روایت خبرنگار مشهور لبنانی از مدیریت جنگ سردار سلیمانی در حلب و البوکمال
یکی از خبرنگاران مشهور لبنانی که جنگ مقاومت با داعش را پوشش میداد جزئیات مدیریت نبرد در حلب سوریه و منطقه مرزی البوکمال توسط سردار سلیمانی را تشریح کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «حسین مرتضی» خبرنگار مشهور لبنانی که در جریان بحران سوریه ، نبرد گروههای مقاومت با تروریستهای تکفیری را پوشش میداد در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» و همرزمان باوفایشان در مصاحبه با وبسایت الخنادق، لحظات و ایستگاههای حساسی را که در کنار حاج قاسم و نیروهای محور مقاومت در سوریه تجربه کرده بود، بازگو کرد.
این خبرنگار لبنانی در ابتدای گفتگوی خود به نبردها در جبهه حلب پرداخته و گفت، نقطه اصلی جنگ سوریه در حلب بود و این منطقه در کانون توجه قرار داشت؛ به طوری که سیطره بر حلب به معنای به دست گرفتن مدیریت جنگ بود. علاوه بر ارتش سوریه و رزمندگان مقاومت و همپیمانان آن، بیشترین شهدای مربوط به نبرد حلب از برادران ایرانی بودند. بیشتر توجه حاج قاسم در آن دوره متمرکز بر این بود که حلب سقوط نکند؛ چرا که آزادسازی حلب به معنی سقوط پروژه بین المللی ضد سوریه بود.
تاکید سردار سلیمانی بر اهمیت راهبردی آزادسازی ادلب
حسین مرتضی ادامه داد، به یاد دارم که یک بار در فرودگاه وارد یکی از اتاقها شدم و دیدم یک نقشه روی زمین گذاشته شده و فرماندهان نظامی از همه گروههای وابسته به محور مقاومت دور آن جمع شده و درباره نقشه با یکدیگر صحبت میکنند. در آنجا حاج قاسم نشسته بود و این نقشه را توضیح می داد. برخی پیشنهاد کردند که ابتدا به دیرالزور بروند؛ چرا که در نبرد حلب، آمریکاییها فشار وارد میکنند و ممکن است قطعنامه شورای امنیت صادر شود. اما حاج قاسم قاطع بود و گفت، پایه و اساس حل مشکلات جنگ به نبرد حلب مربوط میشود. در واقع حاج قاسم در آن زمان در حال برنامهریزی برای آزاد سازی حلب بود و این تصمیم ایشان نه تنها یک ایده نظامی بلکه یک اقدام استراتژیک بود.
حاج قاسم در سخت ترین شرایط نیز به فکر کودکان بود
این خبرنگار لبنانی در ادامه گفتگوی خود اظهار داشت، حاج قاسم هرگز جنگ را از اتاق عملیات نگاه نمی کرد؛ بلکه حاضر نبود حتی یک لحظه از خط مقدم دور شود. یک بار در خان طومان بودیم و حاج قاسم در خط مقدم بر اجرای عملیات نظارت میکرد. همه به ایشان میگفتند که نزدیک خط مقدم نشود اما حاج قاسم به تنهایی جلو میرفت، حتی یک بار در میدان مجروح شد سپس بلافاصله بعد از درمان به خط مقدم برگشت.
وی ادامه داد، هنگام رسیدن نیروهای محور مقاومت به نزدیکی ورودی «نبل والزهراء» قرار بر این بود که این منطقه کاملا آزاد شود و روزی که این پیروزی به دست آمد ما رزمندگانی را دیدیم که پنج سال خانواده خود را ندیده بودند. در این شرایط ما حاج قاسم را دیدیم که شیرینی و شکلات از جیب خود در آورده و بین بچهها تقسیم میکند. در آنجا این سوال مهم برای ما به وجود آمد که حاج قاسم چگونه ایمان کامل داشت که وارد نبل و الزهراء خواهد شد و چگونه در چنین شرایطی به فکر بچهها بود که برای آنها شیرینی بیاورد.
مدیریت جنگ با آمریکا و داعش در البوکمال توسط شهید سلیمانی
حسین مرتضی در ادامه به جنگ با داعش در مرز سوریه و عراق پرداخته و تاکید کرد، منطقه البوکمال یک منطقه مرزی سوریه با عراق از سمت القائم است که ائتلاف آمریکایی در آنجا حضور داشت و در فاصله کمتر از یک کیلومتری آن تروریستهای داعش مستقر بودند. در آن زمان حاج قاسم تاکید کرد که هرکس بر منطقه البوکمال سیطره پیدا کند، کنترل مناطق مرزی سوریه و عراق را به دست گرفته است. ایشان اطلاعاتی امنیتی در دست داشت که نشان میداد آمریکاییها در تلاش برای رسیدن به البوکمال هستند و نیروهای آمریکایی بر این منطقه نظارت دارند.
وی تصریح کرد، حاج قاسم در کنار نیروهای همراه خود متوجه شده بود که آمریکا در حال نفوذ امنیتی به منطقه البوکمال است و تلاش دارد قبل از نیروهای مقاومت به این منطقه برسد. حاج قاسم معتقد بود که اگر آمریکاییها زودتر از ما به البوکمال برسند یعنی کار ما تمام است. بنابراین نیروهای مقاومت خیلی سریع به تپههای مشرف به منطقه البوکمال رسیدند و حاج قاسم نیز با قدرت در این منطقه که یک نبرد با آمریکاییها در حال وقوع بود، مستقر شد.
این خبرنگار برجسته لبنانی در ادامه گفت، حاج قاسم از زمانی که آماده شدن برای نبرد را آغاز کرد در همان منطقه ماند و محورها برای جنگ با دشمن به 3 بخش تقسیم شد: از یک محور حزبالله و از محور دیگر ارتش سوریه وارد شدند و محور سوم متعلق به نیروهای کمکی و متحدان مقاومت بود. عملیات به شکل گسترده از روز اول شروع شد و نیروهای مقاومت پیشروی کرده و به ورودی البوکمال رسیدند. شدت عملیاتهای جاسوسی آمریکاییها زیاد شد و حتی تلفنهای ماهوارهای شبکههای ما برای پخش مستقیم قطع شد؛ اتفاقی که در جنگ جولای 2006 نیز نیفتاده بود.
خودداری سردارسلیمانی از دریافت نامه ژنرال آمریکایی
وی ادامه داد، به دلیل قطع شبکههای ارتباطی، حاج قاسم گفت که باید عملیات متوقف شود تا یک بار دیگر نقشه را تکرار کند. سپس نقشه جنگ توسط حاج قاسم سلیمانی بازسازی شد و بلافاصله در روز بعدی، نبرد تا آزادسازی البوکمال ادامه یافت و آمریکاییها غافلگیر شدند. در آن زمان ما اتفاقات این منطقه را به شکل زنده پوشش میدادیم و ترس و نگرانی زیادی درباره جان حاج قاسم وجود داشت؛ زیرا هواپیماهای جاسوسی آمریکایی به وضوح دیده میشد و ما نگران بودیم که حاج قاسم را هدف قرار دهند. در آن زمان یک ژنرال آمریکایی نامهای برای حاج قاسم فرستاد اما ایشان از پذیرش این نامه امتناع کرده و هیچ گونه ارتباط با آمریکاییها را نپذیرفتند.
حسین مرتضی تاکید کرد، در جریان نبرد البوکمال ما با شنیدن صدای موشکها گاهی میترسیدیم اما حاج قاسم سلیمانی با آرامش و اطمینان کامل و بدون اینکه ذرهای ترس و نگرانی در چهره ایشان دیده شود جنگ را مدیریت میکرد. در جریان نبرد البوکمال بود که خبر فوت پدر حاج قاسم رسید. ما تصور میکردیم که حاج قاسم میدان جنگ را ترک کند و البته این مسئله از نظر انسانی و اخلاقی نیز جایز بود. اما ایشان بلافاصله بعد از شرکت در مراسم تشییع پیکر پدرش به میدان نبرد برگشت و تا زمان پیروزی در میدان جنگ باقی ماند؛ چرا که میدانست ما اکنون در نبرد با آمریکاییها هستیم.
درخواست رزمندگان مقاومت از حاج قاسم بعد از پیروزی در البوکمال
این خبرنگار مشهور لبنانی که اتفاقات جنگ با داعش را پوشش می داد در ادامه افزود، یک روز قبل از نبرد البوکمال، شماری از رزمندگان به حاج قاسم گفتند اگر ما وارد البوکمال شدیم درخواستی از شما داریم. حاج قاسم لبخندی زد و پرسید بفرمایید. یکی از رزمندگان گفت که ما تقاضای زیارت مستقیم کربلا را داریم و حاج قاسم نیز موافقت کرد. در پایان این رزمندگان سوار خودروهای متعلق به حشد شعبی شده و با همان لباس نظامی و سلاح هایشان مستقیماً به سمت کربلا رفتند و یک شب را آنجا مانده و سپس به سوریه بازگشتند.
حاج قاسم؛ فرمانده جنگ روانی ضد دشمن
حسین مرتضی ادامه داد، ما همچنین دیدیم که حاج قاسم در حال مدیریت جنگ روانی ضد دشمن بود و من گاهی مستقیما میدیدم که او علیه آمریکا و تروریستهای تکفیری داعش جنگ روانی انجام میداد.
وی تصریح کرد، من برای دومین بار در میدان مجروح شدم و برای مداوا به ایران منتقل شدم و حاج قاسم شخصا پیگیر احوال من بود و به من گفت که این مسئله اراده شما را برای ادامه کار رسانهای بیشتر میکند و احساس میکنید که یکی از رزمندگان مقاومت هستید. حاج قاسم میدانست که گروههای مسلح تروریستی مستقیماً مرا تعقیب میکنند و در کدام جبهه متمرکز هستم و چه اطلاعاتی منتشر میکنم. یک بار تروریستها میخواستند بدانند چه سلاحهایی در دسترس رزمندگان مقاومت است و چه تدارکاتی در جبهه خان طومان وجود دارد. به همین دلیل حاج قاسم از من خواست اخبار مشخصی را که ایشان گفته بود منتشر کنم تا به این ترتیب دشمن را منحرف کنیم.
حسین مرتضی در ادامه اظهار داشت، در واقع حاج قاسم از رسانه برای جلوگیری از تلفات انسانی در جنگ و تحقق اهداف نظامی و استراتژیک استفاده میکرد.
انتهای پیام/