جای خالی سینمای کمدی دفاع مقدس در سال پرکار آن
فیلمهای کمدی دفاع مقدس عموماً به سینمای ایران رونق بخشیدهاند؛ از لیلی با من است تا اخراجیها و ضدگلوله اما گویا امسال در میان فیلمهای متعدد انقلابی و دفاع مقدس خبری از فیلم کمدی جنگی نیست. شاید هنوز برای ساخت یک کمدی خوشساخت دیر نشده باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سالهایی از عمر سینمای دفاع مقدس میگذرد. سینمایی که بدون شک یکی از خاطرهانگیزترین ژانرهای سینمایی دهه 60 و 70 است. فیلمهایی که تحول روحی و معنوی انسانهایی را به نمایش میگذاشت که برای دفاع از خاک و جان مردم و کشور و انقلاب پا به میدان گذاشته بودند.
فیلمهای دفاع مقدس در آن سالها بهخاطر همزمانی با خود روزهای جنگ، بیشتر در خاکریزها و فضای خط مقدم میگذشتند. مهاجر و دیدهبان، بلمی به سوی ساحل و افق، پرواز در شب و هور در آتش، جزیره مجنون و سجاده آتش و سریالی مانند نبردی دیگر تنها چند مورد از آثار جذاب و دوستداشتنی آن سالها است.
اما در میان آثار جنگی و جبههای آن سالها، کارهایی هم دیده میشد که به فضای طنز و بانمک جبههها اشاره داشت. جبههها تنها محل مبارزه و دفاع نبود بلکه در میان دفاع و جنگیدن روزها و حالات جالب دیگری ناظر به اخلاق و روحیات رزمندهها و موقعیتهای خاص آنها دیده میشد که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد.
تاریخ شفاهی و ادبیات دفاع مقدس به صورت ویژه به این موضوعات پرداخته است. داوود امیریان نویسنده دفاع مقدس در آثاری مانند رفاقت به سبک تانک به داستانهای جالب و بامزه دفاع مقدسی که خود شاهد آنها بوده پرداخته است. کتابهای دیگری مانند گردان بلدرچینها و تویوتای خرگوشی از اکبر صحرایی یا مجموعه خاطره، شعر و ابتکارات طنز دفاع مقدس به همت علیرضا ظفر و سعیدهسادات حسینی، میتواند محل بسیار خوبی برای اقتباسات سینمایی باشد.
در حال حاضر سینمای دفاع مقدس ما میتواند با بهرهمندی از آثار ادبی، واقعیترین و حرفهایترین فیلمهای این ژانر منحصراً ایرانی را بسازد اما کمتر به آن توجه دارد.
اما فارغ از این بحث سینمای دفاع مقدس ما در زمینه طنز کارهای جذاب و ماندگاری را به مردم ایران اسلامی ارائه داده است. شاید از اولین کارهای طنز دفاع مقدس سینمایی لیلی با من است ساخته کمال تبریزی باشد. فیلمی که چهره پرویز پرستویی را در نقش فیلمبرداری که به جبههها رفته اما دنبال بازگشت سریع و بدور از بلایا و آسیبهای جنگ به تهران است، نشان میدهد. نکته جالب توجه در این فیلم ارتباط بنده و پروردگار و یا ربوبیت و تقدیر الهی بود که دلهای علاقهمندان دفاع مقدس را برانگیخته میکرد.
دیگر کاری که در آن سالها بسیار دیده شد، سریال محبوب «بهترین تابستان من» بود. مجموعه تلویزیونی که علی صادقی در آن نقش یک بسیجی را بازی میکرد که پنهانی به جبهه میرود و برای او ماجراهای خندهداری پیش میآید. البته او و رزمندهها تنها ما را نمیخنداندند بلکه لحظات رشادت و ایمان خود را نیز به نمایش میگذاشتند و ترکیب این موقعیت با فضای صمیمانه طنز جبهه، باعث شد تا یکی از جذابترین کارهای دفاع مقدسی برای مردم ایران ساخته شود.
این دو اثر در دهه هفتاد ساخته شد و توانست جزو معدود آثار طنز سینمایی و تلویزیونی دفاع مقدس باشد.
در دهه هشتاد اما فیلم جنجالی مسعود دهنمکی با عنوان اخراجیها بار دیگر فضای طنز دفاع مقدس را برای ما به نمایش گذاشت. ترکیب بزرگ بازیگران این فیلم مانند اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا، امین حیایی، ارژنگ امیرفضلی و... همراه با موضوع جالب آن یعنی حضور بخشی از جامعه که شاید کمتر حضور آنها در جبهه مورد توجه قرار گرفته باشد، باعث شد تا این فیلم سروصدای زیادی بکند. دهنمکی بعد از این فیلم دو قسمت بعدی آن را نیز ساخت و بعدتر فیلم دیگری با عنوان معراجیها را نیز در فضای جنگ و تاحدودی با رگههای طنز ساخت.
شاید بتوان ورود دهنمکی به سینمای دفاع مقدس از این زاویه را شکل تازه و جذابی برای سینمای دفاع مقدس خواند. زیرا طولی نکشید تا سروکله فیلمهای دیگر طنز دفاع مقدسی مانند «ضد گلوله» که مصطفی کیایی آن را نوشته و کارگردانی کرد و «پیک نیک در میدان جنگ» که رحیم حسینی آن را کارگردانی کرده است پیدا شد. داستان «ضد گلوله» مربوط به اواسط دهه 60 و اوج دوران جنگ ایران و عراق است که قصه مردی حدود 50 ساله در تهران را روایت میکند که به کار فروش غیرقانونی نوارهای خوانندگان لسآنجلسی و فیلمهای ویدئویی مشغول است و در اثر یک اتفاق درمییابد که توموری در سر دارد و تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند؛ بنابراین تصمیم میگیرد به جنگ برود.
داستان فیلم «پیک نیک در میدان جنگ» نیز درباره جوان سادهای است که در آبادی خود به کار چوپانی مشغول است، او به خاطر اصرارهای مداومش برای حضور در جبهه، توسط برادرش که فرمانده یکی از یگانهای رزمی است به لشکر معرفی میشود تا در بخش تدارکات و نگهداری از گله گوسفندان که مربوط به لشکر آنان است، خدمت کند. سهراب در مسیر راندن گلهاش به خاطر اشتباه محاسباتی سر از خط مقدم در میآورد و این در حالی است که یگانهای رزمی، در حال انجام عملیات مهمی هستند و عرصه برای هجوم بیامان دشمن، بر همه تنگ شده است و سهراب هم با گله گوسفندانش در این میان، قوز بالای قوز شده و همه را دچار مشکل کرده است.
البته فیلمهای طنز دیگری نیز ساخته و تولید شدهاند که به دلایل گوناگون نمایش داده نشدهاند. البته فیلمهای کمتر دیده شدهای مانند «چهار اصفهانی در بغداد» ساخته محمدرضا ممتاز نیز ساخته شد که نتوانست چندان جذابیت داشته باشد.
فیلم «خانهای کنار ابرها» ساخته سیدجلال دهقانیاشکذری، داستان زندگی دو دوست است که با لباس رزمندگان جبهه دزدی میکنند اما در ادامه متحول میشوند. البته داستان این فیلم به فیلم «ما فرشته نیستیم» با بازی رابرت دنیرو و شان پن که در قامت دو دزد که در لباس کشیشها درمیآیند، شباهت دارد.
اما این فیلم بهخاطر جذابیتش توانست در سیودومین جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار بگیرد و دیپلم افتخار بخش فیلمنامه این جشنواره را دریافت کند.
در سال گذشته برنامه «جنگ دوست داشتنی» با اجرای اصغر نقیزاده بازیگر مطرح سینمای دفاع مقدس به فضای طنز و بانمک پرداخت که بهخاطر پخش نامناسب آن نتوانست بهخوبی دیده شود.
مجموعه تلویزیونی «بیدار باش» نیز یکی از سریالهایی بود که با بازی مجید صالحی و اکبر عبدی فضای کمدی و شادی را از دل جبهه و جنگ به خانهها آورد.
اخباری که درباره وضعیت فیلمهای دفاع مقدسی امسال شنیده میشود، میگوید که با وجود آنکه فیلمهای متعددی درباره شهدا و موضوعات دفاع مقدسی در دست ساخت است، اما فیلمی در گونه کمدی و طنز دیده نمیشود. البته این نکته منفی نیست اما بدون شک فیلمهای کمدی دفاع مقدس در جذب مخاطب و فروش سینما سربلندند و میتوان روی آنها برای رونق سینما حساب کرد. شاید این گزارش بتواند نظر هنرمندان و مدیران را برای تولید فیلمهای دفاع مقدسی و کمدی تغییر دهد.
انتهای پیام/