ناگفتههایی از فریبرز عربنیا و دوبلورهای «مختارنامه»/ دستمزد دوبلورها به اندازه سیاهلشکرها هم نمیشد
حمیدرضا آشتیانیپور که به صدایِ امین تارخ در «معصومیت از دست رفته» و یا ابراهیم اشتر شناخته میشود، ناگفتهای از سریالِ «مختارنامه» و فریبرز عربنیا مطرح میکند که قابل تأمل است.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: سال 1389 بود که سریالِداود میرباقری از شبکه یک سیما پخش شد و امسال میتوانیم «مختارنامه» را سریالی 12 ساله بخوانیم. سریالی تاریخی و مذهبی که مخاطب را خسته نمیکند و پلان به پلان و سکانس به سکانسش جذابیتهای خودش را دارد. به اذعانِ خیلی از کارشناسان و حتی مخاطبان، هر بار تماشایش رگههای تازهای از بازیها و کارگردانی داود میرباقری را به رخ مخاطب میکشد.
بازیگرانش بارها از بازتابهای میدانی و مردمیاش گفتهاند که چطور مخاطب با این نقشها ارتباط برقرار کرده است، مثلاً کتک خوردن بازیگر شمر (محمد فیلی)، برخورد با ابنزیاد و حرمله (فرهاد اصلانی ــ انوش معظمی) در خیابان همه نشان میدهد که مردم این شخصیتپردازیهای درست را قبول کردهاند.
سریال "مختارنامه" دیگر نیاز به معرفی ندارد، بهواسطه بازپخشهای مکرر همه با پلانها، سکانسها و حتی دیالوگهایش آشنا هستند، حتی بسیاری از شبیهخوانیها، تعزیهها و نمایشهای خیابانی، به سبک و سیاق شخصیتپردازیهای "مختارنامه" روی صحنه رفتند و کار کردند. بسیاری از نقشِ ابنزیاد که فرهاد اصلانی آن را ایفا کرد تا کاراکترِ مختار که فریبرز عربنیا آن را به نمایش درآورد، الگو گرفتند.
هنوز هم بسیاری دوست دارند سریالی یا فیلمی درباره امام حسین(ع) بسازند؛ چون آثار در این حوزه انگشتشمارند. "رستاخیز" را احمدرضا درویش خلق کرده است و داود میرباقری "مختارنامه" را برای تلویزیون بهیادگار گذاشت اما عاشورا و واقعه کربلا ابعاد پیدا و پنهان و گفتنیهای بسیار برای آیندگان و نسلها دارد، مخصوصاً جنایتهای یزیدیان بعد از شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهلبیت(ع) که میتواند دستمایه آثار فرهنگی و هنری فاخری شود.
در میانِ کاراکترها و اتفاقاتِ جذاب و مهم سریال «مختارنامه»، صداهایی هم به گوش میرسند که هم ماندگارند و هم خاطرانگیز؛ مثلاً احمد رسولزاده که جایِ مرحوم داوود رشیدی در نقشِ نعمان بن بشیر صحبت کرده است. ایرج رضایی که صدایش را در قامتِ محمدرضا شریفینیا و نقش محمد حنفیه، میشنویم. مرحوم کریم اکبری مبارکه که نقش احمر بن شمیط را بازی کرده و تورج مهرزادیان آن را دوبله کرده و ژرژ پطروسی هم به جای محمد صادقی در نقشِ بن مطیع، صحبت کرده است.
علی همتِ مومیوند نقش مصعب با بازی جعفر دهقان را دوبله کرده و در کنار همه این کاراکترها، حضور حسن میرباقری در نقش ابراهیم اشتر و دوبله آن توسط حمیدرضا آشتیانیپور بسیار مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت. شاید بسیاری نمیدانستند این صدا دوبله شده و البته این اتفاق برای نقشِ داوود رشیدی هم افتاد و بسیاری بر این باور بودند این صدایِ خود هنرمند است.
آشتیانیپور فارغ از دوبله صدایِ ابراهیم اشتر، مسئولیت دوبلاژ سریالِ «مختارنامه» را نیز برعهده داشت.او همان آشتیانی پور سینما است که در سال 1380 فیلم «دختری به نام تندر» را ساخت. کار او در دوبله «معصومیت از دست رفته»، هم در مقام مدیر دوبلاژ و هم به عنوان دوبلور امین تارخ و یک شخصیت دیگر قابل تأمل بود. به گفته خودش حتی برخی از اهالی تلویزیون و سینما متوجه نشدند که به جای بعضی از بازیگران، دوبلور صحبت کرده است.
با او لحظاتی درباره ناگفتههایی از دوبله این سریال گفتوگو کردیم که نکاتِ جالبی رد و بدل شد خصوصاً نقشِ اصلی «مختارنامه» که فریبرز عربنیا آن را ایفا کرد.
حقوق پنج میلیونی برای انیماتورها/ چرا مدیر دوبله «مختارنامه» کمکار شده؟
مشروحِ این گفتوگو در ادامه آمده است:
* اخیراً در نشست خبری انیمیشن «پهلوانان» حضور پیدا کردید و نقدی بر دستمزدها و سطحِ پایین متنها و برخی دوبلهها داشتید. آیا این موضوعات باعث شده کمپیدا شوید؟
بله. من در آن نشست نکتهای را گفتم که برای خیلیها قابل تأمل بود اما حقیقت دارد. گفتم "بهترین انیماتورهای ما در بهترین شرایط ماهی پنج میلیون حقوق گرفتهاند که زیبنده انیمیشن «پهلوانان» نیست. این در حالی است که انیماتورها جذب پروژههای خارجی میشوند در ترکیه کار میکنند و یا به خارج از کشور میروند." یا آن نکته عدم توجه به کیفیت دوبله و متونِ آن باعث شده سخیفترین و رکیکترین کلمات را همین الان هم میتوانیم در دوبلههای تلویزیونی ببینیم. کلمات و ترجمههای بد در برخی از این دوبلهها اتفاق میافتد که زحمت و تلاش ما را در مجموعهای مثل «پهلوانان» خنثی میکند.
کارِ دوبله و هنرمندی، دلِ خوش و حال خوب میخواهد که متأسفانه این روزها کمتر وجود دارد. از طرفی کارهایی هم نمیشود که ما را ترغیب کند در تلویزیون و سینما باشیم. چرا که بسیاری میلِ به سخیفشدن و کارهای بیکیفیت و تکراری دارند. البته گهگاهی برای خالی نبودن عریضه یک کارهایی میکنم اما فضایِ کلی فضای خوبی نیست و رغبتی را ایجاد نمیکند.
از اصرار برای دوبله نقشِ «ابن حنفیه» تا انتخاب راوی برای «مختارنامه»
* حالا به سراغِ «مختارنامه» برویم و کارِ سختی که شما در پیش داشتید؛ دوبله سریال و نقشهایی که با صداهای ماندگار، ماندگارتر شدند.
آقای میرباقری با من تماس گرفتند و گفتند که به این نتیجه رسیدهاند باید بعضی از صداها و نقشها دوبله شود. ما زمانی که قرار گذاشتیم قسمتهایی را دیدم و پیشنهادم را مطرح کردم. قرار بر این شد که بخشی از نقشها دوبله شوند. البته مواردی هم بود که آقای میرباقری شاید خیلی به دوبله آنها فکر نکرده بود اما زمانی که من این پیشنهاد را دادم این اتفاق افتاد. البته یک مورد خاص که آقای میرباقری بنا به دلایلی نپذیرفتند دوبله شود. اما من معتقدم اگر دوبله میشد سرنوشت کار از جهت ارتباط با مخاطب به گونه دیگری رقم میخورد.
یکی از این نقشها ابن حنفیه بود که آقای شریفینیا آن را بازی کردند و به اصرار من دوبله شد؛ آقای ایرج رضایی را برای ایشان پیشنهاد دادم و این شخصیت با این صدا جزو دوبلههای ماندگار شد. پرویز بهرام در بخشهایی از کار به عنوان راوی حضور داشت و این پیشنهاد هم از طرف من بود. به واسطه حضور ایشان حتی کار راوی هم بیشتر شد و به نوعی بر روی کار نشست و آقای پرویز بهرام نقش مؤثری در این زمینه ایفا کرد. در ارتباط با کاراکتر احمر بن شمیط هم اعتقاد داشتیم باید دوبله شود. پس از آنکه این اتفاق افتاد خروجی خوبی را شاهد بودیم. این بازیگر در سریال «امام علی(ع)» نیز نقش ابن ملجم را ایفا کرده بود.
نقطه کلیدی «مختارنامه» در دوبله
شما به کار سخت دوبلورهای «مختارنامه» اشاره کردید که بسیار نکته به جا و درستی است؛ چون ما باید به نوعی دوبله میکردیم که در عین حال معلوم نباشد دوبلهای صورت گرفته و این بخشِ سخت کار به شمار میرفت. چرا که یک جاهایی دوستان مجبور بودند از صدایِ سر صحنه استفاده کنند. به همین جهت هم صدابرداری و گویندگی آن متفاوت بود. زمانی که ما یک فیلم را کامل دوبله میکنیم در واقع به نوعی ساختار گفتاری را رعایت میکنیم و از لحاظ فنی در انتخاب گویندههای مقابل هم این ساختار به درستی باید رعایت شود.
دلیلِ دوبله صدایِ محمدرضا شریفینیا و انتخابِ زهره شکوفنده چه بود؟
* من شنیدم قرار بود مرحوم رفعت هاشمپور هم در جمعِ دوبلورهای «مختارنامه» باشند...
درباره نقش اموهب(بهناز توکلی) من دلم میخواست رفعت هاشمپور به جای او گویندگی کند. وقتی با جلال مقامی بابت دعوت از همسرشان تماس گرفتم بعد از گفتوگو با خانم هاشمپور به من گفت قسم خورده که دیگر گویندگی نکند و نمیخواهد قسم خود را بشکند. بنابراین رفتم سراغ یکی از بهترین گویندگان زن یعنی زهره شکوفنده. البته مواردی را هم برای دوبله و تعویض صدا پیشنهاد کردم که اساساً میرباقری به آن فکر نکرده بود، مثل صدای بنشمیط(کریم اکبریمبارکه) و ابن حنفیه که نتیجه هم خوب از آب درآمد.
نمیخواستیم نقش ابنحنفیه، کسی را به یاد محمدرضا شریفینیا بیندازد، با اینکه خودش خیلی خوب حرف زده بود، این نقش دوبله شد. درباره محمد صادقی هم باید بگویم، لحنی که ایشان در بازیگری انتخاب کرده و اتفاقاً خیلی هم برایش زحمت کشیده بود با دیگر نقشها همخوانی نداشت و حتی ممکن بود به نقش ایشان لطمه بزند. برای همین به این نتیجه رسیدیم که دوبلهاش کنیم و محمد صادقی هم برخورد حرفهای و خوبی با این مسئله داشت. با این ذهنیت، من و ژرژ پطروسی با حسّ خوبی به این کار پرداختیم و صدای پطروسی در این نقش به خوبی کارگر افتاد.
اصرار داشتم صدایِ «مختار» دوبله شود/ شرط فریبرز عربنیا چه بود؟
* وقتی به سریالِ «مختارنامه» نگاه میکنیم همهچیز خوب در کنار هم قرار گرفته اما بسیاری از همکارهای شما و برخی کارشناسان اعتقاد دارند اگر صدایِ «مختار» هم دوبله میشد اتفاقات بهتری میافتاد، حتی نامِ بهرام زند برای دوبله این نقش به میان آمد؛ آیا واقعاً شرطِ فریبرز عربنیا این بود که صدایش دوبله نشود؟
این پیشنهاد را دادم و به نظرم مهمترین نقشی که باید دوبله میشد در ارتباط با این کاراکتر بود. آقای عربنیا بازیگر خوبی است اما نمیدانم به چه دلیل نوع گویشش در "مختارنامه" به دلیل محدودیتی که در صدابرداری بوده یا هدایتهای صدابردار و یا تشخیص خود بازیگر و کارگردان، در نحوه گفتوگو این وضعیت را به وجود آورد که به نظرم نوع گویش این بازیگر مناسب آن نقش نبود و کاراکتر صوتی این بازیگر برای آن نقش بهروز نشده بود. به هر حال جزو نقشهایی بود که باید دوبله میشد و دوبله شدنش چیزی از شأن این بازیگر کم نمیکرد. چه بسا کمک میکرد که آن نقش، موقعیت بهتری پیدا کند. متأسفانه این در طول کار رعایت نشده بود.
من اصرار داشتم این نقش دوبله شود. منتها آقای میرباقری با توجه به قولی که به آقای عربنیا داده بودند ترجیح دادند صدایِ ایشان باقی بماند. بعدها دوستان دیگری گفتند و هنوز هم میگویند ایکاش، صدایِ مختار هم دوبله میشد. بیشتر بحثِ تعهد اخلاقی که آقای میرباقری به آقای عربنیا داشتند مطرح بود. فریبرز عربنیا هم فکر میکرد صدایش دوبله شود ممکن است از اهمیتِ کار بازی ایشان کم کند. در حالی که معلوم شد اینطوری نیست و ما وقتی «معصومیت از دست رفته» را دوبله کردیم چیزی از ارزشهای کار آقای تارخ کم نشد. دوستانی معتقد بودند که به کیفیتِ پخش و نقش کمک هم کرد.
شما نام مرحوم استاد بهرام زند را آوردید؛ طبیعتاً موضوع دوبلاژ منتفی بود و به همین خاطر با شخصی به صورت جدّی درباره گویندگی ایشان صحبت نکردیم.
سرجمعِ دستمزد یک بازیگر سیاهیلشکر در طول کار را محاسبه کنید، دستمزد ما کمتر بود
* یک موضوع دیگر هم دستمزد دوبلورهای «مختارنامه» بود که بسیار پایین و نازل بوده است؛ حتی گفته میشود به اندازه دستمزدِ سیاه لشکرهای سریال هم نمیرسید؛ صحت دارد؟
ما دستمزد بسیار معمولی میگرفتیم؛ بازیگر معمولی در این سریال با 20 پلان در «مختارنامه» قرارداد سالیانهاش به 80، 90 میلیون میرسید. به طورکل دوبله ما چیزی نزدیک به همین ارقام بوده است. حتی وعدهای دادند این کار با این مختصات انجام شد شما پاداشی میگیرید که این وعده محقق نشد. در واقع کار را به نحو احسن انجام دادیم؛ حتی این نکتهای که شما مطرح کردید اگر سرجمعِ دستمزد یک بازیگر سیاهیلشکر در طول کار را محاسبه کنید، دستمزد ما کمتر از آن بود. همکاران براساس لطفی که به ما داشتند آمدند و با آن ارقام دریافتی، کارِ خوبی ارائه دادند.
من مثالی بزنم؛ در انیمیشن وقتی میخواهند به ما دستمزد بدهند میپرسند سهم صدایت در انیمیشن چقدر است؟ بعضی میگویند 80 درصد صداست و برخی میگویند 50 درصد؛ 10 درصد هزینه تولید یک انیمیشن بابت صدایش هزینه میشود و به گویندهها میدهند. اما اتفاقی که میافتد بسیار ناچیزتر است. در مورد سریالسازی هم «مختارنامه» را درنظر بگیرید؛ اگر فرض کنید سهم ما به عنوان دوبله 10 درصد بوده و سهمِ صدای من در بازی ابراهیم اشتر، 5 درصد بوده، دستمزدی که ما گرفتیم کمتر از یک هزارم درصدِ هزینه تولید فیلم بوده است.
به ما سرِ صحنه میرسند میگویند بودجهای که برای دوبله درنظر نگرفتیم، کمک کنید در کار بعدی جبران میشود؛ کار بعدی نمیبینیم! وقتی «مختارنامه» را پیشنهاد میدهند طبیعی است که چند سال یک بار چنین پروژهای ساخته میشود که فرصتی برای انجام یک کار متفاوت و خوب فراهم میکند. بنابراین تَن میدهیم.
در کل ایران 200 نفر دوبلور فعالاند که در میان این 200 نفر تعدادی هستند که در کارهای شاخص حضور دارند. سهم اینها در اعتبارات مالی، این بودجههایی که صرف تولید میشود چقدر است؛ در واقع هیچ! برای همین است که انگیزههایمان برای کار کردن را از دست میدهیم.
کدام بازیگران آمدند و به جایِخودشان حرف زدند؟
* کاراکترهایی که دوبله نشدند صدایِ سرصحنهشان کفایت کرد و یا اینکه به استودیو آمدند و به جای خودشان صحبت کردند؛ برای کدام از بازیگران چنین اتفاق افتاد؟
آقای فخیمزاده آمد و به جای خودش صحبت کرد. در «مختارنامه» عمدتاً صدا سرصحنه بود و یک جاهایی اصلاحیه داشتند. آقای عربنیا صدایِ سر صحنه بود و مواردی اصلاحیه داشت که با هماهنگی آقای میرباقری میآمدند و انجام میدادند. اما آقای زندگانی و آقای اصلانی مواردی اصلاح شد که در حضور خود من اتفاق افتاد. خوشبختانه در کنارِ ضعف در میکس که اعتقاد دارم خیلی خوب نبود اما از جهت نوع صدابرداری و ترکیبِ صدایِ سرصحنه با اصلاحیههای بازیگرانی که به استودیو آمدند و جایِخودشان صحبت کردند طوری این دو با هم ترکیب شدند با وسواس و ظرافتی که به خرج داده شد، خیلی لو نمیرفت.
نقشهایی در «مختارنامه» دوبله شدند که هیچ رفتار تدافعی از سوی بازیگرانش ایجاد نشد
* در میانِ صحبتهای شما احساس میشود کملطفی نسبت به دوبلورها اتفاق افتاده؛ آیا چالشی با بازیگران داشتید که قرار بود صدایشان دوبله شود؟
متأسفانه کملطفی وجود دارد. به هر حال تاریخ سینمای این مملکت به نوعی به دوبله مدیون است. حال کاری با این ندارم که دوبله نقایص سینمای ایران را پوشانده، اما هیچوقت اینگونه نبوده که دوبله کار را خراب کند. البته یک سطح نازل سینمای فارسی وجود داشته که متکی به دوبله بوده اما هیچ وقت در افتخارات دوبله این کارها وجود ندارد. زمانی که کارهای شاخص خارجی به ایران آمد مردم سینما را با دوبله شناختند. چرا دوبله در حال حاضر در بازار ایران مشتری دارد؟ به دلیل اینکه مردم دوبله را آنقدر نزدیک به شخصیتهای فیلم میدیدند که با آن رابطه بهتری برقرار میکردند.
باید بگویم 90 درصد صدای فیلمها و حتی دیالوگها بعد از اجرای صحنه به وسیله خود بازیگران تکرار و در مواردی اصلاح میشود و اگر همان را بخواهیم مورد مقایسه قرار دهیم به نوعی دوبله محسوب میشود. بنابراین در سینمای ما 70، 80 درصد بازیگران توانایی اینکه به جای خودشان حرف بزنند در همان ریتم فیلم را ندارند. چرا که این خودش قابلیتی میخواهد که یک دوبلور توانایی این را دارد که یک گویش را به اشکال مختلف اجرا کند. در ارتباط با مجموعه "مختارنامه" نیز نقشهایی که دوبله شدند هیچ رفتار تدافعی از سوی بازیگران آنها ایجاد نشد.
داود میرباقری اصرار کرد من به جایِ ابراهیم بن مالک اشتر صحبت کنم
* گفتوگو را با دوبله نقشِ ابراهیم بن مالک اشتر، نقشی که خودتان دوبلهاش را انجام دادید، ادامه دهیم. چطور این اتفاق افتاد؟
گزینه دیگری نداشتیم و تمایل داشتم خودم صحبت نکنم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که بهترین گزینه، همینی است که اتفاق افتاده و نتیجهاش هم نشان میدهد اتفاقِ درستی است. خود آقای میرباقری اصرار داشتند من به جایِ ابراهیم بن مالک اشتر صحبت کنم.
درباره انتخاب صداها و ترکیبِ صداها نظرِ غالب با من بود و حرفِ آخر به معنای حرفهای دوبله را من میزدم. البته تمام موارد را با جزئیاتش با آقای میرباقری چک میکردیم. آقای میرباقری به من اعتماد کرده بود و خوشحالم که به اعتماد ایشان خیانت نکردم.
نقطه کلیدی سریال «مختارنامه» این بود که برخلاف ذات سینما که همه برای دیده شدن میآیند ما تلاش میکردیم دیده نشویم. به میزانی این تلاش ما موفقیت آمیز بود و ما هرگز نمیبایست فراتر از حد فیلم، خودمان را به رخ بکشیم.
نماهایی از سریال «معصومیت از دست رفته»
حسن میرباقری از من تشکر کرد
* اتفاقِ خوشحالکننده شما از سریالِ «مختارنامه» چه بود؟
خوشترین خاطره من از سریال «مختارنامه» این است که بعداز پخشِ اولین قسمتی که ابراهیم اشتر در آن بود، حسن میرباقری به من زنگ زد؛ ابتدا پیشنهاد من بود خودش به جایِ خودش صحبت کند و بعد خودشان آمدند و گفتند کار من نیست. علاقهمند بودند من این کار را بکنم. کار زیبایی که او انجام داد و بقیه نکردند، این بود که فردایِ آن روز، بلافاصله به من زنگ زد و قدردانی کرد. بنابراین افتخار من این است که بسیاری از مردم فکر میکنند ابراهیم اشتر صدای خودش است. وقتی به جای امین تارخ در سریال "معصومیت از دست رفته" صحبت کردم هم عده بسیار زیادی فکر می کنند این صدای خودِ تارخ است.
در کوچه و خیابان به من میگفتند صدایِ شما شبیه به آقای تارخ است
* مردم بیشتر شما را به کدام صداهای ماندگار به یاد میآورند؟
مرا به اسمِ «مختارنامه» میشناسند، در حالیکه من ابراهیم اشتر را صحبت کردم. در زمان «معصومیت از دست رفته» مواردی پیش آمد که در کوچه و خیابان میگفتند صدایِ شما شبیه به امین تارخ است و من میگفتم بله.
فقدانها و مشکلات دوبله
* برخی از همکاران شما گلایههایی نسبت به سطح و شأن مدیران دوبلاژ و کیفیتِ دوبله دارند و معتقدند کمتر در شرایطِ فعلی، تیپسازی و اصول درست دوبله اتفاق میافتد؛ نظر شما در این باره چیست؟
ما هم گلایه داریم، چون زندگیمان را برای این کار گذاشتیم اما متأسفانه یک بخشی مربوط به همصنفیهای خودمان است. شرایط خوبی ندارند بخشی از آن معیشتی و اقتصادی و بخشی هم به نظام کلی سینما، دوبله و فرهنگی برمیگردد که تحتالشعاع پول و سرمایهداری قرار گرفته است. مخصوصاً ورود پلتفرمها مزید بر علت شد تا حجم زیادی از پول وارد این چرخه شود. کمترین سهم را برای صاحبان اصلی این حرفه قائل میشوند و اگر ما بخواهیم وارد بازی شویم باید بجنگیم چون سلامت کاری برایمان اهمیت دارد. آنها برنمیتابند و منافع یکسری در این آشفتگی و ناسلامتی است؛ در نهایت میدانی برای ما نیست و متأسفانه ماجرا به همین صورت است؛ کیفیتهای بد و ناقصِ دوبله!
فارغ از هرچیز، متونِ بیکیفیت و محتوایِ ضعیف، به دوبله ضربه میزند و از طرفی صداها خیلی شبیه به هم شدهاند. یک زمانی آنقدر تنوع وجود داشت که میتوانستیم تشخیص بدهیم این صدایِ فلان دوبلور است؛ صداهای شاخص با قابلیتها و تیپسازیهای متفاوت. الان صداها شبیه هم هستند و خیلی از اوقات نمیتوان تشخیص داد این صدایِ کدام دوبلور است. همانطور که بسیاری هم اعتقاد دارند و من هم موافقم، انتخابها صحیح نیست و سطح کیفی مدیران دوبلاژ پایینتر از سطح دوبلورها است و لطمه زیادی میزند. قبلاً مدیران دوبلاژ به لحاظ شأن، موقعیت، دانش و درک یک نوع برتری حرفهای داشتند و الان این طور نیست. خیلی امیدوار باشیم سطح مدیر دوبلاژ و دوبلورها برابر باشند که برای ارائه کار خوب، کافی نیست.
انتهای پیام/