آیت الله رجبی: دیدگاه‌ حقوق بشری آیت الله مصباح، مترقی‌تر از غربی‌ها است

آیت الله رجبی: دیدگاه‌ حقوق بشری آیت الله مصباح، مترقی‌تر از غربی‌ها است

در زمینه حقوق زن وقتی آراء ایشان مطرح می‌شد یکی از دانشجویان خارجی که آمده بودند در موسسه دوره بگذرانند، می‌گفتند اینجا مردها اعتراض نمی‌کنند که شما این طور برای زن‌ها حقوق قائل هستید؟!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیت الله محمود رجبی، از شاگردان برجسته آیت الله مصباح یزدی و عضو هیئت علمی و استاد تمام موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) است که سالیان متمادی به تحقیق و پژوهش مشغول بوده و آثار پرشماری از خود بر جا گذاشته است.

وی هم اکنون از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو هیئت امنای دانشگاه قم و رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) است.

رجبی در گفت‌وگو با تسنیم به تبیین برخی وجوه مناقشه برانگیز آثار و افکار مرحوم آیت الله مصباح یزدی پرداخته است که متن کامل آن را در زیر می‌خوانیم:

آیت الله مصباح یزدی , فلسفه ,

*سهم و نقش اندیشگی مرحوم آیت الله مصباح یزدی در عرصه فلسفه و کلام اسلامی بر کسی پوشیده نیست به طوری که حتی دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب اسلامی هم بر آن صحّه گذاشته‌اند اما یکی از ساحات اندیشگی ایشان که همواره از سوی مخالفان مورد انتقاد قرار می‌گیرد دیدگاه مرحوم آیت الله مصباح در زمینه حقوق بشر است؛ لطفا کمی در این ارتباط توضیح بدهید.
به نظر من دیدگاهی که آیت الله مصباح یزدی در زمینه حقوق بشر دارد مترقی‌تر از دیدگاه‌هایی است که در سطح جهان تحت عنوان حقوق بشر مطرح است. خاطرم هست زمانی تعدادی از اساتید دانشگاه خارج از کشور آمده بودند در موسسه آموزشی امام خمینی (ره) دوره‌ای را می‌گذراندند و وقتی همین دیدگاه‌ها برای آن‌ها مطرح شد، آن‌ها تعجب کردند کما اینکه در حقوق زن هم همین طور است. در زمینه حقوق زن هم وقتی آراء ایشان مطرح می‌شد یکی از همان دانشجویانی که آمده بودند در موسسه دوره بگذرانند، می‌گفتند اینجا مردها اعتراض نمی‌کنند که شما این طور برای زن‌ها حقوق قائل هستید؟!

اصولا علامه مصباح یک نگاه جهانی دارد و معتقد است به لحاظ فرهنگی و معرفتی بالاترین حق مردم این است که جامعه را ارتقا دهیم و ظلمی که نظام‌های سکولار به بشریت می‌کنند این است که آن‌ها را از این حق اساسی‌شان که هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرتشان را تأمین می‌کند، محروم می‌کنند. در واقع نگاه حقوق بشر غربی یک نگاه محدود این دنیایی است که تازه آن هم باز مبتنی بر یک نگاه مادی‌گرایانه صرف است در حالی که ایشان می‌فرمایند بالاترین حق یک انسان این است که اولا فراتر از این جهان، سعادت اخروی‌اش تامین بشود و ثانیا فراتر از این تنعمات مادی، آن بعد معنوی که هویت حقیقی انسان را تشکیل می‌دهد هم تامین بشود و نظام حقوق بشر اسلامی این ویژگی را دارد که این هر دو جنبه را دربر بگیرد چون در بینش اسلامی نگاه، محدود و معطوف به زندگی دنیا نیست.

ایشان یک بحثی راجع به تعلیم و تربیت دارند که البته به صورت بسیار گذرا و تیتروار طرح مسأله کرده‌اند اما در همان آغاز و پس از ذکر مبانی می‌گویند چون انسان مرکب از جسم و روح است هم باید به جسم او توجه بشود و هم به روح او منتها چون روح اصالت دارد، قهراً باید اولویت داشته باشد والا در این که ما باید در فکر ارتقاء حیات دنیایی و ایفاد حقوق بشر باشیم ایشان کوچکترین تردیدی نداشت و معتقد بود این مسائل در بطن نظام تربیتی و فرهنگی ما تعبیه شده و ما باید آن را در نظام حقوقی خودمان لحاظ کنیم.

در یک کلام مبدا و منشاء اختلاف دیدگاه غربی‌ها و علامه مصباح در زمینه حقوق بشر در این است که آن‌ها حقوق بشر را بسیار محدود می‌دانند و معتقدند همه وجود انسان همین بعد مادی است در حالی که علامه مصباح می‌گوید چرا شما انسان را ناقص می‌بینید و حقوق او را حداقلی در نظر می‌گیرید و از آن‌ها می‌خواهد به همان میزان که راجع به حقوق مادی بشر صحبت می‌کنند، به حقوق معنوی انسان هم فکر کنند.

ایشان به این کلام اهل بیت (ع) اعتقاد راسخ داشتند که اگر دیگران به محاسن کلام ایشان پی ببرند، دنبال آن‌ها خواهند رفت و اگر کلام معصومین (ع) درست تبیین شود، انسان‌های فرهیخته و آزاده از هر جغرافیا و نژادی مجذوب آن‌ها خواهند شد. وجهه همت آیت الله مصباح یزدی این بود که اذهان جهانیان را نسبت به معارف حقّه اسلامی اصلاح کند.

*مرحوم آیت الله مصباح یزدی به طور مشخص در زمینه انتخابات و رأی مردم چه نظری داشتند؟ چون این یکی از نقاط مناقشه برانگیز در میراث اندیشگی ایشان است.
بسیاری از دیدگاه‌های سیاسی مرحوم علامه مصباح که مورد نقد و اعتراض واقع می‌شود، برای این است که مبانی آراء ایشان برایشان روشن نیست. خب علامه مصباح معتقد است که در بحث مبانی و فلسفه حق ما باید به مبنای حق و تکلیف رجوع کنیم چون وقتی می‌گوییم حق و  تکلیف یعنی هر جایی حقی هست حتما مقابلش تکلیفی هم هست و وقتی می‌گوییم انسان حقوقی دارد، یکی از مصادیق حقوق او همین حق حکمرانی است منتهی باید دید از نظر شارع مقدس چه کسانی حق حکمرانی بر دیگران را دارند.

ایشان در مباحث خودشان این مبانی و مبادی را کاملا توضیح داده‌اند و می‌گویند کسی می‌تواند حق حکمرانی بر دیگری داشته باشد که شئون آن موجود از موجود دیگر باشد. چرا در همه نظام‌های بشری می‌گویند هرکس مالی دارد حق دارد هر طور که خودش می‌خواهد در آن تصرف کند چون این مال تعلق به او دارد اما هیچ کس بدون اجازه صاحب مال، حق تصرف در مال او را ندارد؛ این قاعده‌ای عام و مورد پذیرش همگان است؛ وفق همین قاعده باید ببینیم در کل نظام هستی چه کسی حق حاکمیت دارد؟ اعتقاد ما این است که از آنجا که خداوند آفریننده جهان است پس بنیاد حق حاکمیت از آن خداست و تنها کسی می‌تواند حکمرانی کنه که خداوند چنین حقی به او عطا کرده باشد.

طبق ادلّه عقلی و نقلی متقن، خدای سبحان چنین حقّی را به پیامبر (ص) و پس از ایشان به اولاد طاهرینش داده است که این حق در دوران غیبت به ولی فقیه تعلق می‌گیرد؛ حتی مراجع تقلید هم چنین حقی ندارند تنها چون کارشناس و خبره در دین‌اند می‌توانند کلام وحی و حدیث را تبیین و تشریح کنند. آیت الله مصباح، حقوق مردم و رأی مردم را در این چارچوب تبیین و تفسیر می‌کرد.  با این مبانی ان وقت می گوییم رای مردم چیست رای مردم در طبق سازوکاری که ما الان داریم چون یک قانون اساسی نوشته شده است رای را پذیرفته ولی فقیه که امام بود تایید کرده است و در واقع تایید امام معنایش این است که مبنای کار است. حالا هر جایی که رای مردم باشد شرط دانستند قطعا ان شرط لازم است برای اینکه این اعمال حاکمیت بشود. لذا اگر بخواهیم این معنایش این نیست ما قانون اساسی اگر می گوید رای است قبول نداریم خودشان شرکت می کنند رای می دهند و معنا ندارد من بگویم قبول ندارم بروم رای بدهم. یا خودم کاندیدا بشوم که به من رای بدهند بنابراین ایشان قبول دارد اینکه رای مردم ان طور سازوکار و مکانیزمش را تعریفی که می کند انها این تعریف را ندارند انها می گویند هرکسی رای داده است همین معیار است از اینجا شروع می کنند ایشان از یک لایه های پایین تری شروع می کند و استدلال منطقی و عقلانی برایش دارد.

*به نظر شما چرا آرای مرحوم علامه آن قدر مورد بدفهمی قرار گرفت یعنی در مقایسه با سایر اندیشمندان، بیشترین حجم حملات به ایشان صورت گرفته و آرای ایشان وارونه جلوه داده شده است.
یکی از وجوه پررنگ و اثربخش آیت الله مصباح، جنبه تبیین‌گری و شاخص‌گذاری ایشان بود. ایشان به طور مستمر در مباحث و فعالیت‌هایی که داشتند، شاخص‌ها را تعیین و ترسیم می‌کردند و چون نسبت به شبهات و تهاجمات فرهنگی نسبت به نظام اسلامی حساسیت شدیدی داشتند و خیلی زود آن‌ها را درک می‌کردند، مثل یک دیده‌بان بصیر هر جا را که می‌زدند، به سرعت درک می‌کردد و به میدان می‌آمد.  

اگر ایشان کناری می‌نشست و تنها به کار نظریه پردازی می‌پرداخت این اندازه مورد هجمه قرار نمی‌گرفت. ایشان وقتی می‌دید یک جا دارند زیربناها را متزلزل می‌کنند یا برای اینکه فرهنگ باطل دیگری را حاکم کنند، طراحی صورت گرفته؛ تعارف را کنار می‌گذاشت و سریع و صریح حرفش را می‌زد به همین دلیل هم بود که دشمنان تلاش کردند مواضع و اندیشه ایشان را تحریف کنند و حتی حرف‌هایی که ایشان نزده بود را هم گاهی به او نسبت می‌دادند و حرف‌های درست ایشان را با تفسیرهای غلط همراه می‌کردند که از این نمونه‌ها فراوان سراغ داریم. سرّ این همه را باید در نقش‌آفرینی او در شناخت آینده و توطئه‌های دشمنان و دشمن شناسی قوی ایشان جست.

دشمن وقتی می‌دید مباحث آیت الله مصباح یزدی منطق عقلانی مستحکمی دارد و با این منطق نمی‌شود مقابله کرد؛ دست به تحریف می‌زد و تلاش می‌کرد که به هر نحو ممکن او را از گردونه خارج کند و برای این کار از تحریف و تقطیع و تخطئه هم ابایی نداشتند.

مقام معظم رهبری هم بر همین مسأله انگشت تأکید گذاشتند و فرمودند چون دشمنان در مقام بحث و گفت‌گو نمی‌توانستند با منطق قوی ایشان مقابله کنند، هجمه می‌کردند.

 یادم هست در دوران اصلاحات که تازه انحرافات داشت خودش را نشان می‌داد اما هنوز کسی از نیروهای انقلابی برای مقابله با آن کجروی‌ها به درستی وارد میدان عمل نشده بود؛ یکی از آقایان از ایشان پرسید باید چه کار کنیم؟ ایشان فرمود: به نظر من باید یک نفر بلند بشود و فریاد بزند اما معطل دیگران نماندند بلکه به سرعت خودشان شروع کردند و شهر به شهر می‌رفتند، خطبه می‌خواندند و روشنگری می‌کردند.

*این حضور در میدان و ایفای نقش سیاسی-اجتماعی به شأن و وزانت فلسفی ایشان آسیب وارد نکرد؟
نه، اصلا. حتی همین امروز هم بسیاری از اهالی تفکر و فلسفه، در سطح جهان، می‌گویند ما آثار آیت الله مصباح یزدی را تدریس می‌کنیم. در دوران حیاتشان هم مکرر پیش می‌آمد که اندیشمندانی از انگلستان، کانادا و اتریش وقت می‌گرفتند و می‌آمدند سوالات و اشکالات خودشان را با ایشان مطرح می‌کردند. عرضم  این است که در سطح نخبگانی اندیشه‌های ناب و اصیل ایشان برای اندیشمندان کاملا آشناست حالا ممکن است در سطح توده مردم و کسانی که کمتر با مباحث فلسفی آشنا هستند، توطیه‌ها و خباثت‌های دشمنان اثر گذاشته باشد و ابرهای شبهه و تردید چهره نورانی ایشان را از نظرها پنهان کرده باشد اما این چیزها گذراست و عمق و اصالتی هم ندارد. به قطعیت می‌شود گفت هرجا  ایشان حضور یافته و اندیشه‌هایش منتشر شده، استقبال وسیعی از آن‌ها شده است.

ما با بسیاری از دانشمندان مواجه شده‌ایم که می‌گویند ما از فلان زمان که خدمت مرحوم علامه رسیدیم و با ایشان آشنا شدیم، شیفته ایشان شدیم. بنابراین هر چند دشمن تلاش زیادی کرد اما اگر این‌ها اثرگذار بود، حملات بعد از رحلتشان متوقف می‌شد.

این را هم اضافه کنم که یکی از ویژگی‌های برجسته ایشان این است که حرف‌هایشان شاخص ارائه می‌دهد و وقتی انسان در مسأله‌ای می‌ماند که اینجا چه کار باید بکند، می‌تواند با مراجعه به آثار و اندیشه‌های ایشان مسیر را پیدا کند و خودش را از فضای غبارآلود تردید و دودلی نجات بدهد.

گفت‌وگو از احسان حضرتی

انتهای پیام/  

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران