۲ سال و نیم "پژوهش تمام وقت" برای پدیده‌ای با ۱۱۰ سال سابقه در ایران/ سفر به قلب تاریخ با اتوبوس دوطبقه!

2 سال و نیم "پژوهش تمام وقت" برای پدیده‌ای با 110 سال سابقه در ایران/ سفر به قلب تاریخ با اتوبوس دوطبقه!

کارگردان مستند "آن مرد با اتوبوس آمد" از سختی‌های دریافت تصاویر آرشیوی برای ساخت فیلمش سخن گفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «آن مرد با اتوبوس آمد» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی نیما مهدیان روایتی متفاوت از بیش از یکصد سال تاریخچه اتوبوسرانی در ایران است. این مستند پژوهش محور از سابقه ورود اولین اتوبوس به ایران آغاز شده و موضوعات مختلفی درباره این صنعت مهم و فراگیر در ایران را دربرگرفته است. از جمله موضوعاتی که در این فیلم مستند بدان پرداخته شده است می‌توان به شیوه مدیریت اتوبوسرانی در دهه‌های مختلف، اتفاقات مهمی که اتوبوس به عنوان وسیله نقلیه همگانی در آن نقش داشته است و ... اشاره کرد.

شیوه روایت این مستند براساس نریشن‌خوانی، استفاده از تصاویر آرشیوی، بازسازی و در مواردی مصاحبه است؛ با این حال، انتخاب لحن محاوره‌ای برای روایت فیلم، گزینش گویش تهرانی آمیخته با طنز و شوخی‌های جالب تجربه جدیدی را پیش‌روی بینندگان قرار داده است.

جمع‌آوری اطلاعات درباره تاریخچه اتوبوس و همگام با آن پیدا کردن تصاویر آرشیوی متناسب از منابع متعدد تصویری یکی از سخت‌ترین مراحل تولید این اثر به شمار می‌رود. با این حال، ارائه اطلاعات بسیار زیاد در زمانی کم، ممکن است ذهن مخاطبان را آن قدر درگیر کرده تا در مواردی نتوانند آن اطلاعات را فهم و در ذهن خود پالایش کنند. همچنین به نظر می‌رسد برخی از تصاویر بازسازی‌شده نسبت به سایر بخش‌ها درگیر نوعی ضعف در ساخت شده‌اند. با این حال باید اشاره کرد که مستند «آن مرد با اتوبوس آمد» از نظر جنبه‌های پژوهشی، ساخت و روایت اثری درخور به شمار می‌رود. نباید فراموش کرد که بخش زیادی از این فیلم، روایت زمانی بیش از 50 سال قبل است و همین موضوع کار کارگردان را برای جمع‌آوری تصاویر، اطلاعات و کنار هم قرار دادن آنها به شدت سخت می‌کند.

این مستند در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت و در بخش مستند چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت اما به طرزی عجیب مورد بی‌مهری قرار گرفت. با این حال به نظر می‌رسد که به دلیل عام بودن سوژه آن، هم‌چنین شیوه روایت متفاوت‌تر نسبت به دیگر مستندهای آرشیوی بتواند در اکران‌های آنلاین سهم زیادی از مخاطبان سینمای مستند را به خود اختصاص بدهد. 

در زیر گفت‌وگوی تسنیم با نیما مهدیان کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم را می‌خوانید.

تسنیم: با اطلاعات نسبتاً کم که درباره تاریخچه اتوبوسرانی وجود دارد، یک فیلم 75 دقیقه‌ای ساخته‌اید؛ از این رو، به نظر می‌رسد که تحقیق و پژوهش این فیلم مهم‌ترین جنبه این اثر است و کار زیادی برای جمع‌آوری اطلاعات انجام داده‌اید. در ابتدا درخصوص منابع مطالعاتی و روند پژوهش خود بگویید.

سال 1394 برای اولین بار، طرح این مستند را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دادم. در آن زمان آقای طباطبایی‌نژاد مدیر مرکز گسترش بود. خیلی راضی بود و به من گفت که این فیلم را بسازید. البته در برآورد اولیه، بودجه‌شان بسیار کم بود و آن موقع قانونی وجود نداشت که اجازه مشارکت بدهد، می‌شد اسپانسر آورد اما اکنون چنین امکانی فراهم نیست و کل فیلم را مرکز گسترش تهیه‌کنندگی کرده است.

اتوبوس پدیده‌ای است که همه مردم مستقیماً با آن سروکار دارند

بسیار تلاش کردیم که این فیلم ساخته شود، اما نشد. سال 1396 و 1397 آقای طباطبایی‌نژاد را در جایی دیدم؛ به من گفت: «طرحت فوق‌العاده بود و حیف است که ساخته نشود.» دقت داشته باشید که این فیلم در مورد تاریخچه پدیده‌ای است که همه مردم مستقیماً با آن سروکار دارند و اتوبوس به نوعی مردم‌شناسی هم به شمار می‌رود.

طبیعتاً در دسترس‌ترین منبع پژوهشی در اولین گام، اینترنت است، اما اطلاعات کافی در اینترنت وجود نداشت و سراغ منابع کتابخانه‌ای رفتم. پژوهش کتابخانه‌ای را 4-5 ماهه تمام کردم و یکی دو مصاحبه میدانی هم داشتم. وقتی پژوهش تمام شد، تصمیم به ساخت فیلم گرفتم، بسیار جذاب بود اما روند تولید بسیار سختی داشت.

فاز اول تحقیق و پژوهش این فیلم باید از خود شرکت اتوبوسرانی تهران آغاز می‌شد و از قضا بزرگترین چالش من نیز همین شرکت بود.

برخلاف اینکه خوش‌برخورد بودند اما اصلاً راه نمی‌دادند، تا اینکه پیش آقای ترفُع رفتم و خیلی با لبخند از من پذیرایی کرد. به او گفتم که «ماه‌هاست می‌آیم و می‌روم اما جوابی نمی‌گیرم.» خود او چندین منبع مطالعاتی به من معرفی و یکسری افراد را به من مرتبط کرد. از همین طریق به مدیران عامل اسبق اتوبوسرانی و شرکت واحد رسیدم. آنان در حرف‌هایشان تجربیاتی که از دوران مدیریت خود داشتند را برایم تعریف کردند. همین تجربه‌ها تبدیل به گلوگاه‌های حساس فیلم شد.

مستند , سینما , سینمای مستند , مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی , جشنواره فیلم فجر , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت , شرکت واحد اتوبوسرانی ,

یکی از آنان ماجرای چاپ بلیط‌های اتوبوس به صورت غیرقانونی را تعریف کرد که ادامه آن منجر به ورشکست شدن شرکت واحد می‌شد!

کاسبی پیچیده "معین‌التجار بوشهری"؛ از اتوبوس تا خاک سرخ جزیره هرمز!

در همین مصاحبه‌ها بود که فهمیدم اتوبوس چه قدر امنیتی و سیاسی است! جالب است بدانید که ورود اتوبوس به ایران توسط یک شخصیت سیاسی یعنی "معین‌التجار بوشهری" صورت گرفته است. او رجل سیاسی بوده و حتی در دوره‌ای خاک سرخ جزیره هرمز را می‌فروخته است! اتوبوس به این دلیل امنیتی و سیاسی بوده که با مردم سروکار داشته، در عین حال نماد تکنولوژی زمان خود بوده و از سویی دیگر ابزار قدرت نظام شاهنشاهی و پس از انقلاب به عنوان یک تهدید مطرح بوده است. برای مثال می‌بینید که اتوبوس منفجر می‌کردند، اعتصاب می‌کردند و ... خاطرم هست که در سال 1384 از فردوسی تا میدان آزادی بسته شد. فرودگاه مهرآباد آن زمان فرودگاه اصلی شهر تهران بود و پروازهای آن، یک روز یا یک نصفه روز به دلیل اعتصاب مختل شد.

در کنار این منابع، شروع به مطالعه نشریه‌ها و سالنامه‌های قدیم از جمله مجله وحید، اطلاعات و ... کردم. این کار به من کمک می‌کرد تا متوجه شوم حرف‌های آن مدیران عامل صحت دارد یا خیر؟

باید تأکید کنم پژوهش این کار 2.5 سال از زمان من را "تمام وقت" گرفت.

2 سال و نیم تمام وقت پژوهش «آن مرد با اتوبوس آمد»

فقط برای ارتزاق کارهای تدوین تیزر را قبول می‌کردم. صبح‌ها به پژوهشکده تاریخ معاصر یا مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌رفتم و آخر وقت به زور از آنجا بیرون می‌آمدم. فکر کنم رکوردار نامه‌نگاری در مرکز گسترش باشم. هیچ پروژه‌ای این قدر نامه‌نگاری با دیگر مؤسسات نداشته است. تقریباً با همه مراکز و مؤسسات نامه‌نگاری داشتیم. جالب است بدانید که به مدت 2-3 ماه، هر روز یا یک روز در میان به این ارگان‌ها زنگ می‌زدم و پیگیر بودم.

دقت داشته باشید که بیان یک حرف که از کسی شنیده‌اید نیاز به سند هم دارد. برای مثال در همان صحنه ابتدایی فیلم که می‌خواهم بگویم معین‌التجار خاک سرخ جزیره هرمز را می‌فروخته است، هیچ سندی از این موضوع پیدا نمی‌کردم تا اینکه به صورت اتفاقی در مخزن اسناد کاخ گلستان، سند آن را پیدا کردم. همچنین بخشی از پژوهش این کار، مطالعات عمیق تهران‌شناسی است. من اصالتاً از خانواده‌ای تهرانی هستم و حتی پدربزرگ و مادربزرگم نیز بچه تهران بودند. بنابراین پیدا کردن یکسری افراد و محل‌ها برایم عجیب و غریب نبود. در ادبیات این فیلم نمود این موضوع را می‌بینید. البته همین‌جا باید بگویم ریشه بسیاری از کلماتی که در نریشن فیلم استفاده شده است را درآوردم.

مستند , سینما , سینمای مستند , مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی , جشنواره فیلم فجر , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت , شرکت واحد اتوبوسرانی ,

- تصاویر آرشیوی را چگونه پیدا کردید؟ به نظرم فرآیند سختی داشته است!

تا این مرحله، عمده پژوهش‌ ما مکتوب و یا کلامی بود. از اینجا به بعد نیاز به تأمین تصاویر آرشیوی داشتیم تا بتوانیم فیلم را بسازیم. آرشیو اتوبوسرانی دو سال قبل از رجوع من به آنجا سوخته بود؛ در حقیقت اتاق بسیار بزرگ آرشیو شامل تصاویر آرشیوی کاملاً سوخته بود. بنابراین شرکت اتوبوسرانی واقعاً چیزی نداشت که بتواند مرا کمک کند. حتی بلیط فیزیکال اتوبوس هم نداشتند.

برای پیدا کردن سکه ژتون‌ها که رویش نوشته بود، «شهرآرا» فراخوان دادم و آنها را خریدم!

- آرشیو صدا و سیما چگونه بود؟

سختی‌های دریافت آرشیو از صدا و سیما

به زمان بسیار بدی خورده بودیم که مصادف با سرقت آرشیوها از صدا و سیما شده بود. به همین دلیل سخت‌گیری‌های زیادی می‌شد.حتی خاطرم هست که یکبار تصاویر بسیار خوبی را در آنجا پیدا کردم اما به من نمی‌دادند. می‌گفتند محرمانه است! جالب است بدانید که وقتی در نرم‌افزارشان اتوبوس سرچ می‌کردم، تصاویر کارتون "اتوبوس شگفت‌انگیز" می‌آمد! البته در همین‌جا باید بگویم که برخورد سلام و علیکی بسیار خوبی با من داشتند و اصلاً توهین نمی‌کردند اما می‌گفتند که اولویت ما تأمین برنامه‌های خود تلویزیون است، نه شما. علاوه بر این، شهرداری، سازمان ترافیک و ... هم هیچ تصویر آرشیوی نداشتند.

خاطرم هست برای تصاویر مربوط به جنایت منافقین و منفجر کردن یک اتوبوس به آرشیو صدا و سیما درخواست دادم اما پاسخم را نمی‌دادند، عصبانی شدم، بالای درب اتاق یکی از کارمندان را خواندم و به او گفتم: «ببخشید من اشتباهی آمده‌ام. اینجا دفتر خانم رجوی است که نمی‌خواهید اسناد جنایت‌هایتان را به ما بدهید!» چرا چنین تصویری را به من نمی‌دهند در حالی که جنایت منافقین را نشان می‌دهد. البته فیلمخانه ملی کمک بسیار زیادی به من کرد و فکر می‌کنم یک هشتم از تصاویر آرشیوی را فیلمخانه به من داد. صدا و سیما نیز یک هشتم از تصاویر آرشیوی را به سختی به من داد. با این حال هنوز هم تصاویر آرشیوی من ناقص بود. بخشی از این ناقصی را با هزینه کردن و خرید جبران کردم. برایم بسیار دردناک بود که تصاویر شهر خودم را از منابع بیرونی بخرم.

به گواه نامه‌نگاری‌هایی که انجام شده و در بایگانی آنجا موجود است، 9 ماه به آرشیو صدا و سیما مراجعه می‌کردم. اکنون می‌توانم ادعا کنم که بزرگترین آرشیو درباره اتوبوسرانی همین فیلم است و هیچ چیز دیگری وجود ندارد.

- بنابراین خرید تصویر آرشیوی خارجی هم داشتید؟

خودم مستقیماً نخریدم.

در گام بعدی برای تأمین تصاویر آرشیوی به سمت بازسازی رفتم. تصاویری را بازسازی کردم که واقعاً هیچ راهی برای تأمینش وجود نداشت. این کار به من کمک کرد که بتوانم از تصاویر آرشیوی که در اختیار داشتم معنا بگیرم.

مستند , سینما , سینمای مستند , مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی , جشنواره فیلم فجر , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت , شرکت واحد اتوبوسرانی ,

- وقتی که تمام منابع را جمع کردید، فرم روایت و ساختار اثر چگونه انتخاب شد؟

وقتی که پژوهش‌‌مان تمام شد می‌دانستیم که چه چیزی داریم و چه کاری می‌خواهیم انجام بدهم. اصلاً دوست نداشتم مصاحبه‌محور جلو بروم و معتقدم این کار توهین به خودم و بیننده است.

- در نهایت انتخاب کردید که فیلم‌ مستند «آن مرد با اتوبوس آمد» نریشن با گویش تهرانی داشته باشد و البته آمیخته با سیاست روایت شود. چرا فیلم را با موضوعات سیاسی پیوند زدید؟

اتوبوس سیاست‌زده بوده اما سیاسی نیست

ورود، حضور و حیات اتوبوس آمیخته با سیاست بوده است. دقت داشته باشید که منابع دانای کل من خود مدیران عامل اتوبوسرانی بودند و اینها نگاه سیاسی داشتند. البته سعی کردم در کنار موضوعات سیاسی، فیلمم را با جامعه‌شناسی و رفتارشناسی مردم نیز بالانس کنم. دقت داشته باشید که اتوبوس همواره با موضوعات سیاسی گره خورده است و امکان گریز از آن وجود ندارد. شاید بهتر باشد بگویم که اتوبوس سیاست‌زده بوده اما سیاسی نبوده است. حتی شاید بهتر باشد بگویم که اتوبوس سیاسی نبوده اما در بزنگا‌ه‌های سیاسی و اجتماعی نقش داشته است.

دقت داشته باشید که عمر اتوبوس 110 ساله شده و اکنون بسیاری از خرده فرهنگ‌های آن از بین رفته و یا در حال از بین رفتن است. اتوبوس جزء معدود تکنولوژی‌هایی است که اول فرهنگ آن به کشور آمد و سپس خودش وارد کشور شد. بگذارید سؤالی بپرسم؛ به نظر شما مسافرت با اتوبوس سخت‌تر است یا مترو؟ کدام زودتر به مقصد می‌رسد؟ آب و هوای کدامیک بهتر است؟ قطعاً مترو؛ شرایط حمل و نقلی بهتری دارد اما چون فرهنگ استفاده از آن وارد کشور نشده چالش‌های زیادی با آن داریم.

برای مثال می‌بینید که مردم وقتی می‌خواهند سوار مترو شوند، عجله می‌کنند تا زودتر یک صندلی پیدا کنند و حتی در این بین چالش‌هایی هم به وجود می‌آید. این موضوع در حالی است که اگر یک پیرمرد یا زن سالمند وارد اتوبوس شود، همه جایشان را به او می‌دهند. این کار جزء فرهنگ آن است. البته معتقدم این موضوع کم‌کم در حال رنگ باختن است و از این نظر لازم بود که این فیلم "همین الان" ساخته شود. علاوه براین، اتوبوس یکی از پدیده‌هایی است که می‌توانید با کمک آن نبض جامعه را احساس کنید.

- چرا زبان طنز را انتخاب کردید؟

همیشه وقتی فیلم‌ می‌سازم خودم را بین صندلی بیننده و پرده سینما حائل می‌‌کنم. پشت به پرده و رو به بیننده از او می‌پرسم که دوست داری چه چیزی ببینی؟ چه چیزی حالت را خوب می‌کند؟

سینما باید سرگرم‌کننده باشد

در فیلم، تصاویر تلخ زیادی داریم و اگر انتخاب موسیقی غلط و یا کات اشتباه می‌زدم، کار تلخ‌ می‌شد. برای مثال تصاویری از منافقین و مجاهدین داریم که اتوبوس را آتش زدند، یا در بخشی از فیلم صدای دختری را می‌شنویم که درباره حضور پدرش در جبهه حرف می‌زند اما او مفقودالاثر می‌شود و پیکرش هیچ وقت برنمی‌گردد. این تصاویر اگرچه جزئی از تاریخ اتوبوسرانی است اما به هر حال تلخ است و لازم بود این تلخی تعدیل شود.

مستند , سینما , سینمای مستند , مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی , جشنواره فیلم فجر , جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت , شرکت واحد اتوبوسرانی ,

معتقدم اولین و مهم‌ترین کارکرد سینما  "سرگرم‌کنندگی" است. در زیرشاخه آن، سینمای مستند باید آموزش‌دهنده، آگاهی‌بخش و اطلاع‌رسان نیز باشد.

در ساخت مستند «آن مرد با اتوبوس آمد»، برای سرگرم کردن مخاطب از ادبیات طنز استفاده کردم. می‌توانستم از صدای آقای طهماسب برای نریشن و یک موسیقی پیانویی معروف استفاده کنم. اما به نظر شما چنین مستندی سرگرم‌کننده خواهد بود؟ همانطور که می‌دانید 8 تکنیک برای ایجاد طنز داریم. یکی از این تکنیک‌ها "طنز برتری" است که به نوعی سخیف‌ترین آن شناخته می‌شود و در دین ما نیز نکوهش شده است. شیوه طنزی که در این فیلم استفاده شده است، "طنز ناسازگاری" است. شما انتظار دارید که چیزی را ببینید که با عقل و منطق جور دربیاید اما این‌گونه نیست.

- آیا استفاده از طنز راه‌فراری برای شما نبود که برخی شوخی‌ها را با برخی افراد انجام دهید و بگویید طنز است؟

به نظرم دوران این اتفاق‌ها گذشته و سواد بصری مسئولین ما هم این قدر بالا رفته است که بتوان با آنها وارد موضوعات عمیق‌تری شد. علاوه بر این، عمده کارهای من طنز است. در حقیقت به جز کارهایی که برای شهدا انجام می‌دهم‌، بقیه حال و هوای طنز و کمدی دارد. فراموش کنید که مقوله سرگرم‌کننده بودن برایم غالب‌تر بود و می‌خواستم حال مردم را خوب کنم. به این نکته هم باید اشاره کنم که «هنر» آن است که موضوعات را از نمای جدیدی به ما نشان بدهد. هنر آن است که متعهدانه مخاطبش را به فکر فرو ببرد.

- چرا از گویش اصیل تهرانی استفاده کردید؟

وقتی فیلم‌نامه را نوشتم، نریشن آن کتابی بود و آن را تبدیل به محاوره‌ای کردم. متوجه شدم لحن محاوره‌ای نیز جذاب نیست و به همین دلیل گویش آن را تغییر دادم. البته این امکان وجود داشت که این گویش را غلیظ‌تر هم بکنم اما ممکن بود کسی متوجه فیلم نشود. اولاً حجم اطلاعات بالا بود، ثانیاً ریتم تصاویر بالا بود، ثالثاً هر تصویر دارای معانی بود و شاید مخاطب در نگاه اول کمتر متوجه نمی‌شد و .... با این حال دقت داشته باشید که گویش فیلم اصلاً به سمت "لمپنی یا لاتی" نرفته است. نریتور فیلم دانای کلی است که اتفاقات را با لهجه تهرانی تعریف می‌کند.

- چرا فریبرز گلبن را انتخاب کردید؟

فریبرز گلبن بچه تهران است و بلد است که چگونه با صدایش بازی کند

به شدت از کلیشه‌هایی که می‌شود نباشد و به جای آنها نوآوری کرد، استقبال می‌کنم. فریبرز گلبن بچه تهران است و بلد است که چگونه با صدایش بازی کند. دنبال کسی می‌گشتم که بچه تهران باشد و لهجه نداشته باشد. خاطرم هست زمانی که متن رو به او دادم می‌گفت: "با اینکه بچه تهران هستم اما برخی از کلمات را ندیده‌ام، فقط به یاد دارم که برخی از آنها را مادربزرگم برایم می‌خواند." نزدیک به 3 روز با هم تمرین می‌کردیم و بهش می‌گفتم که در هر جا چگونه باید حرف بزند. برای مثال در جایی بهش می‌گفتم که باید پوزخند بزند، در جایی دیگر با تحکم حرف بزند و ...

- فکر کنم آن زمان آقای مرتضی احمدی هم فوت شده بود؟

بله. البته اگر فوت هم نشده بود انتخابش نمی‌کردم چرا که معتقدم در بسیاری از تولیدات تصویری از صدای ایشان استفاده شده است.

- نویسنده متن خودتان بودید؟

بله. بسیاری از لغات تهرانی که در فیلم می‌بینید را خودم گشتم و پیدا کردم و سپس تلفظ آنها را پیدا کردم و در نهایت در کتاب‌های لغت معنایش را دیدم که مبادا معنای بد و زشتی بدهد. بسیاری از این لغات چند معنی است و لازم بود بستر و ریشه آنها را ببینیم.

باید اشاره کنم که پژوهش فیلم دو مرحله بود؛ یک مرحله پژوهش درباره موضوع فیلم بود و بخش دیگر یادگیری، شیوه تلفظ و معنای این لغات. برای این کار کتاب‌های تاریخ‌شناسی بسیار زیادی را خواندم. این کار نزدیک به 2 ماه و نیم طول کشید.

- یکی از صحنه‌ها را چندین بار تکرار کردید و به نظر می‌رسد که تبدیل به ترجیع‌بند فیلم شما شده است. این صحنه همان جایی است که انگار چند نفر در حال دعوا و جدل با یکدیگر‌اند. این تصویر چه معنایی داشت؟

آن تصویر مربوط به یک تئاتر روحوضی در کاخ گلستان است. خلیفه‌ای را می‌بینید که صندلی را از زیرش می‌کشند و پس از آن چندین نفر با همدیگر دعوا می‌کنند که چه کسی روی صندلی بنشیند.

- ارتباطش با فیلم چیست؟

در هر جایی که یک مدیری از کار برکنار می‌شود، بقیه شروع به جدل می‌کنند که چه کسی جای او بنشیند.

- تدوین فیلم چگونه بود؟

تدوین این کار بیش از یک فیلم سینمایی از من زمان برد، از آنجا که تخصصم تدوین است، روی این موضوع بسیار تعصب دارم.

- در عنوان فیلم، عبارت «آن مرد» آمده است؛ او چه کسی است؟!

منظور "مردمان" است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران