برنامه انگلستان برای جلوگیری از خلع ید نفت ایران؛ تهدید نظامی تا تبلیغات رسانهای
۳۰ خرداد سال ۱۳۳۰ خلع ید انگلستان از نفت ایران آغاز و اعلامیهای از طرف هیئت مدیره موقت و فرماندار نظامی آبادان ابلاغ شد و پرچم ایران به اهتزاز درآمد و تابلوی شرکت ملی نفت ایران بر ساختمان اداری خرمشهر و آبادان نصب شد.
به گزارش گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، روز 29 خردادماه 1330، پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در 29 اسفند 1329، هیئتی متشکل از کارشناسان ایرانی، اداره امور اجرایی شرکت ملی نفت ایران را به عهده گرفت. با تشکیل این هیئت، بنا به پیشنهاد آیتاللّه کاشانی و دکتر مصدق و تصویب مجالس شورای ملی و سنای ایران، از شرکت نفت انگلیس خلع ید شد.
در پی خلع ید از شرکت نفت انگلیس، کارکنان خارجی این شرکت که بیش از چهار هزار و پانصد نفر بودند، به طور دست جمعی از ایران خارج شدند. در پی آن، دولت انگلیس، دست به اقدامات سیاسی وسیعی زد و ایران را تهدید نظامی کرد اما روز 30 خرداد خلع ید آغاز شد و اعلامیهای از طرف هیئت مدیره موقت و فرماندار نظامی آبادان ابلاغ و اعلام شد و پرچم ایران به اهتزاز درآمد و تابلوی شرکت ملی نفت ایران بر ساختمان اداری خرمشهر و آبادان نصب شد.
سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر و از خویشاوندان مرحوم «سید حسین مکی» عضو هیئت خلع ید نفت در یادداشت مشروحی که برای تسنیم ارسال کرده است، به بررسی شکلگیری این هیئت و کارشکنیهای انگلستان در مسیر جلوگیری از عملی کردن قانون ملی شدن صنعت نفت پرداخته است.
متن زیر مشروح یادداشت آقای مکی است که در ادامه میخوانید:
یک روز پیش از تصویب ملی شدن صنعت نفت، اعتراض دولت انگلستان از طریق سفارت آن کشور در تهران به «حسین علاء» نخست وزیر، تسلیم و تحویل شد که گزیدهای از آن به این شرح بود: "دولت پادشاهی انگلستان نمیتواند نسبت به امور شرکت نفت انگلیس و ایران که مؤسسه مهم انگلیسی و حتی بینالمللی است بیعلاقه بماند... اصل ملی کردن و سلب مالکیت خصوصی از شرکتی که بر اساس تضمین پیمان که با مذاکرات آزاد منعقد گردیده تا سال 1993 معتبر و لازم الاجراست و در این حال شرکت آماده شده است که در خصوص قراردادی جدید بر پایه تقسیم مساوی منافع مربوطه به مذاکره بپردازد...".
** از نپرداختن حقوقها تا حکومت نظامی در خوزستان برای جلوگیری از خلع ید
پس از تصویب ملی شدن صنعت نفت، روز 5 فروردین 1330 کارگران صنعت نفت در خوزستان به اعتصاب بزرگی پرداخته و آنچنان خشم و انزجار خود را از رفتار و کردار شرکت نفت به نمایش گذاشتند که تأثیرات بینالمللی آن در سطح جهان به طور گستردهای پخش و دیده شد و دلیل عمده آن را میتوان در حرکت نوین استعماری به دلیل قطع حقوق و مزایای کارگران از طرف شرکت نفت مشاهده کرد و حتی آنچنان فشاری بر دولت علاء وارد شد که در خوزستان حکومت نظامی اعلام و اجرایی شد.
در فروردین 1330 بنا به یافتههای آن روزگار میتوان گفت روزی نبود که تظاهراتی بر علیه شرکت نباشد و هدف آن هم به جهت دستیابی به منافع اصول ملی شدن صنعت نفت اعمال میشد که در پی آن، فشار بینالمللی متحدین انگلیس هم برای مانعگذاری و بازداشتن حرکت ملی مردم ایران، شدت مضاعفی به خود گرفت.
مصاحبه حسین علا با یکی از خبرگزاریهای آمریکائی و اظهار امیدواری وی جهت حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مطرح و خواهان ایجاد بستری مناسب جهت روابط حسنه با دول غربی و به خصوص ایالات متحده شد که در مقابل، در پی فشار حداکثری به دولت علا و همچنین گزارش کمیسیون نفت در روز پنجم اردیبهشت که بعدها به قانون 9 مادهای خلع ید معروف شد، به مجلس شورای ملی تقدیم و محمد مصدق در سخنرانی پیش از دستور خود هشداری جدی به دولت وقت داد: "... مطابق اطلاعاتی که به من رسیده باید عرض کنم که ممکن است در آتیه خیلی نزدیک، حوادثی روی دهد که کارهای انجام شده شما به کلی عقیم بماند...".
مصدق درباره گزارش کمیسیون نفت و وظایف کمیسیون خلع ید شرح داد که: "... این هیئت کارش نظارت چند روزهای است که تا اساسنامه شرکت نفت جنوب تهیه بشود، میبایست نظارت کند، همچنان که امروز نمایندگان مجلس در کار بانک ملی نظارت میکنند... جناب آقای رئیس، روز شنبه یا صبح و یا عصر مجلس را تشکیل بدهید و این طرحی را که کمیسیون باید پیشنهاد کند، به عنوان یک طرح به قید سه فوریت بیاورید تا در این مجلس تصویب شود...".
با تلاش و سیاست منحصر به فرد مصدق که تحت حمایت کامل نمایندگان جبهه ملی و حمایت آیتالله کاشانی صورت گرفت، جلسه رسیدگی به لایحه مورد نظر به روز بعد موکول شد و در نتیجه حسین علاء که به واقع نگران سرانجام و عاقبت پر ابهام سرعت عمل جبهه ملی برای دولت بود، ناگهان در روز جمعه مورخ 6 اردیبهشت 1330 که دقیقاً یک روز پیش از تشکیل جلسه رسیدگی مذکور بود، از سمت خود استعفا و محافل داخلی و خارجی را به کل شگفتزده کرد که در واقع پیشبینی مصدق در شرف تکوین بود، آنچنانکه مصدق در خاطرات خود نیز بیان داشته: "... از اینکه گفته میشد آقای حسین علا استعفا داده است تعجب کردم چون که در روز ششم اردیبهشت، شب که به خانه من آمده بودند و میخواستند در یک موضوعی با من مشورت کنند، هیچ از این بابت صحبت نکردند ...".
انگلیسیها در حاک ترک ایران بعد از خلع ید از صنعت نفت
با استعفای نخستوزیر، وقوع طوفانی دیگر شدت گرفت تا اینکه روز شنبه هفتم اردیبهشتماه که قرار بود پیشنهاد کمیسیون نفت درباره خلع ید مطرح شود، مجلس اعلام جلسه خصوصی کرد و اتفاق نادری در حال وقوع بود آنچنانکه میدان بهارستان نیز شاهد حضور جمعیتی زیاد و تا اندازهای پر التهاب بود و همگی انتظار تحمیل نخستوزیری قلدرمأب و یکهتاز در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت را داشتند که ناگهان در تصمیمی خارقالعاده، نمایندگان مجلس با 79 رأی موافق از 100 رأی در برابر بُهت و ناباوری همگان به نخستوزیری محمد مصدق رأی تمایل داده و وی راهبر اصلی دولت ملی شد و در خاطرات خود نیز گفته است: "... تنها دلیل قبول مسئولیت آن بود که طرح ملی شدن صنعت نفت منتفی نگردد و با حمایت قاطع دولت تصویب و اجرائی شد."
وی در رابطه با استعفای حسین علا هم مینویسد: "... علت استعفای نخستوزیر را از بعضی از نمایندگان سؤال کردم و یکی از دوستان گفت: حضرات که مقصود انگلیسیها بود، چنین تصور کردهاند که از این نخستوزیر و امثال او کاری ساخته نیست و میخواهند آقای سیدضیاءالدین طباطبائی را که هماکنون به حضور شاه آمده و به انتظار رأی تمایل در آنجا نشسته است را وارد کنند... چنانچه آقای سید ضیاءالدین نخستوزیر میشد، دیگر مجلسی نمیگذاشت تا من بتوانم موضوع ملی شدن نفت را تعقیب کنم. من را هم با یک عده توقیف یا تبعید میکرد."
در جلسه خصوصی مجلس، مصدق تنها شرط پذیرش این مسئولیت را تصویب گزارش کمیسیون نفت تعیین کرد که خود سرآغازی بر حمایتی قاطع از طرف نمایندگان جبهه ملی و قاطبه ملت ایران از ایشان و دولت تحت امرش بود.
مرحوم «حسین فاطمی» در سرمقاله روزنامه باختر امروز که در عصر همان روز به چاپ رسید، عنوان داشت : "... کمتر از نیم قرن است که ملت ایران دکتر مصدق را به پیشوائی خود برگزیده است؛ کیست که در سیاست این مملکت وارد باشد و سواد خواندن و نوشتن فارسی را داشته باشد و اسم دکتر مصدق را در مبارزات حیاتی و عظیم ملی نشنیده باشد؟ نام او با مشروطیت ایران همیشه همراه بوده و تنها کسی است که در مبارزات اصولی خود سرسختی و مجاهدت ممتد و طولانی نشان داده و با نفوذ اجانب همیشه جنگیده است ...".
مصدق پس از دریافت فرمان نخستوزیری به دیدار آیتالله کاشانی رفت. این دیدار فوقالعاده گرم و صمیمانه بود. در این جلسه آیتالله کاشانی از دکتر مصدق خواست عناصر بیگانهپرست و ایادی انگلستان را که در دستگاههای دولتی هستند از کار برکنار کند و اما دکتر مصدق در جواب ایشان اظهار داشت که چون عجالتاً عمل اجرائی در پیش است مصلحت نیست یک مرتبه به این اقدام مبادرت ورزد زیرا در کار دولت ایجاد زحمت خواهند کرد و بعداً اقدام میشود.
محمد مصدق، آیتالله کاشانی و سیدحسین مکی
در خصوص طرح لایحه خلع ید، مواردی مطرح و در حال اجرا بود آنچنانکه دکتر مصدق پذیرش نخستوزیری خود را نیز منوط به تصویب پیشنهاد کمیسیون نفت در مورد خلع ید از شرکت انگلیس و ایران کرده بود. «جمال امامی» که خود به ملی شدن نفت رأی داده و پیشنهاد نخستوزیری مصدق را کرده بود، مخالف مطرح شدن این لایحه پیش از نخستوزیری مصدق بود. با این حال پیشنهاد 9 مادهای کمیسیون نفت در همان جلسه هفتم اردیبهشت مطرح شد. شانزده نفر از نمایندگان که مصدق و نمایندگان جبهه ملی هم جزء آنها بودند پیشنهاد کردند که این طرح با قید سه فوریت مطرح شود تا نمایندگان بتوانند در همان جلسه آن را به تصویب برسانند.
پیشنهاد لایحه خلع ید، ماده به ماده مطرح، بحث و در نهایت تصویب شد و این امر نزدیک به شش ساعت و تا پاسی از شب به درازا کشید. سپس مجلس شورای ملی کلیت طرح را به اتفاق آرا تصویب کرد. هنگامی که رئیس مجلس تصویب طرح و ارسال آن را به مجلس سنا اعلام داشت، مجلس به یکباره غرق در شادی، شعار و کف زدنهای انبوه و بیشمار خبرنگاران و حضار در صحن علنی شد.
با پایان یافتن جلسه، انبوه مردم که در میدان بهارستان تا نیمهشب در انتظار بودند برای استقبال از نمایندگان هجوم آوردند و صحنههای پرشور و بینظیری در میدان بهارستان از محبت مردم ایران نسبت به وکلای خود، به خصوص وکلای جبهه ملی تا ساعت 2 بعد از نیمهشب پدیدار گشت. در جلسه روز 9 اردیبهشت 1330، مجلس سنا قانون اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت (خلع ید) را با سرعت هرچه تمامتر تصویب و تمایل به نخستوزیری دکتر مصدق را تأیید کرد.
«هربرت ماریسون» وزیر خارجه انگلیس در یازدهم اردیبهشت در پیامی به دکتر مصدق، ضمن اعتراض به دکتر مصدق در خصوص قانون ملی شدن صنعت نفت و همچنین خلع ید، دولت ایران را از هر اقدامی برخلاف قرارداد 1933 میلادی که در زمان رضاشاه منعقد شده بود برحذر داشت که در جواب وی، مصدق قرارداد 1933 را لغو شده اعلام و ملی شدن صنعت نفت را ناشی از حق حاکمیت مطلق ملی این کشور دانست.
آیتالله کاشانی نیز در حمایت از مصدق در مصاحبه با نمایندگان خبرگزاری فرانسه اعلام نمود: "از لحاظ اینکه سیاست انگلیس برای حفظ منافع خود از هیچگونه دسیسه و نیرنگ و هرج و مرج و کارهای خطرناک فروگذار نمیکند، اصلح این است که مسئله ملی کردن نفت هرچه زودتر حل و کاملاً به مرحله اجرا گذارده شود. روش آقای دکتر مصدق کاملاً مورد تأیید من است. او مردی است وطنخواه و مدت پنجاه سال به ملت خدمت کرده و تا جائی که توانسته مجاهدت نموده است و خطائی هم از او سر نزده است...".
پس از شانتاژهای خبری از طرف انگلستان، در عکسالعملی شدید از تاریخ دهم اردیبهشتماه 1330 از پرداخت حقالامتیاز درآمد شرکت نفت به طور کلی خودداری نمود. مصدق هنگام معرفی وزرا در جلسه 12 اردیبهشت 1330 برنامه دولت را چنین قرائت کرد:
"... عجالتاً با وضعیات فعلی کشور برنامه خود را منحصر به دو موضوع ذیل اعلام مینماید: ... اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور بر طبق قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، مورخ نهم اردیبهشت 1330 و تخصیص عوائد حاصله از آن به تقویت بنیه اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومی."
در آخر نیز هیئت دولت مصدق در نیمه اول اردیبهشت 1330، کار خود را آغاز کرد چون مسئله نفت سرلوحه کار او بود و بر این منوال نخستین گام اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران را در دستور کار خود قرار داد. همچنین ذکر مواردی چند در خصوص اختلافات حادث شده بین شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت مصدق خود حائز اهمیت بوده که به شرح ذیل خواندنی خواهد بود: شروع کار دکتر مصدق از نظر محافل خارجی به خصوص انگلیسیها بدینگونه بود که آنها اعلام کردند: "پس از نخستوزیر شدن دکتر مصدق رابطه ما فقط با اعلیحضرت برقرار است."
روز 17 اردیبهشت 1330، نامهای به امضای سدان از سوی شرکت نفت به دکتر مصدق نوشته شد و ضمن آن "لُرد رد کلیف" را به عنوان داور شرکت به منظور تشخیص اینکه آیا عمل دولت در اقدام به الغا یا خاتمه دادن به امتیاز یا تغییر قرارداد موجود منطبق با شرایط آن میباشد یا خیر؟ چنانچه نماینده شرکت نفت ضمن تهدید در این نامه به قوانین ملی شدن اشاراتی شد و نوشت: "... در خاتمه نظر به اینکه قوانین فوقالذکر وضعیت وخیمی را ایجاد نموده است، شرکت امیدوار است که دولت در اسرع وقت داور خود را تعیین خواهد نمود...".
در جواب این اولتیماتوم، «محمدعلی وارسته» وزیر دارائی دولت مصدق در 29 اردیبهشت 1330 جواب دندانشکنی با اشاره به اینکه ملی کردن صنایع، ناشی از حق حاکمیت ملل است و قابل ارجاع به حکمیت نیست و هیچ مقام بینالمللی صلاحیت رسیدگی به این امر را ندارد اشعار داشت: "... بنا بر این مقدمات، دولت ایران در وضع حاضر جز اجراء مواد قوانین مزبور وظیفهای ندارد و به هیچ وجه با دلائل شرکت سابق نفت از باب ارجاع امر به حکمیت موافقت نمیکند... به موجب این نامه از شرکت سابق نفت دعوت میشود که برای ترتیب کار و اجراء قوانین مزبور فوراً نمایندگان خود را معرفی کند تا روز و ساعت و محل حضور آنها اطلاع داده شود...".
ورود سید حسین مکی و مهدی بازرگان به آبادان برای خلع ید انگلستان از صنعت نفت
پس از اعلام اجرای قانون خلع ید، کارشکنیهای دول انگلیس و آمریکا در فرآوری تولید نفت ایران به وخامت اوضاع در استان خوزستان به خصوص در آبادان، اهواز و بندر مشعور (بندر ماهشهر) منجر شد که در پاسخ به حرکت قاطع ملت ایران سه رزمناو انگلیسی در دهانه خلیج فارس لنگر انداخته و تهدیدات نظامی خود را به نمایش درآوردند تا شاید سیل هجوم دادخواهی ملت ایران را سد و در مقابل، مقاومت و تهدید کنند اما غافل از آنکه با اعتصاب 27 هزار نفری کارگران نفت آبادان مواجه شده و عملاً تولید و فرآوری محصول شرکت نفت انگلیس متوقف شد و آبادان بهسان یک بمب ساعتی شمارش معکوس خود را آغاز کرد. اعتصاب کارگران پالایشگاه و همچنین درگیریهای پیش آمده، به کشته و زخمی شدن تعدادی از کارگران نفتی آبادان منجر شده که در پی آن اعزام حدود سی واگن سرباز انگلیسی از عراق به خرمشهر توسط دولت انگلیس در دستور کار قرار گرفت و اجرایی گردید، تا به طور کامل امنیت منطقه نفتی را در دست گیرند و با ایجاد رعب و وحشت، آتش اعتراض کارگران را مهار کرده تا شاید آبی بر شعله افروخته فائق آید؛ چنانچه دریک ـ رئیس کل شرکت نفت ـ نیز پیامی را به مضمون ذیل منتشر ساخت که بیان آن خالی از لطف نیست تا هرچه بیشتر به ماهیت دوگانه دول استعماری پی برده و شناخت متقنی بر آن حاصل آید!
پیام رئیس کل شرکت نفت انگلیس ـ ایران: "با این پیام کوتاه عمیقترین همدردی و تأسف هیئت مدیره شرکت نفت و هیئت رئیسه آن را در ایران به منسوبین کسانی که جان خود را در اغتشاش اخیر در آبادان و بندر مشعور از دست دادهاند ابلاغ مینماید. کلیه کارکنان شرکت نفت و خانواده آنها در ظرف چند روز اخیر دچار فشار روحی زیادی بودهاند و این فشار روحی تا هنگامی که نظم و آرامش کاملاً برقرار نشده ممکن است ادامه یابد. در عین حال میخواهم این روش پسندیده یکایک شما را در هر کجای خوزستان که هستید از صمیم قلب بستایم، هیئت رئیسه شرکت این حسن انضباط را حس میکند و دائماً به نمایندگی همه با مقامات صالحه برای اعاده نظم مذاکره مینماید تا از خونریزی بیشتر جلوگیری شود؛ خواهشمندم سعی کنید آرامش را همانطور که در ظرف چند هفته گذشته حفظ نمودید باز حفظ کنید و مطمئن باشید برای تأمین رفاه شما از آنچه در حیطه امکان باشد فروگذار نخواهد کرد."
پس از نشر اخبار اعتصاب آبادان در سطح بینالمللی و عدم صدور نفت خام و تصفیه شده از بندر آبادان به بازارهای جهانی، تأثیر بسیار شدیدی در بورس لندن و نیویورک وارد کرد که به منظور همگرائی و کاهش تَنِشها در فضای پیش آمده، «علی سهیلی» سفیرکبیر ایران در لندن را مجبور ساخت تا به جهت همگرائی با دولت انگلیس پیامی را اعلام کند: «اعتصاب آبادان فقط ناشی از احساسات عمومی ایران است که در پی آن انگلستان پایگاههای دفاعی خود را در خاورمیانه تقویت کند.»
همچنین در اواخر فروردینماه سال 1330 در سرمقاله دوم نیویورک تایمز، ملت ایران را با عنوان «مهمانکش» قلمداد کرده که در عمل، ایرانهراسی را در جامعه جهانی در دستور کار خود قرار داده و طرح از پیش تعیین شدهای را در دکترین استعماری خود وارد و منتشر کرد و اما به موازات آن و بر اساس آمارهای رسمی اعلام شده در اعتصاب و درگیری میان کارگران نفت آبادان و عوامل انگلیسی شرکت، کشتهشدگان ایرانی را 6 نفر و اتباع انگلیسی را 3 نفر اعلام کردند که جرقهای بسیار سنگین بر خرمن انبار شده دولت انگلیس و شرکت نفت حادث شد و خود بهانهای بر توجیه تهاجمات آتی خود نمایان کرد.
نکته حائز اهمیت، حضور پنهان و پوششی آمریکا در اختلافات فیمابین ایران و انگلیس آنچنان مشخص شد که حدود دو روز پس از اعزام گس به واشنگتن، روزنامه نیویورکتایمز تحلیل و تصمیمی را این چنین اعلام کرد: «بر اثر پیشامدهای اخیر و اختلافات دولتین ایران و انگلیس بر سر قضیه ملی شدن نفت ایران، چندین کمپانی معروف نفت آمریکایی به دولت ایران اطلاع دادهاند که چنانچه نفت ایران ملی اعلام شود حاضرند با شرایط مناسب، بهرهبرداری نفت آن مناطق را عهدهدار شوند.» در نتیجه در پی موارد مصوب صورت گرفته حاصل از جلسه سه ساعته فوقالعاده هیئت وزیران انگلیس در روز دهم اردیبهشتماه 1330 مبنی بر خلع ید از شرکت نفت، آن عمل را غیر قانونی و ناصواب خواندند و چرچیل نیز اصرار تمام بر اشغال آبادان توسط نیروهای نظامی انگلستان را از خود ابراز داشت چنانچه بر اساس دکترین چرچیل رزمناو هشت هزار تنی انگلیسی به نام "گامبیا" وارد بندر بحرین گردید و عامل دیگری بر تنشزایی دو برابری در منطقه شد.
اما در ایران حال و هوای آن روزگار خاص بود و به دور از مسائل مطروحه دولت وقت و بنا به تصمیم مصوب مجلسین ملی و سنا در تاریخ 1330/2/23، جهت انجام خلع ید، اعضاء هیئت مختلط را انتخاب و شرح وظایف کرد:
نمایندگان مجلس سنا: آقایان بیات، متیندفتری، نجم، سروری و دکتر شفق.
نمایندگان مجلس شورای ملی: آقایان الهیار صالح، معظمی، شایگان، حسین مکی، ناصرقلی اردلان وزیر دارائی و قائممقام وزارت دارائی را جهت اجرای خلع ید انتخاب و دستور کار کردند.
پس از انتخاب اعضای هیئت مختلط و تنش حاصل در اوضاع داخلی به خصوص مناطق نفتی، آمریکا و انگلیس توأماً در تصمیمی مشترک برای تشکیل اتحادیهای به نام «مدیترانه و خاورمیانه» از خود شتاب بیسابقهای گرفت و منظور را بر آن داشتند تا یک اتحادیه تدافعی خاص به نام اتحادیه مدیترانه نظیر اتحادیه آتلانتیک شمالی تشکیل گردد که همه دولتهای خاورمیانه منجمله ترکیه نیز در آن حضور و شرکت مؤثر داشته باشند.
روزنامه فایننشالتایمز در آن روز مینویسد: اگر دولت ایران نفت آن کشور را ملی کرد دیگر کلیه امیدواریها برای احیاء وضع اقتصادی ایران به یأس مبدل شده و مسلماً دولت ایران مجبور خواهد بود علاوه بر اینکه تجارت خود با سایر کشورهای بیگانه را قطع کند، کلیه نقشههای عمرانی و آبادانی خود را نیز بلااجرا گذارد و سرانجام اقدام دولت ایران برای ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران به مثابه قطع شریان حیاتی کشور ایران میباشد که مسلماً عواقب بسیار ناگواری برایش خواهد داشت.
دیلیتلگراف نیز با تیتر «تصمیم خطرناک» مینویسد: اقدام دولت ایران برای ملی کردن نفت و خلع ید از شرکت نفت علاوه بر اینکه خطر اقتصادی دارد از نقطهنظر سیاسی هم تصمیم بسیار نامطلوبی است چون قبل از هر چیزی روابط دوستانه دو کشور انگلستان و ایران را تیره میکند و ایران را در مقابل تجاوزات کمونیستی بلادفاع خواهد کرد!
شنیدن اخبار داخلی ایران در آن روزها هم با وجود تهدیدات دول غربی و استعماری بسیار شنیدنی و خواندنی است آنچنان که با اعلام قبلی یکی از عظیمترین میتینگهای آن دوران در روز دوشنبه 30 اردیبهشت 1330 در میدان بهارستان نماد وحدت و یکپارچگی را به همراه داشت آنچنانکه در این میتینگ جمعیت فوقالعاده کثیری حدود 100 هزار نفر شرکت داشتند و برای ابراز تنفر و اظهار انزجار خود نسبت به مداخلات بیگانگان در امور ایران برگزار و نفراتی از طبقات مختلف روحانیون، اصناف و بعضی از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا حضور پررنگی داشتند که برنامه آن اجتماع بزرگ را نیز با پیام آیتالله کاشانی آغاز و در ادامه با سخنرانیهای آقای «علی حاجیان» به نمایندگی از کمیته جوانان بازرگان، «علیقلی بیانی» از طرف حزب ایران، «حسین مکی» نماینده مجلس شورای ملی، «مظفر بقائی» نماینده مجلس شورای ملی و از طرف حزب زحمتکشان آقای «سید شمسالدین قناتآبادی» رهبر جمعیت مجاهدین اسلام و در پایان آقای دکتر شروین متن قطعنامه را بیان کرده و مورد تصویب قاطبه حضار قرار گرفت.
آیتالله در پایان پیام خود به میتینگ میدان بهارستان از همه مردم خواست تا زمان رسیدن به «اساس کامل سیاسی و اقتصادی» دست از مبارزه نکشیده و تنفر خود را از «مداخلات استقلالشکنانه انگلیسیها و آمریکاییها» ابراز کنند اما در واکنش به برگزاری اجتماعات و اعتراضات احزاب و گروههای داخل ایران به نقشه شوم استعماری، هیئت وزیران انگلستان اعلام کرد که انگلستان بدون مشورت با دولت آمریکا در ایران هیچ اقدامی نخواهد کرد که در حقیقت با برنامهای دقیق و مدون شده خود کوشیدند تا افکار عمومی جهان را نسبت به ایران بدبین و فضای ایرانهراسی را بیش از پیش گسترش دهند.
مسلماً در چنین فضائی واکنش دست اندرکاران و نمایندگان مجلسین به وضوح دیده میشد آنچنانکه مظفر بقائی در مصاحبهای جالب و جنجالی با خبرنگار اینترنشینال نیوز سرویس اعلام داشت که در صورت دخالت نظامی انگلیس به کشورمان کلیه مؤسسات و تأسیسات نفت آبادان را یکجا به آتش میکشیم و حتی خواندنیتر از آن اینکه ملک عبدالله پادشاه کشور اردن در مصاحبهای در آن تاریخ که در کشور ترکیه بود و کمی قبل از مراجعت به کشور خود به عمل آورد اظهار داشت:
«ایران حصار و سنگر خاورمیانه است؛ مسلماً اگر این حصار ویران شود سراسر خاورمیانه دچار خطر کمونیسیم خواهد شد. به عقیده من به این زودیها جنگ جهانی سوم شروع نمیشود ولی در عین حال هم نباید فراموش کرد که ایران فعلاً وضعیت بسیار حساسی دارد که با امنیت و اوضاع عمومی ممالک دیگر خاورمیانه و خاور نزدیک بسیار مرتبط است و این ارتباط را نمیتوان نادیده گرفت.
تنها چیزی که میتواند این خطر را از ایران و سایر کشورهای اسلامی مرتفع نماید، خدمت حقیقی و همکاری کامل و مؤثر ملل اسلامی است که اگر دست به دست هم دهند و مصالح یک کشور را مصالح جمعی بدانند میتوان امید داشت خطری که در کمین است مرتفع و به طور کامل نابود گردد.»
در ضمن مسائل مذکور، در یازدهم خردادماه 1330، حسین مکی در مقابل سؤال خبرنگار اینترنشنال نیوز سرویس در پاسخ به اینکه از چه موقع خلع ید شروع خواهد شد؟ با قاطعیت هرچه تمامتر اعلام داشت: «به عقیده من از 29 اسفندماه 1329 یعنی آن روزی که قانون ملی شدن صنعت نفت از مجلسین گذشت، خلع ید نیز شروع شده و از آن تاریخ تا کنون شرکت نفت تنها امانتدار ماست و در صورت بروز و ایجاد خللی در امورات شرکت، ما قطعاً آن را خیانت در امانت تلقی کرده و مطابق قوانین، شرکت را تعقیب خواهیم کرد.»
لفاظی دوگانهای مابین ایران و انگلیس در جریان بود و هر چقدر که به روزهای منتهی شروع عملیات اجرائی خلع ید نزدیک میشدیم گرههای کوری بر ریسمان ارتباطات دیده میشد؛ آنچنان که یونایتد پرس از لندن گزارش داد که تقریباً در کلیه محافل دولتی انگلستان بار دیگر پس از جنگ بینالمللی دوم اصطلاح «ساعت صفر» با نگرانی بسیار زیادی شایع شده است.» چنانچه در سالهای جنگ جهانی دوم و هنگامی که تصمیم مهمی اتخاذ میشد، وقت معینی برای اجرای آن تعیین نمیشد، دوائر و محافل نظامی اجرای آن اقدام را به ساعت صفر یا Zero hour موکول میکردند و به وضوح هر لحظه را ساعت صفر میدیدند و آن روز نیز موضوع خلع ید از شرکت نفت و عزیمت هیئت مختلط نفت ایران به آبادان را نیز تنها در ساعت صفر امکانپذیر دانسته و تشبیه کرده و اجرای آن را در هر لحظه ممکن و عملی میدیدند.
چنانچه نفسها در سینه حبس و سرانجام هیئتهای مدیره موقت و نظارت خلع ید که تا آن تاریخ منتظر اقدامات و دستورات صادره از طرف دولت بودند طبق دستور اعلام شده از روز 1330/3/30 خلع ید را آغاز و به یُمن و مبارکی، اعلامیهای از طرف هیئت مدیره موقت و فرماندار نظامی آبادان به شرح ذیل ابلاغ و اعلام شد و پرچم مقدس ایران به اهتزاز درآمد و تابلوی شرکت ملی نفت ایران بر ساختمان اداری خرمشهر و آبادان نصب شد و خواب آشفته نفت تا حدودی آرام گرفت.
آیتالله کاشانی تلگرافی با مضمون پشتیبانی از نمایندگان کمیسیون مختلط و هیئت مدیره موقت مخابره کرد و ضمن تبریک این موفقیت به مخالفان خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس نیز هشدار که هرکس به تحریک اجنبی، مُخلّ اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت باشد مورد بُغض و نفرت جامعه واقع شده و به مجازات شدید خواهد رسید. آیتالله در پایان اعلام کرد که در صورت ضرورت، شخصاً برای خلع ید به آبادان عزیمت میکند. حسین مکی که در آن زمان از طرف هیئت خلع ید در آبادان حضور داشت به آیتالله کاشانی چنین جواب داد: "... تمام اهالی این استان سربازان از جان گذشته و فداکاری هستند که گوش به فرمان حضرت آیتالله دارند. از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن! به وظایف قانونی خود عمل خواهیم کرد ولو به قیمت جان تمام شود، یا این قانون را اجرا خواهیم کرد و یا در خاک این استان مدفون خواهیم گشت."
انتهای پیام/؛