معرفی کتاب|مولود مبارکی به نام «فال خون»
کشمکش در «فال خون»، برخلاف اکثر آثار دفاع مقدسی که پیش از این نوشته شده بود، کشمکش بیرونی نیست، کشمکشی درونی است میان تردیدها و ترسهای ذهنی سرباز که بر جانش نیشتر میزند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در پهنه ادبیات دفاع مقدس هرچند آثار متعددی سوسو میزنند، اما آنچه در طول چهار دهه اخیر به عنوان ستارهای درخشان در این آسمان تابیده، آثاری بودهاند که خلافآمد عادت نوشته شده و جریانی جدید در ادامه راه ادبیات جنگ باز کردند. از این منظر، «فال خون» مولود مبارکی در دهه 70 بود؛ آن هم درست زمانی که اکثر آثار ادبی جنگ، میدان مبارزه را نشان میداد و با زبانی تبلیغی درباره این واقعه مینوشتند.
داوود غفارزادگان از نخستین نویسندگانی است که وجه انسانی جنگ را مد نظر قرار داد. موقعیت و مواجهه انسان معاصر در طولانیترین جنگ کلاسیک قرن بیستم، موضوع مد نظر غفارزادگان در «فال خون» است. او با نگاهی انسانی، فارغ از شعارزدگی و کلیشههای رایج در داستانها و دیگر آثار دفاع مقدس تا آن زمان، داستانی را روایت میکند که تلنگری است هم به مخاطب و هم به ادبیات جنگ. به مخاطب از این منظر که او را کشاکش مرگ و زندگی برده و به ادبیات، از این وجه که راه دیگری را نیز میتواند برای روایت هشت ساله از تاریخ این کشور پیش گیرد.
غفارزادگان در کتاب «فال خون» داستان جنگ را از منظر متجاوزان روایت میکند. داستان حول محور شخصیت یک سرباز عراقی شکل میگیرد که به همراه یک سرهنگ بر بلندای تپهای مستقر شدهاند تا دیدهبانی کنند. در مقابل آنها روستایی است که بیهای و هیاهو، زندگی در آن جریان دارد. زندگی همانند تابلویی خوش آب و رنگ پیش چشم سرباز است، اما سرباز باید در کنار ستوان و ستوانیار، در فضایی سرد، پر از تردید و وحشت، دیدهبانی دهد. غلبه همین فضا هم کار دست هر سه نفر میدهد. سرنوشت سرباز از زمانی تغییر میکند که ستوان فالی برای او میگیرد و به او اعلام میکند که تا چند روز دیگر فقط زنده است و به زودی خواهد مرد. فالی که ستوان میزند، فال خون هر سه نفر داستان میشود.
غفارزادگان در «فال خون» تصویر انسان تنهای امروز را در مواجهه با یک موقعیت نشان میدهد. انسانی که با سردرگمی و یأس، با تقدیر مقدرش و مرگ میجنگد، اما در نهایت شکست چون بوفی بر زندگی او سایه میگستراند. محتوا و ساختار کتاب هماهنگ است و همین موضوع، رمز موفقیت غفارزادگان را تشکیل میدهد. غفارزادگان با وقوف بر این مهم و توجه به نکات فنی در پردازش پیرنگ، شخصیتهای داستانی و دیگر عناصر و پیوند آنها با هم، اثری در خور توجه خلق کرده است. کشمکش در «فال خون»، برخلاف اکثر آثار دفاع مقدسی که پیش از این نوشته شده بود، کشمکش بیرونی نیست، کشمکشی درونی است میان تردیدها و ترسهای ذهنی سرباز که بر جانش نیشتر میزند.
نویسنده با هوشمندی ماجرای کتابش را در همان ابتدا آشکار نمیکند. مخاطب در نیمههای کتاب، دست نویسنده را میخواند و متوجه میشود هرآنچه تا آن زمان خوانده، از جبهه مقابل و از درون نیروهای عراقی است. این رازآمیزی رمز دیگری است که نویسنده «فال خون» به خوبی از آن برای رها شدن از کلیشهزدگی بهره برده است.
نویسنده تلاش دارد با روایتی عینی از جنگ و پیامدهای آن، مخاطب خود را با تصویری متفاوت از جنگ آشنا کند؛ تصویری که شاید تا آن زمان از نظر بسیاری از پدیدآورندگان آثار پنهان و مغفول مانده بود.
انتشار «فال خون» در ایران و بعدتر با ترجمهاش به زبان انگلیسی در دیگر کشورها نیز مورد اقبال قرار گرفت. این اثر غفارزادگان را میتوان نمادی برای آغاز ادبیات دفاع مقدس در جریانی جدید معرفی کرد؛ جریانی که وجه انسانی جنگ را بر دیگر وجوه آن ترجیح داد و مسیر ناهموار این جنبه از ادبیات دفاع مقدس را هموارتر کرد؛ مسیری که برخی از نویسندگانش برای به رسمیت شناساندن آن ناگزیر به پرداخت هزینه هم بودند.
انتهای پیام/