هالیوود و القای ناامیدی درباره آخرالزمان / تمدن خود را با قرآن شکل دهیم
محمدهادی همایون میگوید اگر ما از اکنون خود را مجهز به دانش و بینش تمدنی مبتنی بر آموزههای قرآنی و روایی نکنیم، در مقاطع پیش رو به ویژه آخرالزمان به مشکل برمیخوریم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آخرالزمان مقطعی است که بشریت به ناچار باید وارد آن عرصه شود. این موضوع صرفاً مرتبط با آموزههای دین اسلام نیست بلکه تمام ادیان آسمانی وعده تحقق آن را دادهاند. در بین موضوعات متعددی که در کتب آسمانی درباره آخرالزمان وجود دارد، مسئله پیشگوییهای آخرالزمان نمود زیادی دارد؛ از این جهت پیشگوییهای آخرالزمان در ادیان ابراهیمی یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت جایگاه ویژهای دارد. این پیشگوییها در ذات خود بر محور مشترکی بنا شدهاند که کارکرد آن، بشارت به صالحان مبنی بر رفع ظلم و ستم و جایگزینی عدالت و وراثت صالحان در دوره پایانی دنیاست.
آنچه که بر ابهام دوران آخرالزمان افزوده، ارائه تصویرهایی کاریکاتوری و نامطلوب و سراسر وحشت از این دوران است، به گونهای که وقتی از آخرالزمان سخن به میان میآید، موجی از وحشت همراه با نا امیدی وجود فرد را فرا میگیرد. اما آیا خداوند در این مقطع حساس از زمان راه نجاتی برای بشریت گشوده است؟ آیا در آن برهه زمانی، افرادی رشدیافته به داد انسانها میرسند یا خیر؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با محمد هادی همایون، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام و نویسنده کتاب «تاریخ تمدن و ملک مهدوی» به ابعادی از این ماجرا پرداخت.
مشروح آن را در ادامه میخوانید.
هالیوود و القای نا امیدی از آخرالزمان
* وقتی از آخرالزمان صحبت میشود، عمده افراد ذهنشان به این سمت سوق مییابد که این مقطع از زمان، دورانی بسیار سخت است که راه نجاتی وجود ندارد. آیا این نوع تصویر، حقیقی است؟
تصویری که ار سرزمین ظهور و ظهور منجی در ادیان به ویژه دین اسلام و به طور خاص در تشیع وجود دارد، تصویری مبتنی بر امید است؛ یعنی امید به آیندهای بسیار روشن که در آن فضا و در آن صحنه، حق و باطل کاملاً از هم جدا میشوند. در واقع باطل در بطلانش و حق در حقانیت خود بر همگان نمایان میشود. هرچند با وجود این شفافسازی، باز هم عدهای در جرگه کافران باقی میمانند.
بنابراین ارائه تصویری سیاه، تاریک و همراه با نا امیدی از آخرالزمان به ویژه عصر ظهور، اساساً خلاف فلسفه باور و آموزههای اسلامی است. این تصویر عمدتاً از سوی صهیونیستها و بوقهای رسانهای آنها که مهمترینشان هالیوود است، در عالم منعکس میشود.
* شما درباره تقابل دو گروه در تاریخ سخن گفتید که همواره با هم تقابل دارند تا اینکه این تقابل در قالب نبردهایی آخرالزمانی به نفع جبهه حق به پایان میرسد. در این باره بیشتر توضیح میدهید.
این مسئله را در کتاب «تاریخ تمدن و ملک مهدوی» به صورت مبسوط توضیح دادم. سعی کردم نشان دهم از ابتدای هبوط آدم علیهالسلام تا دوران معاصر، دشمن واحدی به نام ابلیس در جبهه باطل وجود دارد که با ایادی خود سعی در توقف کاروان بشریت بهسوی تحقق تمدن الهی را دارند. قافلهسالاران این کاروان، انبیاء و رسولان بودند و صاحبان اصلی این جریان، رسول خدا و ائمه اطهار علیهمالسلام. در نهایت این کاروان به وسیله آخرین وصی یعنی امام عصر عجل الله تعالی فرجه و طی فرآیندی سخت، به سرزمین ظهور و تحقق آن تمدن وعدهداده شده میرسد.
اما تا قبل از تحقق این تمدن، حق و باطل چندان به هم آمیخته شدهاند که توانایی تشخیص آن برای عمده مردم دشوار شده است. حزب باطل برای اینکه بتواند چند صباحی دوام بیاورد، خود را در قالب جریان حق نشان میدهد و یا حق را کتمان میکند. در نهایت اتفاقاتی مبتنی بر آگاهی عمومی رخ میدهد که همگان در معرض اسرار و حوادث تاریخی قرار میگیرند. در چنین مقطعی مردم حقطلب، به تعبیر قرآن، فوج فوج به دین خدا وارد میشوند.
تمدن خود را با قرآن و روایات شکل دهیم
* بالاخره این تقابل همراه با نا ملایمتهایی خواهد بود و مردم دچار التهابات سختی میشوند.
به طور طبیعی این نوع جداسازی همراه با چالشها و تلاطمهایی خواهد بود، اما آن عده که خود را به جنبه باطل بودن عادت دادهاند، بیشتر اذیت میشوند. کسانی که روحیه حقطلبی یا پذیرش حق ندارند، با تلاطمهای زیادی مواجه میشوند. گروهی که حق را به عنوان حق و باطل را به عنوان باطل میشناختند، طبیعتاً در این جداسازی، چالش کمتری دارند. این گروه از اهل حق حتی در عالیترین موقعیت یعنی قیامت، در امنیت قرار میگیرند. در آیه89 نمل میخوانیم «وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُون؛ و آنان از هراس آن روز ایمنند.»
اما قبل از آن آغاز مقطع دوم آخرالزمان، نبردهای سنگینی رخ میدهد که در هر بار شکستهایی بر دشمن تحمیل میشود، هرچند آسیبهای زیادی نیز متوجه اهل ایمان میشود.
در این تقابل اگر ما از اکنون خود را مجهز به دانش و بینش تمدنی مبتنی بر آموزههای قرآنی و روایی نکنیم، در مقاطع پیش رو به ویژه آخرالزمان به مشکل بر میخوریم. در این شرایطی که قرار داریم، رشد افراد به صورت فردی است. به هر میزانی که فرد رشد کند، هم خود مصونیت دارد و حزن و خوفی ندارد و هم سبب مصونیت سایرین میشود. با این حال، اصل نقشآفرینی در ماجراهای آینده بر عهده یک امت است که قرآن و روایات در این باره سخن گفتهاند. این قوم، قوم برگزیده الهی هستند؛ البته نه به مثل آنچه یهود مدعا هستند. یهود نشان داد اهل مواجهه با رویدادهای سخت نیست و هر بار سقوط کرد. حتی امتی که در صدر اسلام شکل گرفت هیچ وقت نتوانست تا آن حد پیشتازی کند که بتوان روی آنها حساب باز کرد بلکه بسیاری از آنها مرتد هم شدند؛ لذا از بدنه همین جامعه بود که امیر مؤمنان و سایر اهل بیت را به شهادت رساند. بنابراین امتی که در آخرالزمان ورود میکنند، گروهی رشدیافته هستند که طی صحنههای متعددی، ایمانشان به اثبات رسیده است و امت زمینهساز شدند و لطف خداوند هم شامل حال آنها میشود.
لزوم برپایی عصر ظهور تشکیل امتی حول امام معصوم است
* آیا خداوند در قرآن از این قوم برگزیده صحبت کرده است؟
فهمی که از قرآن و روایات دارم، این است که ماجرای ظهور زمانی رخ میدهد که یک امت زمینهساز با تربیتهایی ویژه شکل بگیرد. این امت باید حول امام شکل بگیرد تا حدی که خود به حد امامت بر امت برسند.
از جمله آیاتی که از این امت سخن میگوید، آیه54 سوره مائده همراه با تفسیر آن است. در این آیه میخوانیم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم»؛ یعنی اى کسانى که ایمان آوردهاید، هرکه از شما از دین خود برگردد، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مىآورد که آنان را دوست میدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. [اینان] با مؤمنان، فروتن، [و] بر کافران سرفرازند. در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمیترسند. این فضل خداست. آن را به هر که بخواهد میدهد و خدا وسعتدهندهی بسیار علیم است.
در این آیه، صحبت از قوم و امتی است که در صدر اسلام و پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله مرتد شدند و خداوند وعده داد امتی را جایگزین آنها کند که آن ویژگیهای مطروحه در آیه را دارند. فعل «سَوفَ» برای آینده است. ذیل این آیه شریفه، روایتی از پیامبر وجود دارد که دست روی شانه سلمان گذاشتند و فرمود آن قوم (در آیه) از ایرانیان است. هرچند تحقق برخی از فرازهای این آیه را در عصر حاضر میبینیم، اما حتی اگر در این زمان نباشد، بالاخره چنین ماجرایی در آینده رخ میدهد.
این قوم در وهله اول در دایره حب خداوند قرار دارند؛ حبی که دو طرفه و مقدمهای برای ورود به ولایت حقه الهی است. این قوم در آیاتی دیگر با عنوان «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»؛ معرفی میشوند؛ یعنی هم خدا از آنها راضیست و هم آنها از خدا راضیاند. یعنی رابطه محبت و رضایت بین آن قوم و خداوند برقرار است. این امر سبب تربیت این امت در طول زمان شده و یا میشود و از بروزات آن، «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ» است؛ یعنی نسبت به مؤمنان خاضع و نسبت به کافران سرسختند. این حب سبب میشود «یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»؛ یعنی در راه محبوب خود جهاد کنند و در این باره از سرزنش سرزنشگری نهراسند.
مرزبندی و خطکشی که در این آیه بین مؤمنان و مستکبرین دیده میشود و آن جهادی که مطرح میشود، حاصل همین تربیتهای الهی است. این مجاهدت، تداوم مییابد تا اینکه جبهه مقاومت را مقابل دشمنان تشکیل میدهد. در این مسیر، باکی از ابراز دشمنی خود ندارند. اکنون مشاهده میکنیم با وجود فعالیت بنگاههای تبلیغاتی و بوقهای رسانهای دشمن، هیچ کس نمیتواند آنها را از مبارزه منصرف کند و این از فضل خداست. در دو آیه بعد یعنی 56 مائده میفرماید اینها حزبالله میشوند. بین دو آیه 54 و 56 هم آیه ولایت است. میتوان نتیجه گرفته این امت، جریانی از دل شیعه هستند که در دایره حب خداوند، درون ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام قرار میگیرند و به گونهای تربیت میشوند که حاصلش، بروز حزبالله در آخرالزمان است که به تعبیر قرآن، «هُمُ الْغالِبُون» میشوند؛ یعنی از آن پس همواره بر دشمن غلبه میکنند و شکستی در کار نیست.
آیه آخر سوره مجادله و سوره فتح نیز درباره این قوم است.
انتهایپیام/