رجبی: مدیریت سینمای دهه ۶۰ قهرمان را از سینما حذف کرد/پیروز: مفهوم قهرمان را برای مصادیق اشتباه بکار میگیریم
نشست قهرمانگرایی در سینما با حضور روح الله رجبی و عبدالحسین پیروز برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست قهرمان در سینما با سخنرانی دکتر «روحالله رجبی» پژوهشگر فلسفه هنر و مدیر شبکه امید، دکتر «عبدالحسین پیروز» مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگ وهنر دیروز برگزار شد.
رجبی در ابتدای نشست به این موضوع اشاره کرد که قهرمان در دین ما وجود دارد و اصولاً این مفهوم جنبه دینی دارد.
روحالله رجبی درباره بحران قهرمان در سینما گفت: سینمای ایران داستان عجیبی دارد که در آن قهرمان نیست. از زمان انقلاب اتفاقاتی رخ میدهد که جمعیت عظیمی به دنبال تحولی بزرگ بودند و به خاطر آن جان هم میدادند اما قهرمان در سینمای آن نیست.
او ادامه داد: در دهه 60 سینما تلاش میکرد تا به سینمای قهرمان تبدیل شود اما با تغییر مدیران، تحولات بزرگی در سبک سینمای ایران ایجاد شد که در نتیجه به مرور قهرمان از سینمای ایران حذف شد.
رجبی با اشاره به اینکه باید درباره ویژگیهای قهرمان صحبت شود، افزود: جریانهای روشنفکری پس از انقلاب تمام تلاشش بر این است که بگوید انقلاب ایران نیاز به قهرمان ندارد و توجیهاتی را برای بیان این موضوع به کار میگرفتند. قصه باید روایت قهرمان باشد. ما جریان سینمای انقلابی و روشنفکری داریم که هر دو مشکلاتی دارند. رهبر انقلاب تأکید کردند که باید آتش به اختیار بود. قهرمان ما باید این ویژگیها را داشته باشد. باید روابط او با خانواده و جامعه تعریف شود اما در سینمای ایران رابطه قهرمان با جامعه باز تعریف میشود.
وی افزود: قهرمان برای ماست و از ذات تفکر دینی در آمده است. در قرآن، روایت قهرمانان مانند ابراهیم و پیامبران دیگر است. بدون قهرمان روایتهای دینی به پیش نمیروند.
دکتر پیروز در ادامه بیان کرد: ما هنوز در مفهوم قهرمان مشکل داریم. ما هیچ چیزی نداریم که نشان دهنده درک درست این مفهوم باشد و این پیش از آن است که بخواهیم از قهرمان پردازشی انجام دهیم. مشکل اصلی ما استفاده از واژه قهرمان است.
وی بیان کرد که یکی از علل آن میتواند این باشد که این کلمه در بسامد بسیار بالایی مورد استفاده قرار گرفته است که در نتیجه کارکرد خود را از دست داده است. در حال حاضر باید بگوییم که چه چیزی قهرمان نیست. تقریباً 30 کارکرد نادرست از قهرمان وجود دارد. ما این واژه را به هر کسی نسبت میدهیم. الزاما هر آدم خوبی قهرمان نیست. در حوزههای تخصصی این به کارگیری اشتباه است. تعریفمان از قهرمان الگو دیگران بودن و فداکار بودن است. اینها صورت واقعی قهرمان نیست. ما برخی اوقات به صورت استعارهای از واژه قهرمان استفاده میکنیم. گاهی برای بزرگداشت و احترام و حتی برای شخصیت اصلی این واژه را به کار میبریم. این موضوع دوگانه پهلوان و قهرمان را به وجد میآورد. به عنوان مثال پوریایولی شکست خورد اما قهرمان بود. گاهی حتی به برندگان یک لیگ یا چمپیون نیز قهرمان میگوییم. اینها استفادههای نادرست از کلمه قهرمان است.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت در درامها الزاماً شخصیت اول داستان قهرمان نیست اما باید قهرمان نقش اول فیلم باشد. به عنوان مثال شخصیت "راسکولنیکف" در رمان "جنایت و مکافات" شخصیت اصلی درام است اما قهرمان نیست اما "شرلوک هولمز" قهرمان است.
وی ادامه داد: مفهوم توقع نیز برای مردم در مواجهه با قهرمان مهم است. درباره واژه قهرمان تعریف دقیقی نیست اما از برآیند نظریات اینگونه برمیآید که قهرمان دارای چند خصوصیت است. اول اینکه توانایی و قدرت بالایی دارد که میتواند هم سختافزاری مانند بدن و هیکل قوی باشد و هم نرمافزاری مانند هوش و ذکاوت بالا. دیگر اینکه قهرمان در مقابل یک شر بزرگ که تهدیدکننده است ایستادگی میکند. حال این شر در فرهنگهای مختلف میتواند مفهوم و مصادیق گوناگون داشته باشد.
انتهای پیام/