یادداشت| ریشههای استحکام یک نظام دینی چیست؟
"اگر این اراده ایمانی معطوف به قدرت "پایدار"، "بیدار" و"مردمی" شد، صحنه واقعیت را میشکافد، قدرتهای بیایمان را برمیاندازد و فضای جدید را میسازد."
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، جعفر علیاننژادی دانشجوی دکترای علوم سیاسی در یادداشتی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان و سخنان ایشان پیرامون قدرت ملی، نوشت "ایجاد نظام سیاسی اسلامی نتیجه منطقی دوام و بقای جامعه ایمانی بااراده قوی است. نظام سیاسی اسلامی عالیترین لایه نهادی قدرت ملی است".
متن یادداشت بهشرح زیر است:
بیانات اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، پیرامون موضوع قدرت ملی، قوت ملی و اقتدار ملی از یک طرف و اصرار درست ایشان روی مؤلفههای قدرت یک نظام سیاسی در سالهای اخیر، گمان نگارنده را به این سمت هدایت کرده است که چهبسا بتوان با ابتناء به این گفتارها، مقدمات رسیدن به نظریهای از قدرت را در اندیشه ایشان، تمهید کرد، این مسئله البته یک ادعای صرف و بیدلیل نیست؛ در اینکه از چه اندیشهای با چه مختصاتی میتوان به نظریهای مختار رسید، خود یک بحث مستوفی است که هدف این نوشتار نیست یعنی ما در پی اثبات امکانپذیری اخذ نظریه قدرت از اندیشه رهبری نیستیم، که خود یک بحث روشی و نظری تخصصی است.
عمده هدف این متن، ابتدا برقراری ربط و نسبت این مفاهیم با یکدیگر و سپس ارتباط آنان با واقعیتهای میدانی است یعنی اولاً میتوان نوعی ارتباط منطقی بین مفاهیم ارائهشده از قدرت برقرار کرد و ثانیاً از تطابق یا صدق آنان با واقعیتهای میدانی دفاع کرد و ثالثاً قوت منطق ارائهشده را در پیشبینی حوادث و پدیدهها ملاحظه کرد. طبیعی است برداشتی که نگارنده از این گفتارها دارد، میتواند محل اشکال، نقد و چهبسا رد اهلفن باشد، بنابراین با فرض احتمال خطا این متن نوشته شده است و بههیچوجه نمیتوان آن را جامع و مانع دانست. این متن تنها یک تلاش ابتدایی قابل نقد است.
اول. ردیابی ارتباط منطقی
ـ لایه ارزشی
شاید اگر بخواهیم نقطه شروعی در زنجیره ارتباطی مفاهیم پیرامون قدرت بیابیم، آن نقطه، مقوله ایمان دینی است یعنی در وهله اول مقوم قدرت ملی و به حرکت درآورنده ارادههای مردمی در حرکت، اثرگذاری و جریانسازی، مقوله ایمان دینی است.(1) بر این اساس اگر بتوان نقطه شروعی برای این زنجیره مفهومی یافت، قاعدتاً غایت و نقطه نهایی نیز قابل شناسایی است. هر مبدئی، مقصدی را میطلبد (در ادامه به آن خواهیم رسید)، بنابراین اولین نکته قابل استحصال در این خصوص آن است که قدرت ملی، ریشه در یک مبدأ ایمانی دارد. این ایمان است که اراده معطوف به قدرت را جهت میدهد نه غریزه. هر ارادهای که از ایمان سرچشمه گرفته باشد قدرت عریان را مهار میکند و آن را در مواجهه با عالم و آدم جهت میدهد.
اگر این اراده ایمانی معطوف به قدرت "پایدار"، "بیدار" و"مردمی" شد، صحنه واقعیت را میشکافد، قدرتهای بیایمان را برمیاندازد و فضای جدید را میسازد، بهبیان دیگر اگر اراده آحاد مردم در طول اراده الهی قرار بگیرد و تابع آن شود، انسانها کارهایی را میتوانند انجام بدهند که بهنظر ناممکن میآید.(2) پایداری اراده ایمانی به حفظ و حراست از انگیزه دینی(3) بستگی دارد. حفظ و حراست از انگیزه دینی نیز خود در گروی تقوا و پرواداری است. بیداری اراده ایمانی به آگاهی از روی درک و شعور و فهم منوط است و ماهیتی غیرمقلدانه دارد.(4) مردمی بودن اراده ایمانی به تلازم مسلمانی و مسئولیت مربوط است یعنی هر مسلمان باایمان خود را مسئولِ از خطر رهانیدن، آگاه کردن و بسط انگیزه دینی در جامعه میداند.(5)
نتیجه منطقی بسط اراده ایمانی با مشخصات گفتهشده، ایجاد جامعه ایمانی (توحیدی) است. جامعه بااراده ایمانی، قدرتمند است. پایههای یک نظام دینی مستحکم ریشه در جامعه ارادهمند ایمانی دارد.
ـ لایه نهادی
لایه ارزشی قدرت، پایه و اساس و روح لایه نهادی قدرت است. هرچند در حاق واقعیت انفکاکی بین لایه ارزشی و نهادی قدرت وجود ندارد اما در مقام تحلیل و تجرید ناگزیر از این تفکیک هستیم. بلافاصله پس از ایجاد جامعه ایمانی بااراده، ایجاد یک نظام سیاسی مستحکم، یعنی ورود به ابرلایه نهادی حیاتی است. استفاده از تعبیر ابرلایه به این دلیل است که قوام هر لایه نهادی دیگر به وجود این ابرلایه است، چه در غیراینصورت اساساً آن مبدأ اراده ایمانی که در سطور گذشته مورد اشاره قرار گرفت، مقصد و معنا نمییابد، ناقص میماند، ناکامل است، در حالت تعلیق و انتظار بهسر میبرد و هیچگاه پایدار، بیدار و عام نمیشود، بنابراین ایجاد نظام سیاسی اسلامی نتیجه منطقی دوام و بقای جامعه ایمانی بااراده قوی است، نظام سیاسی اسلامی عالیترین لایه نهادی قدرت ملی است.
در مرحله بعد دوام نظام سیاسی اسلامی، بستگی به "استحکام ریشهها" و "تشدید اثرات و ثمرات" آن دارد.(6)
استحکام ریشههایی که ذیل نظام سیاسی، تبدیل به نهادهای حقوقی و حقیقی شدهاند، بنابراین نظام اسلامی قوی (جمهوری اسلامی مقتدر) نظامی است که دارای لایه قانونی و لایه مردمی قوی باشد، یعنی "قدرت ملی" و "قوت ملی" ثمره همین استحکام و قدرت نظام اسلامی است، بهبیان دیگر اگر آن استحکام وجود داشته باشد قدرت ملی و قوت ملی تحقق پیدا خواهد کرد.(7) همه نهادهای حقوقی مانند دولت، مجلس، نیروهای مسلّح، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان در استحکام نظام اسلامی نقش دارند و این نقش خود را تنها زمانی بهنحو مطلوب بازی میکنند که متابعت صدرصد از قانون اساسی داشته باشند.(8)
ارکان و عناصر قدرت ملی و قوت ملی هر دو اموری درهمتنیده و در نسبت شدید وجودی با یکدیگرند اما شاید بتوان بهیکتعبیر، قدرت ملی را ماحصل اجتماع قوت مردمی و قوت قانونی تعریف کرد. (استفاده از تعبیر امر مرکب در خصوص قدرت ملی شاید به همین معنا باشد). از همسازی و پیوند لایه قانونی و لایه مردمی، قدرت ملی حاصل میشود. میتوان برخی از ارکان آن را چنین لیست کرد: علم و فناوری، امنیت و قدرت دفاعی، منطق جذاب اثرگذار روی ملتهای دیگر، سیاست و قدرت چانهزنی سیاسی و دیپلماسی، فرهنگ و سبک زندگی و... .(9)
با همین نسبت میتوان ارکان قدرت ملی را با نظر به لایه مردمی نظام اینچنین تصویر کرد: اتّحاد ملّی، مثل اعتماد ملّی، مثل امید ملّی، امید عمومی، مثل اعتماد به نفْس ملّی.(10)
اثرات و ثمرات یک نظام سیاسی بهعنوان وجه دوم استحکام وقتی حاصل میشود که یک ملت احساس سرافرازی کند، استفاده خودمختارانه از منابع حیاتی داشته باشد، دارای رأی مستقل در مسائل اساسی خود باشد، از طمعورزی دیگران و دشمنان آسوده باشد و به حیات طیبه و بیاضطراب برسد.(11)
1 ـ بیانات در دیدار با مردم قم. 95/10/19
2 ـ بیانات در سخنرانی تلویزیونی بهمناسبت عید مبعث 1400/10/12
3 ـ بیانات در دیدار با مردم قم. 95/10/19
4 ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
5 ـ همان
6 ـ بیانات در سخنرانی تلویزیونی بهمناسبت عید مبعث 1400/10/12
7 ـ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1400/12/19
8 ـ همان
9 ـ همان
10 ـ همان
11 ـ همان.
انتهای پیام/+