پا در کفش خواجه شیراز؛ شوخی شاعران با حافظ پس از ۶۰۰ سال+ فیلم
به بهانه روز بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیراز، نگاهی انداختهایم به شوخی شاعرانه با سرودههای او؛ هرچند برخی معتقدند که این شوخیها مربوط به سالهای اخیر نیست و از گذشته رواج داشته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دیوان حافظ از گذشته تا امروز همواره جایگاه خاصی بین ایرانیان داشته است؛ کتابی که در خانه بسیاری از فارسیزبانان حضور دارد و او را شاعر ملی ایرانیان مینامند. خواجه شیراز که بیش از شش قرن پیش میزیست، به واسطه غزلیاتش در میان فارسیزبانان و غیر آن شهره است؛ اشعاری که خاص و عام را همراه خود میکند؛ گویی هر مخاطبی با خواندن آن، آینهای از احساس و آمالش را پیش چشم خود میبیند و گمان میکند که حافظ شیرازی، اشارهای به ضمیر او دارد.
پیرامون زندگی حافظ افسانههای زیادی شکل گرفته است. از جمله اینکه گفته میشود او عاشق دختری به نام «شاخ نبات» بود و همین عشق، انگیزه و دلیل اصلی او برای ورود به وادی شعر شد. گذشته از اینکه شاخ نباتی باشد یا نه، شعر حافظ چنان نبات بر مذاق فارسیزبانان خوش آمده که پس از درگذشت خواجه شیراز تا امروز، شاعران بسیاری کوشیدهاند تا به ساحت کلمات او نزدیک شده و با الهام از سرودههای او، غزلی بسرایند؛ آزمونی که به نظر میرسد تا به امروز، موفقترین آنها، بهترین مقلدان نام گرفته و نتوانستهاند قدمی از اشعار خواجه شیراز فراتر نهند. این در حالی است که حافظ در تمام دوره حیاتش، حدود 500 شعر سروده است؛ یعنی به طور متوسط هر سال حدود 12 غزل که برای شاعری مانند او تعداد بالایی به شمار نمیرود. بسیاری بر این باورند که خواجه شیراز مدتها برای ویرایش اشعارش زمان میگذاشت و همین امر سبب شد تا حافظ، حافظ شود و شعر او در قله شعر فارسی جای گیرد.
در سالهای اخیر الهام گرفتن از شعر او اشکال جدیدتری نیز به خود گرفته است. به عنوان نمونه، برخی از شاعران طنزپرداز تلاش کردهاند با استفاده از ظرفیت شعر او، مقصود خود را بیان کنند. این در حالی است که به اعتقاد برخی از پژوهشگران، این نوع بهرهبرداری و استفاده از شعر حافظ دشواریهای بسیاری دارد. محمدرضا ترکی، استاد دانشگاه، در اینباره میگوید: شوخی کردن با حافظ کار بسیار سخت و دشواری است چراکه حافظ خودش رند است و شوخی کردن با او رندی مضاعفی میخواهد. البته این شوخیها مربوط به سالهای اخیر نیست و از گذشته تا به امروز رواج داشته است و حتی من فکر میکنم هر کدام از ما گاهی در کنار خواندن ابیات حافظ، شیطنتهایی با ابیات او انجام دادهایم.
طنز که با غزل حافظ عجین شده است، اینبار از دید شاعرانی که حدود 600 سال پس از او زندگی میکنند، با مضمونی امروزین ارائه شده است. زندهیاد ابوالحسن نجفی درباره قوت طنز در شعر حافظ و کارکردهای آن میگوید: حافظ یکی از شاعرانی است که بیشترین مایه طنز را در غزل خویش به کار برده است و تاریخ عصر خویش را با نگاه نقادانه و طنزآمیز تحلیل و بررسی کرده است. حافظ با به کار بردن ایهام در غزلهایش مخاطب را میان طنز و جد سرگردان میکند و برداشتهای متضادی را باعث میشود.
شاعران امروز در موقعیتهای مختلف و با بهرهگیری از ظرفیت غزل حافظ، برای بیان مقصود خود از شعر خواجه شیراز بهره برده و مضامین امروز را در چهارچوب ابیات او بیان میکنند. به مناسبت روز بزرگداشت حافظ شیرازی، نگاهی انداختهایم به طبعآزمایی شاعران امروز در این حوزه.
کتاب «ضد حالات» از جمله این آثار است. این کتاب گزیدهای است از داستانک، خاطره، نثر شعر طنز که در سال 90 توسط انتشارات مروارید منتشر شد. بخشی از این کتاب با عنوان «حافظ+من» نام گرفته است که دربردارنده شوخیهای شاعر با ابیات مشهور حافظ است که انتشار آن با استقبال مخاطبان همراه بوده است. گزیدهای از این ابیات را میتوانید در ادامه بخوانید:
«به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم»
چو استخاره بد آمد دوباره می خوردم!
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»
از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
«از نامه سیاه نترسم که روز حشر»
همراه خویش لاک غلطگیر میبرم!
«بیا که رونق این کارخانه کم نشود»
که هست شخص وزیر از سهامدارانش!
«ناصح به طعنه گفت برو ترک عشق کن»
رفتم به یک مؤسسه ترک اعتیاد!
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»
علیالخصوص اگر عضو بیمه هم باشی!
«درویش را نباشد برگ سرای سلطان»
زیرا که او اصولاً کوبیده دوست دارد!
«من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم»
گریمش کردهاند انگار قبل از فیلمبرداری!
«از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت!»
مادر چقدر مدرسه دولتی بد است!
ناصر فیض، شاعر طنزپرداز، نیز از جمله شاعرانی است که در این حوزه طبعآزمایی کرده است. بخشی از سرودههای او را میتوانید در ادامه بخوانید:
کردم روانه هرچه پسر داشتم به شهر
«باشد کزان میانه یکی کارگر شود»
«با آب روشن می عارفی طهارت کرد»
و رفتهرفته به این کار زشت عادت کرد
«سالها دل طلب جام جم از ما میکرد»
بیخبر بود که ما مشترک کیهانیم
گر شدم رفتگر بهانه مگیر
«خاک تو رُفتنم هوس است»
«داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید»
صد و یک عیب که شد، دلق من از کار افتاد
شوخی با شعر حافظ در دوران کرونا نیز ادامه پیدا کرد. در یک سال و نیم گذشته، پس از شیوع ویروس کرونا در کشور، برخی از شاعران با استفاده از این طریق، به فرهنگسازی در خصوص رعایت پروتکلهای بهداشتی کردند:
سعید بیابانکی:
ناگهان ماسک برانداختهای یعنی چه؟
«مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟»
***
علیرضا قزوه:
«دوش میآمد و رخساره برافروخته بود»
بینیاش بر اثر ماسک زدن سوخته بود
***
«اشک خونین بنمودم به طبیبا گفتند»
ماسک را چاره ی درد کرونا باید کرد
انتهای پیام/