بلد نیستیم. در بحث انبوهسازی ادبیات ترجمهای کتاب کودک و نوجوان، در بخش کتابهای علمی، هرچقدر ترجمه داشته باشیم، کسی توان ایراد گرفتن ندارد، چراکه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به لحاظ پیشرفت فنون از دیگر کشورها چندین سال عقب هستیم. اما در بحث داستان کودک، قضیه کمی متفاوت است و در این زمینه هر قدر کتابهای تألیفی بیشتری داشته باشیم، مطلوبتر خواهد بود.
وی ادامه داد: مهمترین مشکل ما در زمینه انبوهسازی ادبیات ترجمهای کودکان و نوجوانان این است که گونه ادبی کم داریم. در بحث ترجمه باید به دنبال ناشرانی باشیم که جهانشمول و بدون غرضورزی کار میکنند. حفظ هویت از ساختن هویت سختتر است. در بحث ادبیات داستانی بهتر است برای ترجمه سراغ کشورهای شرقی و آمریکای لاتین برویم که از نظر فرهنگی به ما شباهت دارند. اما در حوزه ادبیات داستانی کودک و نوجوان باید به ویژگیهای فرهنگی کشور توجه کنیم؛ در بیشتر داستانهای غربی، خانواده گم شده و این با فرهنگ جامعه ایرانی، هماهنگی ندارد.
عمیق در پایان بیان کرد: ما برخلاف سایر کشورها نمادسازی نداریم و در این زمینه از سایر کشورها عقبتر هستیم. علاوه بر این با توجه به وضعیت قیمت کاغذ و کتاب، سبد خانوادههای ایرانی از کتاب خالی شده و با توجه به ارزش پول ملی، در زمینه حق نشر هم مشکلاتی داریم.
انتهای پیام/