«راسته آهنگرها» به کتابفروشیها رسید
کتاب «راسته آهنگرها» خاطرات خودنوشت محمدحسین شمشیرگرزاده، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کتاب «راسته آهنگرها» خاطرات خودنوشت محمدحسین شمشیرگرزاده، روایتی صادقانه از شروع حیات و حرکت اجتماعی یک جوان دزفولی در مسیر رسیدن به زمان اعزام به خدمت سربازی در ماههای آغازین تهاجم ارتش بعثی به خوزستان است.
صاحب این خاطرات روزنوشت در سال های میانسالی با رجوع به یادداشتهای چند دهه پس از پایان جنگ تحمیلی و دوران جنگ تحمیلی، ضمن توجه دقیق به جزئیات و مستندات وقایع، به روایت خاطرات دوران کودکی، نوجوانی، خدمت نظام وظیفه، رزم و ایثارگری در راه باورهای اعتقادی و آرمانهای نسل جوان برآمده از انقلاب اسلامی در دهه 60 پرداخته است.
این کتاب، نوشتههای سربازی است که مسیر زندگی خود را در خدمت مقدس سربازی پیدا کرد و به این جمله که از قدیم الایام بر سرِ زبانها جاری بود، مهر تأیید زد، «برو خدمت تا آدم بشی!...» جنگ در نفس خود زشت و پلید و نامرد است.
اما جنگ ما زیبا و دوست داشتنی بود. اصلاً ما اهل جنگ نبودیم. ما حتی دل کشتن یک گنجشک را هم نداشتیم. فرهنگ ما فرهنگ مسالمت و نوعدوستی است. جنگ بر ما که تازه تمرین آزادی میکردیم، تحمیل شد. ما جنگ نداشتیم، دفاع میکردیم. از خاک، سرزمین، دین، ناموس، آزادی و هر آنچه در قاموس انسانیت جا میگرفت. از پشت میزِ مدرسه وارد معرکه جنگ شدیم. مشق جنگ را در معرکه جنگ میگرفتیم. تمرین مردانه جنگیدن و جانانه ایستادن و ایستاده مُردن را. واه که چه مردانه مرد میشدیم. روی کاغذ بعد از مدرسه به سوی دانشگاه فلش زدیم، اما جنگ برای ما دانشگاهی از هنرمندی و زیباشناسی مردمانی را ترسیم میکرد که مسئولیت پذیر و وظیفه شناس بودند.
این اثر بهعنوان نمونهای از خاطرات خودنوشت و مستند که با وسواس و دقت نظر فردی و ریزبینی صاحب خاطره نگارش یافته مورد مطالعه و توجه علاقهمندان به کتابهای حوزه خاطرات و ادبیات پایداری در سراسر ایران اسلامی قرار میگیرد و الگوی خوبی برای رزمندهها و ایثارگرانی باشد که توانایی ثبت و ضبط خاطرات خود را دارند.
نویسنده اثر، پیشنویسی از خاطرات خودنوشت را در سال 1396 به دفتر ادبیات هنر مقاومت حوزه هنری ارائه کرد که بعد از چند مرحله کارشناسی و جلسه با نویسنده اثر، کمبودهای موجود در خاطرات استخراج و اصلاحات مورد نظر و پیشنهاد دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری توسط او در متن اِعمال شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
یک روز قبل از عملیات موهایش را کوتاه کردم. روز عملیات یک پایش قطع شد. ناراحت بودم. روی برانکارد دیدمش، روحیه بالایی داشت. نزدیکش که رسیدم، پرسیدم:
«ابوالفضل پات قطع شده؟!»
خندید و گفت: «دیروز تو سرمو کوتاه کردی، امروز بعثیها پایم را.»
با خنده گفتمش: «فعلاً دوره دوره کوتاه کردن اعضای ابوالفضله.»
بیمعطلی گفت: «ولی خدا رو شکر هنوز زبونم کوتاه نشده!»
میخندید و بلبل زبانی میکرد، انگار نه انگار یک پایش قطع شده. ابوالفضل بچه مشهد بود. خوش خُلق و با مرام...
این کتاب با شمارگان هزار و 250 نسخه و در 495 صفحه منتشر شدهاست.
انتهای پیام/