نشست مادرید و تمایل دو چندان ناتو برای تشدید بحران با روسیه
مهمترین دستاورد نوزدهمین نشست رهبران ناتو در شهر مادرید یکدست کردن مواضع سیاسی و نظامی کشورهای عضو این پیمان نظامی و تدوین طرح راهبردی ناتو در قبال جنگ اوکراین و مهار چین بود.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم-محمد امین ایمانجانی: مهمترین دستاورد نوزدهمین نشست 8 تیرماه رهبران ناتو در مادرید اسپانیا یکدست کردن مواضع سیاسی و نظامی کشورهای عضو این پیمان نظامی و تدوین طرح راهبردی ناتو (Nato Strategic Concept) در قبال جنگ اوکراین و مهار چین بود. در این نشست ناتو طرح راهبردی جدید خود را در چارچوب فضای امنیتی این ائتلاف برای مقابله با روسیه و چین در قالب سه وظیفه اصلی تحت عناوین "بازدارندگی و دفاع"، "امنیت جمعی" و "مدیریت بحران" مشخص کرد.
از این پس در برنامه های ناتو مقابله جدی تر با روسیه در جنگ اوکراین و تحدید فعالیتهای نظامی چین در حوزه هند و اقیانوس آرام به عنوان یک چالش راهبردی دراز مدت در اولویت قرار دارد؛ و ناتو با تدوین "معادلات امنیتی جدید" ، خود را برای درگیریهای همزمان با روسیه و چین آماده کرده است.
در نشست مادرید اختلافات میان کشورهای شرق با غرب اروپا در مورد نحوه برخورد با روند جنگ که سبب تفرقه و دو دستگی میان کشورهای شرق با غرب اروپا و هم چنین ناتو شده بود، برطرف شد. ناتو توانست کشورهای شرق اروپا را از نگرانی و ترس از گسترش جنگ و تهاجم روسیه به خاک کشورشان برهاند و آنها را به پیروزی اوکراین در این جنگ امیدوارتر کند. اما این تصمیم ناتو برای کشورهای غرب اروپا که نسبت به تامین امنیت انرژی خود نگرانی داشتند و خواستار پایان جنگ و تقسیم اوکراین به دو منطقه اروپایی و روسی بودند، نه تنها کار مهمی انجام نداد، بلکه هزینههای آنها را برای تعقیب بیشتر پوتین بالاتر برد و غرب اروپا را همچنان به عنوان خطوط اولیه دفاع در مقابل روسیه نا امنتر از گذشته کرده است. میتوان گفت برای اولین بار اعضای این پیمان نظامی ضمن کنار گذاشتن اختلاف نظرها توانستند یک "برنامه مشترک نظامی راهبردی" را برای مقابله با روسیه در جنگ اوکراین و سپس مهار چین تدوین کنند.
ناتو با تصویب "Nato Strategic Concept" که نمایانگر ارزیابی جمعی اعضای آن از پیرامون امنیتی است، بعد از محکومیت روسیه در حمله به اوکراین و ارائه برنامه برای حمایت از کییف، از چین به عنوان یک چالش راهبردی دراز مدت یاد کرد و اقدامات پکن در مورد لفاظیهای تقابلی نظامی و هدف قرار دادن اعضا ناتو با عملیات سایبری ترکیبی محکوم کرد و چین را بعد از روسیه در ردیف دشمنان غرب قرار داد. عضویت سوئد و فنلاند در ناتو و ایجاد زمینه برای همکاریهای موثر و عملی ناتو با کشورهای استرالیا، ژاپن ،کره جنوبی، نیوزیلند، اوکراین، گرجستان، بوسنی، اردن و موریتانی بخش مهم دیگری از برنامه راهبردی ناتو است.
در توافقات رهبران ناتو برای مقابله با روسیه، ایجاد محدودیتهای بیشتر زمینی، دریایی و هوایی و به تبع آن پشتیبانی نظامی از بسته ماندن کریدور راهبردی سووالکی بر روی کالینینگراد، حفاظت از مین گذاری در دریای سیاه جهت در تنگنا قراردادن نیروی دریای روسیه و هم چنین ارسال تجهیزات پیشرفته برای پوشش آسمان اروپا برای مقابله با نیروهای هوایی و موشکی روسیه، از اولویت خاص برخودار بود.
اولویت نخست ناتو تمرکز بیشتر بر حوزه کشورهای بالتیک و کالینینگراد بود. کالینینگراد تنها ساحل بدون یخبندان روسیه است و در دوران جنگ سرد همواره یکی از پایگاههای مهم در موازنه قدرت بود که جهت ترانزیت کالا برای مقر راهبردی ناوگان شمالی ارتش روسیه در دریای بالتیک مورد استفاده قرار می گرفت. در کالینینگراد دهها هزار پرسنل نظامی روسیه حضور دارند و سامانه دفاعی اس – 500 و موشکهای اسکندر با قابلیتهای بسیار پیچیده و تغییر مسیر در میانه عملیات و با برد بیش از 500 کیلومتر در این منطقه مستقر شده است. پیش از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین نیز جنگندههای میگ-31 مجهز به موشکهای مافوق صوت کینژال که قادر به حمل کلاهکهای هستهای هستند، در کالینینگراد به زمین نشستند. طی 6 سال اخیر نیز جنگنده های روسیه و ناتو در این منطقه شبانه روزی یکدیگر را رصد و رهگیری میکنند.
ناتو در نشست مادرید تحقق دو هدف عمده را برای دریای سیاه و کالینینگراد مد نظر داشت. اول اینکه در صورت برخورد نظامی احتمالی میان روسیه و کشورهای حوزه بالتیک، ناتو باید به عنوان بخشی از وظیفه دفاع عملی از لیتوانی، استونی و لتونی حمایت کند و لجستیک زمینی و دریایی روسیه را با بسته نگه داشتن کریدور سووالکی همچنان بسته نگه دارد. دوم اینکه موشکهای هارپون در دریای سیاه باید همچنان قدرت مانور دریایی روسیه را به سمت صفر کاهش دهد.
در حال حاضر پشتیانی زمینی کالینینگراد از طریق لیتوانی با بسته شدن کریدور سووالکی غیر ممکن شده است. قبلا روسیه از طریق مسیر زمینی 60 مایلی بین بلاروس کالینینگراد تحت عنوان کریدور سووالکی دسترسی زمینی به کالینینگراد داشت و تنها راه زمینی یا کریدور فراسرزمینی روسیه برای رسیدن به منطقه کالینینگراد و دریای بالتیک بود که اینک مسدود شده است. اگر این کریدور زمینی 60 مایلی بین استان کالینینگراد روسیه و بلاروس به هر طریقی حتی با درگیری نظامی به کنترل روسیه درنیاید، تاثیر آن بر اهداف و برنامههای جنگ اوکراین و روحیه ارتش روسیه برای ادامه جنگ بسیار زیاد خواهد بود.
ناتو به تدریج توانسته است راه های روسیه برای دستیابی به دریای بالتیک و دریای شمال را مسدود و روسیه را به طور کامل از طریق قاره اروپا و دریای شمال در محاصره زمینی، دریایی و هوایی قرار دهد. با ملحق شدن فنلاند و سوئد به ناتو، کشورهای ساحلی دریای بالتیک و شمال، شامل دانمارک، آلمان، لهستان، لیتوانی، لتونی و استونی به اتفاق فنلاند و سوئد، با اتصال سه خلیج متصل به دریای شمال عملا به جز دو منطقه که همچنان آبهای سرزمینی روسیه هستند، دریای شمال را به «دریاچه بزرگ ناتو» تبدیل خواهند کرد و دریای شمال عملا تحت سیطره ناتو در خواهد آمد. در چنین شرایطی دسترسی یگانهای دریایی و هوایی روسیه به دریای بالتیک تنها از سواحل سنپترزبورگ در خلیج فنلاند و سواحل کالینینگراد و آن هم از میان کشورهای عضو ناتو ممکن خواهد شد.
بدون تردید در صورت تدام این وضعیت و عدم اقدام تلافی جویانه مسکو برای شکست این محاصره، اعتبار ناتو به عنوان ضامن امنیتی اعضایش بیشتر خواهد شد و یک آسیبپذیری حیاتی برای روسیه به ویژه برای ادامه جنگ با اوکراین ایجاد خواهد کرد.بنابراین ایجاد تنگنای راهبردی برای نیروی دریایی و هوایی روسیه به ناکارامدتر کردن اقدامات پیشدستانه نظامی مسکو در این منطقه منجر خواهد شد و غرب را مصمم تر برای رویارویی بیشتر با روسیه میکند.
البته ناتو آگاه است که این وضعیت بدون تردید سطح برخورد نظامی میان ناتو و روسیه به ویژه در حوزه بالتیک را تا رسیدن به مرز بحران و حتی رویارویی مستقیم افزایش میدهد و بحث دفاع از قلمرو جدید ناتو در دریای بالتیک را در مقابل عمق راهبردی و خطوط قرمز روسیه در کالینینگراد قرار خواهد داد که ریسک بزرگی است.
در واقع تصمیمات اخیر ناتو نشان میدهد که گرایش این پیمان نظامی به درگیریهای گستردهتر و اختصاص هزینههای نظامی بیشتر برای مقابله با روسیه دو چندان شده، به طوریکه برای ایجاد بازدارندگی و دفاع سریع در قبال تحرکات غیر قابل پیش بینی روسیه، ایالات متحده به طور قابل ملاحظه به زودی حضور نظامی خود در اروپا را با نیروهای اضافی و تسلیحات مدرن تر برای خطوط دفاعی ناتو در برابر روسیه، تقویت خواهد کرد.
خطوط دفاعی جدید ناتو قرار است با ایجاد مقر دائمی برای سپاه پنجم ارتش آمریکا در لهستان، افزایش نیروهای آمریکا در رومانی برای دفاع موثرتر از مولداوی، اعزام جنگنده اف-35 مجهز به سلاح هستهای به انگلیس جهت مراقبت منسجمتر از حریم هوایی ناتو، تامین امنیت دفاع هوایی در ایتالیا و آلمان با ارسال تجهیزات پیشرفته تر برای مقابله با موشکهای سوپرسونیک روسی و هم چنین افزایش تعداد رزمناوهای آمریکا در مدیترانه برای اشراف بر تنگههای جبل طارق، بسفر و داردانل، یک کمربند امنیتی آماده جنگ را برای نیروی های واکنش سریع ناتو جهت مقابله جدی تر با روسیه ایجاد کند.
رهبران ناتو در مادرید با تاکید بر تعهد اعضا نسبت به ماده 5 این پیمان نظامی که همه کشورهای عضو را متعهد به دفاع از کشور مورد تهاجم میکند، ضمن حمایت از کییف و محکومیت روسیه در تهاجم به اوکراین، مسکو را به دلیل ایجاد بی ثباتی در امنیت بین المللی و کشتار مردم غیرنظامی ملزم به پاسخگویی برای جنایات جنگی در اوکراین کردند.
وقتی رهبران ناتو، روسیه را به عنوان عامل کشتار و جنایتکار جنگی معرفی میکنند، میتوان گفت شرایط کاملا تغییر کرده و امیدها برای یافتن راه حل های سیاسی برای پایان جنگ نیز از دست رفته و دیگر روزنهای برای آتش بس وجود ندارد. جنگ سفارتخانهها و اخراج دیپلماتها هم دلیل دیگری بر تشدید جنگ است. بنابراین اگر دخالت غرب در جنگ اوکراین چیزی برای از دست دادن برای روسیه باقی نگذارد، برای پوتین تنها راه برای پیروزی و یا شکست نخوردن در جنگ استفاده از سلاحهای هستهای است. میتوان گفت نتیجه نشست رهبران ناتو در مادرید ادامه و تشدید جنگ در اوکراین است.
انتهای پیام/