رانتخواران در زمین بازی دشمن
"در حالی که با کاسته شدن از «غبارآلودگی» فضای اعتراضی برخی دانشگاههای کشور میتوان در مسیر حاکمیت کامل تعقل و تبدیل هیجانات دوران خاصی جوانی به تجربه حرکت کرد، همچنان به دلایل مختلف عدهای زیر چتر حمایت دو طیف سیاسی، در مسیر حفظ تندیهایند."
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم_ عباس سلیمینمین: در حالی که با کاسته شدن از «غبارآلودگی» فضای اعتراضی برخی دانشگاههای کشور میتوان در مسیر حاکمیت کامل تعقل و تبدیل هیجانات دوران خاصی جوانی به تجربه حرکت کرد، همچنان به دلایل مختلف عدهای زیر چتر حمایت دو طیف سیاسی، در مسیر حفظ تندیهایند. زمانی که دشمن میکوشد کینه و نفرت را بین اقشار مختلف جامعه حاکم سازد عقل و منطق حکم میکند با بردباری بیشتر از بازی در زمین بدخواهان ایران قدرتمند اجتناب ورزیم؛ لذا اگر بهفرض اظهارات نسنجیده برخی عناصر افراطی جریان اصولگرا کنترل شدنی نیست و نمیتوانیم آنها را قانع سازیم که امروز همه همتمان را بر یافتن زبان مفاهمه میبایست گذاشت و نه تحریک احساسات و هیجانات برخی جوانان تحت تأثیر تولیدات رسانهای بدخواهان ملت ایران، دستکم رسانه ملی این تندروها را که بعضاً به صورت رانتی صاحب پژوهشکده اختصاصی خود استراتژیست پنداری شدهاند و... شاخص نسازد.
همچنین در طیف دیگر بعضاً با فرصتطلبانی مواجهیم که در گذشته از بیشترین رانت بهرهگرفته و اکنون که به دلیل بازنشستگی در حاشیه قدرت رفتهاند خود را همراه جوانانی معرفی میکنند که دقیقاً از همین نوع مدیریتها رنجورند. هفته گذشته اطلاعیهای به نام جمعی از دیپلماتهای ارشد پیشین کشور منتشر شد که ضمن احترام به برخی از صاحبان امضا معضل، افرادی از این جمع هستند که با استفاده از رانت طیفهای مختلف سیاسی به سفارت رسیدند و علاوه بر تخلفات مختلف در دوران مسئولیت راه تجارت و داد و ستد را آموختند و تبدیل به کانونهای منفعتطلب در حاشیه کانونهای قدرت شدند.
از این جماعت نه تنها در دوران مسئولیت حتی یک عطسه آزاداندیشی را شاهد نبودیم بلکه کمترین نظارت مدنی را برحوزه مدیریت خود تحمل نمیکردند. برای نمونه، در دوران مدیریت صاحب این قلم بر کیهان هوایی (به عنوان نشریه ویژه ایرانیان خارج کشور) گزارشهایی در مورد تخلفات مالی سفیر ایران در تاجیکستان از قبیل دریافت حقوق غیر منطبق بر وضعیت حضور در حوزه مأموریت، و تنوعطلبیهای شرمآور با سوءاستفاده از منابع عمومی، دریافت شد.
آن زمان با ملاحظات، موضوع به صورت محرمانه به وزیر خارجه وقت منعکس و متعاقباٌ رئیس بازرسی این وزارتخانه مأمور تحقیق در این زمینه شد. وی در بازگشت به طور خصوصی به اینجانب اعلام داشت گزارش ارسالی شما صحت دارد، ولی بعید بدانم وزیر خارجه، متخلف را به دلیل برخورداری از پشتوانه قوی سیاسی عزل کند؛ لذا از موضع رسانه مجدانه موضوع پیگیری شود. با توجه به اهل مماشات بودن رئیس دستگاه دیپلماسی با وجود اذعان به خطای صورت گرفته، ماجرا به درازا کشید که از شرح مفصل آن در میگذرم. احدی دیگر از امضا کنندگان به عنوان سفیر در پاریس به گونهای در دوران دولت تدبیر و امید عمل کرد که فردی چون آقای روحانی وی را قبل از پایان مأموریت به ایران باز گرداند. آیا ایرانی، فاقد حافظه تاریخی تصور شده که افرادی از این دست در جایگاه هدایتگری جوانان واقع شدهاند: «سوء مدیریت و ناکار آمدی ناشی از رویکردهای مغایر با منافع ملی که استمرار آن بیاعتمادی عمومی بهویژه قشر جوان را افزایش داده است...» به این ترتیب رانتخوارانی که باید پاسخگو باشند مطالبهگر میشوند و فضای تشخیص را تیره میسازند.
قابل تأملتر آنکه اینان جهت دامن زدن به هیجانات از کاستیهای اقتصادی بهره میگیرند، اما مطالبات را در عرصههای غیر اقتصادی دنبال میکنند تا انتظارات بهحق گریبانشان را نگیرد. این زیادهطلبان داخلی بخشی از مشکلات موجودند که میبایست طیفهای سیاسی آنان را از خود برانند که البته متأسفانه مصالح گروهی و ترجیح آن بر منافع ملی مانع این اصلاح شده است. در مورد نیروهای خارج کشور نیز که این روزها دایه مهربانتر از مادر برای ایران شدهاند خوشبختانه به سبب نزاعهای میدانی، شناخت ارزشمندی به دست آمده است. مثلاً در تاریخ 11 آبان در کلاب هاوسی آقای دکتر مازیار اشرفیان بناب، مقیم لندن، آنچنان از ضرورت تخریب در ایران سخن گفته و این که من کلنگم را زمین نخواهم گذاشت! که هر شنوندهای احساس میکند با چه فرد دلسوز دور از وطنی آشنا شده است!
دغدغهاش برای جوانان وطن همه شنوندگان نا آشنا با وی را جذب میکرد تا این که از اتاق گفتوگو فردی او را شناخت و پرسید: آیا شما رئیس پزشکی قانونی هرمزگان نبودید؟ توضیحات آقای بناب روشن ساخت که وی در دوران انجام نظام وظیفه و سپس طرح، به ریاست پزشکی قانونی یک استان رسیده است(1372 تا 1376) سپس به تهران آمده و به عنوان یک پزشک عمومی بدون داشتن PHD به عضویت هیئت علمی پژوهشکده میراث فرهنگی در آمده که هیچگونه سنخیتی با رشته او نداشته است، بعد از شش سال از میراث فرهنگی بورسیه دریافت کرده و به لندن رفته و به بهانه تز دکتری بخشی از بانک ژنتیک ایرانیان را به انگلیس برده است؛ آنگاه که از پایبندی به تعهداتش سر باز میزند و مبالغ دریافتی تحت عنوان بورس از وی مطالبه میشود جناب دکتر ترجیح میدهد در مسیر براندازی قرار گیرد و ایران را اصطلاحاً کلنگی کند.
مگر جوانان معترض که در زمین دشمن بازی نمیکنند از تبعیضهای این چنین نمینالند؟ حتماً آقای بناب بدون رابطه در دوران سربازی رئیس پزشکی قانونی یک استان شده و بعد از مدت کوتاهی از میراث فرهنگی برای رشته پزشکی بورس گرفته و....! بر اساس این روایت آقای بناب بهخوبی میتوان متوجه شد که چرا بخشی از زیادهخواهان بر طبل خشونت میکوبند تا رانتخواریها شفاف نشود.
عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
انتهای پیام/