چالشهای ادبیات دینی در مسیر پوستاندازی/ راز خلاص شدن از رکود چیست؟
نویسنده کتاب «سلام بچهها» با اشاره به تأثیر این ماهنامه در شکستن فضای سنتی ادبیات دینی نوجوان، به چالشهای پیش روی نویسندگان آن در این مسیر اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هرچند ادبیات کودک و نوجوان از دوران پس از مشروطه در ایران پا گرفت، اما به باور کارشناسان، دهههای 60 و 70 را میتوان به عنوان دهههای طلایی ادبیات کودک و نوجوان یاد کرد. دورانی که در آن ادبیات کودک و نوجوان به رسمیت شناخته شد و در کنار افزایش انتشار آثار، از پوسته سنتی خود جدا شد و شکل و ساختاری حرفهایتر به خود گرفت. اگر ادبیات کودک پیش از آن بیشتر در وادی ادبیات تعلیمی و تأدیبی خلاصه میشد، در دهههای 60 و 70 با ورود نویسندگانی که حرفه خود را در این بخش تعریف کرده بودند، ساختاری متفاوتی یافت و به وادی داستان نزدیکتر شد.
در تغییر چهره ادبیات کودک و نوجوان، مجلات نقش غیر قابل انکاری داشتهاند. از «کیهان بچهها» به عنوان یکی از فراگیرترین و معروفترین نشریه برای این گروه سنی گرفته تا «سروش نوجوان» و ... . محدود بودن شبکههای اجتماعی و اطلاعرسانی به مجلات و روزنامهها در سالهای دهه 60 و 70، سبب شد تا مجلات به عنوان یکی از اصلیترین منابع مطرح شوند. در کنار آن، وقت گذاشتن برای شناختن دغدغههای مخاطبان کودک و نوجوان، توجه به زبان آنها، کشف استعدادهای جدید و افزودن چاشنی خلاقیت در موفقیت این منابع بیتأثیر نبود.
حالا سه دهه از آن زمان گذشته است. دیگر مجلات مانند گذشته رونق ندارند. مجلات کودک و نوجوان نیز در همین سیر افتادهاند. حالا دیگر شبکههای اجتماعی جای همه منابع مکتوب را گرفته است. آمارها نشان میدهد که میزان مخاطبانی که در شبکههای اجتماعی حضور دارند، هر سال رو به افزایش است. در چنین شرایطی مطبوعات کودکان و نوجوانان به عنوان مخاطبانی مهم در هر جامعه، چه سرنوشتی خواهند داشت؟
کتاب «سلام بچهها» که با تحقیق و کوشش مهدی خوجهگی منتشر شده، تلاش دارد به بررسی راز موفقیت یکی از مجلات دهه 70 بپردازد. مجله «سلام بچهها» برای بسیاری از نوجوانان دهه 70، یک نوستالژی است. این مجله که با رویکرد دینی و با حضور جمعی از نویسندگان ادبیات دینی کودک و نوجوان پا گرفت، شاخصی است برای تغییر نگاهها در وادی ادبیات کودک و نوجوان. دستاندرکاران مجله تلاش کردند در آن دوران با توزیع گسترده نسخههای این مجله در کشور، عدالت فرهنگی را در توزیع در نظر بگیرند. خوجهگی، تدوینکننده این اثر، در گفتوگویی با تسنیم به چرایی تدوین این اثر پرداخت که در ادامه میخوانید:
*تسنیم: آقای خوجهگی در دهه 60 و 70 مجلات متعددی متولد شدند که هرکدام بعد از گذشت سه دهه همچنان به عنوان یک برند در جریان ادبیات کودک و نوجوان مطرح هستند. چرا از بین این مجلات، «سلام بچهها» را برای بررسی سیر شکلگیری و تأثیر آن بر جریان ادبیات کودک و نوجوان انتخاب کردید؟
این مجله یک ویژگی مهم داشت که آن را با دیگر مجلاتی که در آن زمان فعالیت میکردند، متمایز میکند و آن، فاصله داشتن این مجله از مرکز و تهران بود. مجلاتی مانند «کیهان بچهها»، «سروش نوجوان» و دیگر مجلاتی که تقریباً همزمان با «سلام بچهها» شروع به فعالیت میکنند، همگی در تهران هستند. دور از ذهن نبود که جریانی بخواهد در تهران- با توجه به غنای اساتید و نویسندگانی که وجود داشت- در حوزه ادبیات کودک و نوجوان شکل بگیرد.
در دهههای 60 و 70 ما شاهد شکلگیری موج جدیدی از ادبیات کودک در ایران هستیم. در چنین فضایی مجله «سلام بچهها» آغاز به کار میکند. گاهی در شهرستانی کاری شکل میگیرد اما به دنبال این است که از برند دیگری کپیکاری کند. دست اندرکاران مجله «سلام بچهها» ضمن اینکه از تجارب نشریات دیگر در سطح کشور و حتی کشورهای دیگر استفاده کردند، تلاش داشتند تا الگوی خود را نیز بسازند و مزیت خود را در این زمینه حفظ کنند. این موضوعی است که این مجله را نسبت به دیگر مجلات متمایز میکند.
الگوی «سلام بچهها» در چنین فضایی را میتوان در چند سرفصل مورد بررسی قرار داد. نخست آنکه این نشریه فصل جدیدی را در فضای ادبیات دینی کودک و نوجوان ایران باز کرد. از سوی دیگر، کادرسازی خوبی در این نشریه شکل گرفت و نویسندگانی که بعدها به عنوان نویسندگان سرشناس حوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان مطرح میشوند، از این نشریه کار خود را آغاز میکنند. در کنار همه اینها، باید به توزیع گسترده در مناطق مختلف کشور اشاره کرد؛ به طوری که این مجله به تیراژ 140 هزار نسخه رسید.
*تسنیم: اشاره کردید که مجله «سلام بچهها» فصل جدیدی در ادبیات دینی کودک و نوجوان گشود، کمی در اینباره بیشتر توضیح دهید. فضای پیش از شکلگیری مجله به چه صورت بود و مجله توانست چه تغییر بنیادینی را در این فضا ایجاد کند؟
ادبیات کودک در ایران چند برهه را سپری کرده است. نکته اول که باید در نظر بگیریم، این است که فضای ادبیات کودک و نوجوان همواره از فضای سیاسی و اجتماعی تأثیر پذیرفته است. ادبیات کودک و نوجوان در سالهای پس از مشروطه بیشتر متمرکز بر ادبیات تأدیبی بود؛ به این معنی که نویسنده یا شاعر تلاش داشت تا یک سری از ارزشها و هنجارهای جامعه را به بچه منتقل کند.
در دورهای که بحثهای علمی پررنگ شد، نمود آن در ادبیات کودک و نوجوان با افزایش انتشار آثاری که به علوم، جامعه و ... میپرداخت، ظاهر میشود. در چنین فضایی، جریان مذهبی هم سعی میکند که اثر خود را داشته باشد. ادبیات کودک و نوجوان در این فضا عمدتاً تلاش دارد مفاهیم دینی را به کودک آموزش دهد. مجله «سلام بچهها» با در نظر گرفتن این مسائل، تلاش میکند تا پیوندی بین مفاهیم دینی و ادبیات به معنای واقعی آن ایجاد کند. برای نویسندگان و فعالان این ماهنامه، متن ادبی حائز اهمیت است؛ فارغ از اینکه قرار است چه محتوایی را به کودک منتقل کنند. فرم برای آنها ارزشمند است.
*تسنیم: کار در فضای ادبیات دینی، بر خلاف دیگر حوزهها، چالشهای خاص خود را دارد. خط قرمزها و حساسیتهایی همیشه وجود دارد که براساس آن، نوشتن در این فضا را به حرکت بر لبه تیغ توصیف کردهاند. در چنین شرایطی تغییر فضای ادبیات دینی کودک و نوجوان برای دستاندرکاران نشریه، با چه چالشهایی همراه بود؟
شمارههای اولیه نشریه چندان قوت ادبی ندارند، اما بعد از چند سال به یک ثبات در این زمینه میرسد. دست اندرکاران نشریه در 10 سال فعالیت خود، با چالشهای متعددی برای تغییر این فضا مواجه میشوند. این چالشها کمک میکند که از ظرفیتها بهره بیشتر ببرند.
نویسندگان نشریه دوست داشتند که در فضای دینی، داستانپردازی کنند، اما با مشکل مواجه بودند. به عنوان نمونه میخواستند حدیثی از پیامبر اکرم(ص) را بسط دهند و در بستر داستان به آن بپردازند، اما با این نظرات مواجه میشدند که این امر، ممکن است قول کذب به معصومین ایجاد کند. اگر به شخصیتپردازی، تعلیق و ... نیز نمیپرداختند، وارد وادی داستان نمیشدند. نویسندگان در چنین شرایطی تصمیم میگیرند که با استفتاء از رهبر انقلاب و حل مسائل خود با همفکری، به داستان دینی برسند. این از نمونه مسائلی بود که برای این تغییر فصل و شکل، با آن مواجه بودند. تمرکز بر حل این چالشها در نتیجه منجر به رشد فضای ادبیات دینی کودک و نوجوان شد؛ رشدی که آن را حتی در وجوه دیگر مانند تصویرگری نیز میتوان دید.
*تسنیم: آقای خوجهگی! ادبیات کودک و نوجوان همانند ادبیات بزرگسال در چند دهه گذشته گرفتار رکود است. رکود در ارائه خلاقیت، تیراژ و ... . این فضا بر ادبیات دینی کودک و نوجوان نیز حاکم است. نظر شما در اینباره چیست؟ در شکلگیری چنین فضایی فقدان مجلاتی مانند «سلام بچهها» را چقدر مؤثر میدانید؟
مهمترین معضلی که در فضای ادبیات کودک و نوجوان وجود دارد، این است که ما نتوانستیم مبتنی بر دغدغه کودک و نوجوان امروز به سراغ ادبیات برویم و براساس آن، گذشته و اندوخته خود را بازآفرینی کنیم. این امر را هم در فرم، هم در محتوا و هم در نحوه ارائه میتوان مشاهده کرد.
مجلاتی مانند «سلام بچهها» در آن برهه تلاش داشتند دغدغه کودک و نوجوان را در فرم و محتوا درک کنند و به مخاطب خود بها دهند. ما در هر سه موردی که اشاره شد، میلنگیم. درک درستی از فضای کودک و نوجوان خود نداریم؛ گویی آنها از اهمیت افتادهاند.
نویسنده کودک و نوجوان ما دغدغه کودک و نوجوان ندارد، دغدغهاش این است که تنها مفهومی را به مخاطب خود منتقل کند. در دهه 60 و 70 کودک و نوجوان به عنوان یک شخصیت مهم بودند و ادبیات برای آنها تولید میشد. این نگاه هم در نویسندگان دینی و هم در نویسندگان سایر حوزهها ملموس بود. نویسنده امروز فقط میخواهد مفاهیمی را به مخاطب خود آموزش دهد، به همین دلیل مخاطب نیز آن را پس میزند. این پسزدگی دو سویه است؛ هم نویسنده مخاطب خود را پس میزند و هم مخاطب کودک و نوجوان، نویسنده را.
در این میان ما با نویسندگانی مواجه هستیم که موفق هستند و آثارشان مورد استقبال قرار میگیرد. راز موفقیت این نویسندگان این است که کودک به مثابه کودک برای آنها حائز اهمیت است. دنبال این نیستند که پیاده نظام یک جریان سیاسی یا فرهنگی اجتماعی خاصی باشند. دوست دارند خود کودک را رشد دهند. اگر این گره حل شود، دوباره میتوانیم امیدوار به رشد و بالندگی ادبیات کودک و نوجوان در کشور باشیم.
انتهای پیام/