غرب و مذاکرات رفع تحریم؛ ضربالاجلهای خیالی علیه ایران
تعیین ضربالاجل در مذاکرات رفع تحریم از یک سو از بستهبودن دستوپای کشورهای غربی در برابر راهکارهای ابتکاری ایران نشئت میگیرد و از سوی دیگر از عدم اراده غرب برای انجام اقدامات عملی جهت بازکردن گره مذاکرات حکایت دارد.
خبرگزاری تسنیم - گروه بینالملل، عظیم امیدی، «چند هفته دیگر»؛ این جدیدترین ضربالاجلی است که وزیر امور خارجه جدید فرانسه برای موعد توافق در مذاکرات رفع تحریمها تعیین کرده است، آن هم در شرایطی که شواهد گوناگون حاکی از آن است که ترمز مذاکرات را همان طرفی کشیده که دستش را روی بوق گذاشته است.
کاترین کولونا، وزیر خارجه جدید فرانسه روز سهشنبه 21 تیرماه 1401 در گفتوگو با قانونگذاران فرانسوی گفت تنها چند هفته تا بسته شدن کامل پنجره مذاکرات باقی مانده است. چند روز بعدتر، خبرگزاری رویترز با گزارش اینکه ممکن است پایان مذاکرات بدون نتیجه اعلام شود با موضوع محدودیت زمان در مذاکرات مانور جدیدی بهراه انداخت.
ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز اخیراً درباره همین موضوع گفت: «ضربالاجل وجود دارد و آن موقعی است که توافقی که الآن چند ماه است روی میز است، توافقی که با حسننیت و با جزئیات دقیق توسط آمریکا و بههمراه متحدان اروپایی ما و روسیه و چین مذاکره شد، دیگر در راستای منافع ملی ما نباشد.»
با این حال تعیین ضربالاجل یکی از تاکتیکهای اصلی غربیها در جریان مذاکرات رفع تحریمها بوده است و غربیها بهقدری در استفاده از آن اسراف بهخرج دادهاند که امروز به یک تهدید توخالی تبدیل شده است.
توجیهی که آمریکاییها از تعیین ضربالاجل برای مذاکرات عنوان میکردند این بود که گذشت زمان برجام را با توجه به پیشرفت برنامه هستهای ایران از منافع «منع اشاعهای» توافق سال 2015 تهی میکند. اکنون چند ماه از ضربالاجلهای آمریکاییها از برجام میگذرد و طرفهای غربی هنوز بازگشت به همان توافق را اولویت خودشان عنوان میکنند؛ مسئلهای که هم نشان میدهد که تعیین ضربالاجل، تاکتیکی برای فشار بر تیم مذاکرهکننده ایرانی بوده است و هم بیربط بودن اهداف اشاعهای در برنامه هستهای ایران را اثبات میکند.
بازی با ضربالاجلها
نخستین ضربالاجلی که مقامهای کشورهای غربی از زمان آغاز مذاکرات رفع تحریمها در دولت آیتالله ابراهیم رئیسی مطرح کردند پایان سال میلادی 2021 یا دسامبر 2021 بود.
هنگامی که این ضربالاجل به پایان رسید و توافقی حاصل نشد، «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفت که آمریکا و سایر کشورهای غربی «چند هفته آینده» را بهعنوان ضربالاجل مذاکرات تعیین کردهاند.
در همان زمان (روز 3 ژانویه/13 دی) پایگاه پولیتیکو گزارش داده بود که کشورهای غربی اواخر ژانویه یا اوایل فوریه را بهعنوان ضربالاجل اتمام گفتوگوها تعیین کردهاند، در همان بازه زمانی، این جمله که «تنها چند هفته و نه چند ماه» تا به ثمررساندن مذاکرات وقت باقی است به تکیه کلام مقامهای فرانسه، انگلیس، آلمان و آمریکا تبدیل شده بود.
روز 17 ژانویه (27 دی) روزنامه والاستریتژورنال بهنقل از یک مقام آمریکایی ضربالاجل اوایل فوریه را به «اواسط فوریه» تغییر داد و نوشت که بعد از این تاریخ، پنجره دیپلماسی با ایران بسته خواهد شد.
در نهایت، شبکه خبری سیانان 20 بهمنماه، زمانی که تنها 6 روز تا فرا رسیدن ضربالاجل اواسط فوریه باقی مانده بود بهنقل از سه مقام آمریکایی، «پایان ماه فوریه» را ضربالاجل نهایی مذاکرات اعلام کرد.
مسئله ضربالاجلهای ساختگی آمریکا چندی پیش مورد توجه یک اندیشکده یهودی قرار گرفت، این اندیشکده به 27 جمله مقامهای آمریکایی درباره کوتاهبودن زمان در مذاکرات از ژانویه 2021 تا پایان ژانویه 2022 اشاره کرده و نوشته بود: «بهنظر میرسد زمان مذاکرات هستهای هرگز به پایان نمیرسد.»
خط بطلان بر ضربالاجلها
جو بایدن چند روز پیش در جریان سفر به فلسطین اشغالی، در حالی که چند ماه از آخرین ضربالاجل آمریکاییها برای ازسرگیری اجرای کامل برجام میگذرد گفت که «بازگشت به برجام هنوز منطقی است.»
علاوه بر این، مقامهای دیگر کشورهای غربی هم بدون توجه به جملههایی که درباره بسته شدن پنجره دیپلماسی طی چند هفته بر سر زبان میآوردند میگویند که دنبال بازگشت به توافق هستند.
البته برخی از این مقامها مانند وزیر خارجه جدید فرانسه گویا چندان در جریان منسوخ شدن این تاکتیک نیستند و از موعد چندهفتهای، تا بسته شدن پنجره دیپلماسی سخن به میان میآورند.
چرا ضربالاجل؟
تعیین ضربالاجل در مذاکرات هستهای، از یک سو از بسته بودن دستوپای کشورهای غربی در برابر راهکارهای ابتکاری ایران نشئت میگرفت و از سوی دیگر از عدم اراده 3 کشور اروپایی و آمریکا برای انجام اقدامات عملی جهت باز کردن گره مذاکرات حکایت داشت.
در تمام مدت جاری بودن مذاکرات در وین، کشورهای غربی عملاً با توجه به شکست خوردن سیاست فشار حداکثری علیه ایران گزینهای غیر از راهکارهای عملیات روانی و فشار رسانهای برای استفاده بهعنوان اهرم چانهزنی علیه ایران نداشتند. آمریکا از همه ظرفیت تحریمی خود علیه ایران استفاده کرده بود، گزینه نظامی عملاً ناممکن بود و خرابکاریها و ترورهای هستهای نهتنها خللی در برنامه هستهای ایران ایجاد نکرده بود، عزم تهران را برای سرعت دادن به پیشرفتهای خود دوچندان کرده بود.
در چنین شرایطی طرفهای غربی با تأکید بر کوتاه بودن زمان در مذاکرات وین قصد القای این را داشتند که ایران بایستی از طرح هرگونه خواسته برای اطمینان از تأمین منافعش دست بکشد و بهسرعت با توافق موجود موافقت کند.
این راهبرد، اضافه بر این، تاکتیکی برای سرپوش گذاشتن بر بیعملی طرفهای غربی بهویژه آمریکا در مذاکرات و در راستای تلاش برای مقصرسازی از ایران بود. اختلافات داخلی میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در خصوص برجام و الزام واشنگتن به گزارشدهی درباره روند گفتوگوها به رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را میتوان یکی از اصلیترین دلایل کشدار کردن مذاکرات از سوی آمریکا دانست. ویژگیهای شخصیتی «جو بایدن» را نیز باید عاملی دانست که به ضعف او در حلوفصل این مشکلات دامن زده است.
«جفری لوئیس»، از کارشناسان مسائل منع اشاعه هستهای در آمریکا چند ماه پیش در مصاحبهای با پایگاه «اماسانبیسی» درباره اینکه چرا بایدن در بازگشت به برجام تعلل کرده است میگوید: «او آدم بزدلی است. او در ماههای آغازین ورود به کاخ سفید از تبعات این کار بیم داشت و نگران بود مبادا اینطور بهنظر برسد که قصد دارد به ایران امتیاز بدهد.»
گفته میشود بایدن بهخصوص در نخستین ماههای ریاستجمهوریاش نگران آن بوده است چنانچه مخالفان برجام در مجلس سنا، بهخصوص «باب منندز»، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا را تحریک کند ممکن است در فرایند تأیید صلاحیت اعضای کابینهاش با مشکل مواجه شود و به همین جهت ترجیح داده است تصمیمگیری درباره توافق را به آینده موکول کند.
انتهای پیام/