دلنوشته گلایهآمیز مهران مدیری در واکنش به اتفاقات اخیر: «از مدیری بودن خستهام»
مهران مدیری با انتشار متنی به حواشی اخیر بعد از ویدئویی که منتشر کرد و هجمهها و حملاتی که به او وارد شد واکنش نشان داده و از کسانی که درباره اوشایعه میسازند گله کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متنی که مهران مدیری بازیگر و کارگردان در واکنش به حواشی که در هفتههای اخیر درگیرشان بوده، منتشر کرده، به شرح زیر است:
"ساعت 3 نیمه شب جمعه 6 آبان است که می نویسم.
این نوشته دفاعیه نیست، دلنوشته است. دلنوشتهای غمگین و سرشار از حیرت.
مینویسم برای مردمی که بیش از سی سال برایشان شاید مهمترین و قطعا پربینندهترین سریالهای طنز تلخ این کشور را ساختهام. لذت را بردهام، رنجش را هم کشیدهام.
اما در حیرتم از این میزان کینه و دشمنی... از این همه سناریوهای حیرتانگیز، که نه از مردم، که از آدمهایی که نمیشناسم، تا به حال ندیدمشان و حتی صدایشان را هم نشنیدهام، بیرون میزند.
چه اتفاقی دارد میافتد؟ نمیدانم....
این موجودات شریف کجا هستند؟ کجا زندگی میکنند؟ نمیدانم...
شغلشان چیست؟ نویسندهاند؟ منتقدند؟ سیاسیاند؟ نمیدانم...
غقط میپرسم شما شبها راحت میخوابید؟ شما بعد از 120 سال راحت میمیرید؟ فرزندانتان که بزرگ شدند، برایشان از حقیقت میگویید؟
از شایعه کثیف چک 30 میلیاردی شروع شد که طبیعی است، هر فیلمنامهای نیاز به آغاز دارد.
با شایعه کثیف سفر 6 روزه من به دبی ادامه پیدا کرد که من این 6 روز در وین بودم، و فیلمنامه با یک پایان شگفتانگیز تعقیب و گریز و عملیات بر روی قایقهای تندرو خاتمه یافت.
چه اتفاقی دارد میافتد؟ آن پشت چه خبر است؟
اگر از من متنفرید، به هر دلیلی که باشد، قابل احترام است، چرا که از اندیشهتان سرچشمه میگیرد، اما این میزان از ناجوانمردی در هیچ لغتنامهای معنا نشده...
اما چیزی که غمگین ترم میکند، سکوت است. سکوت کسانیکه این همه سال مرا میشناسند و هیچکس حرفی نزد.
در این چند روزی که مانند 10 سال گذشت فقط خانواده و عزیزان، انبوهی از فن پیجهای دوست داشتنی، چند نفر ار دوستان با معرفت و مردمی که در کوچه و خیابان هنوز اظهار لطف میکنند و دست تکان میدهند و با همه اندوه این روزها نگاهشان مهربان است، مرا به زندگی امیدوار نگه داشتند.
شاید بگویید در این روزهای کشور از خود حرف زدن خودخواهی است. بله این درست است اما همه این حرفها از سر خستگی و دلشکستگی بود.
بعد از این باز هم بنویسید، باز هم بنویسید، باز هم بنویسید، قلمتان روی چشم.
دیروز دوستی از من پرسید خستهای؟ گفتم بله. گفت از مردم؟ گفتم هرگز. گفت از کی؟ گفتم از خودم... من از مهران مدیری بودن خستهام.
خدانگهدار"
انتهای پیام/