نویسندهای که از خودش پیشی گرفت
علیاصغر عزتی پاک، نویسنده، در یادداشتی به مناسبت درگذشت زندهیاد سعید تشکری، به خدماتی اشاره کرد که تشکری به ادبیات داستانی ایران کرده بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خبر تلخ درگذشت زندهیاد سعید تشکری، نویسنده، بازتابهای متعددی را در میان جامعه ادب و هنر کشور داشت. علیاصغر عزتی پاک، نویسنده، در یادداشتی به همین مناسبت نوشت:
سعید تشکری نویسندهای بزرگ، ایراندوست، انساندوست و مسلمانی اهل فکر و باورمند بود. من در فقدان این نویسنده بسیار درد میکشم و میگریم. تشکری، گذشته از مهرش که در دل پروردهام، برای من نه یک شخص، که یک جریان قدرتمند ادبی هویتگرا بود که ایران و ایرانیان برایش مسئله بودند. آگاهانه و با تکیه بر پشتوانهای تئوریک، پای در این راه گذاشته بود، و تمام همّ خود را صرف گسترش و ترویج آن میکرد. اول که خود شب و روز در کار خواندن و نوشتن بود، و بعد در محافل آموزشی حاضر میشد تا آنچه را میدانست، که بسیار بود، به دوستداران ایران و فرهنگ فرهمندش بیاموزد. آثارش مملو از تکریم و بزرگداشت مردم کشورش است، و همه راوی حماسههای آنان.
سعید تشکری با اصرار بر توجه به سویههای حماسی زندگی ایرانیان در یک سده اخیر، و بازتابندن آن در آثارش و در سخنرانیهایش، اندک اندک تبدیل به یک رهبر فکری نیز شد و با تکیه بر همین پشتوانه بود که جشنواره داستان حماسی در مشهد راه افتاد و مکتب خراسان هویت خودش را بازیافت(سپاسم را نثار حوزه هنری میکنم که حمایت کرد از این فکر).
تعلق خاطر عمیق تشکری به جنبشهای هویتگرای مردم کشورش، به خصوص خراسانیان، او را به یکی از سرحلقههای این گرایش ادبی تبدیل کرد که برای هر واقعه 100 سال اخیر یک نویسنده میخواست، از همین رو بود که فراخوان داد و نویسندههای بسیاری را حول این گفتمان گرد آورد. و اینچنین بود که اگرچه خود، علیرغم پرکاری غبطهبرانگیزش، نتوانست به تمام ماجراهای پرشکوه و افتخارآمیز ایرانیان بپردازد، اما مجریانی درست کرد که آن همه را با نگاهی حماسی مینویسند و ایستادگیمان را میستایند.
سعید تشکری به زعم من، و با تعریفی که دارم، از استقلال فکری و رفتاری، جزو مستقلترین نویسندههای این مرز و بوم بود که با بادها نمیرفت. اندیشهای تبارمند داشت و خود را در ادامه یک گونه از هستیشناسی میدید که باید در تثبیت و گسترشش بکوشد. و چه سخت میکوشید، با جسمی بیمار و رخی که این روزها رنگش به زردی گراییده بود.
رفتن تشکری، خسارت بزرگی است برای جریان نویسندگان هویتگرای ایران. من به بزرگی و مصیبتبار بودن این خسارت تأکید دارم. اما او از این پس بیشتر خوانده خواهد شد و بیشتر از پیش ارزش آثارش آشکار خوهد گردید.
من بیهیچ تعارف و ظاهرسازیای، خودم را جزو یتیمان سعید تشکری میدانم؛ نویسندهای که میشد بهش تکیه کرد و به دور از هر بازی و اطواری، فقط به تولید فکر و فرهنگ و هنر اندیشید. امیدوارم لیاقت میراثداریاش را داشته باشم.
انتهای پیام/