کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای یا کمیته مرور خاطرات و مدافعان آقای رئیس؟!
مروری بر مواضع دو عضو کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای فدراسیون فوتبال نشان میدهد که چه اتفاقاتی در این مدت رقم خورده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، برخی از اعضای کمیتهاى که در تیرماه سال ٩٨ به عنوان کمیته استیناف صدور مجوز حرفهاى فدراسیون فوتبال معرفى شدند ظاهراً تنها وظیفه انجام مصاحبههاى حمایتى از مهدى تاج را برعهده داشتند. ترکیبى از بىربطترین گزینهها و شکلگیری یکی از ناکارآمدترین کمیتههاى تاریخ فوتبال ایران براى چنین مأموریت بزرگی که البته نتیجه این انتخاب هم کاملاً واضح و مشخص است.
داریوش مصطفوى رئیس و دبیرکل پیشین فدراسیون فوتبال که در آن مقطع، پروسه محرومیت مادام العمر از حضور در فوتبال را پشت سر گذاشت و چندی بعد در مصاحبهای اعلام کرد که به فیفا و AFC دروغ گفته، ریاست این کمیته را بر عهده گرفت. رئیس کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای البته وظیفه خطیر مصاحبه کردن به سود مهدی تاج در مواقع مورد نیاز را هم داشت.
مصطفوی تنها چند روز بعد از انتصابش برای دولت تعیین تکلیف کرد و گفت: «دولت باید به فدراسیون فوتبال پول قرض دهد. تاج هر کاری میتوانست برای فوتبال ایران کرد. دولت و وزارت ورزش باید به فدراسیون کمک کنند و معادل عددی که از فیفا طلب داریم به فدراسیون قرض دهند. هر زمان شرایط دریافت طلبمان فراهم شد آن پول را بردارند». خروجی این پیشنهاد حکیمانه فاجعه استقراض از «شستا» و پروندههایی بود که سرانجام آن برای اهالی فوتبال کاملاً روشن و مشخص است.
مصطفوی در مصاحبه دیگری گفت: «هر کس دلش بخواهد فوتبال ایران پیشرفت کند از تاج حمایت میکند. عملکرد تاج در فدراسیون بسیار خوب بوده است. تاج فدراسیون بسیار ضعیفی را از کفاشیان تحویل گرفت و توانست آن را متحول کند».
وی در ماجرای بازگشت جنجالی علی کفاشیان به فدراسیون فوتبال هم در خط مقدم قرار گرفت و در کنار صادق درودگر با چندین مصاحبه آتشین اعلام کرد که «کفاشیان پس از حکم محرومیت نباید به فوتبال برگردد» در شرایطی که خودش پس از محرومیت به فوتبال بازگشته بود!
ارتباط رئیس فدراسیون و رئیس کمیته استیناف مجوز حرفهای البته دو سویه و متقابل بود. در آن سو تاج هم الطاف مصطفوی را همواره جبران میکرد و به طور مثال در خصوص انتقاداتی که پیرامون فدراسیون فوتبال مطرح میشد گفت: «اشخاصی مثل آقای مصطفوی باید بیایند در مورد فوتبال اظهار نظر کنند. کسی که نه تیمی دارد نه استانش تیمی دارد که نباید حرف فوتبالی بزند»!
همین ماجرا به شکل دیگری در خصوص کاظم اولیایی صدق میکند. عضو کمیته استیناف مجوز حرفهای مثل داریوش مصطفوی از جمله حامیان پیش قدم در عرصه رسانه برای انجام مصاحبههای حمایتی از تاج بود. اولیایی در فروردین ماه سال 98 در مصاحبهای پیرامون عملکرد رئیس وقت فدراسیون گفت: «باید به آقای تاج تبریک بگوییم. انتصابهای تاج خون تازهای به پیکره فدراسیون فوتبال وارد کرد و این نوسازی و مهندسی را باید تبریک گفت. تاج یادگاری بزرگی برای فوتبال باقی گذاشت که سالها از آن به نیکی یاد میشود».
اولیایی در دی ماه سال 98 هم گفته بود: «خاطرات طلایی دوران تاج فراموش شدنی نیست. من معتقدم آقای تاج بنای مستحکمی را برای فوتبال کشور پیریزی کردند و این مسیر با قدرت باید ادامه پیدا کند. دوران حضور آقای تاج با خلق لحظات شیرینی برای فوتبال ایران سپری شد. این دوران طلایی را نمیتوان فراموش کرد. حضور آقای بهاروند را نیز بسیار ارزشمند ارزیابی میکنم. ایشان سالها به عنوان کاپیتان، بازیکن، سرمربی، مدیرعامل، رئیس و عضو هیئت رئیسه به فوتبال خدمت کرده و ریلگذاری صورت گرفته توسط آقای تاج به وسیله ایشان ادامه خواهد یافت».
با مرور این مصاحبهها نحوه انتخاب اعضای فعلی کمیته صدور و استیناف مجوز حرفهای که فوتبال و تیمهای باشگاهی را به اینجا رساندهاند بیشتر مشخص میشود. زمانی که پرسپولیس بدهی قطعی به کالدرون داشت و پرداخت نکرده بود کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای مهلت سه ماهه به این باشگاه داد آن هم در شرایطی که چنین کاری خلاف قانون بود. اگر چه دو باشگاه پرسپولیس و استقلال هم در این ماجرا قطعاً مقصر هستند اما سؤال اینجاست که نقش کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای چیست؟ در چنین کمیتهای باید از افراد تحصیلکرده، دارای تجارب همکاری و ارتباط با محافل بین المللی، مسلط به زبان و آشنا به پروسه حرفهایسازی استفاده شود یا از اشخاصی که کارشان انجام مصاحبههای حمایتی از رئیس وقت فدراسیون فوتبال بوده است؟
از سوی دیگر مواضع و اظهاراتی که از جانب مصطفوی و اولیایی در خصوص وضعیت و بحران امروز فوتبال کشور مطرح میشود جای تردید و سؤال دارد. افرادی که خود را جدا از مسببان و عاملان وضعیت موجود میبینند، حامیان اصلی یکی از تلخترین دورههای تاریخ فوتبال ایران و فجایعی مثل پرونده ویلموتس و ماجرای شستا بودند. آنها مقابل تخلفات آشکار و قانونشکنیها آن دوره سکوت و آن زمان را بهترین روزگار تاریخ فوتبال ایران ارزیابی میکردند و مشغول ستایش و تحسین و تمجید فدراسیونی بودند که دستاوردش برای اهالی فوتبال واضح و مشخص است. آنها حالا از دولت فعلی گرفته تا وزارت ورزش، مدیران دو باشگاه و همه افراد و ارکان و اشخاص و سازمانها را مقصر میدانند به جز ناتوانی و فقدان تخصص خودشان که بدون آگاهی و اشراف به موضوع حساس نحوه دریافت مجوز حرفهای و حتی تسلط کافی به زبان انگلیسی در این مسند قرار گرفتهاند. چهرههایی که در سوابق آنها مواردی از سقوط تیمها و ... دیده میشود، حالا به عنوان اشخاص و کارشناسان خبره و دلسوز در این روزها معرفی میشوند.
گذشته از ضرورت بازنگری در شرایط بحرانی فوتبال کشور آیا کمیتههای بدوی و استیناف صدور مجوز حرفهای نیاز به بازنگری و تزریق خون تازه ندارند؟
انتهای پیام/