نقاشی‌هایی برای شوخی و ضدیت با نظریه دکارت / استعمار براساس نظریه دکارت شروع شد

نقاشی‌هایی برای شوخی و ضدیت با نظریه دکارت / استعمار براساس نظریه دکارت شروع شد

نزار موسوی‌نیا نقاشی است که این روزها آثارش در آرت سنتر به نمایش گذاشته شده‌اند؛ آثاری که تلاش می‌کنند تا نظریه فلسفی دکارت را به شوخی بگیرد و با آن مقابله کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شیوع ویروس کرونا، نمایشگاه‌های هنرهای تجسمی را به تعطیلی کشاند. گالری‌ها در این 22 ماهِ گذشته تقریبا بی‌کار بودند. اما پس از واکسیناسیونِ درصد زیادی از مردم کشور و فروکش کردنِ شیوع ویروس کرونا، بار دیگر گالری‌های هنرهای تجسمی رونق گرفته‌اند.

یکی از نمایشگاه‌هایی که این روزها در حال برگزاری است، «جزیره دکارت» نام دارد. این نمایشگاه به نقاشی‌های نزار موسوی‌نیا اختصاص دارد. نقاشی‌های او در نگاه اول عجیب و غریب هستند. هر تابلو تلفیقی از چند رشته است؛ سینما،‌ ادبیات، تصویرسازی، فلسفه و داستان در این آثار دیده می‌شود که برای درکشان باید بیشتر دقت کنید. در پسِ بیشتر آثار هم نوعی طنز تلخ(گروتسک) وجود دارد که باید با توجه به فلسفه‌ی دکارت آن را کشف کنید.
مجموعه‌ی همه‌ی اینها در هر تابلو جمع شده تا در نهایت هر تابلو دنیای خودش را بسازد.

نقاشی ,

در نمایشگاه «جزیره دکارت» برخی از آثار موسوی‌نیا از چند تابلوی کوچک در کنار هم تشکیل شده‌اند تا در نهایت اثری بزرگ‌تر را پدید آورند.

 

نقاشی‌های او در نگاه اول عجیب و غریب هستند. هر تابلو تلفیقی از چند رشته است؛ سینما،‌ ادبیات، تصویرسازی، فلسفه و داستان در این آثار دیده می‌شود که برای درکشان باید بیشتر دقت کنید.

 

نزار موسوی‌نیا درباره این آثار و استقلالِ هر تابلو به عنوان اثری مجزا می‌گوید: این آثار در قالب فرمی خاص شکل گرفته‌اند؛ آثاری در ابعاد کوچک که در کنار هم اثری مستقل را تشکیل می‌دهند.

در کارهای کوچکی که من ارائه داده‌ام، اینگونه است که هر اثر می‌تواند به صورت مجزا اثری مستقل باشد و در عین حال در کنار یکدیگر هم اثری کلی را تشکیل می‌دهند. از این تابلوها در هر دو حالت می‌توان استفاده کرد.

این نقاش، در میان آثارش گاهی از کادرهایی مستطیل شکل و باریک استفاده کرده است. احتمالا استفاده از کادرهای باریک و کشیده به فلسفه نمایشگاه و جزیره دکارت برمی‌گردد. کادرهایی که یادآور کادرِ باریکِ سینمای وسترن در دهه‌ی چهل و پنجاه است؛ فیلم‌های وسترنی که کادرهای باریک داشتند و بالا و پایین‌شان کادر مشکی می‌شد و تصویر را باریک می‌کرد.

اینگونه کادرها بخشی از فضا را از مخاطب می‌گیرند و به شکلی برای مخاطب کادربندیِ محدودی ارائه می‌کنند.

نقاشی ,

مهمترین چیزی که در «جزیره دکارت» باید مد نظر داشته باشید، همان دکارت و فلسفه‌اش است. چرا که این نمایشگاه براساس همین فلسفه‌ی دکارت شکل گرفته است. برای درک بیشترِ آثار این نمایشگاه باید با فلسفه‌ی دکارت؛ فیلسوف قرن هفدهم اروپا آشنا باشید. وقتی با فلسفه‌ی دکارت آشنا باشید، تازه متوجه می‌شوید که نقاشی‌های نزار موسوی‌نیا تلاش می‌کنند تصویری برخلافِ نظریه دکارت به شما ارائه کنند. برخی تابلوهای این نمایشگاه، نظریه دکارت را به شوخی می‌گیرد و برخی هم کاملا ضدِ دکارت و نظریه‌اش عمل می‌کنند.

 

مهمترین چیزی که در «جزیره دکارت» باید مد نظر داشته باشید، همان دکارت و فلسفه‌اش است. چرا که این نمایشگاه براساس همین فلسفه‌ی دکارت شکل گرفته است.

 

موسوی‌نیا فلسفه‌ی دکارت را به طور خلاصه اینگونه توضیح می‌دهد: ساده و مختصر بخواهم بگویم؛ گام اول فلسفه دکارت درباره ارتباط ما با جهان است. دکارت می‌گوید که ما از طریق حس‌هایمان با جهان ارتباط داریم؛ از طریق دیدن، شنیدن، بو کردن و لمس کردن.

دومین گامِ فلسفه‌ی دکارت به واقعیت‌ها و شک‌های ذهن ما اختصاص دارد. در ذهن ما چیزهای درست و اشتباه همراه هم هستند و ما نمی‌دانیم چه چیزی اشتباه و چه چیزی درست است. پس مبنای فلسفه‌اش را براساسِ شک پایه‌ریزی می‌کند.

نقاشی ,

موسوی‌نیا می‌گوید: در گامِ سومِ فلسفه‌ی دکارت و پس از شک کردن، می‌توان از طریق عقل و تجربه‌گرایی و علم درست را از نادرست تشخیص داد.
دکارت می‌گوید به همه‌ی چیزهایی که در عالم هستی وجود دارد شک کنید. به خودتان به اطرافتان و به همه‌ی چیزهایی که هست شک کنید. تنها چیزی که می‌ماند همان شک است که نمی‌توانید به آن شک کنید. در واقع عقل است که برای ما شک‌ها و درک‌ها را می‌سازد. دکارت در نهایت به این جمله‌ی بزرگ می‌رسد که «من فکر می‌کنم پس هستم» یعنی فکر کردن به هستیِ فرد می‌انجامد.

این نقاش صحبت‌هایش را اینگونه ادامه می‌دهد: در ادامه‌ی فلسفه‌ی دکارتی، انسان دکارتی به کاشفی تبدیل می‌شود که تلاش می‌کند تا همه چیز را از اول بشناسد و در نهایت هم می‌شناسد. این فلسفه روی اروپا تاثیر زیادی داشت. در آن زمان رنسانس هم شکل گرفته بود. به همین دلیل اروپا به سمت سرزمین‌های ناشناخته رفت تا آنها را کشف کند. کشف قاره‌هایی مانند امریکا و کشورهای افریقایی و بعدها کشفِ کشورهای خاورمیانه برای اروپاییان، براساس همین فلسفه شکل گرفت.

 

براساس فلسفه‌ی دکارت کشف هر چیزی مساوی مالکیت آن بود و استعمار از همین‌جا شروع شد. در امریکا سرخ پوستان کشته شدند و به امریکای الان تبدیل شد. از افریقا سوخت برداشت شد و بردگان را از آنجا گرفتند و از خاورمیانه هم سوخت را برداشتند.

 

او ادامه می‌دهد: اتفاق بعدی این بود که کشف هر چیزی مساوی مالکیت آن بود و استعمار از همین‌جا شروع شد. در امریکا سرخ پوستان کشته شدند و به امریکای الان تبدیل شد. از افریقا سوخت برداشت شد و بردگان را از آنجا گرفتند و از خاورمیانه هم سوخت را برداشتند.

موسوی‌نیا می‌گوید: در نقاشی‌های من و براساس همین اتفاق‌ها، سرزمین‌ها در حال تیکه تیکه شدن هستند. آدم‌ها جدا شده‌اند. تقابل انسان و حیوان وجود دارد. تلاش کرده‌ام مسئله‌ی نگاه کردن از یک زاویه خاص را به هم بریزم و از این روست که در نقاشی‌هایم چندین چشم به وقایع نگاه می‌کنند.

 

تلاش کرده‌ام مسئله‌ی نگاه کردن از یک زاویه خاص را به هم بریزم و از این روست که در نقاشی‌هایم چندین چشم به وقایع نگاه می‌کنند.

 

این نقاش تاکید می‌کند: در دوره رنسانس فلسفه دکارت بحث تئوریش را قوی می‌کند. کم کم به فلسفه و خِرد بر می‌گردد. اقتصادش هم شکوفا می‌شود و رشد می‌کند. احتیاج به منابع خام دارد. کشورهایی مانند اسپانیا و پرتقال و ایتالیا برای کشف سرزمین‌های ناشناخته، شروع به سفر کردن می‌کنند.
این سفر کردن‌ها از همین فکرِ کاشف برمی‌خیزد. در این دوره است که گونه‌بندیِ گیاهان و حیوانات و انسان‌ها و نوشتنِ دایره‌المعارف‌ها شروع می‌شود و کشف کشورهای ناشناخته برای اروپاییان خیلی جذاب می‌شود.

نقاشی ,

موسوی‌نیا می‌گوید: در جریانِ همین جستجوها و کشف‌ها، مالکیت به کاشف می‌انجامد. اما مسئله این است که آن کشور یا منطقه از قبل بوده است. آنها زندگی‌شان را می‌کرده‌اند. این ذهن عقل‌گرای دکارتی است که مالکیت و جغرافیا و مرزها را می‌سازد. اما همه این‌ها در ذهن ما اتفاق می‌افتد و در واقعیت و در جهان مرزی وجود ندارد. این ما هستیم که مرزبندی می‌کنیم.

او ادامه می‌دهد: شما با قدرت نظامی و قدرت علمی می‌توانید تملک کنید. این تملکی که در دنیا وجود دارد، تملک رسانه‌ای که دنیا را کنترل می‌کند و تملک فرهنگی که معمولا از غرب به سمت ما آمده است؛ همه این‌ها نشان می‌دهد که جهان به جزیره‌ای ختم شده است که آب دورتادورش را فرا گرفته است. مفهوم دنیای امروز برای من یک جزیره است. انگار ما فقط دنیا را تیکه تیکه کرده‌ایم و جز این، کار خاصی نکرده‌ایم.

نزار موسوی‌نیا تلاش کرده تا در نقاشی‌هایش همه‌ی آنچه در فلسفه‌ی دکارتی شکل گرفته است را به تصویر بکشد. او تلاش کرده تا فلسفه‌ی دکارتی را زیر سوال ببرد و درست برعکسش عمل کند.

خبرنگار: یاسر شیخی‌یگانه

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران